کوروش بزرگ، زرتشتی نبود!

  • 1392/03/07 - 01:22
هیچ دلیل عقلانی و تاریخی بر زرتشتی بودن کورش وجود ندارد. بلکه طبق اسناد تاریخی، کورش خدایان مختلفی را پرستش می‌کرد که یکی از آنان بت مردوک (به معنی گوساله) و دیگری بعل بود. جالب اینکه هخامنشیان، یک خدای دیگری را نیز پرستش میکردند به نام آلیلات که پرستش این خدا را از عرب‌ها یاد گرفته بودند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیا کورش دوم (مشهور به کوروش بزرگ) فردی زرتشتی بود یا خیر؟ در این نوشتار به این مسأله خواهیم پرداخت که کورش بزرگ، زرتشتی نبود. دلایل، شواهد و قرائنی ارائه خواهیم کرد که نشان می‌دهد کورش، بی‌تردید زرتشتی نبود.

- در منابع یونانی به ویژه از نگاه هرودوت (Herodotus)، پارس‌ها، چندگانه پرست بودند. از جمله یکی از خدایان آن‌ها، آلیلات (Alilat) نام داشت که پرستش این خدا را از عرب‌ها آموخته بودند.[1] گزنفون (Xenophon) دیگر تاریخ‌نگار یونانی هم دقیقاً اشاره می‌کند که کورش چندگانه پرست بود. او بارها تصریح می‌کند که کورش خدایان را می‌پرستید و برای آنان قربانی می‌کرد.[2]

- در منابع زرتشتی هم که ابداً و مطلقاً نام کورش به عنوان شاه ایران نیامده است. امروز، برخلاف تبلیغات دروغ موبدان زرتشتی و باستانگرایان (که مدعی هستند عرب‌ها همه کتاب‌ها را به آتش کشیدند) لیکن هزاران صفحه از متون فارسی میانه زرتشتی، از دوران پیش از اسلام و نیز عصر اسلامی باقی مانده است ولیکن نام کورش در این کتاب‌ها به عنوانِ شاه ایران نیامده است. اگر کورش زرتشتی بود، یقیناً نام او در متون و تاریخ شفاهی به عنوان شاه ایران ثبت و ضبط می‌شد.

- طبق یافته‌های باستان‌شناسی کورش زرتشتی نبود. برای نمونه در منشور کورش هخامنشی (همین استوانه مشهور) به بت‌های بعل و مردوک قسم یاد شده است. به ویژه مردوک که خدای آسمان‌ها و زمین خوانده شده و کورش می‌گوید که همواره به دنبال پرستش و نیایش مردوک بوده است. حتی خود را برگزیده وی می‌داند. کورش، مردوک را سرور بزرگ خود می‌خواند و برای تحکیم معبد اسانگیلا، تلاش بسیار می‌کند. در منشور کورش، بیش از 10 مرتبه از مردوک یاد شده است. جالب اینکه امروزه از حیث علمی ثابت شده که مردوک در اصل به معنی گوساله است.[3]

- باز هم از نگاه باستان‌شناسی، ثابت شده است که در مجموعه پاسارگاد (که امروزه مشهور است) نماد یک بعل فینیقی وجود دارد. این بعل هم خدای بت‌پرستان فینیقیه بود که نماد آن در کاخ منسوب به کورش موجود است. به راستی نماد بعل در کاخ منسوب به کورش چه می‌کند!؟ جالب اینکه در تورات و قرآن شدیداً از پرستش و ستایش بعل، نهی شده است. به ویژه در تورات، آنانی که بعل‌پرستی و بعل‌ستایی را ترویج می‌کنند لعنت شده؛ خونشان مباح شمرده شده است.[4] پرستش بت بعل در دیانت زرتشتی جایی ندارد. همین خود نشان می‌دهد که کورش زرتشتی نبود.

- در هیچ کتیبه‌ای از کورش، ابداً نامی از اهورامزدا (خدا در آیین زرتشتی) و مطلقاً نامی از زرتشت وجود ندارد. اگر او زرتشتی بود حداقل در یک سندِ اصیل، نام خدا و پیامبر زرتشتیگری را بر زبان می‌آورد. اما دریغ از کمترین اشارت!

- طبق منابع یونانی، کورش وصیت کرد که بدنش به خاک سپرده شود.[5] این در حالی است که در دین زرتشتی، خاکسپاری ممنوع بوده است. به عبارتی دیگر، زرتشتیان مردگان خود را دفن نمی‌کردند. بلکه درون دخمه‌ها قرار می‌دادند تا خوراک جانداران شوند و این رسم تا همین اوائل دوران حکومت پهلوی برقرار بود. چون زرتشتیان معتقد بودند که خاک عنصری مقدس است و نباید آلوده شود (از همین روی دفن مردگان در خاک را گناهی بزرگ می‌دانستند). حال اگر فرض بگیریم که کورش زرتشتی بوده؛ پس چرا دقیقاً خلاف تعالیم زرتشتیگری وصیت کرده بود؟ همین خود نشان می‌دهد که او زرتشتی نبود.

- ماکس مالوان هم تصریح می‌کند مدرک برای زرتشتی بودن کورش وجود ندارد.[6] از همین روی عرض می‌کنیم کسانی که مدعی زرتشتی بودن کورش هستند، در پی فریب مردم هستند.

یک قاعده عقلانی برخاسته از حکمت وجود دارد که می‌گوید: «یقین، با احتمال و گمان نقض نمی‌شود.» و به عبارتی دیگر، یقین سابق، با شک لاحِق نقض نمی‌شود. یعنی فقط یقین است که می‌تواند یقینِ دیگری را کنار بزند. از آنچه گفته شد، درمی‌یابیم که کورش زرتشتی نبود و یقیناً سندی بر زرتشتی بودن او وجود ندارد. در این میان، مدعیانی که اصرار می‌کنند کورش، زرتشتی بود، باید دلایلی روشن و قانع‌کننده و متقن ارائه کنند. نه اینکه از احتمالات و اما و اگرها سخن بگویند. در مجموع هیچ دلیل عقلانی و تاریخی بر زرتشتی بودن کورش وجود ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به: «آیا هخامنشیان عرب‌پرست نبودند؟»
[2]. بنگرید به: «سرنوشت کورش از نگاه گزنفون مورخ يونانى»
[3]. بنگرید به: «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[4]. بنگرید به: «هخامنشیان و بعل»
[5]. بنگرید به: «سرنوشت کورش از نگاه گزنفون مورخ يونانى»
[6]. ماکس مالوان، تاریخ ایران کمبریج، جلد ۲، قسمت ۱ (کورش بزرگ) ترجمه تیمور قادری، تهران: نشر مهتاب، 1387، ص 494

تولیدی

دیدگاه‌ها

پسر جان خودت رو بلاهت نزن ! قضیه ایشتوویگو دروغه ؟!!! پس کورش چجور به حکومت رسید ؟!!!!!! چرا دیگران مثل خودت فرض کردی ؟!!!! علی الحساب یه این سند مراجعه کن که قضیه کورشو خاله ش (دختر ایشتوویگ.و / استیاگ) رو کامل بیان کرده : پیرنیا، تاریخ ایران باستان، تهران: انتشارات دنیاى كتاب‏، ۱۳۸۴. ج‏ ۱ ص ۲۴۱-۲۴۰

پشیوتن پسر جان من گفتم کار کورش در اوپیس قتل عام نبوده ؟!!!!!!!!!!!! دیگه به اخر خط رسیدی چشمات دودو میزنه ها !

کوروش از قضیه کیخسرو در اوستا هم به جز یک اشاره کوچیک کلا ماله کشیدی ها ! ببین چند تا سؤال دارم تا قدم به قدم به نتیجه برسیم. ادعا کردی کیخسرو همون کورش هست ! خوب من هم گفتم که کیخسرو (کاواهوسراوا) چند صدسال و بلکه بیش از هزار سال قبل از کورش بود و ابوریحان هم گفته اینهایی که میگن کورش همون کیخسرو هست ایرانی نیستن. بلکه غربی هستند (یونانی و رومی) و اشتباه میکنن و حرفشون غلط هست. اما درباره برخی شباهتها هم گفتم که خیلی از آدمها در زندگی هاشون شباهتهایی با بقیه دارن و این عادی هست. ضمن اینکه به گمان قوی، غربیها زندگی کورش رو از روی زندگی اسطوره‌های قبل از کورش نوشتن ! برای داستان پردازی و خیال بافی ! اما سؤالات من از شما : 1. یشتهای اوستا چه زمانی سروده شده ؟!!!! 2. آیا در یشتها اسم کیخسرو اومده ؟!!!!! 3. اگر یشتها قبل از هخامنشیان (و کورش) سروده شده باشه و در اون اومده باشه که کیخسرو صدها و هزاران سال قبل از سروده شدن یشتها وجود داشته، چه نتیجه ای میگیرید ؟!!!!!!!!!!

سلطان کوروش اون رو برکنار کرد چون هم هارگاپ ونخست وزیر و هم فرمانده های ارتش اون و هم مردم ازش بیزار بودن چون ستم گر بدون کمترین هزینه و بعد از برکناری هم به زندگیش ادامه داد با خاله اش هم این کار رو نکرد یک احمق بدون سند در کتاب اورده نمیشه سند چون فقط در یک کتاب گفته بکنیم باور عقل باید حکم بکنه در اوپیس جنگ شد نه قتل عام و راحت هم تصرف شد بعدش بابل کسی هم برای نبوغید نمیجنگید چون با کار هاش بزرگان ازش دور شده بودن و اماده مذاکره با کوروش و این هم از بزرگی سیاست کوروش بود که میدانست چه طوری مذاکره کنه

محمد فاتح .... برات توضیح دادم ولی تو اصلا قبول نمیکنی چون نمیخوای بفهمی .... اوستا 3700 سال پیش بدست زرتشت در یک محیط عشیره ایی سروده شد(مزدیسنا و حکومت سید جلال الدین اشتیانی) (زمانی که ارایی ها تازه به ایران اومده بودند و هنوز حکومت های ساده یا زندگی عشیره ایی و روستایی داشتند)و عاری از هرگونه خرافاتو افسانه بود(زرتشت در گاتها از ضد افسانه بودن دینش سخن گفته فقط نامی از جمشید اورده و اون رو لعنت کرده ) یعنی در اوستایی که زرتشت نوشته بود هیچ کدوم از افسانه ها نبود ..... افسانه های جمشید و کیخسرو و .... مربوط به ان زمان و شاید هم قدیمیتره .یشت ها بعد از دوره ی هخامنشیان و در دوره ی اواخر اشکانیان سروده شد(زبان نوشتن گاتها و یشت ها باهم بکلی فرق داره و اون افسانه ها در ان گنجانده شد)... و این ادم ها هیچ کدوم وجود خارجی ندارند بلکه هرکدوم نماد یک چیز یا دوره ایی هساتند(کیومرث مربوط به دوره ی ابزار سازی و جمشید مربوط به دوره شهر نشینی و پیشرفت تمدن و.....) در یشت ها کلیاتی از این ادم نقل شده که این نشان دهنده ی اینه که این افسانه کامل نبوده و مردم فقط کلیاتیو از این ادم میدونستند(مثلا اسمش اسم پدرش و مادرش و اینکه افراسیاب و کشته و شاه جهانگیری بوده) و شاهنامه هم فقط از این کلیات استفاده کرده و داستان و سروده که در بیشتر جاها حتی با روایات پهلوی در تضاده ..... بعد بنا بر دلایلی که رو کردم شخصیت و داستان کوروش در زندگی کیخسرو حلول کرده و داستان شاهنامه شکل گرفته چون شاهنامه پادشاهان مادی و هخامنشی و افسانه هارو باهم ترکیب کرده یک چیز کاملا مشخصیه من نمیدونم چطور متوجه نمیشی

از نظریاتی که در مورد کتیبه ی بیستون نوشتی و از حرفای بدون سندت معلومه که اصلا اهل تحقیق نیستی و مطالعه نداری و گرنه داستان بردیای دروغین کاملا مشخصه و اینکه یک اشتباه فاحش دیگ داشتی و اون اینکه مادر بردیا و کمبوجیه سالها قبل از این واقعه درگذشته بوده..... بعد از اینکه کمبوجیه مصر را تصاحب کرد بر سر مواردی با بردیا به مشکل خورد و احتمال داد بردیا بر ضد وی شورش نماید .... پس بعد از اینکه بردیا به شوش بازگشت , کمبوجیه فرمان قتل او را به مشاور معتمدش پرک ساسپس داد و بردیا در شکارگاهی کشته شد و کسی جز او و پاتیزثیس (مغی که کمبوجیه در غیابش او را مسئول قصر سلطنتی کرد) و عده ای اندکی که در مرگ بردیا دست داشتند نمیدانست. پاتیزثیس برادری خیلی شبیه به بردیا داشت و حتی نامش از بدو تولد همنام شاهزاده بود. پاتیزثیس از این موقعیت(نبودن کمبوجیه درکشور) سو استفاده کرد و برادرش را راضی کرد تا علیه کمبوجیه بشورد و رسماً خودش را شاه اعلام کند و ادعا کند که پسر واقعی کوروش است. برای مدتی او توانست خودش را بردیای مرده جا بزند. پس علیه کمبوجیه کودتا کرد و خود را رسما شاه اعلام کرد و ادعا کرد که بردیا پسر کوروش است. هرودوت پسر کوروش(بردیا) را به نام «سمردیس» نامیده، و گفته مغی که حکومت را به عنوان پسر کوروش در دست گرفتشباهت زیادب به بردیا داشت. این دو با یکدیگر شباهت زیادی داشتند و تمیز دادن آنها از یکدیگر کار سهلی نبود. کتزیاس با این نظر موافق است و می گوید: «این مغ فوق العاده شبیه به تانیاکسارکس بوده و هر کاری که می کند، مانند تانیاکسارکس است» کمبوجیه بر اساس گفته‌های هرودوت، در راه بازگشت به ایران، در سوریه بود، که خبر برتخت‌نشینی گئومات را از جارچی دریافت کرد .هرودوت گزارش می‌دهد شاه هنگام سوارشدن بر اسب بی‌احتیاطی کرد و خنجری که بر کمر داشت در رانش فرو رفت و پس از سه هفته، درگذشت. پس از مرگ کمبوجیه , گئومات یا بردیای دروغین پس از دستیابی به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را به همسری گرفت. اما او زنان حرم را از یکدیگر جدا کرد و کسی نمی‌تواست با دیگری صحبت کند یا مراوده داشته باشد و خود او نیز از در باریان فاصله گرفته بود و هیچ از کس پارسیان به حضور نمی طلبید و تمام کارها را به برادر خود سپرده بود. یکی از این زنان کمبوجیه فیدمیا دختر اتانس (هوتن،هوتنه) یکی از تواناترین نجبای ایران بود.اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، اتانس بود. او از دختر خود پرس‌وجو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق را به پدر اطلاع داد،به این ترتیب که چون مغ مزبور هیچ گاه از قصر شوش بیرون نمی رفت و هیچ کدام از بزرگان پارس را به خود راه نمی داد،اتانس پسر "فرنس پس از او ظنین شد و درصدد برآمد تحقیقاتی کند و به سهولت وسیله ی آن را یافت. وی توسط شخص ثالثی از دخترش پرسید که آیا واقعاً شوهرش پسر کوروش است؟دختر جواب داد که چون شوهر خود را قبل از فوت کبوجیه ندیده،نمی‌تواند چیزی بگوید.اتانس مجدداً به او پیغام فرستاد که این مطلب را از آتوسا دختر کوروش که نیز در اندرون است،تحقیق کن؛ چه او البته برادر خود را می شناسد.دختر اتانس جواب داد از وقتی که این شخص بر تخت نشسته،زنان حرم را از یکدیگر جدا کرده و کسی نمی‌تواند با دیگری صحبت کند یا مراوده داشته باشد.از شنیدن این وضع اندرون،سوءظن اتانس شدت یافت و به دختر خود گفت:تو از خانواده ی نجیبی هستی و اگر موقع اقتضا کند،باید حیات خود را به خطر اندازی.سعی کن در اول دفعه ای که شاه به اتاق تو می آید،بفهمی گوش های او را بریده اند یا که سالم است،اگر گوش های او را بریده اند،پس پسر کوروش نیست و در این صورت نه شایان سلطنت است،نه لایق آن که تو در رختخواب او بخوابی و به علاوه باید در ازای چنین جسارتی مجازات شود.اتانس می دانست که گوش های برادر پاتی زی تس را وقتی به امر کوروش پسر کبوجیه (یعنی کوروش بزرگ) بریده اند. فیدمیا امر پدر را به جا آورده دانست که گوش های شاه را بریده اند،این خبر را در طلیعه ی صبح به پدر خود رسانید و اتانس آن را به چند تن دیگر از رؤسا مانند آسپاتینس،گبریاس،اینتافرن،مگابیز،هیدارن و بالاخره به داریوش پسر ویشتاسپ،والی پارس که تازه از پارس به شوش آمده بود،گفت و این هفت نفر در جایی جمع شده با هم عهد و پیمان کردند و بعد به شور پرداختند،..." خلاصه ی گفته ی هرودوت این است که هم قسم ها تصمیم گرفتند رأی داریوش را پیروی کنند و به قصد مغ روانه شوند. روایت هرودوت را دنبال می کنیم:"مقارن این احوال،مغ و برادرش مشورت کرده مصمم شدند بر این که پرک ساس پس را به طرف خود جلب کنند،چه پسر او را کبوجیه کشته بود و دیگر چون خود او مأمور کشتن اسمردیس،پسر کوروش بود(هرودوت در اثرش بردیا را چنین می نامد) ،میدانست که اسمردیس دیگر زنده نیست و بالاخره پرک ساس پس در میان پارسی ها مقام محترمی داشت و مغ ها می خواستند او را در دست داشته باشند. در نتیجه ی این تصمیم،پرک ساس پس را دعوت کردند و حقیقت قضیه را به او گفتند و به قید قسم از او قول گرفتند که این راز را بروز ندهد که مردم فریب خورده اند و این شخص که بر تخت نشسته اسمردیس مغ است،نه پسر کوروش.در ازای نگه داشتن سر وعده های زیاد به او دادند و پس از اینکه پرکساسپس تکلیف آنها را قبول کرد،گفتند حالا یک کار دیگر هم باید بکنی،ما پارسی ها را به قصر دعوت می کنیم و تو باید بالای برج روی و به مردم بگویی که کسی که بر ما حکومت می کند،سمردیس پسر کوروش است و لاغیر.این تکلیف را از آن جهت کردند که پرک ساس پس مورد اعتماد پارسی ها بود و مکرر از او شنیده بودند که اسمردیس پسر کوروش زنده است... پرکساسپس بالای برج رفته در حال عوض شد،گویی که وعده ی خود را فراموش کرد،چرا که شروع کرد از ذکر نسب کوروش و کارهای خوبی را که کوروش برای مردم کرده بود،به خاطرها آورد و گفت:... قضیه ی کشته شدن سمردیس پسر کوروش را به دست خود و به حکم کمبوجیه بیان کرد و گفت:... کسانی که بر شما حکم می رانند،مغانند،شما را فریب داده اند و بر شماست که حکومت را از آنان بازستانید،والا باید منتظر بلیاتی بزرگ باشید.این بگفت و خود را از برج به زیر انداخت...در این بین هفت هم قسم در راه قصر مغ بودند که از ماجرا اطلاع پیدا کردند و لازم دانستند که دوباره با هم مشورت کنند...." خلاصه ی گفته ی هرودوت این است که آنها تصمیم می گیرند نقشه ی خود را در همان زمان به اجرا درآورند،هنگامی که می خواهند به حضور مغ برسند،خواجه سرایان مانع می شوند و درگیری اتفاق می افتد و در این نزاع در نهایت مغ و برادرش کشته می شوند. هرودوت سخنان خود را ادامه می دهد:"بعد سر هر دو مغ را بریدند... و مردم را جمع کرده از قضیه آگاه داشتند،بعد هر مغی را که سر راه خود می دیدند می کشتند.وقتی که پارسی ها از کار هفت نفر مذکور آگاه شده دانستند که مغ ها آنها را فریب داده بودند،شمشیرهای خود را برهنه کرده هر مغی را که می یافتند،میکشتند.اگر شب در نرسیده بود،پارسی ها تمام مغ ها را کشته بودند.این روز بزرگترین عید دولتی پارسی هاست،چه گویند در آن روز دولت آنها از دست مغ ها نجات یافت." بردیای دروغین دستور داد تا تمام معابد ملل تابعه را ویران نمایند.(همین دلیل باعث شد مردم بابل دست بشورش بنند چون معابد انها ویران شد) این اقدام نشان می‌دهد که او یک مغ متعصب و از سیاست بی‌خبر بوده‌است زیرا یکی از دلایل سقوط پادشاهی او را می‌توان همین اقدام وی حساب نمود. داریوش در کتیبه خود می‌گوید:«گئومات معابد را ویران کرد و من دوباره آن‌ها را آباد کردم.» دوری گزیدن از مردم و درباریان: از جمله دستورهای عجیب گئومات که منجر به قتل وی گردید، دوری گزیدن از مردم و درباریان بود. در آغاز این دستور وی چندان عجیب نمی‌نمود زیرا پادشاه به علت تشریفات خاص سلطنتی، در بسیاری از موارد از مردم و درباریان دور بود. لیکن مشکل از زمانی آغاز گردید که گئومات دستور داد که نجبای هفتگانه هخامنشی نیز با وی دیدار ننمایند. مصادرهٔ اموال و مراتع. داریوش در سال ۵۲۲ پیش از میلاد گئومات (بردیای دروغین) را به قتل رساند. بدین منوال تخت و تاج پادشاهی ایران به داریوش رسید. اونایی که ادعا میکنند بردیای دروغین واقعا خود بردیا بوده مدرکی در دست ندارند.

کوروش! کپی پیست جالبی بود! این داستان مسخره واقعاً شبیه قصه‌های پیرزنهای قدیمی یا شبیه خاطره گویی های پای منقل و بافور است!‌ واقعاً توخ ودت این قصه رو باور کردی؟ این قصه هم مثل همه حرفات پر از تناقض هست !‌ مثلاً گفتی بردیای واقعی با گئومات خیلی شبیه هم بودند: «این دو با یکدیگر شباهت زیادی داشتند و تمیز دادن آنها از یکدیگر کار سهلی نبود.» جواب: پسر جان!‌ مگه دو قلو بودند؟!!!!‌ مگه خداناکرده کورش جای دیگه مخفیانه‌ای بچه‌ای کاشته بود که اینقدر شبیه بردیا باشه؟!!!‌ حتی آگه دوقلو هم بوده باشن باز مادر و خواهر و برادر و نزدکیان راحت میتونن اونها رو هم از هم تشخیص بدن! اون وقت میگی گئومات خیلی شبیه بردیا بود که حتی زنان بردیا هم توان تشخیص نداشتن ؟!!!! خودت گفتی «تمام زنان کمبوجیه را به همسری گرفت» اونجا دربار هخامنشی (مثلاً دربار پیشرفته بود یا کودنستان؟!!!!!!) جالبه در ادامه میگی تا 7 ماه هیچ کی به بردیای دروغین شک نکرد!!!!!! آخه تو اون دربار هیچ آدمی با ضریب هوشی متوسط هم پیدا نمی‌شد؟! حتی همسران بردیا هم توان تشخیص نداشتند؟!! بعد میگی گئومات هیچ از کس پارسیان رو به حضور نمی‌طلبید!! مگه میشه مگه داریم؟! 7 ماه شاه ممکلکت حتی حاضر نشه وزیر وزرا و اشراف رو به بینه؟!!!!!ملت شک نمی‌کردن؟!!! واقعاً میانگین ضریب هوشی اونها چند بود؟! اصلاً وزیر وزرا هیچ! پر! خونواده بردیا چی؟ اونها هم حالیشون نشد...! واقعاً انتظار داری ملت باور کنن این دروغها رو؟!

بدتر از همه اون دروغ‌ها، این دروغ هست که کوروش متو کامنتش میگه «خنجری که کمبوجیه بر کمر داشت در رانش فرو رفت»!!!!!!!!!!!!! ای خدا! با کیا شدیم 7 میلیارد!!!! پسر جان! شاه مملکت خنجرش غلاف نداشت؟!!!!!!!!!!!!!!!!! خنجر لخت رو گذاشت روی کمرش و اون تیزی هم تو تنش فرو رفت؟!!!!!!‌ حتی یک بچه کودن کندذهن هم میدونه که تیزی رو بذاره روی کمرش وقت نشستن و برخاستن ممکنه تو تنش فرو بره! اون وقت کمبوجیه این چیزها رو نمیدونست؟! تمام این دروغهای داریوش نشون میده که قضیه مشکوک هست!

شما اینکه ادعا کردی زندگی کوروش رو از روی زندگی کیخسرو نوشتن مدرکی داری؟؟

سلطان محمد فاتح، كامنت شما حاوي فحاشي به هخامنشيان است و امكان انتشار نيست. لطفا از كلمات زشت استفاده نكنيد. سپاس

کوروش جان!‌ من از شما ۳ سؤال پرسیدم! : ۱. یشتهای اوستا چه زمانی سروده شده؟!!!! شما جواب دادید: یشت ها بعد از دوره‌ی هخامنشیان و در دوره‌ی اواخر اشکانیان سروده شد. (نقد: حرفتون اشتباهه! یشتها زبانش مال هخامنشیان و قبل از هخامنشیان هست. موبد آذرکشسب هم میگه مفاهیم یشتها مال قبل از زرتشت هست و از لحاظ زبانی مال بعد از زرتشت! و در زمان هخامنشیان و قبل هخامنشیان) سؤال ۲. آیا در یشتها اسم کیخسرو اومده؟!!!!! (شما اصلاً جواب ندادید!!!!) ۳. اگر یشتها قبل از هخامنشیان (و کورش) سروده شده باشه و در اون اومده باشه که کیخسرو صدها و هزاران سال قبل از سروده شدن یشتها وجود داشته، چه نتیجه‌ای می‌گیرید ؟!!!!!!!!!! (شما حواب ندادید!) گفتید: «بنا بر دلایلی که رو کردم شخصیت و داستان کوروش در زندگی کیخسرو حلول کرده» جواب: عزیز جان! وقتی کیخسرو قبل از کورش بوده، چطور ممکنه زندگی کورش در کیخسرو حلول کنه آخه؟!!!!!!! "اگر" بخای اینجور حرف بزنی باید برعکس بگی! بگی که زندگی کیخسرو (توسط یونانیهای توهم زده) در زندگی کورش حلول کرده!

محمد فاتح .... اگه قشنگ حرفارو خونده باشی متوجه میشدی .... اول اینکه مفاهیم و داستانهای یشت ها(افسانه ها) مال قبل از زمان زرتشت و از لحاظ زبانی بعد از زرتشته درسته چون من گفتم داستان کیخسرو و..... در زمان زرتشت بوده ولی بعد از زمان هخامنشیان به کتابت دراومده (چون اوستای زرتشت تا زمان هخامنشیان موجود بود و به دست اسکندر به اتش کشیده شد) و زبانش به کل با زبان گاتها متفتاته . در رابطه بردیای دروغین: شباهت چهریه چیز خیلی معموله ... مثلا صدام چندین بدل داشت یا پسرخود صدام یکی از دوستانشو بجای خودش جازد بطوریکه کسی نمیتونست تشخیصشون بده بهت که گفتم تو نمیخوای قبول کنی

حرفهامو زدم و قضاوت رو به عاقلان واگذار ميكنم ! همه با خوندن حرفها من و شما ميتونن قضاوت كنن

اگه داریوش دروغ گفته گفته چرا هیچ کدوم از تاریخ نگارها واقعیت قضیه رو ننوشتن. سه مورخ یونانی گزنفون و هرودوت و کتزیاس که در زمان هخامنشیان بودند حقیقت رو بهتر میدونستن یا شما؟؟؟

به قول خودت يه سرچ بزن تو اينترنت !! ببين چه خبره ! و حقيقت چجور روشن شده ! ‌تاريخنگاران قديم هم فقط نقل ميكردند ! هرچی بهشون میرسيده رو میگفتن ! ضمناً اينكه ميگی گزتفون و هرودوت و كتزياس تاريخ رو بهتر از امروزیها ميدونن بدجوری براتون ضرر ميشه !!

اقا من اصلا دروغ میگم .... شما برو کتابخونه هر کتابی بخوای موجوده .... یا اصلا نمیخواد زحمت بکشی بری کتابخونه ... یه سرچ ساده تو گوگل بکن تاریخ و با کل جزییاتش میاره با ذکر اسناد

محمد فاتح ... تو که نتونستی هیچ کدوم از حرفاتو ثابت کنی .... و همه ی حرفات فاقد مدرک بود ... حالا فقط یک چیز . تو گفتی افسانه ی کیخسرو از اول بوده منم تایید کردم ... ولی من معتقدم که داستان کوروش در این داستان و افسانه هلول کرده (و به مرور زمان به این شکل اومده بهتم نشون دادم ولی تو نپذیرفتی) ولی تو مخالفی ... خواهشا اگه میتونی داستان کیخسرو رو که به همین شکل شاهنامه گفته با تمام جزییات که متعلق به قرن ها پیش از هخامنشیان باشه با ذکر سند معتبر برای من پیدا کن.لاف زدن که فایده نداره سند رو کن .

جناب سلطان محمد مشکل این ساده لوح های دهن بین اینه که هر چی که مستشرقین نوشتن و هر پیچ و تابی که تو تاریخ دادن اینا درست و حقیقت میدونن و چون اونا هم تو نوشته هاشون بالاخره چهارتا هندونه دادن زیر بغل اینا که شما این بودید و این امپراطوری مال شما بوده اینا هم خوششون اومده دیگه نه میشنوند نه میبینند.....با این داستان شنگول و منگولی که کوروش تعریف کرد دیگه سطح اگاهی و علم خودشونو مشخص کرد....دیگه الان تو مهدکودک ها هم میدونن که کمبوجیه وقتی لشکر کشی کرد به سمت مصر داریوش (داماد کوروش) با همدستی یهودیا بردیا را شخصی که شبیه بردیا هست معرفی کرد و کشت و کمبوجیه را هم با دسیسه در راه بازگشت به ایران کشت و خودش تخت پادشاهی رو بغل کرد.....حالا شاید اینجاهایی که کوروش تعریف کردو تو قسمتهای بعدی نشون بده!!! :-)

کوروش برد کمبوجیه از مریضی مرد از کی شده کشتن و بردیا هم که کمبوجیه کشت گئومات خائن هم حقش بود دیگه مثل سلطان محمد فاتح برادرش رو نکشت تمام ضد کوروش ها یا در گوره الهوازی همه تجزیه طلب و طرفداران عثمانی و ... هستن حتی یک نفر نیست که وطن پرست باشه و اگر جنگ هم بشه مثل مجاهدین میرن عراق چون شرافت ایرانی بودن ندارن کوروش کبیر جاودان می ماند خالی بندی ها و ایجاد سند و راه شما ها جواب نمیده

مخلص جان.... لاف زدن فایده نداره ... سند باید رو کنی . شما یه مشت فرضیه رو مطرح میکنی که هیچ سندی براشون نداری خب این وقت تلف کردنه . اتهام زدن بدون سند نمیشه که. شما یه مورخ بمن نشون بده که با ذکر سند معتبر نشون بده داریوش کمبوجیه و بردیا رو کشته؟؟ راستی در داستان بزرگان خودتون از این داستان های شنگول و منگول زیاده خواستی برات رو میکنم.

آقایه سلطان محمد فاتح که درباره ازدواج کوروش با دختر پادشاه ماد دروغ نوشتی صفحه اول نظرات همین بخش نظر هفتم بخون تا حقیقت رو بفهمی بعد تو طرفدار عثمانی هایی!! عثمانی هایی که 1.5 میلیون ارمنی رو در سال 1915 قتل عام کردن یونانی ها را کشتن انقدر جانی بودن که وقتی به حکومت میرسیدن تمام برادرا و پسر عمو هاشونو میکشتن تا یه وقت بر علیه سلطان توطعه نکنن و تاج وتختشون به خطر نیفته این تو کتابایه تاریخ نوشته شده در خود ترکیه هم نوشته شده تحقیق کن

مگه کوروش پدربزرگ خودشو نکشت برای تاج و تخت؟ پس چرا برای همه کشتن و خونریزی زشته و عیبه ولی برای کوروش نه!! بعضی وقتا حرفاتون جوریه که ادم به شک میفته که شماها از نعمت عقل بهره ای برده باشید... اگر به اندازه ارزن عقل کسی داشته باشه میفهمه که کشور گشایی و ساختن امپراطوری به اون وسعت لازمه اش کشتن غارت و ریختن خون خیلی بیگناه هستش.... جالبه تمام اینارو ندید میگیرید برای خودتون بعد گیرشو به فلان شاه و کشور میدید....کوروش یک ادم حریص و دله بوده در قدرت طلبی ولی اخرشم رفت جایی که باید جواب خون بیگناهارو بده که کشته....کوروش در زمان خودش مثل داعش این زمان بوده.

اولا کوروش شاه ماد نکشت تبعیدش کرد دوما برایان پیر در سال 1996 و 2000 سال بعد کوروش معلوم نیست بر اساس چه سند باستانی کتابشو نوشت درباره کوروش فقط 3 کتاب باستانی قابل استناده از هرودوت گزنفون و بعضی مطالب نوشته کتزیاس در ضمن اگر گزنفون نامه رو میخونی ترجمه ای به غیر ترجمه رضا مشایخی را بخون رضا مشایخی مغرضانه ترجمه کرده اصلا متن انگلیسی گزنفون نامه بخون

با علم به اینکه اوردن سند هم برای شماها بی فایده است ولی باز میگم....هردوت،ص8-227....داندامایف، ص183 به بعد.....بریان، ص 248....بازم هست نیاز داشتی بگو باز معرفی کنم

مخلص جان .... اولا کوروش پدر بزرگ خودشو تکشت بلکه سپاهیان استیاگ علیه خودش شوریدند (چون از ظلم و ستمش به ستوه اومده بودند ) و اونو تحویل کوروش دادند ... کوروش اونو تبعید کرد و اون بمرگ طبیعیش مرد .( تاریخ هرودوت و گزنفون ) ثاتیا هرودوت ، گزنفون و کتزیاس اشاره کردند که بردیای دروغین بوسیله داریوش کشته شد نه بردیای واقعی!!! محمد داندامایف، در کتاب خودش چندین نظریه را نطرح کرده که هیچ کدوم مررک معتبر ندارد و اقای یوزف ویسهوفر در کتاب ( قیام گئوماته و آغاز پادشاهی داریوش اول ) مفصلا این قضه را توضیح داده و نظریه ی داندامایف را رد کرده( البته بر کتاب او هم نقد هایی وارده ولی غلط بودن دلایل داندامایف را رد کرده )

والتر هینتس، می‌گوید: «کوروش سه امپراتوری را ساقط کرده بود: ماد، لیدیه و بابل. آیندگان فراموش نکردند که کوروش هیچ‌کدام از سه فرمانروا، نه آستیاگ، نه کرزوس و نه نبونعید را نکشت، بلکه به تبعید آن‌ها بسنده کرد و حتی برای آن‌ها زندگی شاهانه‌ای فراهم آورد. این رفتار در جهان باستان بی‌سابقه بود و تا زمان کوروش هرگز اتفاق نیفتاده بود» منبع کتاب (هینتس، داریوش و ایرانیان،ص ۱۰۵) لطفا تاریخ را تحریف نکنید

اقای یوزف ویسهوفر در کتاب بخودش تمام دلایل داندامایف رو رد کرده

درسته نه اسیدهاک نه نبوغید و نه کزوس رو رو کشت کزوس هم مشاورش شد کوروش تک بود در این کار ها برعکس اقوام ها و دیگر حاکمان وحشی بود حتی در فینقیه هم که کسی به طرفش تیر پرت کرد ولی بهش نخورد رو که مجازاتش طبق قوانین فینقیه قطع 2 دستش بود رو بخشید و فرد پشیمان و از کار کوروش تعجب کرد چون سابقه نداشت این بخشش و یکی از سرباز های کوروش هم شد

در دو کامنت قبلی یک اشتباه تایپی داشتم در پرانتز ( البته بر کتاب او هم نقد هایی وارده ولی غلط بودن دلایل داندامایف را اثبات کرده ) اقای سامان لطفا کامت بنده را اصلاح نمایید

در حقیقت کوروش خدا هست و شما را به راه راستی هدایت فرماید ای خدای بزرگ کورش بزرگ ای افریننده بشر به این مسلمان ها کمک کن خدای ما کوروش است و به شما هم میگوییند به ما ایران پرستان بپیوندید در درگاه کورش خدای بزرگ شما کوچک است. ما در دین زرتشت برای شما دعا خواهیم کرد

در حقیقت تو یک بی شعور نفهم هستی قابل هدایت هم به هیچ عنوان نیستی. ای خدای بزرگ ای آفریننده همه موجودات تمام بت پرستان ، کوروش پرستان ، ایران پرستان ، نژادپرستان ، عاریایی پرستان و ... را در قعر جهنم جای بده و به ما مسلمانان قدرتی بده که بتوانیم نسل این خویدوده ای های مشرک و کافر را از روی زمین براندازیم. در درگاه خدا همه شما کافران و مشرکان به شدید ترین مجازات محکوم هستید. الله اکبر! خدایا تو شاهدی که این کافران و مشرکان تو را تحقیر و یک وحشی را تکریم می کنند. بنا بر عدل و انصاف خودت با اینان رفتار کن.

اینقدر ادعا داری کنترول اعصایب هم نشانه ایمانه مگه توهین کرده بهت که توهین میکنی اگه ببینه به من توهین میکنه این رو میگم تا به کسی توهین نکنه شاید......... جوابت رو داده بودم ها

من با نظر داریوش مخالفم (در حقیقت کوروش خدا هست... ). ما کوروش پرست نیستیم بلکه الگوی من کوروش است همین و بس.هرکس کفر بگوید و انسانی را به مرتبه الوهیت برساند از ما (زرتشتیان) نیست. ما نه با دینی دشمنی داریم نه با مذهب و کسی.فقط اتهامات بی اساس را از دامن کوروش پاک میکنیم. زنده باد ایران زنده باد کوروش زنده باد انکس که طرفدار حق است.در پناه یزدان

آقایه کوروش کسی که با نام داریوش نظر نوشته مطمعن باش دشمن کوروشه و از مخالفان کوروش دشمنان کوروش با نام جعلی داریوش این طور نظر مینویسند تا موافقین کوروش را بت پرست و احمق جلوه بدهند

هادوی ... ما کافریم؟؟ چرا چون دین تورو قبول نداریم!! ( عجب دلیل منصافانه ایی )اگه اینجوری باشه تو نیز به دین ما کافری پس جای تو نیز در جهنم باشد. نه این حرفا حاصل کوتاه نظری توعه .... تو هنوز بچه ایی ... پس تا شعور و فرهنگ بحث پیدا نکردی وارد بحث نشو .همین که تو خودتو درست میدونی و بقیه رو غلط این خودش یه نژاد پرستیه میبینی توهم با ما خویدوده ها فرقی نداری . داریوشم حرفاش بچه گانست و متاسفانه حرفایی میزنه که در شان زرتشتیان نیست. ما همه یکتا پرستیم (شما الله ما اهورا مزدا ) پس بیاید به اصل خود که یکتا پرستیست بازگردیم و این جنگ های بچه گانه را دور بریزیم .ماها همه برادریم نه دشمن.

من به تو گفتم کافر؟ نه ، من به تو گفتم کافر؟ به کسی که گفت کوروش خداست گفتم کافر. البته در مورد شما ها هم نظر دیگه ای ندارم. اگر شیعه نیستید پس در جهنم خواهید بود (ممکنه در جهنم باشید ولی عذاب نشوید). شما ها اصلا شعور ندارید وگرنه با این همه دلیل اظهر من الشمس دیگه اراجیف و جفنگیات صادر نمیکردید. این که مسلمان بودن رو برتر از کفر و کوروش پرستی شما جلبک ها ببینم نژادپرستیه؟ اگر این طوریه من از نژادپرست ترین افرادی هستم که روی زمین زندگی کرده. تعالو الی کلمه سواء. قرآن گفته به اهل کتاب بگید که بیایید به سوی چیزی که هم بر شما و هم بر ما نازل شده ، که جز خدا کسی را نپرستیم و ... . ولی شما که هنوز سینه چاک کوروش هستید ذره ای عقل و شعور و درک و منطق ندارید. من خیلی دوست دارم شما ها به اصل خودتون که یکتاپرستی بوده برگردید ولی افسوس کسانی که این همه مطلب منطقی درباره کوروش رو بدون هیچ دلیل و مدرکی رد میکنن غیرممکنه به خدا ایمان بیارن. به نظر من کسی که به ولایت امام علی (ع) اعتقاد نداشته باشه به بهشت نمیره حالا شما ها که شاهتون مردوک پرست بوده خودتونم ... ضمنا بله هر کس دین من رو قبول نداره کافره منطق من همینه حالا شما ها خیال کنین ما کافریم الله یحکم بیننا و بینکم

کوروش یک پادشاه بد. که در زمان موسی زندگی نمی کرد که زولقرنین بشه. حالا چرا پادشاه ایران حتما بید پیغمبر خدا داند. شاید این هم از اشتباهاتش بید

هادوی ما اهل سنت به حضرت علی (رض) ارادت داریم و محبین حضرت علی (رض) عاقبت بخیر هستند و هرکس علیه حضرت علی جنگید حسابش با خداست. اما اینها کورش رو بالا می برن برای اینکه اسلام را پایین بیاورند نشان از طینت ناپاکشان است. وگرنه کورش که بعل و مردوک عبادت میکرد یا بت پرست بود یا شاید هم دروغ گفت و میخاست مردم رو فریب بده که در این صورت ریاکار و کذاب بود. ایرانیها خیلی برای اسلام زحمت کشیدند و دعوای شیعه و سنی باید به انتها برسد و ادامه پیدا نکنه ایرانیها بزرگوارانه اسلام را پذیرا شدند هرچند فتوحات با شمشیر بود. کورش هم با شمشیر فتوحات میکرد و آن شهر مشهور در کرانه دجله را خراب کرد. فتوحات کورشبا گل و گلاب نبود با شمشیر بود

بله من میدونم که اکثر اهل سنت دشمنی با امام علی ندارند. من یکی از همین اهل سنت را به اندازه جانم دوست دارم (اگر چه گفته میشود در اواخر عمرش شیعه شده بود.). شما ها امام علی را دوست دارید. مشخصا شما با این کفار کوروش پرست در یک جا نخواهید بود.

هادوی .... بشین یکبار بدون تعصب حرفاتو بخون ببین چقدر متعصبانه و بچه گانه قضاوت کردی !!! تو با اون مسیحی های قرون وسطی یا یهودیا که جز خودوشون کسیو ادم حساب نمیکنن چه فرقی داری؟؟ کی گقته اگه کسی به اسلام یا تشیع معتقد نباشه رستگار نمیشه؟؟!! خدا؟؟!! کدوم خدا چنین حرفیو زده؟؟ تو اونجا بودی و اینحرفو از خدا شنیدی که بخدا نسبتش میدی ؟؟(خدای تو در حد دایره ی ذهنیته )اگه قرار باشه همه بر اساس معیار تو قضاوت کنن خون همه ی مردم جهان حلاله!!!بر اساس حرف تو تمام یهودی ها مسیحی ها بودایی ها و .... در جهنمن و بهشت فقط مال شماست نه؟؟(خدا بهت عقل داده بشین اون دوزاریتو بکار بنداز و مزخرف نگو)صد درصد توهم زدی یا چیزی نوشیدی که عقل از سرت پریده.اگه قرار بود همه مسلمان باشند و پیروی اهل تشیع , چرا خداوند از ابتدای خلقت همه را مسلمان نیافرید؟؟ جوابت اینه که هرکس باید مذهبشو خودش انتخاب کنه(چیزی که اشو زرتشت و کوروش بزرگ به صراحت تمام بیان کردند ) غیر از اینه؟؟ خدایی که به زور بخواد مردم پیرو عقیده ی خودش کنه خدا نیست شیطانه.یکم بشین منصفانه تر نظر بده و از تعصب دوری کن . به اهورا مزدا قسم که اگه تو مسیحی زاده یا (هر چیز دیگه اییم )بودی جز نظر متعصبانه ی خودت هیچی رو قبول نداشتی.پس بدون نظرت به هیچ عنوان منطقی نیست . در دین ما خدا میفرماید در اخرت هر کس براساس نظر و عقیده ی خودش حسابرسی میشود .این یعنی چی ؟؟ یعنی اینکه تمام ادیان و مذاهب محترمند و هرکس بر اساس اعمالش , بهشتی و جهنمی خواهد بود این یعنی عدالت , نه اون چیزاییکه بخدا نسبت میدی. کوروش یرای ما یک الگو است (نه بیشتر) اگه پیروی کردن از کوروش غلطه چرا خودت نوکر بی چونو چرای علی هستی؟؟ تو خودتو بنده ی یک انسان فانی میدونی و حتی برای طلب بخشش و کسب روزی و شفا به غیر خدا متوسل میشی(این کفر نیست؟؟) ولی ما که فقط از کوروش به نیکی یاد میکنیم و اعمال درست اونو سرمشق خودمون قرار دادیم کافریم؟؟(ما بنده ی کوروش نبوده و نیستیم) واقعا که بچگانه نظر دادی.

آقای کامبیز حرفهای قشنگی زدید. ولی اینهایی که گفتید فقط حرف بود. اولا بگم که به نظر من پیروان ادیان آسمانی اگر با اسلام دشمنی و سرجنگ نداشته باشند چه بسا عاقبت به خیر هم بشن. اما اینکه به آقای هادوی گفتی چیزی زدی، بگم نه عزیزم "چیز" زدن متأسفانه در سنت زرتشتی کاری مقدس بوده نه در بین مسلمین اینجا رو بخون: http://www.adyannet.com/news/13780 اینی هم که گفتی زرتشت و کورش مردم رو در دینداری آزاد میذاشتن حرفی هست. ببین زرتشت هیچ وقت دیگران رو در دین آزاد نذاشت. حکم قتل عام و مباح بودن ریختن خون غیرزرتشتیان در اوستا اومده و به زرتشت هم نسبت داده شده. ایکه مخالف آزادی در انتخاب دین هست. در گاتاها هم اومده که هرکس به غیر نظر من نظری داشته باشه بدبخت میشه. اینجا بخون: http://www.adyannet.com/news/1227 و اینجا: http://www.adyannet.com/news/1261 اما درباره کورش: کورش براش فرقی نداشت که مردم یکتاپرست باشن یا بت پرست شیطان پرست . چون میخواست حکومت کنه و اگر مردم در جهل و نکبت میموندن براش بهتر هم بود. برای همین شیطان پرستی رو آزاد گذاشته بود و معبد اونها رو هم تعمیر کرد. این اسمش آزادی ادیان نیست. اسمش فریب برای ساکت نگه داشتن مردم هست. وگرنه همین شخص هرکی علیهش کاری میکرد رو سرکوب میکرد.

هیچ کس بنده امام علی نیست. همه بندگان خداییم. ما از طریق ائمه به خدا تقرب میجوییم و آن ها را واسطه قرار میدهیم. ۴ تا چرت و پرت که از وهابی ها شنیدین رو گردن ما نندازین. ضمنا ، کاملا برای من واضحه که تمامی شما در جهنم خواهید بود. و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین. سوره آل عمران. جواب بقیه چرندیاتت هم به راحتی با یک تماس با مرکز پاسخگویی به شبهات دینی در دسترسه.

اره اخه تو چشم بصیرت و علم غیب داری .

من به جشم خود دیدم که چگونه از انسان های فانی که حتی قادر به درمان و حل مشکلات خود نبوده اند طلب شفا و روزی میکنی(نیاز ی به شنیدن نیست ). در ضمن خدارو باید بی واسطه عبادت کرد و این همان ایمانی است که درک نخواهی کرد

میلاد جان ... در درجه ی اول پاسخ شما در کاکمت های ان صفخه هایی که استناد کردی داده شده .... و من لازم نمیبینم بخوام بحث تمام شده را دنبال کنم ولی پاسخ میدهم:اولا انچه که در اوستای امروزی سخنان خود زرتشت هست گاتاهاست و تمام دانشمندان و اوستا شناسان به ان اذعان دارند.2- نسک های دیگری که در اوستا هست در اصل بدست زرتشت نوشته شد ولی در طی سالیان دراز (بعد از این همه غارت و سوزاندن و .... ) مغان چیزهای دیگری را در ان گنجانیدند و ماهیت انرا تا حدود زیادی تغییر دادند و بجای سخنان زرتشت دلخواه خود را در ان گنجانیدند(گرچه بعضی از حرف های زرتشت نیز در انها موجود است).3-به هیچ وجه در گاتها به هیچ دین و مذهبی بی احترامی نشده (و در خیلی جاها روی سخن با کرپن ها و روحانیون ریاکار است که مردم را به گمراهی وا میدارند).4-و من خودم فقط و فقط به گاتها و مطالبی که با گاتها مرتبط است استناد میکنم و بس.در گاتها انسان مموجودی صاحب اراده و با شعور است که ازادی انتخاب دارد.به عنوان مثال:31/9:((از ان توست خرد مینوی جهان افرین, از توست ارمءیتی. ای خداوند جان و خرد تو به بندگان خویش نیروی اختیار راه نیک و بد بخشیدی تا اینکه راهی را برگزینند که راهنما به ان گرویده و یا رهبر غیر واقعی نشان داده است.)) در این بند به وضوح تاکید شده که انسانها با اختیار و انتخاب ازاد , باید پیرو رهنمای خویش باشند و راهی که اراعه میکند برگزینند.بشر مختار است که رهیر دروغی را پیروی کند ولی این خود اوست که نتیجه انتخاب درست و نادرست خویش را ازمایش خواهد کرد. یا در 31/11((انگاه که برای ما ای مزدا در اغاز بدن ها و روانها افریدی و از منش خویش خرد بخشیدی .انگاه که به تن جان دادی و نیروی کارکردن و همچنین اموزش , تا هرکس پذیرد کیش دلخواه را (ترجمه ی کلمه به کلمه) از این صریحتر نمیتوان در 3700 سال پیش در باره اختیار انان سخن گفت.)) یا در 48/4:((کسی که اندیشه اش نیک باشد یا بد, کردار و گفتار و وجدان او به نیز به بدی و نیکی خواهد گرایید.راهی را که اندیشه به ازادی اختیار کند اراده و ایمان نیز از ان پیروی خواهد کرد .سرانجام انها(بد و خوب)از هم جدا خواهد بود(در دانش تو انجام انها واضح است.شوشتری) این چند نمونه از سخنان زرتشت درباره ی اراده ی ازاد و اختیار بود.اهمیت اختیار و انتخاب در دین زرتشت مورد همه خاورشناسان و محققین و مفسرین گاتهاست.(حتی افراطی گان هم به این مسعله معترفند) و زرتشت در هیج کجای گاتها توهین نکرده است. 5-داستان ها و افسانه هایی که شما به ان استناد کرده ایی به هیچ عنوان سند تاریخی و واقعی ندارد و خرافه است و با نسک گاتها متفاوت است.6-نوشیدن هوم و ..... در دینزرتشتی کاری غیر مقدس است (چرا که زرتشت نوشیدن و استفاده از ان را حرام اعلام کرده) ولی متاسفانه بسیاری از موبدان در زمان گذشته استفاده کرده اند.(که ماهم مخالفیم) 7-عزیز من بارها و بارها من تذکر داده ام که هرکاریو باید در زمان خودش سنجید نه با معیارهای امروز . ولی شما اصلا گوش شنوا نداری. برای اینکه کارهای کوروش رو درک کنی باید فضا و جو ان زمان را درک کنی که این فقط با تحقیق و مطالعه ی فراوان امکان پذیر است و از مطالبی که نوشته ایی معلومه خیلی اهل مطالعه نیستی.(بقول قران خودتون در مورد چیزی که علم نداری سخن مگو).

عقل شما ها رو خدا در روز قیامت میاد میگه هرکس شیعه هست بره بهش بقیه بدون هیچ رسیدگی به اعمال برن جهنم همه بجز شیعه ها جهنم نلسون ماندلا که این همه خوبی کرد بر جهنم چون شیعه نیست و کار هاش بی ارزش و یا گاندی برجهنم و سایر افراد عقل در حد زمان نئاندرتال ها اگر حکم قتل عام اومده چرا یهودیا و مسیحی ها رو قتل عام نکردن زمان ساسانیان کوروش چون زردتشتی و خدا پرست و انسان عاقل و مهربان و به فکر مردم بود جای رو قتل عام نکرد اگر خدا رو قول نداشت همه رو میکشت مثال اشوربانیپال و شما ها کورش کبیر زردتشتی بود

۱- ... و لامة مومنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم ... و لعبد مومن خیر من مشرک و لو اعجبکم. ۲- و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الأخره من الخاسرین. ۳- ان الذین آمنوا والذین هادوا والنصاری والصابئین من ءامن بالله والیوم الأخر فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. ۴- و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین آمنوا اشد حبالله ... . ۵- ... سماعون للکذب ... آیات قرآنی که شدت اعتیاد کوروش پرستان و مخصوصا پشیوتن رو برسونن و یا بشه به راحتی توصیفشون کرد و یا در مباحثه ازشون استفاده کرد زیاد هستند. ضمنا ، زرتشتیانی که در این سایت پیامبر و امام علی را تازی خواندند و تا توانستند فحش دادند و عوعو کردند کم نیستند. حتما میگویید آن ها زرتشتی واقعی نیستند! (مغالطه اسکاتلندی واقعی)

من نمیدونم شما چجوری نتیجه گرفتی که زرتشت مردم رو در انتخاب دین ازاد نمیگذاشت ه و تعصب داشته؟؟(احتمالا بخاطر کج فهمی شماست).من در این مورد پاسخ شایانی دارم. بنابر پیام زرتشت به هرکس چه مومن و چه بی دین و چه اشه ون و چه درگونت, می بایستی مزد و پاداش به نسبت کردار و گفتار او داده شود.حتی در اوستای متاخر اثر این تعلیم وجود دارد.اشاره میکنم به دستوری از نیرنگستان 4, 9/1 (که حتی به یک دیو پرست و گناهکار باید در مقابل کاری که میکند دستمزد عادلانه داده شود) ..... زرتشت کمک به طبقه ی ضعیف و گروهی که زیر فشلرند را واجب شمرده و شرط ان را اشه ون بودن ندانسته.در 46/5 به صراحت امده: که نیرومند باید از روی محبت و انساندوستی تقاضای در مانده را اجابت کند هرچند پیرو راستی نباشد و باید که از روی مهر و محبت او را به راه راست هدایت نماید و به نیروی دانش خود(مرد دانا و توانایی که بنا به دستور خداوند و یا از راه مهر و عواطف انسانی خواستاران کمک را خواه از هواخواهان راستی یا دروغ به گرمی پذیرا شود .او پیرو را اشا بوده و زندگیش سرشاز از زاستی و دستی است .ای هستی بخش دانا , او بخردی است که با نیروی دانش گمراه را ازتباهی و نیستی رهانیده و اورا به خود شناسی و اتکای به نفس رهبری خواهد کرد.ترجمه ی اذرگشسب). با توجه به این بند و سرودهای متعددی که زرتشت انسان را به محبت و رافت و راهنمایی با دانش و معرفت نتیجه این میشود که پیامز رتشت مخالف تعصب است و انسان ازاده و راست دین, با اراده و خوداگاهی راستی را برمیگزیند و این کار را بریا رضایت کلیسا و حتی خدا نمیکند بلکه برای دستیابی به سعادت درونی و بخاطر انکه چنین راهی کمال بخش است انجام میدهد . زرتشت در هات 46 به درگاه خدا ناله براورده و از تنگ دستی خود گله میکند و استطاعت کم و قدرت زیاد دشمنانش را به خداوند عرضه میدارد.شکایت میکند که او را ازخانه و کاشانه اش رانده اند و به سبب خواسته کم و قلت پیروانش با دشمنان قدرت مقابله ندارد.او همچون دوستی عاشق از پروردگار طلب کمک میکند .از خدا می طلبد جوانمردانی را به یاری فرستد که پیروان دروغ از هر سو بر او تاخته اند.کرپن ها و کاویها مردم را به کژ میبرند و در جامعه فساد برپا میدارند و با کردار زشت خود زندگی مردم را تباه میسازند و.... ولی جالب این است که با این همه سختی ها و درد ها و گله و شکایت باز هم زرتشت به ترس و ضعف و ذلت تن در نمی دهد و چون ابرمردی پاکدل و عارفی اندیشمند از خداوند به جای ((ارتش و قدرت و ثروت)), طلب قدرت نیک اندیشی و اموزش راستی و نظام حق میکند تا به ان وسیله ماموری الهی را به پایان رسانده و مردمان را به راه حق هدایت کند و انها را خوشبخت و سعادتمند سازد.((از این گفتار میتوان نتیجه گرفت که زرتشت جنگ و کشتار را دستور نمی دهد و با سلاح پندار به مبارزه برمیخیزد)) گله و شکایتش برای محروم شدن از زر و زور نیست بلکه ترس از این است که مبادا در وظیفه ی انسانی خود ناموفق گشته و ماموریت خداوند را به درستی انجام ندهد. من نمیدونم شما چجوری به این نتیجه رسیدی که زرتشت برای حقانیت خودش به کشت و کشتار دستور داده

در ضمن نکته ایی رو یاداور شوم ... ما زرتشتیان هیچ گاه به علی ابن ابی طالب بی احترامی نکرده و برای ایشان ارزش قاعلیم(چون احترام به بزرگان ادیان و مذاهب دیگر جزو سنت و کردار نیک ماست).و بدونین که اگر حرف یا عمل درستی انجام داده باشند (که حتما داده اند) ما ان را فرا میگیریم.زیرا زرتشت در گاتها فرموده به سخنان عالمان و فرزانگان که به نیکی سفارش میکنند گوش فرا داده و علم را از انان بیاموزید . یا در جای دیگری میفرماید من ستایش میکنم ان عالمی را که بمن اندیشیدن را بیاموزد نه اندیشه ها را . در پناه یزدان باشید .

جناب سامان نظر بنده چرا نظر من نشان داده نشد

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.