جریان های افراطی
«شیخ یاسر الحبیب» یکی از لیدرهای اصلی جریان انحرافی «تشیع لندنی» که از همان ابتدا، با اهانت به مقدسات اهلسنت عملیات «طوفان الاقصی» را محکوم کرده بود و با این اقدام موجبات خشنودی دشمنان اسلام را فراهم کرده، اخیراً نیز در اقدامی توهینآمیز، کمکهای دارویی و غذایی دولت و مردم بحرین به مردم مظلوم غزه را نیز اقدامی مکارانه دانسته است.
«انجمن حجتیه» با این توجیه که یکی از شرایط ظهور امامزمانعجلاللهتعالیفرجه، فراگیری ظلم و ستم در تمام دنیاست، هرگونه مبارزه علیه حکومتهای طاغوت را مردود میدانستند؛ شاید به همین دلیل بود که در زمان مبازه مردم با رژیم طاغوت، رهبران انجمن هیچ اقدامی نکردند و حتی زمانیکه امام راحل تقیه را رسماً حرام کرده بود، یک اعلامیه هم از جانب رهبران انجمن در محکومیت جنایات حکومت پهلوی صادر نشد.
انجمن حجتیه در ابتدا که عراق به ایران حمله کرد، هیچگونه عکسالعملی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه رژیم شاه، مبارزه نکردند، شروع به محکوم کردن جنگ در زمان غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه کردند؛ اما بعد از مدتی برای اعتمادسازی، سعی کردند که نام برخی از شهدای شاخص دفاع مقدس را مصادره و در زمره طرفداران انجمن حجتیه معرفی کنند.
جریان افراطی موسوم به «شیرازیها» یکی از جریانهایی است که از حمایت انگلیس و سایر قدرت های استعماری برخوردار است و ضدیت با جریان انقلاب اسلامی و تضعیف جایگاه رهبر انقلاب، از اهداف اطرفداران و لیدرهای آن است.
قرآن و اهل بیت علیهمالسلام، مسلمانان را از فحش و ناسزا به مقدسات دیگر مکاتب منع میکنند، چنانچه امام علی علیهالسلام به سربازانش فرمود: «به جای فحاشی با منطق سخن بگویید و اعمال و کردار ناپسند آنها را عالمانه بیان کنید». اما با این وجود عدهای افراطی، با ناسزا به مقدسات دیگر مذاهب، سعی در تخریب چهره اسلام و تفرقه بین امت اسلام را دارند.
اقدامات و فعالیتهای رهبران و مبلغان جریان انحرافی «تشیع لندنی»، ضربات و خسارتهای بسیاری را به دین و مذهب شیعه وارد کرده است. بهعنوان مثال مبلغین این جریان در کشور مالزی سبب شدند که میان شیعه و اهلسنت و یا حتی میان خود شیعیان مالزی اختلاف ایجاد شود و مکتب شیعه تضعیف گردد.
دشمنان اسلام با ایجاد دو فرقه منحرف وهابیت و شیعه انگلیسی، در صددند که به واسطه اختلافافکنی این دو گروه، مسلمانان را به خود مشغول سازند و آتش جنگ فرقهای و مذهبی را در بین آنان برافروزند و باعث ضعف قدرت اسلام و دولتهای اسلامی و مانع رشد و گسترش اسلام شوند. این دو فرقه به مانند دو لبهی قیچی بر علیه وحدت اسلامی عمل میکنند.
یکی از خصوصیات طرفداران جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» عدم مواجهه درست با منتقدان و کشاندن گفتوگوها به مراء، لجبازی و جدال غیر نیکو است و از این طریق سعی میکنند فضا را برای توهین به مخالفین خود و از میدان بیرون کردن آنها فراهم کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آشکار شدن چهره حقیقی برخی از رهبران «انجمن حجتیه»بسیاری از اعضا از تشکیلات انجمن جداشدند تا جایی که برخی از این افراد به نیروهای انقلابی پیوستند؛ اما تعدادی از اعضای انجمن در حوزههای علمیه یا بیرون از آن به منتقدان حکومت بدل شدند. به همین دلیل بود که حضرت امام رحمتالله علیه در مناسبتهای مختلف، بهویژه در پیامی خطاب بهروحانیت در سالهای آخر عمر شریف خود «خطر متحجران و انجمن حجّتیهایها» را بزرگتر از هر خطر دیگر توصیف کرد.
جریان افراطی «شیعه انگلیسی»، بر پایه مبانی و تفکراتی، از جمله مخالفت شدید با علوم عقلی، به ویژه فلسفه شکل گرفته است و طرفداران این جریان، عقل نظری و صِرف عقل را حجت ندانسته و علوم عقلی که بر پایه عقل نظری ایجاد شده را بیراهه و خارج از اسلام میدانند.
اعضای انجمن حجتیه، اعتقادی به مبارزه با رژیم سفاک و خونریز پهلوی نداشتند و با شعار «جدایی دین از سیاست» نیروی خود را صرف عوامل کم اهمیت کرده و از مبارزه با اصل و ریشه فساد غافل ماند و به همین جهت مورد استقبال دربار و حکومت پهلوی قرار گرفت.
«برقعی» از بزرگان جریان افراطی «قرآنیون» است که برای انکار مسئله شفاعت تنها به آیات نافی شفاعت اشاره کرده و از آیات اثباتکننده شفاعت میگذرد در حالی که باید این آیات را با هم دید و با توجه به هر دو دسته از آیات، به نتیجه جامعی دست پیدا کرد.
«تشیع لندنی» جریانی سازمانیافته و یک حزب سیاسی است که اهداف سیاسی خاصی را دنبال میکند؛ این جریان افراطی که در ظاهر، اولویت خود را مبارزه با اهلسنت و اسلام سنی قرار داده است، در واقع بازیچه دست استعمارگران برای تفرقهاندازی است. آنان با جبهه کفر تعامل خوبی داشته و عملاً شعار مبارزه با استکبار و استعمار را قبول ندارند.
«برقعی»، از چهرههای «قرآنیون» وجوب خمس را انکار کرده و به طور قاطع بیان میکند که خمس در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فقط در غنایم جنگی بوده و در غیر آن وجود نداشته و در سوره انفال، مختص به غنائم جنگی آمده است؛ در نقد این ادعا باید گفت که موضوع خمس، «مغانم» است و مغانم، هر سودی است که انسان به دست میآورد و فرقی نمیکند گنج باشد یا سود تجارت یا مال الاجاره یا درآمد کارگری.