جریان های افراطی
برگزاری مجالس سب و لعن و اهانت به مقدسات سایر مذاهب تبعات منفی بسیاری دارد که از تبعات این امر، ریخته شدن خون شیعیان بیگناه و تعرض به مال و ناموس آنها و همچنین از بین رفتن وحدت میان مسلمین است.
جریان تشیع لندنی که سابقهای نسبتاً طولانی در توهین به علما و مراجع تقلید شیعه دارد، آشکارا با وحدت امت اسلامی مخالفت میکند؛ به خیال خام خویش، به دنبال نمایش مبانی حقیقی اسلام است؛ غافل از اینکه اینگونه حرکات، ثمری جز تقویت پروژه اختلافافکنی دشمنان حقیقی اسلام و شعلهور ساختن آتش تفرقه و نفاق در جامعه اسلامی را به دنبال ندارد.
جریانهای افراطی منتسب به شیعه با استناد به روایت «رفع قلم» بر این باورند که به بهانه برائت از دشمنان اهلبیت(ع) میتوان جشنهایی با مضامین نامناسب برگزار کنند؛ در حالی که این روایت در منابع معتبر شیعه (کتب اربعه) نیامده است و از طرفی هم، مخالف نص قرآن کریم است.
از جمله مبانی فکری جریان انحرافی «تشیع لندنی» این است که طرفدران این جریان، وحدت، یکپارچگی و اتحاد بین مذاهب اسلامی را کفر و آن را ساخته و پرداخته برخی افراد برای حذف ولایت اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام میدانند.
برخی از لیدرهای اصلی جریان انحرافی «تشیع لندنی»، با اهانت به مقدسات اهلسنت، عملیات «طوفان الاقصی» را محکوم کرده؛ با این اقدام موجبات خشنودی دشمنان اسلام را فراهم کردند.
سید ابوالفضل برقعی ادعا میکند که خداوند از تمام کسانی که با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودهاند و با ایشان بیعت کردند خشنود است و به آنان وعده بهشت داده است. در پاسخ به این ادعا باید گفت که رضایت خداوند، شامل تمامی کسانی که در آن روز با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیعت کردهاند نمیشود؛ بلکه تنها شامل کسانی میشود که با ایمان قلبی بیعت کردهاند؛ زیرا خداوند در قرآن، رضایت خود را مشروط به داشتن ایمان کرده است.
اهلبیت علیهمالسلام براى جلوگيرى از دچار شدن تشیّع به تندروىهاى تباهىآفرين، در نهايت صراحت و شدّت، شیعیان را از گرفتار آمدن در دام «غاليان» و «انديشههاى غاليانه» برحذر داشتهاند.
سید ابوالفضل برقعی که قرآن را برای هدایت بشر کافی میداند و مدعی قرآنبسندگی است، روایاتی که در اهمیت کتاب خدا و رجوع به آن صادر شده را به عنوان دلیل انحصار هدایت در قرآن ذکر کرده است. در حالی که این روایات هیچ دلالتی بر مدعای وی ندارد.
سید ابوالفضل برقعی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون است که بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
شریعت سنگلجی از شخصیتهایی است که نمیتوان تأثیرپذیری او از اهلسنت و وهابیت را انکار کرد. وی در یکی از سفرهای خود به حج، با مطالعه آثار وهابيان، به آموزههاى وهابیت گرايش پيدا كرد؛ بر همین اساس است که عدهای، شريعت سنگلجى را اوّلين كسى مىدانند كه عقايد وهابيت را در ايران ابراز كرد و افرادی را دور خود گرد آورد.
مصطفی طباطبایی، یکی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، علیرغم اینکه در تفسیر اکثر آیات قرآن، همانند مفسران وهابی، ظاهر آیات را مبنا قرار داده، اما در آیات مربوط به معجزات پیامبران، از ظاهر عدول کرده و نسبت فاعلیت این معجزات به پیامبران را مجازی دانسته و منکر ولایت تکوینی انبیا شده است.این درحالی است که از آیات قرآن استفاده می شود که بعضى از معجزات، کار انبیاء و به فرمان خدا است و بعضى دیگر کار خداوند است، ولی هر دو سرانجام به اراده الهى باز مى گردد و هیچ گونه منافاتى با اصل توحید ندارد.
«مصطفی حسینی طباطبایی» ازجمله عناصر شاخص جریان سلفیگرای قرآنیون است که اعتقاد شیعیان به ولایت تکوینی انبیا و معصومین علیهمالسلام را با اعتقاد مشرکان زمان پیامبرصلیاللهعلیهوآله درباره قدرت بتها همسان میپندارد، درحالی که میان این دو اعتقاد تفاوت وجود دارد؛ چرا که مشرکان نگاهی استقلالی به بتها داشتند، درحالیکه باورمندان به ولایت تکوینیِ اولیای الهی، آن را به اذن الهی میدانند و قائل به تفویض نیستند.
قرآنیون معتقدند: چون که در سنّت نبوی؛ یعنی اخبار و روایات، وضع حدیث و جعل اخبار صورت گرفته؛ لذا نمیتوان به اخبار حاکی از سنت اعتماد کرد و در نتیجه حجیتی هم ندارد. پاسخ: اگرچه قابل خدشه بودنِ برخی احادیث از جهت متن یا سند قابل پذیرش است، اما نمیتوان کلیت سنت را بخاطر وجود روایات ضعیف مورد انکار قرار داد؛ زیرا چالشهایی که در مسیر احادیث قرار گرفته را میتوان تا میزان بسیار زیادی بهوسیله علم رجال و تشخیص وثاقت و عدالت راویان برطرف نمود.
قرآنیون برای انکار حجیت حدیث میگویند که روایات موجود در جوامع حدیثی، دسته کم، دو قرن پس از وفات پیامبر صلیاللهعلیهوآله تدوین شده و پیش از آن نیز تا یک قرن از کتابت و تدوین حدیث جلوگیری شده بود. لذا نمیتوان این روایات را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله منتسب دانست. در پاسخ باید گفت بنا بر شواهد تاریخی متعدد، تدوین سنّت نبوی در زمان حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله شروع شده است.