اعتقادات

ایراد گرفتهاند که وقتی میدانید امام حسین(ع) بهشتی و سعادتمند شده است، عزاداری برای او بیمعناست؛ در پاسخ گفته میشود که گریه و عزا برای شهدای کربلا، برای عاقبت آنان نیست، بلکه به جهت محبت و بزرگداشت آنان است؛ همچنین آثار و برکاتی نیز بر آن مترتب است.

مفتیان وهابی لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه را حرام میدانند و به آیه 31 سوره توبه استدلال میکنند. اما منظور این آیه کسی نیست که از عالِم فتوادهنده به محکمات قرآن و روایات (در حالیکه عادل و مورد وثوق است) تقلید میکند؛ چرا که این تقلید، تقلید از کسی است که خداوند اطاعتش را واجب کرده است و به حکم خدا فتوا میدهد. پس مراد از تقلید در آیه شریفه، تقلید از علمایی است که حلال خدا را حرام و بالعکس میکنند.

مفتیان وهابی لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه را حرام میدانند و به آیه 31 سوره توبه استدلال میکنند. آیه و روایتی که به آن استدلال شده، مطلب صحیحی است که این دو نظریه شیعه، مصداق آن نیستند، بلکه نظریه تبعیت از حاکم در بین اهل سنت را میتوان مصداق این آیه ذکر کرد.

وهابیت عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) را بدعت دانسته و میگویند شیعیان بدعت گزار هستند، چون در دین عزاداری نبوده است. ابن تیمیه در این باره میگوید: از حماقتهای شیعیان است که هر ساله برای کسی که سالها پیش کشته شده، ماتم گرفته و نوحه سرایی میکنند. این در حالی است که عزاداری از سنتهای نبوی و قرآنی است.

کارشناس وهابی میگوید: «ریشه اسلام در مکه است و ایرانیان نمیتوانند ادعا کنند اسلام آنها، اسلام اصیل است». یکی از پاسخهای این استدلال، آیاتی از قرآن کریم است که با تهدید مسلمانان صدر اسلام، خطاب میکند که اگر شما از دین برگردید و روی بگردانید، خداوند قومی غیر شما که بهتر از شمایند را به جایتان برمیگزیند.

عده ای از علمای اهل سنت در منابع معتبر خود به شرح کامل خطبه و حدیث غدیرخم پرداخته اند. در این خطبه شریف پیامبر (ص) با استفاده از کلماتی خاص به ولایت امیرالمومنین (ع) اشاره شده و بر همین اساس، صحابه با ایشان بیعت کردند.

وهابیت با برگزاری مراسم برائت از مشرکان، به بهانه بدعت و ناسازگاری با اهداف حج، مخالفت میکند. این درحالیست که برائت از مشرکین در زمان حیات پیامبر (ص) در روز عید قربان در منا اعلان شد؛ همچنین پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) در موارد متعدد، از مراسم حج و عمره بهرهگیری سیاسی میکردند که این امر، نشاندهنده عجین بودن سیاست با مراسم عبادی حج است.

برخی از مخالفین، اعتقاد شیعه نسبت به امامان الهی را نژادگرایانه خوانده و اینگونه به شیعه ایراد میگیرند. این در حالیست که امامت از طرف خداوند، به افرادی که شایستگی آن را دارند عطا شده و تنها ملاک آن، ذرّیه حضرت فاطمه و علی(ع) بودن نیست. همه امامان شیعه شایسته این مقام الهی بودند و اتهام اعتقاد نژادگرایانه به امامت، از روی جهل و یا از تعصب است.

از شبهاتی که نسبت به شیعه طرح کردهاند، اعتقاد نژادگرایانه شیعه نسبت به امامان الهی، بدون شایستگی علمی و عملی و تنها بر اساس ذریه حضرت فاطمه و علی(ع) بودن است. در پاسخ میتوان گفت که همه ائمه شایسته این مقام بودند و حتی از جانب مخالفین شیعه نیز مورد مدح قرار گرفتهاند. پس این اتهام از روی جهل یا تعصب است.

با وجود آنکه در منابع روایی اهلسنت روایاتی بر سنت تلبیه در روز عرفه وجود دارد؛ اما بنیامیه با این سنت پیامبر نیز به مخالفت پرداختند و به آن عمل نمیکردند و مردم را نیز از عمل به آن نهی میکردند. سعید بن جبیر میگوید: روز عرفه نزد عبدالله بن عباس بودیم، عبدالله بن عباس پرسید: چرا مردم تلبیه نمیگویند، گفتم: از معاویه میترسند.

ورود به بهشت در مورد افراد گنهکاری که به ظاهر اسلام آوردند و خود را مسلمانان مینامیدند، اما هیچگاه مقید به اسلام و رسالت نبی اکرم (ص) نبودند، امری غیر قابل پذیرش از نظر قرآن و سنت و عقل است. اما مفتیهای وهابی با وجود شهرت به دائم الخمر بودن و مردن "وحشی" بر اثر مشروبات، او را اهل بهشت میدانند.

اعتقاد به رؤيت خداوند متعال يكی از ارکان اعتقادی اهل سنت است که انکار آن، به منزله عدم پیروی از این مذهب است؛ اما شیعیان با پیروی از اهل بیت (ع) آیات و یا روایاتی که برای خداوند جسمانیت را بیان کرده، تأویل برده و اعتقاد به جسمانیت را باطل میدانند.

شبهه ای وهابیون مطرح کردند که کسی که به ولایت الهی برگزیده می شود، نمی تواند از آن چشم پوشی کند و به غیر واگذارد؛ اما علی (ع) چنین کاری کرد؛ پس از طرف خدا ولایت ندارد. جواب این است که حضرت در جای جای نهجالبلاغه خلافت را حق خود دانسته و دلیل طعنه حضرت بر بی ارزشی حکومت، نشان از این دارد که شرط محقق شدن حکومت مقبولیت است و این جنبه دنیوی وجود نداشت و با اینکه حق حضرت است، نزد ایشان ارزش ندارد.

نارضایتی و خشم حضرت فاطمه (س) از خلیفه اول و دوم از مسائل غیر قابل انکار تاریخ است. از دلایل نارضایتی حضرت، خاکسپاری مخفیانه و شبانه آن حضرت است. بخاری مینویسد: علی (ع) فاطمه (س) را شبانه دفن کرد و به ابوبکر اجازه نداد تا در تشییع و تدفین او شرکت کند.