بهائیت و انقلاب اسلامی

عناصر تشکیلات بهائیت با انتشار پستهایی تلاش کردند تا مسمومیت یا بدحالیهای اخیر در مدارس را به جمهوری اسلامی منتسب و حاصل تفکر علمای اسلام معرفی کنند. اما علمای دین به حکم اسلام، همواره بر علم آموزی بدون توجه به جنسیت تأکید داشتند. بهائیت هم با نیرنگ و به ناحق، در نفرت پراکنی علیه علمای اسلام برای هموار کردن نفوذ و سلطه خود کوشیده است!

در اوج جنگ هشت ساله که مردم ایران در حال دفاع از کشور به وسیله جنگی همهجانبه با قدرتهای شرق و غرب در پوشش رژیم بعث عراق بودند، تشکیلات بهائیت ضمن خیانت در داخل، به دنبال تحریک و توجیه افکار عمومی خارج علیه ایران بود. تشکیلات بهائیت یا نوکر غرب با این سیاهنماییها تلاش کرد تا دیگر جنایات شرق و غرب علیه ایران به چشم نیاید.

اگر بهائیت رنج مردم ایران را در جلوگیری از ولنگاری فرهنگی توسط حکومت میداند، که صحت همراهی و همدردی آن با این دسته از مردم قابل تردید نیست. اگر هم بهائیت خود را شریک رنجهای اقتصادی مردم ایران میداند که دروغی بیش نیست! چرا که بهائیت بیشترین آمار دزدی، اختلاس و رانت خواری هم در تاریخ ایران به نام خود ثبت کرده است؟!

بیت العدل در پیامی، از تلاش جمهوری اسلامی برای فاصله میان بهائیان و این سازمان ابراز نگرانی کرد و سعی کرد خود را از عاملیت برخی محدودیتها علیه بهائیان تبرئه کند! اما واقعاً چرا بهائیان ایران باید فدایی سازمان بیت العدل شوند؟! سازمان نامشروعی که بر خلاف اوامر پیشوایان بهائی، بهائیان را به تقابل با حکومت و تحمل تضییقات برای سواری خود دعوت میکند!

تشکیلات بهائی همواره علّت بازداشت و یا محکومیت اتباعش در ایران را باور به فرقه بهائیت معرفی میکند. این در حالیست که هیچ بند یا ماده قانونی در خصوص محکومیت بهائی باوران در کشور نداریم. پس همان ماده 499 قانون مجازات اسلامی که بهائیت علّت محکومیت برخی اتباعش در ایران معرفی میکند، دلیلی بر قانون گریزی و تخطی از دستور رهبران بهائی است.

تشکیلات بهائیت برای سلطه بر ایران و تشکیل حکومت موهومش، نیازمند اجرای طرح تحول فرهنگی و دین زدایی از جامعه با هدف تغییر بافت جمعیتی است. لذاست که دشمن سیستماتیک خواندن بهائیت برای نظام اسلامی، دین و حتی هویت ایرانی، حرفی مستند و هشداری مهم است.

رسانه آسو به عنوان زبان حرفهای مگوی بهائیت، در راستای سیاستهای بیت العدل، هدف براندازی سیاسی و استحاله فرهنگی در ایران را دنبال میکند. این رسانه اعتراف دارد که هدفش نه فقط سرنگونی نظام، بلکه اسلام زدایی و دگرگونی فرهنگی در ایران است. چرا که پیش نیاز ایجاد حکومت موعود بهائیت، دگرگونی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دینی در ایران است.

تشکیلات بهائیت مدعیست تعدادی بهائی در دوران جنگ تحمیلی بر ایران کشته شدهاند اما دولت ایران آنان را بخاطر عقایدشان شهید حساب نکرده است. این در حالیست که در یک نمونه از اعتراف رسانههای بهائیت، رئیس جمهور وقت، شخصاً حکم شهادت یک بهائی را امضاء کرد. بعلاوه آنکه تشکیلات بهائیت خود، از شهید حساب کردن مدافعین بهائی ایران، امتناع کرده است!

نهاد رهبری بهائیت با برجسته کردن اجر فعالیت تبلیغی و سازمانی بهائیان ایران، با بکار بردن واژه کشته شدگان به جای شهید، به تضعیف جایگاه مدافعان وطن پرداخت. بیت العدل در ادامه با دریغ کردن واژه شهید از مدافعان بهائی ایران، شهادت را تنها منحصر در راه خدمت به فرقه بهائی دانست.

تشکیلات بهائیت تلاش دارد تا با تهمت و نفرت، به فاصلهاندازی میان مردم و حاکمیت بپردازد و در عوض خود را همسو با مردم ایران جلوه دهد؛ اما با نگاهی به سیره عملی و اعتقادی بهائیت، درمییابیم که این رویکرد، بر خلاف چهره اصلی و باور بهائیت است؛ زیرا بهائیت دشمنی خود با مردم ایران را ثابت کرده، وحدت را تنها با بهائیان مجاز دانسته و آزادی خواهی را حیوانی میداند!

وقتی بر اساس قانون، فعالیت تشکیلاتی و تبلیغی بهائیت مشمول مجازات می شود، دیگر چگونه می توان محکومیت اعضای تشکیلات و مبلّغین بهائیت در ایران را به خاطر باور معرفی کرد؟!

تشکیلات بهائیت در این دوره آشوب ها با اسم رمز «مشارکت در اصلاح»، بهائیان را مجاز به فعالیت و ایفای نقش ضدحکومتی کرد. اما این سازمان و بهائیانی که از هیچ تلاشی برای پیاده سازی طرح براندازی نرم در کشور دریغ نمی کنند، در نظر عبدالبهاء پست فطرت و حزب شیطان هستند.

تشکیلات بهائیت از یک سو به اسم آزادی موج حکومت ستیزی در ایران به راه می اندازد و از سویی دیگر پیروانش را از حضور مستقیم میان معترضین باز می دارد. تشکیلات بهائیت با اتخاذ این سیاست، آموزه های بهائی در نهی از آزادی خواهی را زیرپای می گذارد تا خود را در ردیف معترضین قرار دهد. هنگام احساس خطر هم پشت همان ها که فریب داده یا بر آتششان سوخت ریخته را خالی می کند!

رسانه بهائی که به اسم آزادی و به بهانه فوت مهسا امینی مردم را به آشوب علیه حکومت فرا می خواند که پیامبرنمای بهائیت از آزادی خواهی نهی کرده و آن را مصداق حیوانیت می دانست! دعوت به آزادی خواهی از رسانه بهائی در حالی صورت می گرفت که پیامبرنمای بهائیت آزادی را در پیروی از اوامر خود و امرش را مساوی با اطاعت محض از حکومت معرفی کرد!