سلفیت و وهابیت

علمای شیعه معتقدند، با اینکه همسران پیامبر معصوم از خطا، اشتباه و حتی گناه نیستند، ولی نسبت قذف به آنان، تهمتی ناروا است؛ اما البانی محدث و روایتشناسی که وهابیت به دیدگاههای حدیثی و فقهی او اعتنای بسیار زیادی دارند، با وقاحت تمام، احتمال زنای همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را محتمل میداند.

ابن تیمیه میگوید: هر کسی که از حاکم چیزی بخواهد، حاکم به او ندهد، برای نرسیدن به دنیا غضبناک میشود، و این صفت، صفت منافقین است؛ بنابراین یا باید بگویید حضرت زهرا به خلیفه غضب نکرده، و یا باید بپذیری که او شبیه منافقان شده، چون وقتی به منافقین عطا نشود، خشمگین میشوند

مفتیان وهابی به این بهانه که جشن میلاد پیامبر (ص) در زمان سلف مرسوم نبوده است، آن را بدعت میدانند؛ اما برگزاری جشنهای ملی و حکومتی که با هزاران گناه همراه است را مشروع و جایز میدانند. بن باز میگوید: «مراسم میلاد پیامبر (ص) جایز نیست، زیرا حضرت رسول (ص)، خلفای راشدین، صحابه و دیگر تابعین این کار را انجام ندادهاند.»

یکی از گرایشهای فکری سلفیه، مکتب دیوبندیه در شبه قاره هند است که پیرو افکار شاه ولی الله دهلوی است. با اینکه مکتب دیوبندیه در بیشتر اعتقادات شبیه به سلفیه وهابی است، اما بر خلاف وهابیت جشن میلاد برای پیامبر را جایز میداند. سهارنپوری در این باره میگوید: هیچکس مخالف ذکر و جشن تولد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیست.

وهابیان برگزاری مراسم جشن و شادی در ایام میلاد پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) را به جشن و شادی یهود و نصارا تشبیه می کنند و آن را بدعت و حرام می دانند .ابن تیمیه برگزاری چنین مراسمی را بی پایه و اساس و بدون سابقه و ریشه تاریخی دانسته و آن را به مراسم جشن یهود و نصارا تشبیه کرده است .

وهابیان برگزاری مراسم جشن و شادی در ایام تولد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السّلام)، قرائت قرآن، مدح رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السّلام) توسط مداحان، اطعام و پخش غذا و پذیرایی از مردم در این گونه مراسمها را به جشن و شادی یهود و نصارا تشبیه میکنند و آن را بدعت و حرام میدانند.

در حالیکه بیش از 120 نفر از بزرگان و علمای اهلسنت بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، در این میان، گروهی از شبههگران وهّابی با عبارات و ترفندهای گوناگون کوشیدهاند، در اصل اینکه اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک کنند.

بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) قحطی شد صحابه خدمت عایشه آمدند و راهکاری از ایشان خواستند. عایشه گفت کنار قبر پیغمبر (ص) یک دریچهای باز کنید و خداوند را به احترام نبی مکرم قسم دهید تا باران نازل شود. صحابه همین کار را کردند و باران فراوانی نازل شد. این داستان به «حدیث قبه» یا «کواه» معروف است.

سلف و صحابه در حال حیات و ممات به پیامبر (ص) متوسل میشدند و مشکلاتشان را با توسل به حضرت حل میکردند. چنانچه مردی که غدهای در شکمش بود، بعد از رحلت پیامبر (ص) به حضرت متوسل شد، و خوب شد. او گفت: بارالها به حق پیامبرت، به من رحم کن و این بیماری را از من بر طرف کن. وقتی دعا و توسل او پایان یافت، دیگر اثری از آن غده نبود.

یکی از اقسام توسل، توسل به جاه و مقام پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. این بخش از توسل از سوی وهابیت انکار شده است. این در حالی است که اهلسنت آن را پذیرفته و بر آن تاکید میکنند. به عنوان مثال باید مکتب دیوبند را که جریانی فعال در میان اهلسنت است، نام برد.

مسلمانان در طول تاریخ، به زیارت قبور انبیا، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دستکشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جستهاند اما ابنتیمیه و اتباع وی این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم میکنند و آنان را «قبورین» و «عبادت کنندگان قبرها» مینامند.

ابنتیمیه بوسیدن و دست کشیدن بر روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبور سایر انبیا (علیهم السّلام)، صالحین، صحابه و اهلبیت (علیهم السّلام) را جایز ندانسته و این مطلب را به تمامی علما نسبت میدهد. این در حالی است احمد بن حنبل پیشوای فکری وهابیان، تار مویی از پیامبر اکرم را به همراه داشت و به آن تبرک میجست.

قیام جهانی امام حسین (علیه السلام) مظهر نبرد حق علیه باطل بود. قیامی بود که هر چه زمان میگذرد، عظمت بیشتری در بین مردم جهان پیدا میکند و آموزههای آن روشن تر میشود. امام نه تنها برای بیداری مسلمانان آن منطقه قیام کردند، بلکه برای بیداری تمام مردم دنیا قیام کردند. میخواستند به مردم بفهمانند که در برابر ظلم سکوت نکنند، نکند یزیدیان زمام حکومت را...

زیارت قبور یکی از سنتهایی بوده است که از زمان پیامبر و صحابه وجود داشته است، ولی وهابیت به پیروی از ابن تیمیه زیارت قبور را گاهی بدعت و گاهی شرک مینامند.