نمازی که هرگز خوانده نشد

  • 1404/09/05 - 14:35
مظلومیت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بر هیچ انسان مسلمان آزاده، پوشیده نیست و تنها برخی کوردلان هستند که این مظلومیت را انکار می‌کنند؛ برخی برای سرپوش گذاشتن بر این مظلومیت، به دنبال عادی‌سازی روابط بین خلفا و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها هستند و با جعل روایاتی دروغین، درصدد این امر هستند، جفایی که بر دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفته است را بپوشانند؛ غافل از اینکه تاریخ، هرگز فراموش نخواهد کرد.
شهادت حضرت زهرا

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع حدیثی اهل سنت، موضوعی مطرح شده است که با آن، درصدد مشروعیت بخشیدن به مذهبشان هستند و آن، موضوع نماز خواندن ابوبکر و عمر بر پیکر پاک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ چیزی که خود اهل سنت، آن را خیلی باور ندارند و شواهد فراوانی نیز بر بطلان این مدعا وجود دارد؛ ابتدا به چند روایت بر این ادعا، اشاره می‌کنیم و بعد به بطلان آن، با استناد به روایت معتبر می‌پردازیم:

1) در طبقات ابن‌سعد آمده است: «صلّی ابوبکر الصدیق علی فاطمه بنت رسول الله فکبّر أربعاً.[1] ابوبکر صدیق بر فاطمه سلام‌الله‌علیها، دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز خواند و چهار تکبیر گفت. (منظور نماز میت است).»
2) متقی هندی به نقل از خطیب بغدادی از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده است: «ماتت فاطمة بنت النبی صلى‌الله‌عليه‌وسلم فجاء أبوبكر وعمر ليصلوا فقال أبوبكر لعلی بن أبی‌طالب: تقدم، فقال: ما كنت لأتقدم وأنت خليفة رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وسلم، فتقدم أبوبكر فصلى عليها.[2] وقتی فاطمه سلام‌الله‌علیها، دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وفات کرد، ابوبکر و عمر برای شرکت در نماز جنازه حاضر شدند و به علی بن ‌ابی‌طالب گفتند: بفرمایید امامت کنید. علی علیه‌السلام گفت: هرگز بر تو مقدم نمی‌شوم، درحالی‌که تو خلیفه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستی. آن‌گاه ابوبکر جلو رفت و نماز خواند.»

در پاسخ به این دسته از افراد باید گفت، روایاتی که ذکر شده، از منابع دستِ دوم روایی اهل سنت است و با روایاتی که در صحاح اهل سنت، مبنی بر عدم شرکت خلفا در نماز حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آمده است، در تضاد است؛ چون قرائن و شواهد در کتب صحاح نشان می‌دهد که  وصیت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، مبنی بر دفن شبانه، برای این بوده که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌خواست با این وصیت، نارضایتی و ناخشنودی خود را از ابوبكر و عمر اعلام نماید، چنان‌كه حضرت در بستر بیماری، از مسلمانان شكایت کرده و فرمود: «قسم به خدا! روزگار را می‌گذرانم، درحالی‌که از دنیای شما متنفرم و از مردان شما کراهت و بیزاری پیدا کردم، با آنان سخن گفتم، بعد از آنکه آنان را لال یافتم، آن‌ها را دشمن خود یافتم، بعد از آنکه آن‌ها را آزمودم؛ چقدر کندی شمشیر و شکستگی نیزه و تغییر موضع شما زشت است؛ چه اعمال بدی برای آخرت خود پیش فرستاده‌اند؛ در حالی‌که خداوند بر آنان غضب نموده ودر آتش جهنم جاودان، من گردنبند غصب خلافت را به گردن این افراد‌ انداختم (مسبب غصب خلافت، این‌ها هستند) و ننگ این عمل را مختص این‌ها می‌دانم؛ ...»[3]

در برخی از روایات و متون تاریخی، تصریح شده است كه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها وصیت کرد كه ابوبكر و عمر، در تشییع جنازه حضرت، شركت نكنند.
1) محمد بن اسماعیل بخاری، در کتابش از عایشه نقل می‌کند: «فوجدت فاطمة علی ابی بكر فی ذلك فهجرته فلم تكلمه حتی توفیت و عاشت بعد النبی سته اشهر، فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یؤذن بها ابوبكر.[4] حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ابوبکر را به خاطر ماجرای فدک ترک کرد و با او صحبت نکرد، تا وفات يافت و بعد از پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله شش ماه زندگی کرد و وقتی وفات کرد، همسرش علی علیه‌السلام، او را شبانه دفن کرد و به ابوبکر اجازه نداد در تشييع و تدفين او شرکت کند.»

2) عبدالرزاق صنعانی می‌نويسد: «فاطمه سلام‌الله‌علیها دختر پيامبر، شبانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وی نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتی افتاده بود.» و در ادامه نيز می‌گويد: «... در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه سلام‌الله‌علیها، اين چنين وصيت كرده بود.»[5]

3) ابن بطال نیز در شرح صحيح بخاری می‌نويسد: «اكثر علما، دفن جنازه را در شب اجازه داده‌اند. علی بن ابی‌طالب، همسرش فاطمه سلام‌الله‌علیها را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتی افتاده بود.»[6]

4) بلاذری در انساب الاشراف آورده است: «علی علیه‌السلام و اسماء، فاطمه سلام‌الله‌علیها را غسل دادند؛ چرا که خود او اين‌چنين وصيت کرده بود و ابوبکر و عمر از فوتش خبر نداشتند و علی عليه‌السلام فاطمه سلام‌الله‌علیها را شبانه دفن کرد.»[7]

5) ابن ابی‌الحدید می‌نویسد: «وَ الصَّحیحُ عِندِی اَنـَّها ماتَتْ وَ هِیَ واجِدَةٌ عَلی اَبی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ اَنـَّها اَوْصَتْ اَلا یُصَلِّیا عَلَیْها...[8] آنچه از نظر من صحیح بوده، این است که فاطمه سلام‌الله‌علیها از دنیا رفت، در حالی‌که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت کرد که آن دو، بر جنازه وی نماز نخوانند.»

6) ابن أبی‌الحديد به نقل از جاحظ نیز می‌نويسد: «شكايت و ناراحتی فاطمه سلام‌الله‌علیها (از دست غاصبين) به حدی رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وی نماز نخواند.»[9]

در روایتی دیگر از بخاری آمده است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، به شدت از دست ابوبکر و عمر ناراحت بود و هرگز با آنها آشتی نکرد. بخاری در این رابطه می‌گوید: «فَغَضِبَت فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ، فَهَجَرَتْ اَبابَکْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّی تُوُفِّیَتْ.[10] فاطمه سلام‌الله‌علیها بر ابوبکر غضبناک شد و با او، قطع رابطه کرد و این قطع رابطه و قهر وی، تا وفاتش ادامه یافت». پس طبق نقل بخاری، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، در حالی این دنیا را ترک فرمودند که شدیداً از دست خلیفه اول ناراضی و غضبناک بوده، و با او قطع رابطه کردند. آیا با این کدورت عمیقی که بین حضرت و ابوبکر بود، می‌توان قبول کرد که حضرت علی علیه‌السلام، نماز همسرش را به خلیفه اول بسپرد؟!

از طرفی دیگر، از نظر فقه سنّی و شیعه، امامت نماز جنازه، حق جانشین واقعی رسول خدا است؛ چنان‌که در فروع کافی آمده است: «عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام قال: إذا حضر الإمام الجنازه، فهو أحق الناس بالصلاه علیها.[11] امام صادق علیه‌السلام فرمود: وقتی امام، بر جنازه حاضر باشد، از همه مستحق‌تر به امامت نماز است.»
بنابراین، با این وصیت، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خواست، نارضایتی خود از مردم، به ویژه ابوبكر و عمر اعلام کرده و افكار عمومی را در طول تاریخ، به این نكته جلب كند كه دختر پیامبر، از برخی مسلمانان راضی نبوده و دستگاه حكومت، نسبت به خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ستم روا داشته است. هم‌چنین از این طریق، مظلومیت همسرش حضرت علی علیه‌السلام، و غصب خلافت او و غصب فدك، همیشه در اذهان زنده بماند.

پی‌نوشت:
[1]. الطبقات الکبری، ‌ابن‌سعد، دار صادر، ج8، ص29.
[2]. کنز العمال، متقی هندی، مؤسسة الرسالة، ج12، ص515.
[3]. بلاغات النساء، ابن‌طیفور، مكتبة بصيرتی، ج1، ص19.
[4]. بخاری، صحيح البخاری، دار طوق النجاة، ج5، ص139، ح 4240.
[5]. المصنف، عبدالرزاق صنعانی، المکتب الاسلامی، ج3، ص521.
[6]. شرح صحيح البخاری، ابن بطال، ج3، ص325.
[7]. انساب الاشراف، بلاذری، دار الفکر، ج1، ص405.
[8]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبة آیةالله العظمی مرعشی نجفی، ج6، ص50.
[9]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبة آیةالله العظمی مرعشی نجفی، ج16، ص264.
[10]. بخاری، صحيح البخاری، دار طوق النجاة، ج4، ص79، ح 3093.
[11]. الکافی، کلینی، دار الكتب الإسلامية، ج3، ص177.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.