غضب حضرت زهرا
حدیثی با عبارات مختلف از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، در کتب حدیث اهل سنت نقل گردیده است؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «فاطمه پاره تن من است، کسی او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و یا کسی او را بیازارد، مرا آزرده است.» در صدور این روایت، شکی نیست، و احتیاج به بررسی سندی ندارد؛ زیرا این حدیث، در کتب صحیحین چند مرتبه آمده و در دیگر کتب حدیثی معتبر شیعه و سنّی نقل شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ «فاطمه پارهی تن من است» از مشهورترین سخنان پیامبر اکرم در میان مسلمانان است. این حدیث، نه تنها در منابع شیعه، بلکه در معتبرترین کتابهای حدیثی اهل سنت - از جمله صحیح بخاری و صحیح مسلم- بارها و با تعبیرهای گوناگون به صورت متواتر بیان شده است.
در بسیاری از منابع تاریخی معتبر شیعه و اهل تسنن، در خصوص فدک و اتفاقات مخصوص آن، سخنهای فراوانی گفته شده است. بسیاری از مورخین گفتند که فدک، هدیه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به یگانه فرزندش حضرت زهرا سلاماللهعلیها است که بعد از رحلت نبی خدا، از دست آن بانوی گرامی گرفته شد و به نفع حکومت مصادره شد.
مظلومیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها بر هیچ انسان مسلمان آزاده، پوشیده نیست و تنها برخی کوردلان هستند که این مظلومیت را انکار میکنند؛ برخی برای سرپوش گذاشتن بر این مظلومیت، به دنبال عادیسازی روابط بین خلفا و حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستند و با جعل روایاتی دروغین، درصدد این امر هستند، جفایی که بر دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفته است را بپوشانند؛ غافل از اینکه تاریخ، هرگز فراموش نخواهد کرد.
خشم و غضب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، از شيخين تا واپسين لحظات زندگیاش و عدم رضايت از آن دو، از مسائلی است كه در صحيحترين كتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده است. نارضایتی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، اتمام حجت و نشانی بر حقیقت نزد همگان است.
وهابیت که در تضعیف نمادهای عزاداری شیعه، از هیچ راهکاری رویگردان نشدند، با تمسّک به برخی از روایات اهل بیت، همچون مذّمت پوشیدن لباس سیاه و روایاتی که لباس سیاه را لباس دوزخیان و فرعونیان دانسته و پوشیدن لباس سفید را توصیه کردهاند، پوشیدن جامه سیاه در مراسم عزاداری اهل بیت را نیز در همان سِلک قرار داده و آن را رد نمودهاند.
یکی از مباحث مهم و مورد مناقشه، مسأله نفرین حضرت زهرا سلاماللهعلیها نسبت به خلیفه اول و خلیفه دوم است؛ این موضوع در منابع اهل سنت آمده است و ما میدانیم که طبق بیان روایات، هر کس مورد لعن حضرت زهرا سلاماللهعلیها قرار بگیرد، مورد لعن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است و در نهایت، لعن خداوند شامل حالش میشود.
حضرت فاطمه علیهاالسلام هنگام خروج از منزل به سوی مسجد از درب عمومی مسجد وارد شد و تعداد زیادی از زنان را همراه خود کرد. همهی این رفتارها دلالت بر یک استراتژی و تاکتیک بود که حضرت با این رفتار خواست هم از نظر عاطفی و هم از نظر سیاسی بر رفتار مسلمین اثر بگذارد و در یک فضای آماده ابوبکر و عمر را در غصب خلافت توبیخ کند.
پس از اینکه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به خاطر تعرض خلفاء در سن 18 سالگی در بستر افتاد و لحظات آخر عمرش را سپری میکرد، ابوبکر و عمر به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها آمدند تا حلالیت بطلبند. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها هنگام دیدار با شیخین، صورت به دیوار کرد و با یادآوری حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: در درگاه خداوند شهادت میدهم، که من از شما دو نفر غضبناک هستم و راضی نیستم.
اهل سنت معتقدند حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، ولی واقعیت غیر از این است، و آن حضرت، توسط غاصبان خلافت به شهادت رسیده است و این مطلب علاوه بر نصوص شیعه، در کتابهای اهل سنت هم آمده است و این مطلب، از طریق روایات و نقلهای تاریخی، قابل اثبات است.
امام جمعه مردم خاش! شما میگویید هیچ مسئلهای بین حضرت زهرا سلاماللهعلیها و دیگران نبوده، و حضرت بر اثر بیماری، شش ماه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفته است! اگر کسی از جوانان، دانشجویان و طلاب، شما را به معتبرترین منابع حدیثی شما، مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و ... ارجاع دهد، آن وقت نتیجه این ادعای واهی شما چه میشود؟!
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بانویی است که افتخار خاندان وحی بوده و فضایل او، هم طراز فضایل بینهایت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بوده است.
علمای فریقین با تأیید صدور و صحت روایت «فاطمة بضعة منی» اظهارات جالبی داشته و نتایج آن را بیان کردهاند که ازجمله نتایج این حدیث، حرمت آزار و اذیت حضرت فاطمه سلاماللهعليها، برتری حضرت فاطمه سلاماللهعليها از ابوبکر و عمر، کفر دشنام دهنده به حضرت و عصمت ایشان است.
فضل بن روزبهان، از علمای اهل سنت، کتابی در رد نهج الحق علامه حلی نگاشته و در آن، درباره حدیث «فاطمة بضعة منی» آورده است که همیشه خشم فاطمه سلاماللهعلیها، مساوی خشم خدا نیست؛ او نیز بشری است عادی که غضبش مانند غضب سایر انسانهاست؛ اگر اینگونه است، پس چه فرقی بین او و دیگران بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله تنها خشم او را مساوی با خشم خود و خدا دانست، نه خشم دیگران را؟