بی اهمیت جلوه دادن خشم حضرت زهرا (س)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در روایات صحیح و معتبر اهل سنت آمده است که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) از خلیفه وقت، خشمگین بود و تا زمان شهادت، از او راضی نشد؛ طبق این نقل ها این غضب از زمانی صورت گرفت که ابوبکر به حدیث «ما انبیاء ارث نمیگذاریم، هر چه از ما بماند، صدقه است» برای ندادن فدک به حضرت استناد کرد و ادعا کرد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده است.(1)
قیام حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و خشم حضرت بر خلیفه اول و دوم، بزرگان اهل سنت را به زحمت انداخته است؛ زیرا از طرفی حدیث مذمت اذیت کنندگان فاطمه (سلاماللهعلیها) متواتر و قطعی است و از طرفی روایات خشم حضرت بر آن دو خلیفه را که از مقدسات اهل سنت هستند، معتبر و صحیح است؛ لذا عدهای از آنها به توجیهات بسیار واهی و سبک روی آوردهاند.
در این باره فضل بن روزبهان خنجی(2) میگوید: «غضب فاطمه (سلاماللهعلیها) از عوارض بشری است که هر انسانی دارد و گاهی (پیش میآید که) غضب کننده برای غرض دینی، غضب میکند؛ بدین خاطر که فرد مغضوب، در ادای حق خدا قصور کرده است. این نوع غضب، غضب دینی است و آن حدیثی که میگوید: «خدا با غضب فاطمه (سلاماللهعلیها) غضب میکند» مقصود از غضب حضرت، این نوع غضب است (نه هر نوع غضبی).»(3)
مقصود فضل بن روزبهان از سخنش این است که همیشه خشم فاطمه (سلاماللهعلیها) مساوی با خشم خدا نیست و همیشه غضب او غضب خدا را در پی ندارد، بلکه او نیز بشری است عادی که غضبش مانند غضب سایر انسان ها از عوارض بشری است، نه غضب معصومانه و بیخطا که با اغراض غیردینی مخلوط نشود.
او تصور میکند گاهی غضب بشری به خاطر یک امر دینی و با غرض دینی اتفاق میافتد، که در این صورت این غضب، خشم خدا را نیز در پی دارد و آنجا که گفته میشود خدا با خشم فاطمه (سلاماللهعلیها) خشمگین میشود، مقصود زمانی است که خشم فاطمه (سلاماللهعلیها) با غرض الهی برای امر دینی باشد، نه برای امر بشری مانند ممانعت از فدک که میپنداشته ارث اوست.
از این کلام مشخص میشود که تعصب مفرط این عالم، چگونه او را به جهالت انداخته و برای دفاع از مقدسات خود چگونه حاضر است خشمی را که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به طور مطلق، خشم خدا دانسته است، باطل و سبک جلوه دهد و چنین وانمود کند که خشم دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، خشمی غیر دینی و باطل و به ناحق بوده است!
اگر بدون تعصب ملاحظه شود، حدیثی که از ویژگی های حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است، تا این حد تنزل داده نمیشود که مساوی با خشم هر کسی شود؟! وقتی حدیث بهطور مطلق، خشم فاطمه (سلاماللهعلیها) را موجب خشم و غضب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و خدا میداند، فضل بن روزبهان از کجا چنین استثنایی زده که خشم حضرت از ابوبکر و عمر، خشم غیر دینی و از عوارض بشری است، نه خشم دینی و مقدس؟!(4)
در پاسخ به او که چنین ادعایی دارد، میگوییم: ادعای فاطمه (سلاماللهعلیها) در مورد فدک، یا از بابت ارث فدک بود یا از بابت اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در زمان حیاتش این ملک را به او هبه کرده است. اینکه ابوبکر حق فاطمه (سلاماللهعلیها) را غصب کرده و مانع تصرف حضرت در فدک شده است، آیا باطلی را مرتکب نشده است؟!
خدا با آیات ارث، برای وارث، حق ملکیت در ارث را قرار داده است. آیا ابوبکر این حقی را که خدا به فاطمه (سلاماللهعلیها) داده، غصب نکرده است؟!
آیا خشم فاطمه (سلاماللهعلیها) از پایمال شدن این حق و ظلم توسط ابوبکر نبود؟!
فضل بن روزبهان به چه دلیل و نشانهای ادعا میکند که این خشم، خشم الهی نیست؟! مگر او بر نیت درونی فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) از این خشم، آگاه است که اینگونه ادعا میکند؟!
اگر خشم فاطمه (سلاماللهعلیها) از عوارض بشری و غیر دینی باشد، دیگر این حدیث، چه امتیازی برای فاطمه (سلاماللهعلیها) محسوب میشود و چه فرق بین او و دیگران خواهد بود؟! و در این صورت، دیگر این حدیث، فضیلتی برای حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نخواهد بود؛ چون هر مؤمنی اینگونه است که گاهی برای خدا خشم میگیرد و گاهی خشمش از عوارض بشری است نه خشم الهی.
بسیاری از علمای مطرح اهل سنت، چنین چیزی از حدیث برداشت نکرده و این روایت را از فضایل حضرت شمرده و طبق آن حکم کردهاند که آزار و اذیت حضرت فاطمه (سلاماللهعليها) حرمت دارد؛ حضرت فاطمه (سلاماللهعليها) از ابوبکر و عمر برتر است؛ دشنام دهنده به حضرت کافر است؛ حتی اولاد حضرت فاطمه (سلاماللهعليها) نیز پاره تن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هستند و چنین حکمی دارند.(5)
پینوشت:
1. صحیح البخاری، بخاری، دار ابن كثير، ج3، ص1126؛ ج5، ص154 و ج6، ص2474.
صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، ج5، ص154.
2. از علمای اهل سنت مخالف صفویه و متعصب است که از اصفهان به جهت حضور صفویه به هرات هجرت کرده و کتابی نیز در رد نهج الحق علامه حلی نگاشته است؛ قاضی نور الله شوشتری ردیهای بر فضل بن روزبهان با عنوان احقاق الحق نوشت که سبب شهادت وی شد. علامه مظفر نیز ردیهای بر او نوشته است.
3. «فأما غضب فاطمة ، فهو من العوارض البشرية ، والبشر لا يخلو من الغضب ، والغاضب على الغير قد يغضب لغرض ديني ، لقصور المغضوب عليه في أداء حقّ الله ، وهذا الغضب من باب العداوة الدينية ، وما ذكر من الحديث : «إنّ الله يغضب لغضب فاطمة» فالظاهر أنّ المرادَ هذا الغضب.» دلائل الصدق لنهج الحق، محمد حسن مظفر، ج7، ص81.
4. دلائل الصدق لنهج الحق، محمد حسن مظفر، ج7، ص125.
5. «دیدگاه علمای فریقین درباره روایت «فاطمة بضعة منی ...»»
افزودن نظر جدید