آیا خانه حضرت زهرا ( علیها السّلام ) هتک شده است؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_از جمله مطاعنی که متوجه خلفاست، جریان هجوم ایشان به بیت وحی و به آتش کشیدن آن و به عبارت دیگر، هتک حرمت آن خانه است. لذا پیروان مکتب سقیفه همواره و در طول تاریخ تمام تلاش خویش را برای انکار و یا کتمان و حداقل تحریف این واقعۀ تلخ به کار گرفتهاند تا بتوانند این لکه سیاه را از پرونده رفتار خلفا با خاندان رسالت، محو نمایند.
جریان از این قرار بود که پس از تشکیل سقیفه، گروهی از مهاجرین و اصحاب رسول خدا که حاضر به بیعت با ابوبکر نبودند به همراه امیر المومنین علیه السلام به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها پناهنده شده و در آنجا تحصن نمودند، اما دستگاه خلافت که تحصن این افراد را به ضرر خویش میدید، تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده، اجتماع آنان را به هم زده و آنها را مجبور به تن دادن به بیعت با خلیفه منتخب در سقیفه نماید و برای این منظور میبایست ابتدا خود امیر المومنین علیه السلام را به بیعت کردن با ابوبکر راضی نمایند.
اما از آنجا که آن حضرت حاضر به بیعت با ابابکر نشد، خلیفه دوم عصبانی شده و درب خانۀ آن حضرت را به آتش کشید و با زور داخل خانه شد. با باز شدن درب، فاطمه (علیها السّلام ) که پشت آن قرار داشت به شدت آسیب دید به گونهای که جنینش سقط شد اما با این حال برای دفاع از همسر خویش، در مقابل عمر قرار گرفت. در این هنگام، عمر شمشیرش را از غلاف بیرون کشید و با آن ضربهای به پهلوی فاطمه (علیها السّلام ) زد، به گونهای که فریاد فاطمه (علیها السّلام ) به آسمان برخاست، یا أبتا یا رسول الله .... [1]
سؤال اول:
راز آتش افروزی سران سقیفه نسبت به خانه وحی چه بوده و چرا آنها به این عمل باور نکردنی اقدام کردند؟
عوامل مختلفی در ارتکاب این عمل نقش داشتند که ذیلا به برخی از آنها اشاره مینماییم.
الف: عدم مشروعیت خلافت ابابکر:
از منظر اسلام انتخاب خلیفه و امام تنها به دست خداست. بر این اساس خلیفهای مشروعیت پیدا میکند که توسط خود خدا تعیین شده و به وسیله پیامبر او به مردم معرفی گردد. در حالی که در مورد ابوبکر هیچیک از این دو مورد وجود نداشت. لذا هواداران وی سعی کردند تا قضیه انتخاب خلیفه را امری انتخابی و شورایی جلوه دهند که به مردم واگذار شده است تا بتوانند چنین ادعا کنند که مهمترین دلیل بر انتخاب ابوبکر، اجماع امت بوده است اما برای این امر میبایست بزرگان اصحاب را نیز با خود همراه سازند تا لطمهای ادعای اجماعشان وارد نگردد. اما مشکل بزرگی که در این میان وجود داشت این بود که امیر المومنین علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها و برخی دیگر از بزرگان صحابه نه تنها با ابوبکر بیعت نکردند بلکه خلافت وی را کاملا نامشروع خوانده و او را غاصب خلافت معرفی میکردند. و همین امر باعث شد تا مامورین خلیفه وقت، تصمیم به همراه کردن این عده با خود نموده و از ایشان نیز بیعت گیرند که در نهایت با ایستادگی مخالفین خلافت ابوبکر، این مساله منجر به شکل گیری فاجعهای شد که چهره اصلی مدعیان خلافت را بر همگان آشکار کرد.
ب: یکی دیگر از عوامل این هجوم، پایان دادن به مخالفت جمعی از مسلمانان خارج مدینه بود که آنها نیز حاضر به بیعت با ابوبکر نبودند. خلفا با این هجوم میخواستند به همه کسانی که از بیعت با ابوبکر سر باز میزدند چنین پیام دهند که ما اهلبیت پیامبر را که جایگاهی بالاتر از دیگران دارند، وادار به بیعت کردیم، لذا شما نیز باید تابع آنها شوید و با خلیفه وقت بیعت نمایید.
ج: روحیۀ عصبی خلیفه دوم و نوع نگاه وی به جایگاه زن: یکی دیگر از علل این هجوم،روحیه عصبی و خشونت طلبی خلیفه دوم نسبت به زنان است. چرا که سابقۀ اخلاقی و روحی و فکری خلیفۀ دوم، حکایت از خشونتهای فیزیکی وی نسبت به زنان دارد.
د: اگر خلفا و هواداران ایشان، به مخالفت بنیهاشم خاتمه نمیدادند، به دلیل منزلتی که اهل بیت رسالت داشتند، در کوتاهترین زمان ممکن تمام توجهات به خانه امیر المومنین ( علیه السّلام ) جلب میشد و همگان به حمایت از آنان بر میخواستند.
سؤال دوم:
آیا در منابع کهن اهلسنت گزارش تهاجم به خانۀ وحی آمده است؟
گزارش تهاجم به خانۀ وحی در بیش از سی منبع مهم و مورد قبول اهلسنت آمده است که در اینجا از باب نمونه و شاهد، یک مورد آن را بیان میکنیم:
ابن قتیبه ( 276 ه ق ) در الأمامة و السیاسة مینویسد:
ابوبکر به دنبال بیعت گرفتن از عدهای بود که حاضر نشده بودند با او بیعت کنند و به همین جهت نزد علی تجمع کرده بودند، ابوبکر برای بیعت گرفتن از آنان عمر را به دنبال آنها فرستاد و عمر سراغ آنها رفته و صدایشان کرد، ولی آنها اعتنایی نکرده و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت: سوگند به خدایی که جانم در اختیار اوست، اگر از خانه خارج نشوید، خانه را با کسانی که در آن هستند به آتش خواهم کشید، به عمر گفتند: ای أباحفص، فاطمه در این خانه است. عمر پاسخ داد: هر که میخواهد، باشد... [2]
پینوشت:
[1] الأمامة و السیاسة، ج1، ص219
[2] همان، ج1، ص30، الأموال، ابو عبید قاسم بن سلام ( 224 ه ق )، ص 144، المصنف، ابن شیبه ( 239 ه ق )، ج 7 ، ص423، تاریخ الملوک و الأمم، محمد بن جریر طبری ( 320 ه ق ) ج2، ص233، المعجم الکبیر، ج1، ص62، منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه ( 728 ه ق )، ج8، ص291
افزودن نظر جدید