مباحث روایی

در حالی که بیشتر بزرگان و علمای اهل سنت بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، اما در این میان، گروهی از شبههگران وهّابی، با عبارات و ترفندهای گوناگون کوشیدهاند، در اصل اینکه اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک کنند.

یکی از فضائل معروف اهلبیت داستان ایثارعلی و فاطمه و فرزندان آنان است که منجر به نزول سوره هل اتی درحق آنان گردید وجمع زیادی ازعلمای شیعه و سنی آن را نقل نمودهاند. آنها بنا به نذری که برای شفای بیماری حسنین کرده بودند سه روز را روزه گرفتند بدون اینکه چیزی میل نمایند زیرا در هر سه شب افطاری خود را به نیازمندان انفاق کردند.

ابن عساکر نقل میکند: «امام صادق روایت کرده که وقتی آیه مباهله نازل گردید، پیامبر اسلام، ابوبکر و فرزندش، عمر بن خطاب و فرزندش، عثمان و فرزندش، علی و فرزندش را به همراه خود برای مباهله آورده بود.» این روایت در منابع دست اول اهل سنت نیامده و راویان آن تضعیف شدهاند.

ابن حجر هیتمی، عالم شافعی، که به معاویه ارادت دارد و در مورد او و رد شیعه کتاب نوشته است، در مورد صحت و تواتر حدیث غدیر میگويد: «حديث غدير بلاشک صحيح است؛ ترمذی و نسائی و احمد بن حنبل نقل کردهاند، و اسناد و طرق آن بسيار زياد است و شانزده صحابی آن را از پيامبر نقل کردهاند و اعتنایی به قول کسیکه در صحت آن اشکال کند نمیشود.»

«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی ابتدا ابوبکره، راوی حدیث را تضعیف میکند و چند مورد اشکالات دلالی بر حدیث مطرح میکند ازجمله اینکه این حدیث ربطی به شرکت زنان در پارلمان و قضاوت نمیکند؛ موارد نقض در واقعیت در عصر حاضر دختر گاندی و تاچر و از قرآن میتوان ملکه سبأ را نام برد.

یکی از محققان و علمای معاصر اهل سنت که عقیده صحیح بودن تمام روایات صحیح بخاری را زیر سؤال برد، «شیخ محمد بن سلیمان الاشقر» است؛ وی با زیر سؤال بردن عدالت یکی از صحابه، یکی از راویان حدیثی را در صحیح بخاری فاسق شمرد و آن حدیث را در صحیح بخاری تضعیف کرد، که مورد انتقادات شدیدی واقع شد.

برخی معتقدند که باید دشمنان اهل بیت را سب و ناسزا گفت حتی اگر جزء مقدسات دیگر مذاهب باشند اما امام رضا (ع) می فرماید که برخی از روایاتی که در منابع روایی وجود دارد که در سب دشمنان ما است از ما نیست.

رواياتى در مورد ردالشمس وارد شده که داراى سند صحیح است، گروهی از علمای اهل سنت صحت این حدیث را پذیرفتهاند؛ مطالبی از علمای اهل سنت در تأیید این حدیث نقل شده است، عالمان اهل سنت، بدون تعصب، این حدیث را از نظر سندی بحث نموده و آن را صحیح شمردهاند، و گفتهاند کسانیکه این حدیث را جعلی میدانند، اشتباه نمودهاند.

حدیث ردّ الشمس یکی از احادیث معروفی است که فریقین در کتب خود آن را آوردهاند و به صحت این حدیث اذعان کردهاند، اما برخی از عالمان اهل سنت نسبت به برخی از احادیث پیامبر دربارهی فضائل حضرت علی(علیه السلام) حس حسادت و کینه ورزی دارند، و هیچگاه حاضر نیستند که اینگونه احادیث را بپذیرند، در حالیکه بزرگانشان به آن اعتراف دارند.

یکی از کرامات و مناقب امیر المومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) واقعه رد الشمس است، در این نوشتار با ذکر چند نکته، به بررسی این واقعه و پاسخگویی به شبهاتی که درباره این رخداد شده است، میپردازیم.
نکته اول: اصل حدیث رد الشمس در منابع اهل سنت، اینطور نقل شده است: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در منزل خود بود و حضرت علی (علیهالسلام) هم حضور داشت همان موقع...

وقتی که قلعه خیبر در محاصره مسلمین قرار گرفت، برخی از اصحاب، برای فتح خیبر پیش قدم شدند، ولی در نهایت هیچ کدام نتوانستند قلعه را فتح کنند. رسول خدا (ص) فرمود: «فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خداوند خیبر را به دست او فتح خواهد کرد. او فردی است که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند».

در روایات اهل سنت آمده است که عایشه بعد از شنیدن خبر شهادت امام علی (علیه السلام) سجده کرد. ابوالفرج إصفهانى، از دانشمندان بزرگ اهل سنت، در كتاب مقاتل الطالبيين با سند صحيح نقل كرده است که أبوالبخترى گفت وقتى خبر شهادت على (عليه السلام) به عائشه رسيد، سجده كرد. همچنین در منابع اهل سنت آمده است که قلب عائشه نسبت به حضرت علی (علیه السلام) پاک نبود...

با وجود اینکه معاویه طبق نقل تاریخ فردی جنایتکار و سیاستمدار شمرده میشود، ولی عدهای صلح امام حسن با او را، دلیل بر مقدس بودن او میدانند و تلاش میکنند که او را فردی مقدس جلوه دهند، و این در حالی است که سب ولعن امام حسن که از طرف پیامبر مورد نهی واقع شده، توسط معاویه در منابع اهل سنت ذکر شده است.

یکی از صفات زشتی که در قرآن و روایات آثار منفی و زیانباری برای آن بیان شده است، حسادت میباشد. نخستین حسد،حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل بود، آن هم به جهت اینکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت ولی قربانی قابیل را نپذیرفت و این موضوع برای قابیل انگیزهای برای کشتن برادرش شد. در آیه دیگری از زشتی این عمل به خدا پناه میبریم.