موبد اوشیدری: فردوسی یک مسلمان شیعه بود.

  • 1394/05/24 - 10:25
موبد دکتر جهانگیر اوشیدری در زمینه شاهنامه نیز پژوهش‌های ارزنده‌ای داشتند. لیکن آنچه مدنظر ما قرار گرفته است،‌ عقیده ایشان پیرامون حکیم ابوالقاسم فردوسی (سراینده شاهنامه) و مذهب اوست. موبد اوشیدری در کتاب «دانشنامه مزدیسنا» به صراحت بر مسلمان بودن و شیعه بودنِ فردوسی تأکید کردند. وی پس از بیان اختلافات میان فردوسی و سلطان محمود غزنوی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ موبد دکتر جهانگیر اوشیدری، فرزند موبد انوشیروان، یکی از شخصیت‌های برجسته‌ی زرتشتی در سال ۱۲۹۹ خورشیدی در شهر کرمان دیده به جهان گشود. دوران دبستان و دبیرستان را در کرمان سپری کرد. سال ۱۳۱۷ خورشیدی وارد دانشکده تازه بنیاد دامپزشکی دانشگاه تهران شده و سه سال پس از آن به عنوان دکتر دامپزشک فارغ‌التحصیل شد. سپس به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد. تیمسار دکتر اوشیدری در سال ۱۳۵۱ خورشیدی بازنشسته ارتش شد. پس از بازنشستگی وارد جرگه‌ی تخصصی دین زرتشتی می‌شود و با آموختن علوم دینی زیر نظر استادانی چون موبد اردشیر آذرگشسب، موبد فیروز آذرگشسب و موبد رستم شهزادی و همچنین آموختن دین‌دبیره (خط دینی زرتشتیان) و چگونگی انجام آیین‌های دینی نزد موبد هرمزدیار خورشیدیان سرانجام در سال ۱۳۶۰ خورشیدی از سوی انجمن موبدان، به درجه‌ی موبدی می‌رسد. موبد اشیدری، پس از درگذشت موبد رستم شهزادی در سال ۱۳۷۸ خورشیدی به عنوان رئیس انجمن موبدان تهران برگزیده شد. وی در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، در سن ۸۴ سالگی در تهران درگذشت. [1]
ایشان در زمینه شاهنامه نیز پژوهش‌های ارزنده‌ای داشتند. لیکن آنچه مدنظر ما قرار گرفته است،‌ عقیده ایشان پیرامون حکیم ابوالقاسم فردوسی (سراینده شاهنامه) و مذهب اوست. موبد اوشیدری در کتاب «دانشنامه مزدیسنا» به صراحت بر مسلمان بودن و شیعه بودنِ فردوسی تأکید کردند. وی پس از بیان اختلافات میان فردوسی و سلطان محمود غزنوی، می‌گوید: «فردوسی به شیعه و محمود به تسنّن معتقد بود.»[2] تصویری از متن کتاب موبد جهانگیری و سخن او درباره مذهب فردوسی (برای مشاهده عکس در اندازه بزرگ‌تر، روی تصویر کلیک کنید).

پی‌نوشت:
[1]. یَتا آهو تارنمای فرهنگی زرتشتیان ایران،‌ ۱۷ شهریور ۱۳۸۹،‌ کدخبر: 1653
[2]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه‌ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، چاپ پنجم ۱۳۸۹، برگه 367.

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

متشکرم مطلب مفید بود. اگر زور و اجباری در کار بود فردوسی هم باید سنی میشد چون غزنویها سنّیهای خیلی تند و متعصبی بودند. ولی فردوسی شیعه بود. حالا کسایی که ادعای وطن پرستی دارن و مسلمونها رو با عرب جاهلیت (عرب قبل از اسلام) یکی میدونن حاضر به فردوسی هم انگ وطن فروشی و عرب پرستی بزنن ؟!!!!!1

آفرین خدا فرادوسی رو بیامرزه.

جالب بود. حتی فردوسی شعری داره در بعضی نسخه ها اومده که گفته دشمن حضرت علی، حرامزاده هست (نباشد جز از بی پدر دشمنش) این رو هدیه میکنم به جماعت باستانگرای ضد اسلام که از حال و روز خودشون با خبر بشن. هرچند اینها از خدا بی خبر و از خود بی خبر هستند....

مطلبتون لایک داره آفرین

من هم شاهنامه رو دوست دارم

قابل توجه و قابل تأمل بود. سپاسگزارم

عزیزم فکر نکن که با مسخره کردن کسی میتونی اون شخصو زیر سوال ببری .برعکس فهم شعور خود را به همه نمایان میکنی.در ضمن فردوسی فقط در مدح علی شعر نخوانده در مدح خلفای پیشین نیز بیت هایی سراییده : ترا دین و دانش رهاند درست ره رستگاری بیایَدت جست اگر دل نخواهی که باشد نژند نخواهی که دائم بُوی مستمند به گفتارِ پیغمبرت راه جوی دل از تیرگیها بدین آب شوی چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که خورشید بعد از رسولان مِه نتابید بر کس ز"بوبکر" به "عُمر" کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار پس از هر دوان بود "عثمان"، گزین خداوند شرم و خداوند دین چهارم علی بود جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول که من شهر علمم علیّم در است درست این سخن قول پیغمبر است و... یا در جای دیگری, در نسخه مثنوی یوسف و زلیخا که بسیاری از محققان ایرانی و خارجی ( منبع:دکتر اِنه ونولد و ادوارد براون، ضمناً نسخه ای که ابیات مورد نظر را در آن می یابیم به کتابخانه موزۀ بریتانیا تعلق دارد.) آن را از فردوسی می‌دانند خلفاء چنین ستایش شده‎اند: صحابان او جمله اخیر بدند همه هر یکی همچو اختر بودند ولیکن از ایشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند ابوبکر صدّیق شیخ عتیق که به روز و شب مصطفی را رفیق پس از وی عُمَر بُد که قیصر به روم ز سهمش نیارست خفتن به بوم سُیم، میر عثمان دین دار بود که شرم و حیا زو پدیدار بود چهارم علی ابن عّم رسول سر شیر مردان و جفت بتول از آزار این چار، دل را بتاب که آزارشان دوزخ آرد به تاب(منبع: تاریخ ادبیات در ایران- جلد اول- ذبیح الله صفا/۴۹۱.) این ابیات و سخنانی که در مدح علی و خلفای پیشین سروده شده نمیتواند از کسی که شما او را شیعه ی دوازده امامی میدانی سرزده باشد(اگر فردوسی اعتقادی مشابه شما داشته چرا خلفا را ستوده و اگر سنی بوده چرا علی را ستوده؟؟)(بسیاری در مذهب که واقعا چه بوده تردید دارند) اگر نگاهی به دوره ایی که فردوسی زندگی میکرد بیندازیم میبینیم که فردوسی در بین جماعتی رشد کرده که مباحث دینی و جنگ و جدل های دینی(بین شیعه و سنی و زرتشتیان ) وجود داشته و فردوسی برای انکه میخواسته تاریخ و اساطیر اوستا و ایران زمین را زنده کند باید طوری رفتار میکرده که کتاب و نوشته های او توسط تندرو ها از بین نرود (او فردی باهوش و اینده نگر بود) پس بر اساس شرایط زمانه سیاستی به خرج میدهد و شرط احتیاط را رعایت میکند و اشعاری را در مدح خلفا میستاید (که باب مزاج سنیان باشد ) و در مدح علی هم شعر سرایی میکند که باب دل شیعیان باشد (به اصطلاح هندوانه زیر بلغ شماها میگذارد) و کتاب خود را مینویسد .شما دقت کن شاهنامه قبل از هر چیز با این بیت اغاز میشود ((به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد)) خداوند جان و خرد دقیقا همان اهورامزداست و فردوسی انرا با یک تکنیک خاصی در شاهنامه گنجانده .چرا اول شاهنامه را به نام الله خدای مسلمانان یا با ترجمه (به نام خداوند بخشنده ی مهربان )اغاز نکرد؟؟ در شاهنامه فردوسی اساطیر اوستا (کتاب دینی زرتشتیان ) را زنده شده و بسیاری از اسطوره های ان را (کیکاوس کیخسرو و..) با پادشاهان ایران تطبیق داده یعنی به اسطوره ها حقیقت تاریخی بخشیده (که این کار او واقعا قابل ستایش است) زبان ایرانی زنده نگاه داشت و در هیچ جا سخنی از تاریخ اعراب نیست مگر جایی سخت انان را کوبیده یا در جایی لازم بنا به سیاست هندوانه زیر بغل انان گذاشته (خوب شماهارو شناخته بوده) و ان چنانگه از شانامه بر میاید ادر یک خانواده ی مسلمان پرورش یافته بود ولی با نیاکان خویش و دین انها ارتباط خویش را حفظ کرده بوده در جای جای شاهنامه این قضیه پیداست.اگر او همانند شما تند روها (یک مسلمان متعصب بود) هیچگاه به نوشتن این کتاب رغبت نمیکرد و گذشته ی کشور خود را ننگ میدانست در حالی که چنین نکرد(در ان زمان او بود که جرعت کرد کتابی را به زیان پارسی بنویسد). فردوسی فردی باهوش و قابل ستایش است و من برای او احترام خاصی قائلم. بسیاری در مذهب او تردید داشته و دارند و در ان زمان هم چنین برداشتی نسبت به او بود چراکه از دفن شدن او در گورستان مسلمانان ممانعت به عمل امد و به ناچار او را در باغ خودش درون شهر طابران توس، نزدیک به دروازهٔ شرقی رزان به خاک سپردند و بارها و بارها ارامگاه او توسط تند روها با تیشهٔ تعصب با خاک یکسان شد (مثلا عبیدخان ازبک). در زمان های بعد شاعران دیگری نیز همانند مولوی، شمس، فخرالدین عراقی، اوحد الدین کرمانی و روزبهانی بغلی شیرازی براحتی در مورد اهل بیت ابراز عقیده کرده اند به عنوان مثال: شمس تبریزى” در رابطه با عاشورا مى‏گوید: “خجندى” بر خاندان پیامبر مى‏گریست، ما بر وی مى‏گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی مىیگرید…!(نقدى بر مثنوی، ۹۷، به نقل از مقالات شمس، به نقل از خط سوم، ۳۱) “مولوى” نیز، در رابطه با سوگواری شیعیان بر امام خویش مى‏گوید: روز عاشورا همه اهل حلب /باب انطاکیه اندر تا به شب گرد آید مرد و زن جمعی عظیم / ماتم آن خاندان دارد مقیم ناله و نوحه کنند اندر بکا / شیعه عاشورا برای کربلا بشمرند آن ظلم‏ها و امتحان / کز یزید و شمر دید آن خاندان نعره‏هاشان مى‏رود در ویل و وشت/ پر همی گردد همه صحرا و دشت خفته بودستید تا اکنون شما /که کنون جامه دریدیت از عزا پس عزا بر خود کنید ای خفتگان /زانک بد مرگیست این خواب گران روح سلطانی ز زندانی بجست /جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست چون که ایشان خسرو دین بوده‏اند/ وقت شادی شد چو بشکستند بند «… به عنوان مثال و تنها نمونه به آن داستان معروف مولوی و شمس توجه کنید: شمس سوار بر اسب و مولوی افسار اسب او را گرفته و می کشد، روی به عقب برگردانیده و به شمس می گوید: مولوی: ای پیر آیا محمد افضل است یا بایزید؟ـ؟ شمس: این چه پرسشی است، محمد کجا و بایزید کجا. مولوی: پس چرا محمد می گوید «ما عرفناک حق معرفتک» و بایزید می گوید «سبحانی ما اعظم شأنی»؟ـ؟ در پایان داستان، حضرت بی هوش می افتد./ محتاج نداستن شمس تبریزی – خود را – به حضرت محمد: شمس تبریزى” مدعی است: با محمد جز با اخوت نمى‏زیم! بر طریق اخوت (برادرى) مى‏باشم! زیرا فوق او کسی است، آخر خدای (که از میان) نرفت. وقتی باشد که ذکر بزرگى‏شان کنم (آن‏ها را به بزرگی یاد کنم) لکن از روی حرمت (احترام گذاشتن). باشد و تعظیم، نه از روی حاجت!! آری چنین است او خود را حتی به پیامبر شما محتاج نمیداند! یا مولوی در رابطه با علی چنین میسراید: گفت پیغمبر علـی را کای على‌ شیر حقى، پهلوان پر دلی‌ لیک بر شیری مکن هم اعتمید‌ اندر آ در سایه نخل امید‌ اندر آ در سایه آن عاقلى‌ کش نداند بُرد از ره ناقلی‌ ظل او اندر زمین چون کوه قاف‌ روح او سیمرغ بس عالی طواف‌ گر بگویم تا قیامت نعت او‌ هیچ آن را مقطع و غایت مجو‌ چون گرفتت پیر، هین تسلیم شو‌ همچو موسی زیر حکم خضر رو‌ صبر کن بر کار خضری بی نفاق‌ تا نگوید خضر رو هذا فراق‌ چون گزیدی پیر نازکدل مباش‌ سست و ریزنده چو آب وگل مباش‌ (بن مایه:مثنوى، تصحیح: استعلامى، محمد، دفتر یکم، ۲۹۷۲) در جایی دیگر: چون خدو انداختی در روی من‌ نفس جنبید و تبه شد خوی من‌ نیم بهر حق شد و نیمی هوا‌ شرک اندر کار حق نبود روا‌ و...... اگه خواستی بگو بازم برات بنویسم ..... این ها نمونه از عارفان ایرانی بود.

سلام فرشيد گرامي؛ اشعاري كه در مدح خلفا در "برخي" نسخه‌هاي شاهنامه آمده به عقيده دانشمندان بزرگ ايران شناس، جعلي و الحاقي است (سخن فردوسي نيست. بلكه اضافه شده است) و از سويي اشعار او در مدح مولا علي (ع) اشعار واقعي و ثابت شده است. براي مطالعه نظرات و منابع بنگريد به: [http://www.iranicaonline.org/articles/ferdowsi-i]

ادامه: فرشيد گرامي گفتيد كه فردوسي ميخواست اساطير اوستا را زنده كند، جالب است بدانيد كه فردوسي در پي احياي اساطير ضد زرتشتي هم بود و بارها دشمنانِ سرسخت دين زرتشتي را ستوده و آنان را انسانهايي متعالي نشان داده است. بنگريد به [http://www.adyannet.com/news/1039]

ادامه: فرشيد گرامي گفتند كه فردوسي به گونه اي مي‌نوشت كه كتابش توسط تندروها نابود نشود. در حاليكه امروزه بر دانشمندان روشن است كه فردوسي چندان شخصيت ملاحظه كاري نبود. اشعار او در ذم و نكوهش سلطان محمود مشهور است. او سعي ميكرده حقايق را بيان كند. و در اين راه ملاحظه كاري چنداني به خرج نميداد. از سويي سلطان محمود را نكوهش ميكند و از سويياز بزرگان ايران باستان همچون انوشيروان و ... چهره‌هايي خونخوار، پيمان شكن، منفعت طلب و ضد اخلاق و بعضا دانا به تصوير ميكشد. اين‌ها دقيقا خلاف "هندوانه زير بغل گذاشتن" است. و اينكه معتقديد فردوسي رياكار و حقه باز بود و با دروغ هندوانه زير بغل مردم ميگذاشت، توهيني بس بزرگ به شخصيت فردوسي است. چگونه است كه خود را وطن پرست ميدانيد؟ ولي چنين به فردوسي توهين ميكنيد؟

ادامه: گفتند: «خداوند جان و خرد دقیقا همان اهورامزداست». اين سخني اشتباه است. اهورامزدا صفت و موصوف است، در حاليكه "جان و خرد" دو صفت هستند كه به هم عطف شده و به "خداوند" نسبت داده شده اند. و اين تركيب دقيقا منشأ قرآني دارد. "خداوند جان" اشاره به مقام خالقيت خداوند است كه آيات متعدد قرآن بر آن دلالت دارد. خداوند خرد نيز به همين منوال اشاره به آيات متعدد قرآن است كه خداوند، عقل را در وجود انسان نهاد و آدمي موظف به تدبر و تفكر است. آفريدن جان و دعوت به خرد، دو صفت از صفات الله در قرآن هستند. ضمناً جان و خردي كه به اشتباه بر اهورامزدا تطبيق ميدهيد، در مرام اوستا چيزي جز رسيدن به روان گاو (گئوش اوروان) نيست.

فرشید رفتی کپی پیست کردی که مثلا بگی چیزی حالیته ؟! نکنه میخای بگی مولوی هم زرتشتی بود ! فردوسی هم اونقدر زیراب موبدان و شاهان رو زده که امثال تو حاضر نیستن شاهنامه رو به عنوان سند تاریخی قبول کنن !!!! چون قبول کردن این که شاهنامه ارزش تاریخی داره حسابی باعث سوختن باستانگراها میشه ! ابوبکر هم عمر هم در نسخه مسکو و نسخه های دیگه ای که دیدم ستایش نشدن ! فقط تو نسخه کلکته ستایش شدن اون نسخه رو قبول داری ؟!!! به قول استاد فخرایی این که میگی فردوسی هندونه زیر بغل آدمای دیگه میذاشت یعنی بدترین فحش رو به فردوسی دادی. دیگه ادعای وطن پرستی نکن ! به خاطر کورش که فراماسونها اون رو زنده کردن حاضری به فردوسی توهین کنی ! ببین کجای کاری !!!!!!!!!!!!!!

چی مگی تو؟؟ تو اصلا تو این بحثا یه حرف درست زدی؟؟ به غیر از توهین حرف دیگه ای زدی؟؟ اصلا چیزی حالیته؟؟یا فقط میخوای ابراز وجودیت کنی؟؟وحید ترک اوغلان یا وحید باقر زاده وقتی حرفی برا گفتن داشتی بیا . به خودت نگاه کن ببین کجای کاری

با درود. عزيزان به يزدان ايران سوگند ک فردوسي مسلمان نبوده فردوسي از اين اعرابه نجس که بيابانگرد بودن و فضولات حيوانت رو ميخودن متنفر بود اخه کسي که ميگه ((به يزدان که هرگز نبيند بهشت هر ان کس که ايين زرتشت هشت و عرب هرکه باشد به من دشمن است)) مسلمون بوده نه خردتون کجا رفت عزيزان فردوسي ميدانست که اين خرافات بهانه است و هدف اعراب دزدي و غارت و بي ناموسيه اخه اگر نيتشون و قصدشون خير و پاک بود پس چرا وقتي اقايون جنتلمن لخت و وحشي مسلمان حمله کردن که اسلام بيارن جواهرات و زنان ايران چشمشونو گرفت و شروع به دزدي و غارت کردن بگيد ديگه حتما هدفشون غارت بوده

جان‌فدای‌میهن! آدم وقتی با افراطی‌هایی مثل تو روبرو میشه حالش بهم‌میخوره. اینقدر افراطی‌گری و نژادپرستی...! اولاً فردوسی مسلمان بود. هم موبد اوشیدری گفته فردوسی مسلمان شیعه بود هم بسیاری دانشمندان دیگر از جمله نولدکه و دیگران... اگر میخاید کلام اینها رو نقد کنید باید منطقی صحبت کنید. نه اینکه شعارهای نژادپرستانه سر بدید. ثانیاً ! قوم آریایی هم بیابان گرد بودند. تا همین 100 سال پیش هم اکثر آریاییان بیابان گرد بودند. در اوستا خوردن ادرار گاو و خاکستر توصیه شده ! حالا یکی برگرده بهت همین فحشها رو بده (بیابانگرد نجاست خور) چه واکنشی نشون میدی ؟ ثالثاً اون شعر "به یزدان که هرگز نبیند بهشت..." مال ابومنصور دقیقی هست! نه فردوسی! رابعاً ! غارت اموال مردم توسط کورش کبیر و انوشیروان هم انجام شد. مثل عمر و چنگیز و ... اگر کار اینها ایراد داشت چرا به کورش و انوشیروان اعتراض نمیکنید؟

شما قتال العرب رو بچسب

این موبدی که شما میفرمایید سه حالت دارد. 1- شاهنامه‌ی سانسورشده و تحریف‌شده ایران را خوانده 2- اصلاً موبد نیست و ادا درمیاورد. 3- عکس و شخصیتش خیالی است و اصلاً موبدی درکار نیست. فردوسی در شاهنامه میفرماید: عرب هرچه باشد مرا دشمن است *** کژ اندیش و بدخواه و اهریمن است. بر ایرانیان زار و گریان شدم *** ز ساسانیان نیز بریان شدم چو با تخت، منبر برابر شود *** همه نام ، بوبکر و عمّر شود نه تخت و نه دیهیم بینی ، نه شهر *** کز اختر همه تازیان راست بهر از این مارخوار اهرمن چهرگان *** ز دانایی و شرم بی‌بهرگان، نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد *** همی داد خواهند گیتی به باد

موبد دکتر جهانگیر اوشیدری، رئیس اسبق انحمن موبدان ایران و موبد موبدان ایران بوده است. جایگاه روشنی دارند و حرفشان برای زرتشتیان، حرف حساب است. علاوه بر ایشان، تقریبا همه شاهنامه پژوهان و اساتید دانشگاه‌‌های امریکا و اروپا در زمینه ایران شناسی، متفق القول هستند که حکیم ابوالقاسم فردوسی شیعه بودند. اسناد را اینجا آوردیم: https://www.adyannet.com/fa/news/29167 و https://www.adyannet.com/fa/news/16161 و https://www.adyannet.com/fa/news/22532

همچنین شعر «عرب هرچه باشد مرا دشمن است» از حکیم فردوسی نیست. ولی این شعر از فردوسی است که میفرماید: منم بندهٔ اهل بیت نبی، ستایندهٔ خاک و پای وصی *** اگر چشم داری به دیگر سرای، به نزد نبی و علی گیر جای *** گرت زین بد آید گناه منست، چنین است و این دین و راه منست *** برین زادم و هم برین بگذرم، چنان دان که خاک پی حیدرم *************** در یکی از قدیمی ترین و معتبرترین نسخه های شاهنامه در موزه فلورانس ایتالیا این شعر آمده همان طور که در بقیه نسخه ها هم آمده است. مشاهده تصویر شاهنامه از موزه فلورانس: https://www.adyannet.com/fa/news/23623

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.