افزودن نظر جدید

محمد فاتح .... برات توضیح دادم ولی تو اصلا قبول نمیکنی چون نمیخوای بفهمی .... اوستا 3700 سال پیش بدست زرتشت در یک محیط عشیره ایی سروده شد(مزدیسنا و حکومت سید جلال الدین اشتیانی) (زمانی که ارایی ها تازه به ایران اومده بودند و هنوز حکومت های ساده یا زندگی عشیره ایی و روستایی داشتند)و عاری از هرگونه خرافاتو افسانه بود(زرتشت در گاتها از ضد افسانه بودن دینش سخن گفته فقط نامی از جمشید اورده و اون رو لعنت کرده ) یعنی در اوستایی که زرتشت نوشته بود هیچ کدوم از افسانه ها نبود ..... افسانه های جمشید و کیخسرو و .... مربوط به ان زمان و شاید هم قدیمیتره .یشت ها بعد از دوره ی هخامنشیان و در دوره ی اواخر اشکانیان سروده شد(زبان نوشتن گاتها و یشت ها باهم بکلی فرق داره و اون افسانه ها در ان گنجانده شد)... و این ادم ها هیچ کدوم وجود خارجی ندارند بلکه هرکدوم نماد یک چیز یا دوره ایی هساتند(کیومرث مربوط به دوره ی ابزار سازی و جمشید مربوط به دوره شهر نشینی و پیشرفت تمدن و.....) در یشت ها کلیاتی از این ادم نقل شده که این نشان دهنده ی اینه که این افسانه کامل نبوده و مردم فقط کلیاتیو از این ادم میدونستند(مثلا اسمش اسم پدرش و مادرش و اینکه افراسیاب و کشته و شاه جهانگیری بوده) و شاهنامه هم فقط از این کلیات استفاده کرده و داستان و سروده که در بیشتر جاها حتی با روایات پهلوی در تضاده ..... بعد بنا بر دلایلی که رو کردم شخصیت و داستان کوروش در زندگی کیخسرو حلول کرده و داستان شاهنامه شکل گرفته چون شاهنامه پادشاهان مادی و هخامنشی و افسانه هارو باهم ترکیب کرده یک چیز کاملا مشخصیه من نمیدونم چطور متوجه نمیشی
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.