مقایسه اخلاق سپاهیان عرب و حکومت ساسانی

  • 1393/07/07 - 18:18
هرچند مردمان ایران در گذر تاریخ، میراث‌بان کرامت و شرف گذشتگان خود بودند، اما با ورود اسلام، این اخلاق رنگ توحید گرفت. تجلی یافت و متعالی شد و از دل توحید اسلامی، بزرگترین عارفان و دلسوختگان پا به عرصه‌ی حیات نهادند. از سویی دیگر با ظهور مکتب محمد (صلی الله علیه و آله)، عرب بهره‌ای اندک از اسلام یافت. همین بهره‌ی ناچیز، سبب شد که حکومت پرادعای ساسانی، که شدیداً به انحطاط و فساد دچار بود، به زانو درآید...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مردمان ایران در گذر تاریخ، میراث‌بان کرامت و شرف گذشتگان خود بودند و با ورود اسلام، این اخلاق رنگ توحید گرفت. تجلی یافت و متعالی شد و از دل توحید اسلامی، بزرگترین عارفان و دلسوختگان پا به عرصه‌ی حیات نهادند. از سویی دیگر عرب در اخلاق فردی و اجتماعی، چندان کارنامه‌ای درخشان نداشت. با ظهور مکتب محمد (صلی الله علیه و آله)، عرب بهره‌ای اندک از اسلام یافت. همین بهره‌ی ناچیز، شرق و غرب جهان را به لرزه درآورد. آن چنان که حکومت پرادعای ساسانی، که شدیداً به انحطاط و فساد و تباهی دچار بود،[1] به زانو درآمد. ناگفته نماند که فاتحین ایران در بسیاری از مواضع، قرآن و سنّت رسول الله را کنار گذاشته و راه خودخواهی و خودپرستی پیش گرفتند. اما تمسک گاه گاهِ آنان به تعالیم اسلام به راستی سبب تعجب بزرگان زرتشتی و ساسانی می‌شد. اکنون به مواردی اشاره می‌کنیم:

1. وقتی سپاهیان عرب در قادسیه مستقر شدند، خلیفه برای فرمانده سپاه عرب (سعد بن ابی وقاص) نوشت که اگر از عجمان -ایرانیان- کسی امان خواست، «آن را امان به حساب آريد و از سختگيرى‏ بپرهيزيد. به پيمان وفا كنيد، كه وفا حتى به غلط سودمند است و خيانت حتى به خطا مايه هلاكت است».[2]

2. استاد زرینکوب در کتاب مشهور «دو قرن سکوت» می‌گوید: «با سقوط نهاوند، عظمت و جلال خاندان کسری یکسره درهم ریخت. این پیروزی که اعراب در نهاوند به دست آوردند، امکان هرگونه مقاومت جدی و مؤثری را که ممکن بود در برابر آنها روی دهد نیز از میان برد. در واقع این فتح نهاوند در آن روزگاران پیروزی بزرگی بود. پیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد بود. پیروزی نهاییِ سادگی و فداکاری بر خودخواهی و تجمل پرستی بود. رفتار ساده‌ی اعراب در جنگ قادسیه و جلولاء و پیروزی شگفت انگیزی که بدان آسانی برای آنها دست داد و به نصرت آسمانی‌ می‌مانست، جنگجویان ایران را در نبرد به تردید می‌انداخت و جای آن نیز بود. این اعراب که جای خسروان و مرزبانان پرشکوه و جلال ساسانی را می‌گرفتند، مردم ساده و بی‌پیرایه‌ای بودند که جز جبروت خدا را نمی‌دیدند. خلیفه آن‌ها که در مدینه می‌زیست از آن تجمل و تفنّن که شاهان جهان را هست، هیچ نداشت و مثل همه‌ی مردم بود. آنها نیز که از جانب او در شهرها و ولایت‌های تسخیر شده به حکومت می‌نشستند و جای مرزبانان و کنارنگان پادشاهان ساسانی بودند، زندگی ساده فقرآلود زاهدانه یا سپاهیانه داشتند».[3]

ایشان در ادامه می‌گویند: « این مایه سادگی سپاهیانه یا زاهدانه البته شگفت انگیز بود و ناچار در دیده مردمی که هزینه تجمل و شکوه امرا و بزرگان ساسانی را به عسرت و رنج و با پرداخت مالیات‌ها تأمین می‌کردند، اسلام را ارج و بهای فراوان می‌داد. در روزگاری که مردم ایران خسروان خویش را تا درجه خدایان می‌پرستیدند و با آنها از بیم و آزرم رویاروی نمی‌شدند و اگر نیز به درگاه می‌رفتند پنام در روی می‌کشیدند، چنان که در آتشگاه‌ها رسم بود، عربان ساده دلِ وحشی طبع، با خلیفه پیامبر خویش که امیر آنان بود، در نهایت سادگی سلوک می‌کردند. خلیفه با آن‌ها در مسجد می‌نشست و رأی می‌زد و آنها نیز بسا که سخن وی را قطع می‌کردند و بر وی ایراد می‌گرفتند و این شیوه رفتار و اطوار ساده، ناچار کسانی را که از احوال و اوضاع حکومت خویش به ستوه بودند، بر آن می‌داشت که عربان و آیین تازه آن‌ها را به دیده اعجاب و تحسین بنگرند».[4]

3. ایشان درباره حضور نمایندگان سپاه عرب نزد رستم فرخزاد –و گفتگویی که داشتند- می‌نویسد که رستم در سخنان نمایندگان سپاه عرب، تأمل کرد و تفکرات آنان را بر قانون حکمت یافت. اما ترس بر او غلبه کرد. او می‌دید که سعد بن ابی‌وقاص هر نوبت فرستاده‌ای متفاوت از پیکِ قبلی می‌فرستاد و کسی را دو نوبت مأمور رساندن پیام نمی‌کرد. رستم به یکی از فرستادگان سَعد گفت که چرا امیر شما در هر نوبت فرستاده‌ای دیگر می‌فرستد و یک کس دو بار مأمور رساندن پیام قرار نمی‌دهد؟ فرستاده گفت به این دلیل که امیر ما در راحتی و سختی میان سپاه به عدالت رفتار می‌کند و روا نمی‌دارد که یک شخص را دو بار زحمت دهد و دیگران آسوده باشند. رستم تحت تأثیر این سخن و منش و سیرت ایشان قرار گرفت و دانست که بنای عرب بر اصلی محکم استوار است.[5] ایشان پس از ذکر شکست‌های متوالی ساسانیان از مسلمین می‌گویند: «رستم و سرداران و سپاهیان او در هر واقعه‌ای به این نکته برمی‌خوردند که دیگر نوبت دولت و حشمت شاهان ساسانی گذشته است و اکنون نوبت سادگی و آزادگی است».[6] اعراب پس از تسلط بر ایران، بر کسانی که مسلمان نشدند، جزیه (نوعی مالیات) مقرّر گردند و زمین‌ها را در اختیار مالکین اصلی، باقی گذاشتند.[7] یعنی هرآنکس که بر اساس عهدنامه، جزیه می‌پرداخت، جان و مال و ناموسش در امان می‌بود. این درحالی است که سپاهیان ساسانی، در مقدمه‌ی جنگ قادسیه از آشفتگی حکومت سوءاستفاده می‌کردند و حتی به جان و مال و ناموس ایرانیان تجاوز می‌کردند. لذا رستم فرخزاد ميان سپاه آمد و گفت: «اى مردم پارس! به خدا سوگند، آنچه باعث تباهى ما شده كارهاى زشت ماست. به خدا سوگند، اعراب با اينكه با اين مردم در حال جنگ هستند، رفتار بهترى با آنان دارند. سيره‌ی آنها بهتر از كردار شماست».[8]

پی‌نوشت:

[1]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1391. ص 54-55-272-280
[2]. محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (مشهور به تاريخ طبری)، ترجمه ابو القاسم پاينده‏، تهران: انتشارات اساطير، ۱۳۷۵. ج‏ 4، ص 1645-1646
[3]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 83
[4]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 83-84
[5]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 64
[6]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 66
[7]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 313
[8]. بنگرید به «خودزنی‌ قبل از جنگ قادسیه»

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

در سال 24 ابوموسی روانه پارس شد .ولی مقاومتی گروهی از مردم بر ضد آنان آغاز شده بود . در سال 28 او از ریاست بصره خلع شد و جوانی به نام عبدالله جایگزین وی شد . او بی درنگ راهی خوزستان شد . زیرا خوزستانی چندین بار شوریده بود و او برای آرام کردن آنان روانه آنجا شده بود . در همین زمان او فردی به نام عبیدالله ابن معمر را مامور لشگر کشی به استخر و گور کرد. نیروهای ایرانی مبارزه در مقابل آنان ایستادگی کردند و سپاه عرب را در رامگرد شکست داد و عبیدالله را به قتل رساند . بعد از وی خود عبدالله عامر با سپاهی راهی استخر شد . از آنجا که نیروهای نظامی شهر با یکدیگر متحد شده بودند عامر نتوانست آنان را شکست دهد . و مجبور به عقب نشینی به گور شد.مردمان گور درصدد مبارزه بر آمدن و بیش از یکسال به طور مداوم استخر و گور در حال جنگ و جدل پراکنده بود . ولی عربها میدانستند که استخر شهر سلطنتی ایران بوده و زمانی مقدس و دارای اشیای ارزشمندی است به همین دلیل دست از آن برنداشتند و ادامه دادند . سرانجام در سال 29 ابتدا گور از پای در آمد و به کلی منهدم گشت و بعد از آن استخر و سکنه آن کشتار شدند . بلاذری مینویسد : پس از فتح استخر همه مردمان شهر از لب تیغ گذشتند . کسی جان سالم بدر نبرد . بلاذری میگوید : عامر سوگند یاد کرده بود بعد از اینهمه مدت مقابله ایرانیان استخر در برابر لشگر اعراب پس از فتح آنان - آنقدر از مردم آنجا خواهم کشت که جوی خون سرازیر شود . بلاذری کشته شدگان ایرانی را در گور حدود 40 هزار تن تخمین زد . او خبر از قتل عام بیش از 100 هزار تن ایرانی در استخر توسط عبدالله عامر خبر میدهد . او انتقامی ,وحشت ناک و بی سابقه گرفته بود . عامر بعد از پارس راهی کرمان شد . زیرا خبر از مکان یزدگرد یافته بود . او لشگری به فرماندهی مجاشع را راهی آنجا کرد بلاذری مینویسد : پس از کشتار مردم کرمان و جیرفت و سیرجان که در برابر عربها ایستادگی کرده بودند عده ای کثیر از ایرانیان از منطقه نقل مکان کردند و راهی سیستان شدند.

درباره فتح ایران به دست عرب نیز باید توجه داشت که برخی روایات تاریخی، که نشانگر خشونت‌های عجیب و حیرت‌آور است، حقیقت ندارد. در واقع عرب بر اساس روحیه‌ی خاص خود (که دوست می‌دارد خود را قدرتمندتر از آنچه هست، نشان دهد) در تعریف روایات کشتارها اغراق و گزافه گویی می‌کرد، گویی عده‌ای معدود موفق شدند همانند شیری قدرتمند، دشمن خود را به زانو درآورد! از همین روی در نقل اخبار بزرگنمایی می‌کردند و تعمداً تعداد کشته‌شدگان را بالاتر از اندازه‌ی واقعی نقل می‌کردند. این مسئله را حتی دکتر عبدالحسین زرینکوب هم قبول داشتند و بر این مسئله تأکید نمودند. آنجا که فرمودند: «درباره‌ی اخبار فتوح تازیان در ایران مبالغه‌ها و خطاهای بسیار رفته است. روایات عربِ عراق از گزاف و خودستایی آکنده است، چنانکه اخبار خداینامه‌های ایران نیز از نفرت و بهانه تراشی خالی نیست». سند: نشریه معارف اسلامی، سازمان اوقاف، آبان ۱۳۴۷، شماره ۷، ص ۳۶، مقاله «اسلام در ایران» از دکتر عبدالحسین زرینکوب.

ظهور داعش بزرگترین نشانه خداوند برای شما و امثال شما هست ک هجوم حشیانه اعراب را نفی میکنید. وقتی انروز در قرن 21 اعراب اینی ک میبینید هستند(داعش و طالبان) در قرن نخست چه بودند دوران ماله کشی بر جنایاتی ک در تواریخ مبسوط هست و بی اعتبار خواندن آنان گذشته است

این کشتارها نه برای ترویج اسلام، بلکه برای تحکیم حاکمیت عرب بود. این مقاله هم جالب است: مسلمان شدن اکثر ایرانیان از روی اختیار، گفتاری از عبدالحسین زرینکوب: http://www.adyannet.com/news/12856

آزاد انديش عزیز؛ همانگونه که در مقاله گفته شد، «ناگفته نماند که فاتحین ایران در بسیاری از مواضع، قرآن و سنّت رسول الله را کنار گذاشته و راه خودخواهی و خودپرستی پیش گرفتند.» سپاسگزارم که در بحث‌ها مشارکت می‌کنید.

سربازان ساسانی نه به زنان تجاوز میکردند ، نهمردان اسیر را می کشتند و نه قصد داشتند کسی از ان ها را برده کرده و در بازار بفروشد. مارسلینوس مورخ رومی

طبری و مسكويه عيرانی بودن ميگن سربازان ساسانی حتي به زنان ايرانی هم تجاوز ميكردن. با دروغ نميتونی به ساسانی ها آبرو بدی ! اونها اگه خوب بودن مردم ايران ازشون حمايت ميكردن. مردم ايران حاضر ميشدن به عربها جزيه بدن ولی زير پرچم ساسانيها نباشن

با دروغ جعل به جايى نمى رسيد ! مردم هر روز آگاه تر مى شوند و بزودى از خواب ١٤٠٠ ساله بيدار مى شوند ! ربیع ابن زیاد که مردی بلند قامت و سیاه چهره و خشک و چروکیده بود بعد از فتح سیستان قبل از آنکه مرزبان آن شهر را به حضور بپذیرد دیواری قطور از اجساد ایرانی بنا نهاد که صف عظیمی را تشکیل داده بود . وی در بالای این دیوار بر روی اجساد ایرانیان نشست و بعد از آن مرزبان سیستان را فراخواند و قراردادی را در آن حالت منعقد ساخت که مرزبان باید هزار جوان ایرانی را به همراه خراج سالیانه تحویل عربها دهد . بعد از آن ایرانیان از قرارداد سرباز زدند و دوباره لشگری راهی سیستان شد و اینبار 2000 هزار جوان اسیر و مبلغ 2 میلیون درهم اهدایی از ایرانیان گرفتند . بعد از آن خراسان و نیشابور فتح شد و خراجهای بسیار سنگینی منعقد گشت . در سال 32 شخصی از خاندان کارن در خراسان پرچم مبارزه و طغیان بر ضد اسلام را بلند کرد . او با سپاهی که بالغ بر 40 هزار تن بود و متشکل بود از مردمان طبیس - بادغیس - هرات - کهستان و گرگان . بلاذری مینویسد : خاندان کارن با اسلام بنای جنگ نهاند و در شبیخونی از طرف عبدالله خازم فرمانده آنان به قتل رسید و مردمانش به کلی کشتار شدند .

سلام گرامی ؛ [1].اینکه در معرفی خود، به جای تعریف اندیشه، به نژاد خود می‌بالید خود نشانگر وضعیت اسف‌بار فکری شماست. [2].از قرار معلوم این شما هستید که به خواب 2500 ساله فرو رفته اید. [3]. برای هوشیار ساختن جامعه باید به ابزار منطق و اندیشه مجهّز بود که امثال شما از آن بی‌بهره‌اید. افتخارات شما موهوم و ریشه در بنگ گشتاسپی دارد. اگر باور ندارید اندکی در تاریخ مطالعه کنید و اگر نیاز شد اسنادی از آن ارائه کنیم. [4].در مقاله گفته شد: «ناگفته نماند که فاتحین ایران در بسیاری از مواضع، قرآن و سنّت رسول الله را کنار گذاشته و راه خودخواهی و خودپرستی پیش گرفتند.»

ادامه از کامنت پیشین در پاسخ به جناب آقای "از نژاد فلان" ؛ [5].گرامی، اگر آنچه گفتید درست باشد، باز هم در مقابل کشتارها و ویرانگری‌های کورش و زرتشت و انوشیروان چیزی به حساب نمی‌آید. پیش می‌آمد که کورش بعضاً شهری را ویران می‌کرد و خانمان مردمان را به آتش می‌کشید (از جمله اپیس در ساحل دجله). پیش آمد که زرتشتیان در زمان زندگی زرتشت بیش از 12 میلیون نفر را قتل عام کردند (اگر از این مسئله آگاه نیستید و مطالعاتتان به آنجا نکشیده، میتوانم اسنادی از اعترافات موبدان زرتشتی برایتان حاضر کنم، هم تصویری از متن کتاب و هم رفرنس‌ها). بسیار پیش می‌آمد که انوشیروان چندین شهر رومی را ویران و بسیاری را قتل عام و مردمانی را به اسارت می‌گرفت. آنچه عرب کردند، اگر زشت است، مورد تأیید ما نیست و ما خود از آن بیزاری می‌جوییم. اما بسی بهتر و انسانی‌تر از رفتارهای کورش و انوشیروان با مردمان دیگر سرزمین‌ها بوده است.

اگر دوهزار بار هم در تطهیر عمل اعراب بنویسید هرگز پاک نخواهد شد چرا که زشت، زشت است. البته اسلام نورانی ایرانیان نیز از انها بدست نیامد بلکه خود حقیقت را کشف کردند. کجا می توان اعمال سپاهیان عرب را در جزیه گرفتن و فروختن به عنوان برده و... را انسانی تلقی نمود؟؟؟؟؟!!!! هرگز شما دیده اید که سپاهیان ایرانی با مملکتی کارهایی را بکنند که اعراب کردند؟؟؟؟؟؟ مثلاً خشاریاشاه آتن را گرفت. کتاب سوزاند؟ برده فروخت؟ یونانیان اجیر شدند؟ زنانشان تصاحب شدند؟

ما در تطهیر مجرمین مطلب نمی‌نویسیم. بلکه بر اساس اسناد، حقایقی که کمتر شنیده و گفته می‌شود را بیان می‌کنیم. هخامنشیان و ساسانیان نیز در فتوحات خود ویرانگری‌ها و کشتارهای بسیاری داشتند که اگر لازم بود می‌توان در این باره سخن گفت. سپاس

تاریخ تکرار میشود حکومت مذهبی داعش که جنایت میکند وبنام اسلام سر می برد و زنان را برده جنسی کرده ومی فروشد همان نمونه اعرابی هستند که به امپراطوری ایران در 1400 سال پیش حمله کردند ودر یک نوبت 300000 زن ودختر ایرانی را همراه صدها شتر واسب مملو از پول وطلا به عربستان بردند دزدیدند ...غارت کردند ... همین الان هم یک کشور اسلامی مترقی وبا فرهنگ وجود ندارد نه کتابی می نویسند ..نه کشفی نه علمی سرتا پا شهوت و خونخواری سرکرده گروه داعش دکترای اسلام شناسی دارد و این چنین است ...وای بر بیسواد هایی مثل عمر و شمر وغیره از این قوم جز وحشی گری هیچ در نمی آید حالا هی شما آیات را تفسیر کن و ماله بکش رو واقعیت

سلام غفاری گرامی؛ به نظر عصبانی می‌آیید. آنچه در متن نوشتار آمده است، دقیقاً به همراه اسناد تاریخی و پژوهشی است. در حالیکه شما برای نوشتار خود هیچ سندی ذکر نکنید. گفتید: «در یک نوبت ۳۰۰۰۰۰ زن ودختر ایرانی را همراه صدها شتر واسب مملو از پول وطلا به عربستان بردند.» سؤال: کل عربهایی که در فتح ایران حاضر بودند 10 الی 3- هزار نفر بودند. اینان چگونه 300000 زن را دزدیدند؟! پس مردان ایرانی کجا بودند؟ که با جمعیت میلیونی خود نتوانستند در مقابل عده‌ای کم مقابله کنند؟! این مردان کجا بودند، وقتی زنان و دخترانشان را می‌بردند؟! اینطور که شما می‌گویید، به نظر می‌رسد مردان ایرانی عاری از غیرت و تعصب ناموسی بودند (!). نگاه خود را اصلاح کنید تا اینگونه به نیاکان خود توهین نکنید. سپاس

هه..چه ربطی داره؟30 هزار عرب بله میتونه صدهاهزار زن برده بگیره.. شما و500 نفر از اخوندها و دوستان پانترکتان میتوانید جلوی یک مرد با مسلسل را بگیرید؟ نمیتونید درسته؟ پس شما بی غیرت هستید! یا شایدم میخواهید لباس سوپر من را قرض بگیرید یا شایدم میروید پیش هرکول تا پوست شیر نمه را بهتون بده؟!!؟ توحش اعراب و عادی بودن کشتار و تجاوز برایشان موجب پیروزی شده با کمک هرج و مرج داخلی و کمک طوفان شن! چطوری عثمانی های مسلمان با اعراب مسلمان 3 هولوکاست تاریخ را شکل میدهند؟! چطوری ترک مسلمان بالکان و بیزانس را گرفت؟ چطوری عرب مسلمان ایران و خاورمیانه را گرفت؟ چطوری ترک مسلمان زن های ایتالیایی و مجاری و ایرانی و اتریشی را میدزده و خانواده و شهرشون را غارت میکنه؟ به همون صورتی که اعراب میکنن..

ادامه؛ غفاری گرامی، گفتید که «همین الان هم یک کشور اسلامی مترقی وبا فرهنگ وجود ندارد نه کتابی می نویسند ..نه کشفی نه علمی سرتا پا شهوت و خونخواری...». پاسخ: ایران به عنوان یک کشور اسلامی، با وجود همه تحریم‌ها و فشارهای خارجی و مشکلات داخلی، اما رتبه 16 علمی در جهان را دارد. لینک: http://www.iust.ac.ir/find.php?item=8.11508.25451.fa . از سویی اما می‌بینیم که حکومت ساسانیان در تولید علم در سطح بسیار فاجعه‌باری قرار داشت و تقریباً تمام دانشمندان آن دوره غیرایرانی بودند. چه اینکه حکومت ساسانی راه کسب علم و دانش را عوام بسته بودو فققط موبدزادگان و شاهزادگان حق تحصیل علم داشتند. در اینباره سابقاً نوشتاری ارائه شد: http://www.adyannet.com/news/1694

بازتولومه در مورد علم و دانش ساسانیان و انوشیروان : تمدن غرب به انوشیروان دین در این باره دین دارد!! پس سعی نکنید با حرف های پوچتان دانشمندا را همشون را غیر ایرانی بخوانید تازه اندیشمندان بسیاری در جواب به سرزنش زرتشتیا بخاطر ثنویت گفته اند : آنها ميگفتند که زرتشت با تئوري « دوگانه گرائي »، خود مسئله رنج ودرد را در اين جهان با خرد بسيار وسادگي تمام حل کرده، در صورتيکه ادیانی مانند اسلام ( طبق معمول!!) ادعا ميکنند که شيطان آفريده ي خدا است، چندين هزار سال است که در حل اين مسئله درمانده اند. زرتشت که به نظر مسلمانان کوته فکر فقط چند صفحه گاتها ازش باقی مونده بزرگترین نقش هارا در رنسانس غرب ایفا کرد. چرا که در نظر تمامی فیلسوفان یونانی و اندیشمندان رومی و اروپایی به مدت هزارسال نماد دانش بشریت و لقب اموزگار جهانی با به او داده اند.. بزرگانی چون ارسطو و افلاطون که تمامی گفته هایشان را برگرفته از زرتشت میدانستند و فیثاغورت شاگرد مکتب زرتشت..امپدوکلس و دموکریت سففرهایی داشتند تا از اندیشه ژرف زرتشت بهره بگیرند .. آشنایی بزرگانی چون سیسرو ، ماکسی موس ، اپولی یوس ، لاعریوس از فلسفه زرتشت تاثیر پذیری یهودیت و همچنین مسیحیت که به گفته شان سه چهارم باورشان را از پارسیان گرفته اند! و همینطور تاثیر پذیری فاحش اسلام از دین زرتشتی«حقيقت ديگردر انحصار کليسا نيست . حقيقت را هم ميتوان در يک انديشه آريايی پيدا کرد». در اين نبرد روشنگرايان و فيلسوفهای بزرگی مانند ولتر، گوته، گريم، ديدرو، وون کليست، بايرون، وورتسميت، شلی، نيچه و بسياری ديگر وارد ميدان نبرد شدند و آهنگسازان بزرگی مانند رمو (فرانسوی)، موزار و اشتروس (اتريشی) و چا يکوفسکی(روسی) در شکوه زرتشت اپرا ساختند. فیلسوفانی چون کانت و اندیشمند آلمانی هگل و...

دیگه شک ندارم شماها عرب هستید.عرب ها به خود نیز رحم نمی کردند نمونش فیلم مختار نامه بعد تو اومدی از عرب دفاع می کنی عرب هایی که تو سال 2014 می ایند پرچم ایران رو انش می کشند دختران ایران رو معامله می کنند تو داری از اجداد اون ها دفاع می کنی؟افردای که بادلیل از اعراب بد می گویند رو قبول نداری ولی زرین کوب و امثال انان که اعراب را تاید می کنند قبول داری تا همین چهل سال پیش شعا رعمرو عمرو سگ پدروایرانی ها به دلیل نفرت شعار می دادند.متاسف شدم.ادم سگ گرا باشه ولی عرب گرا نباشه

سلام محسن گرامی؛ رفتار عده ای را نمیتوان به پای همگان نوشت. ما نیز عرب نیستیم و از کسی بی جهت دفاع نمیکنیم. درباره ساقط شدن حکومت ساسانی به دست مردم ایران هم (که در کامنتی پیرامون آن سخن گفته بودید)، به عرض میرسانم که حکومت عرب هیچ گاه به تنهایی نمیتوانست حکومت ایران را شکست دهد. چون عرب در تجهیزات نظامی بسیار ضعیف بود. در حقیقت مردم ایران بارها علیه حکومت ساسانی شورش کرده بودند و هر بار با شدت سرکوب شدند. از جمله سرکوب هولناک مزدکیان به دست انوشیروان. و سرکوب فجیع مانویان به دست موبدان زرتشتی و ... . اما در زمان حمله عرب به ایران، بسیاری از ایرانیان و بسی از نظامیان ساسانی، به علت نارضایتی از حکومت ساسانی، به ارتش عرب ملحق شدند. چند نمونه: [http://www.adyannet.com/news/12857] و [http://www.adyannet.com/news/13440] و [http://www.question.adyannet.com/news/13364] و ...

سامان تو نوشته ات گفتی اعرابی که در ایران بودند به ۳ الی ۱۰ هزار نفر میرسیدند! اونوقت یه سوال چگونه این ۱۰ ار نفر مردم ملیونی ایران رو تحت سلطه خودشون در اوردن? دوما اینکه از کشتار ۱۲ میلیونی زرتشت حرف زدی! باید خیلی محترمانه بهتون بگم دوست عزیز بی سواد ۱۲ میلیون جمعیت در اون منطقه کوچکی که نامبردی میدونی چه معنی میده?یعنی میشه این نتیجه رو گرفت که جمعیت جهان ان زمان چیزی حدود ۲۰۰ میلیون و شایدم بیشتر بود که اصلا با عقل جور در نمیاد! مورد بعدی هم باید بگم که تجاوز به ۳۰۰۰۰۰ زن ایرانی توسط اعراب هم از زبان عبدالحسین زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت بیان شده! مورد بعدی باید بگم شما اشاره به رتبه علم فعلی ایران کردی..که همون ۱۶ بود البته به قول شما! این سوال پیش میاد که کشوری که رتبه اولین دانشگاهش در جهان هزارو خورده ایست چگونه میتواند در جهان رتبه ۱۶ تولید علم را کسب کند!??? مورد بعدی! شما میگی در زمان ساسانیان مردم از لحاظ تولید علم خیلی عقب بودند در حالی که دانشگاهای متعددی در ایران داشتیم از جمله دانشگاه گندی شاپور که پس از حملت اعراب به جندی شاپور تغییر یافت! در ضمن شما چند دانشمند غیر ایرانی ان زمان در ایران را ابتدا نام ببرید بعد از ان حرف های رایگان بزنید! نکته بعدی در خصوص پادشاهان بزرگ ایران زمین! شما در نوشته خود کورش بزرگ را هم حتی زیر سوال بردید!کسی که اولین منشور حقوق بشر را نوشت! اگر چنین ادمی جنایتکار است پس پیامبر مسلمانان که خون انسانهای غیر مسلمان به اصطلاح کافر را حلال میدانست چه.ادمی یا بهتر بگویم چه جانوری میتواند باشد! البته من به کسی توهین نمیکنم چون خودم هم شاید مسلمان باشم ولی تنها تقاضای من از شما این است که حداقل ذهن دو ایرانی وطن پرست حقیقی را گمراه نکنین و تقاضای بعدیم این است هرگز خود را ایرانی ننامید چون که ایرانی بودن لیاقت میخواهد...

سامان گرامی به مزخرفات این جور اوباش گوش نکن اینها ایرانی نیستند اینها مانند اوباش زرتشتی گری دوره ساسانی هستند به اینها باید گفت ساسانی نه ایرانی

در این جنگ بسیاری از ایرانیان با اعراب همکاری کردند تا اعراب شهرهای کوچکی مانند مکه و مدینه ارتش ساسانی را به زباله انداختند

این مقایسه کاری ندارد اگه می توانید چهر شناسی کنید برید وچند نفر ایرانی رو با چند تا عرب مقایسه کنید .ایرانیها ادم های با اوجب وحیا .خونسرد .با تربیت ومنطق پذیر هستند این مقایسه را همین الان انجام بده اگه خودت عرب نیستی

در حمله به اليس؛ جنگي سخت بين سپاهيان اسلام و ايران در کنار رودي که بسبب همين جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گرديد در گرفت. در برابر مقاومت و پايداري سرسختانه ي ايرانيان؛ خالد ابن وليد نذر کرد که اگر بر ايرانيان پيروز گرديد « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسيان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ مي آوردند و در رود گردن مي زدند » مغيره گويد که « بر رود؛ آسياب ها بود و سه روز پياپي با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هيجده هزار کس يا بيشتر بودند؛ آرد کردند … کشتگان ( پارسيان ) در اليس هفتاد هزار تن بود. ( کتاب تاريخ طبري؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم برگ 123) در شوشتر؛ مردم وقتي از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهاي سه پهلوي آهنين بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند. چون قشون اسلام به آن حوالي رسيدند ؛ خارها به دست و پاي ايشان بنشست ؛ و مدتي در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آناني را که از پذيرفتن اسلام خود داري کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ ) در چالوس رويان؛ عبدالله ابن حازم مامور خليفه ي اسلام به بهانه (دادرسي ) و رسيدگي به شکايات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان هاي متعددي جمع کردند و سپس مردم را يک يک به حضور طلبيدند و مخفيانه گردن زدند بطوريکه در پايان آنروز هيچ کس زنده نماند … و ديه ي چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور مي بردند. (کتاب تاريخ طبرستان صفحه ۱۸۳ – کتاب تاريخ رويان؛ صفحه ۶۹ ) در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ي مردم شهر را بجز يک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303) در حمله به نيشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کينه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوريکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام مي کشتند و غارت مي کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282) در حمله ي اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهيان اسلام به سختي جنگيدند؛ بطوريکه سردار عرب ( سعيد بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پايداري و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعيد ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد« يک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسليم شدند؛ اما سعيد ابن عاص همه ي مردم را بقتل رسانيد؛ بجز يک تن؛ و در توجيه پيمان شکني خود گفت: « من قسم خورده بودم که يک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهيان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاريخ طبري جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ – کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ )

من نمیدونم این چرت و پرتا چیه میدین خورد مردم . استاد زرینکوب ؟ همون مردیکه ی دو طرفه ی انگلیسی ایرانی ؟ که تا وضع شاهانه بود به تبلیغ ساسانیان می پرداخت و پس از آن که وضع را اسلامی دید به تخریب ساسانیان پرداخت / تمام کتب تاریخی را نقض کرده و چرت و پرت نوشته . چرا فقط از اراجیف این بی غیرت می آورید . چرا از تاریخ طبری که یکی از برترین و معتبر ترین تاریخ هاست استفاده نمی کنید ؟ اصلا من میگم ساسانیان بد . کافر . قاتل .. آقا جون تو ایرانی هستی برادر من . ایرانی رفتار کن . ساسانیان هم از اجداد ما بودند . ایرانی بودند . اعراب به ما حمله کردند و غارت کردند و کشتند و اسیر کردند . این انصاف نیست که تاریخ را تحریف و غیرت ایرانی را نابود کنیم . از دین که بگذریم ما ایرانی هستیم و باید از دشمن خود بیزار باشیم . نه طرفدار اون باشیم فقط به بهانه ی دین . درسته که مردم آن دوران از ساسانیان دل خوشی نداشتند . اما هیچ گاه شرف یک ایرانی بهش اجازه نمیده یک بیگانه بر کشورش . بر ناموسش . بر خاکش تسلط پیدا کنه . مگر در این جنگ هشت ساله ملت ما برای چه اینگونه جنگیدند / خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم / جوانان ما نه فقط برای دین بلکه برای ناموس و خاک و آب این وطن جنگیدند . ساسانیان هم همینگونه بودند . آنها هم برای بقای این کشور جنگیدند و خونها دادند . شجاعت اونها و وطن پرستیشون رو لگد مال نکنیم به بهانه دین . مردم انقدر راحت نسبت به گذشته ی خود بی تفاوت و رذل نباشید . هر چه بودیم و کردیم . تاریخ ما بوده و باید به آن افتخار کنیم . مگر یونانیان تاریخ درخشانی داشتند ؟ مگر سراسر خشم و خونریزی نبودند .. ببینید چگونه به تاریخشان و تمدنشان افتخار میکنند . رومیان چه ؟ مگر از اعراب شکست نخوردند . ایا حالا می گویند دست اعراب درد نکند که مردم آن دوران ما را کشتید ؟ کمی اندیشه کنید و ساده لوحانه این نظرات رو ندید . این چیز ها رو به مردمی که هنوز تاریخ را نخوانده اند نگویید که باور میکنند . اگر همه ما ایرانیان تنها کتاب شاهنامه فردوسی را یکبار میخواندیم . من مطمئن بودم در هر دم به تاریخ پر شکوهمان افتخار می کردیم . همه تن به تن سر به کشتن دهیم / از این به که کشور به دشمن دهیم

اصولا اسلام با خون ريري و شمشير گسترش يافته است. واينكه اسلام دين صلح معرفي ميكنند درست مانند ان كچلي است كه به عنوان زلفعلي معرفي بشود. اگر اسلام دين صلح است پس مسيحيت دين چه است؟ ..... ظلم اعراب نيز از هر مناره اي بلند تراست. همان كلمه ي عجم آيا نشاني از تكريم در آن ديده مي شود؟بنظر من ظلم حمله ي اعراب به مراتب بيش از حمله ي مغول بوده و است.

یقیناً اسلام دین خونریزی هست. اما فقط این نیست. بلکه اسلام دین محبت هم هست. اسلام هم خشونت دارد و هم محبت. مثل باغبان، که به گلها و درختها هم آب و کود میدهد (محبت) و هم با تیغ و قیچی هرس میکند و شاخ و برگ زائد و آفت زده را آتش میزند (خشونت) و البته این خشونت هم در طول محبت است. نوعی محبت است. اما رفتار این شخص (که خود را احمد نامیدند) هم جالب توجه است. ایشان وارد این صفحه -که درباره اسلام و زرتشت است- شده و مثلا از مسیحیت دفاع میکنند! اگر ایشان به دنبال دفاع از مسیحیت -و دین صلح نامیدن این دین هستند- پس در صفحه مربوط به زرتشت چه میکنند؟! به هر حال، جهت اطلاع، گفتاری از مسیح در کتاب مقدس مسیحیت ارائه میکنم: «گمان مي‌بريد آمده‌ام تا صلح به زمين آورم؟ نه، بلکه تا جدايي افکنم.» انجیل لوقا 3 : 9-17 ؛ انجیل لوقا 12 : 51

البته هر كس بايد هويتي داشته باشد هويت = مرز بدين معني كه اگر ايراني باشي يعني عرب نيستي /اگر پارسي زباني يعني عرب زبان نيستي. پس مرزي هست و ما نمي نوانيم انكار كنيم. البته حساب اسلام واعراب هم بايدجداباشد. ولي به نظر من رفتار اعراب با ايرانيان را با ابهاي اقيانوس ها نمي توان تميزكرد. همانگونه كه با تمام رنگ هاي سياه عالم نمي توان روي چهره ي ايران باستان را بدين حد تيره كردتا بتوان با اعراب مقايسه كرد. ولي فسادهايي هم بوده است مانند اواخر دوره ساساني كه همان فساد باعث پيروزي اعراب گرديده است.

1. هویت انسانی مرز نمیشناسد. 2. بسیاری از ایرانیان، شاید میلیونها نفر امروزه ایرانی هستند و عرب هم هستند. پس ایرانی بودن، متضاد عرب بودن نیست. طبق اسناد متعدد تاریخی، از قدیم الایام -حتی پیش از ورود اسلام به ایران- بین ایرانیان و اعراب، اختلاط وسیع قومیتی و نژادی وجود داشت. بنگرید به: [http://www.adyannet.com/fa/news/13710] و البت از جهت علمی نیز ثابت شده که ایرانیان و اعراب، امروزه از جهت ژنتیکی همخانواده هستند. بنگرید به: [http://www.adyannet.com/fa/news/20470] و [http://www.adyannet.com/fa/news/20482] پس این مرزکشیها و شعارهای تفرقه افکنانه و بعضا نژادپرستانه معنی ندارد. اگر به رفتار اعراب علیه ایرانیان معترض هستید، آیا به رفتار زشت ایرانیان علیه رومیها و هندیها و مردم بین النهرین و ترکستان و ... نیز اعتراض میکنید؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.