افزودن نظر جدید
در حمله به اليس؛ جنگي سخت بين
در حمله به اليس؛ جنگي سخت بين سپاهيان اسلام و ايران در کنار رودي
که بسبب همين جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گرديد در گرفت.
در برابر مقاومت و پايداري سرسختانه ي ايرانيان؛
خالد ابن وليد نذر کرد که اگر بر ايرانيان پيروز گرديد «
چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم »
و چون پارسيان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت
گرفته بودند؛ مي آوردند و در رود گردن مي زدند » مغيره گويد که « بر رود؛
آسياب ها بود و سه روز پياپي با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هيجده هزار کس
يا بيشتر بودند؛ آرد کردند … کشتگان ( پارسيان ) در اليس هفتاد هزار تن بود.
( کتاب تاريخ طبري؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱-
کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم برگ 123)
در شوشتر؛ مردم وقتي از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛
خارهاي سه پهلوي آهنين بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند.
چون قشون اسلام به آن حوالي رسيدند ؛ خارها به دست و پاي ايشان بنشست ؛
و مدتي در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به
قتل و غارت پرداختند و آناني را که از پذيرفتن اسلام خود داري کرده بودند
گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )
در چالوس رويان؛ عبدالله ابن حازم مامور خليفه ي اسلام به بهانه (دادرسي )
و رسيدگي به شکايات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان هاي متعددي
جمع کردند و سپس مردم را يک يک به حضور طلبيدند و مخفيانه گردن
زدند بطوريکه در پايان آنروز هيچ کس زنده نماند … و ديه ي چالوس را آنچنان
خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور مي بردند.
(کتاب تاريخ طبرستان صفحه ۱۸۳ – کتاب تاريخ رويان؛ صفحه ۶۹ )
در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ي مردم شهر را بجز يک صد نفر ؛
کشتند . (کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303)
در حمله به نيشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون
از اهل شهر کينه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوريکه
« آنروز از وقت صبح تا نماز شام مي کشتند و غارت مي کردند.
(کتاب الفتوح؛ صفحه 282)
در حمله ي اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهيان اسلام به سختي جنگيدند؛
بطوريکه سردار عرب ( سعيد بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند .
پس از مدتها پايداري و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند
و سعيد ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد«
يک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسليم شدند؛
اما سعيد ابن عاص همه ي مردم را بقتل رسانيد؛ بجز يک تن؛ و در توجيه پيمان
شکني خود گفت: « من قسم خورده بودم که يک تن از مردم شهر را
نکشم! .. تعداد سپاهيان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود.
(کتاب تاريخ طبري جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ –
کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ )
سیاوش
1394/04/30 - 10:54
لینک ثابت