نگاهی به روابط زرتشت و شاگردان ارمیای نبی

  • 1392/05/05 - 02:11
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از تاریخنگاران معتقدند که زرتشت اصالتاً از بنی اسرائیل بوده و به دلایلی مبهم و اسرار آمیز با شاگردان خاص و نزدیکان ارمیای نبی درگیر شده ، مجبور می گردد که به سمت بلخ فرار کند. این مقاله بر اساس متن اوستا ، به علل این درگیری ها پرداخته شده است.

درباره ی خاستگاه زرتشت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. در واقع مکان ولادت و رشد زرتشت همانند زمان زندگی او به درستی روشن نیست. پژوهشگران هر یک، دیدگاهی دارند و البته همه ی این دیدگاه ها از حدّ گمان فراتر نرفته اند. در میان نظرات گوناگون امّا باور برخی جالب توجه است، بسیاری از تاریخ نگاران قدیم بر این اعتقادند که زرتشت اصالتاً مردی از مردم بنی اسرائیل و شاگردی از شاگردان ارمیای نبی بود که در اثر اتفاقاتی مبهم، مورد خشم ارمیای نبی قرار گرفت و پس از این رخدادها به سمت آتورپاتگان و سپس به سوی بلخ ، در شمال افغانستان امروزی مهاجرت کرد. برای مثال محمد بن جریر طبری متوفای 310 هجری، بزرگترین تاریخ نگار ایرانی این دیدگاه را در تاریخ خود چنین بیان نموده است : « ظهور زرادشت‏ كه مجوسيان وى را پيمبر خويش پندارند، به روزگار بشتاسب بود و به پندار جمعى از علماى اهل كتاب زرادشت‏ از مردم فلسطين بود و خادم يكى از شاگردان ارميا بود و مقرب او بود و با وى خيانت كرد و دروغ گفت كه نفرينش كرد و لک و پيس گرفت و به ديار آذربايجان رفت و دين مجوس را بنياد كرد و از آنجا پيش بشتاسب رفت كه به بلخ مقر داشت و چون پيش وى شد و دين خويش را وانمود، بشتاسب دل در آن بست و مردم را به قبول آن وادار كرد و بر سر اين كار از رعيت خود بسيار كس بكشت، تا دين زرادشت‏ را پذيرفتند. » [1] ابو سليمان بناكتى‏، تاریخ نگار ایرانی قرن هفتم هجری نیز بر این باور بوده که زرتشت از بنی اسرائیل و شاگردی از شاگردان ارمیای نبی بوده است. [2] همین سخن را ابن اثیر جزری از تاریخ نگاران قرن هفتم هجری ، مؤلف الکامل فی التاریخ نیز بیان کرده است [3] که ترجمه ی فارسی این کتاب به اسم « تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران » یکی از معتبرترین منابع برای شناخت تاریخ ایران قبل از اسلام و پس از اسلام است. گذشته از تاریخنگاران فوق، شرف الدين فضل الله حسينى قزوينى‏، تاریخ نگار ایرانی، متوفای 740 هجری قمری، نیز در کتاب « المعجم في آثار ملوك العجم‏ » معتقد است که زرتشت، شاگردی از شاگردان ارمیای نبی بوده است که مورد خشم قرار گرفت و مجبور به گریختن به سمت بلخ گردید. [4] جالب اینجاست که شاهنامه و حتی متون تاریخی و عقیدتی رتشتی همچون بندهشن ، ارداویرافنامه نیز موافق با این نظریه هستند و زمان زندگی زرتشت را حدود سه قرن پیش از حمله اسکندر مقدونی به ایران ، و همزمان با عصر شاگردان ارمیای نبی می دانند .  

ارمیای نبی به عنوان یکی از پیامبران بنی اسرائیل در عصر خود با جریانی منحرف مواجه بود که در پی آسیب رساندن به ادیان الهی بودند. ایشان در راه مبارزه با این جریان هرآنچه در توان داشت به کار بست تا جایی که بارها مورد اذیت و آزار مخالفین قرار گرفتند. شاگردان وی نیز در راه مبارزه با انحرافات اخلاقی و عقیدتی هرآنچه توانستند به جای آوردند. شاگردان انبیاء بعضاً دچار اشتباهات و بلکه خیانت هایی می شدند اما در میان انبیاء می توان شاگردان ارمیای نبی را از پاکترین و متعهدترین افراد دانست چه اینکه با وجود شکنجه ها و آزار دیدن ها همچنان در محضر پیامبر خداوند زانوی ادب می زدند. اما اینکه طبری و دیگر مورّخین نامبرده گفتند که زرتشت به دلیل خیانت به ارمیای نبی و شاگردان خاصش مورد خشم قرار گرفت، نکته ای از تاریخ است که رهبران جامعه زرتشتی علاقه ای به واکاوی آن ندارند و بیش از هر چیز سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند. ما در این نوشتار بر اساس تحلیلی از گاتها و دیگر بخش های اوستا موضوع اختلاف زرتشت و شاگردان ارمیای نبی را بررسی خواهیم کرد. در این میان نکته اول این است که موبدان تلاش می کنند تا مهاجرت زرتشت از نقطه ای نامعلوم [5] در غرب ایران یا نقطه ای از آن طرف مرزهای ایران به بلخ را نوعی سفر تبلیغی معرفی کنند در حالیکه متن گاتها از مسئله ای بحرانی خبر می دهد. ترجمه ی استاد پورداود، هات چهل و ششم گاتهای اوستا، بند یکم : « به کدام زمین روی آورم ، به کجا روی نموده ؛ بروم ؟ از آزادگان و پیشوایان دورم دارند، برزیگران مرا خشنود نمی کنند ........ و نه آن فرمانروایان دروغ پرست کشور. چگونه تو را ای مزدا اهورا خشنود توانم ساخت ؟ » [6] اما آنچه که موجب شده این قسمت از گاتها حساسیت نویسنده را برانگیزد، دو نکته است. اول اینکه بخشی از بند بیان شده در گذر زمان مفقود گردیده است، گرچه استاد پورداود تلاش کرده است تا بیان دارد که این بخش حذف شده، تأثیری در مفهوم این بند ندارد و صرفاً به وزن شعر آسیب رسانده است. [7] اما نکته ی اساسی در این است که استاد پورداود هیچ گاه نتوانستند قسمت پاک شده را پیدا کنند، پس نمی توانند درباره ی ارزش و میزان تأثیر آن در مفهوم عبارت قضاوتی کنند. و مسئله بعدی در این است که دکتر آبتین ساسانفر برای ترجمه ی واژه ی naemoi در متن اوستایی گاتها از کلمه ی « فرار کردن و روی آوردن » استفاده کرده و گفته است که کریستین بارتولومه نیز از واژه ی « فرار کردن » برای ترجمه ی این لفظ استفاده نمود. [8] نکته ی دیگر در این است که سراینده ی گاتها ( که زرتشتیان اصرار دارند که بگویند سراینده ی گاتها همان زرتشت است ) در گاتها شخصی به اسم « گئوش تشن » را ستوده است. همان گونه که سابقاً بیان شد ، گئو و گئوش در اوستا به معنی گاو است. و روشن شد که در منطق دین زرتشتی، بر اساس متن اوستا و ترجمه ی پهلوی و همچنین متون تفسیری همچون بندهشن که توسط بزرگترین پیشوایان دین زرتشتی نوشته شده است، نخستین جانداری که اهورامزدا آفرید، گاو بود. پس از کشته شدن گاو به دست نیروهای شرور، روح این گاو منشأ خلقت جانداران و جهان سودمند گردید. از همین روی « گئوش اوروان » در ترجمه های برخی مترجمین از جهت استعاره به « روان جهان سودمند » ترجمه گردیده است. لیکن معنای حقیقی گئوش اوروان همان « روان گاو » است. [9]

اما گئوش تشن کیست ؟ آیا همان اهورامزدا است ؟؟؟

در اوستا، گاتها، هات سی و یکم، بند نهم آمده است : « از آن تو بود سپندارمذ، نیز از آن تو بود سازنده ی جانداران، آن خرد مینوی؛ آنگاه که تو ای مزدا اهورا به او راه آزاد دادی از اینکه به کشاورز گراید یا به کسی که کشاورز نیست. » [10] که البته شادروان پورداود در این بند « گئوش تشن » را بر اساس استدلال فوق به « سازنده ی جانداران » ترجمه نمودند. نکته ی مهم در این گفتار این است که اولاً به گفته ی استاد پورداود در « یادداشت های گاتها » ، واژه تشن tashan به معنی سازنده ، درست کننده و تراشنده است. [11] پس گئوش تَشَن در واقع به معنی تراشنده و سازنده ی گاو است. نکته ی بعدی در این است که « گئوش تشن » همان اهورامزدا نیست. چرا که سراینده ی گاتها به اهورامزدا می گوید : « نیز از آن تو بود سازنده ی گئو ... » یعنی سازنده و تراشنده ی گاو از آن ِ اهورامزدا است نه خود اهورامزدا. و نکته ی دیگر در این است که ایشان تأیید می کنند که گئوش تشن یا همان تراشنده و سازنده ی گئوش نام یکی از امشاسپندان و یا یکی ایزدان – قدّیسان مأمور یا مأمورین تکوینی خداوند – است. در حالیکه ما می دانیم خالق جهان کسی جز اهورامزدا نیست. پس گئوش تشن به معنی آفریدگار جهان نیست. بلکه به معنی تراشنده ی گاو است، هم در لغت و هم در اصطلاح حقیقی. چه اینکه بر اوستاپژوهان روشن است که مفهوم «آفریدن» و «پدید آوردن» در زبان گاتها به صورت « ثوارِس  thwares » خوانده می شود نه به صورت « تش : tash » [12]. پروفسور پرودز اکتور شروو [13] در ترجمه این بخش از گاتها یعنی هات سی و یکم، بند نهم چنین گفته است : « آرمئیتی با تو بود. الهام ِ پندار ِ راهنمای بزرگ در آنجا به شکل(؟) آفرینندهٔ گاو متعلق به شما بود، ای مزدا اهوره. وقتی که شما حق انتخاب راه ‌ها را به او می‌دادید، آمدن نزد علوفه‌‌ دهنده یا به سوی او که برایش علوفه‌ دهنده نخواهد بود.» و دیگر گفتار گاتها به ترجمه ی شادروان پورداود، هات چهل و ششم، بند نهم : « کیست آن راد [ مردی ] که نخست بیاموزانید مرا از اینکه ما تو کارسازتر را بزرگ بداریم و داور درستکردار ؟ آنچه اردیبهشت تو [ و ] آنچه آفریننده ی جانداران به اردیبهشت گفت این را خواستار شنیدن اند آنان از بهمن تو. » [14] این بخش از گاتها نیز نشان می دهد و تأیید می کند که گئوش تشا همان اهورامزدا نیست. 

البته موبد رستم شهزادی در ترجمه هات چهل و ششم ، بند نهم، « گئوش تشن » را به آفریننده ی پاکی ترجمه کرد و او را لایق پرستش و سرور راستی دانسته است و برای جبران این تناقض، تلاش کرده است تا گئوش تشا را همان اهورامزدا بداند. درحالیکه گاتها می گوید اهورامزدا و تراشنده ی گاو، دو شخصیت و ذات مستقل از یکدیگرند. همچنین در خود ترجمه ی موبد رستم شهزادی در بند دوم از هات بیست و نهم گاتها [15] و همچنین برگردان دکتر دوستخواه [16] و ترجمه ی شادروان پروفسور شوشتری مهرین همگی نشانگر این مسئله هستند که اهورامزدا همان « گئوش تشا » نیست. چه اینکه اگر « گئوش تشا » همان اهورامزدا باشد، اولاً با بندهای دیگر گاتها در تناقض خواهد بود و ثانیاً اگر چنین بپنداریم که تراشنده گاو همان اهورامزدا است، نتیجه چنین خواهد شد اهورامزدا نسبت به جهان هستی ناآگاه بوده و برای دانستن اسرار و حتی رخدادهای جاری در دنیا از مخلوقات خود پرسش می کند تا بداند ! برای مثال، ترجمه ی پروفسور شوشتری : «ایدون سازنده گاو [ گیتی ] از اشا پرسید که را تو بر گاو رتو [ یعنی پیشوا ] بر می گزینی او که او را خداوند دادور و نگهدار و با دهش و پوینده که او را خداوند روشن باشد و بتواند بدکیشان و خشم کنندگان را از او بازدارد.» [17] در این گفتار گاتها روشن است که تراشنده گاو از امشاسپند اشا می پرسد تا پاسخ سؤالش را بیابد و این از جهت جهل، در شأن خداوند نیست. گذشته از آنچه از متن گاتها در این مقاله ارائه گردید، بر هر پژوهشگری روشن است که زرتشت زرتشت دست به سوی آسمان دراز می کند ، نماز می گزارد ، رامش و بهروزی می خواهد تا بتواند همه کارهایی را که از راستی و خرد پاك سرچشمه می گیرد انجام دهد تا اهورامزدا روان گاو را خشنود کند ! بنا بر این گفتار از گاتها ، هدف زرتشت از گرایش به اشا ، رسیدن به خشنودی روان گاو است . هدف او از خردمندی و پاکی جلب رضایت ِ گئوش اوروان است. [18] همچنین در سایر قسمت های اوستا نیز آمده است که زرتشت بارها و بارها بر قداست گاوها و گوساله ها تأکید می ورزید. مثلاً در اوستا، ویسپرد، کرده ی یازدهم، بند سوم ، در ادامه ی ستایش ها آمده است :« این هوم اشون، این گاو خوب کُنش ، این اشون مرد و منش های کارآمد اشونان و منشهای کارآمد سوشیانتها ... » [19] و همچنین در کرده ی بیست و یکم ویسپرد ، بند دوم آمده است : « گاو ، گیومرت ( نخستین انسان ) و منثره ورجاوند بی آلایش کارآمد را ستایش و نیایش می پذیرم... » [20] و در یسنای اوستا، هات یکم ، بند یازدهم ، « ماه » از این بابت که نژاد گاو را در خود نگه داشته است، ستایش می شود و همینطور در هات سوم یسنا، بند سیزدهم  و ... [21] و در اوستا ، یشتها ، ابتدای فصل هفتم ( ماه یشت ) نیز ماه از همین بابت ستوده می شود. [22] و در اوستا، یسنا، هات سیزدهم ، بند هفتم آمده است : « فره وشی گاو خوب کُنش و گیومرت اشون را می ستایم. » [23] همانگونه که در این گفتار آمده است ، گاو دارای فره وشی ، پاکی و قداست شمرده شده است .در اوستا ، یشتها ، فصل هشتم ( تیر یشت ) ، کرده ششم ؛ بند شانزدهم آمده است که اهورامزدا به زرتشت گفت که تشتر ( یکی از ایزدان ) با همه فره مندی و رایومندی اش، به پیکر یک گاو زرین شاخ در می آید و پرواز می کند. [24] به راستی که این گوساله ی طلایی که روح ایزدان مقدّس در آن حلول نموده است، بسیار برای پژوهشگران عرصه ی ادیان و مذاهب آشنا و قابل توجه است.

و مسئله عجیب تر ، نوع سخن گفتن عجیب زرتشت با گاو است که در اوستا ، وندیداد ، فرگرد بیست و یکم ، بند اول ، سراینده می گوید: « درود بر تو ای گاو پاک ، درود بر تو ای گاو نیکوکار ، درود بر تو که افزونی می بخشی ، درود بر تو که می رویانی . درود بر تو که بهترین اشون و اشون هنوز نازاده را بهروزی می بخشی ، درود بر تو که ستمگران و نا اشونان را نابود میکنی. » [25] و این یعنی گاو مدّنظر گوینده به انسان ها بهروزی و خوشبختی می بخشد ...

از آنچه بیان شد درباره ی زندگی زرتشت میان بنی اسرائیل ، اختلاف وی با شاگردان ارمیای نبی ، تقدیر و ستایش کردن گاو و مخصوصاً گوساله ای با شاخ های طلایی ، و اعتقاد به حلول روح مقدس در کالبد گاو ، ستایش تراشنده گاو و حتی مراقبت و نگهبانی از  کالبد تراشیده شده ی گاو به خوبی نشان می دهد که ماجرای اختلاف میان زرتشت و شاگردان ارمیای نبی چه بوده است .

گذشته از همه این ها اعتقاد ما این است که پیامبران الهی از جمله زرتشت مصون از این مسائل هستند. و اوستا و حتی گاتهای امروزی هیچ ارتباطی با زرتشت واقعی ندارد.

--------------------------------------------------------    

پی نوشت :

[1]. تاريخ طبری ، ترجمه: ابو القاسم پاينده‏ ، ناشر: اساطير ، تهران‏ ، چاپ پنجم‏ ، جلد ‏2 صفحه 456  
[2]. ابو سليمان داود بن ابى الفضل بناكتى‏ ، روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب، مشهور به تاريخ بناكتى‏ ، ناشر: انجمن آثار ملى‏ ، تهران‏ ، 1348‏ ، صفحه 33
[3]. ابن اثير جزرى ، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران ، ترجمه‏ عباس خليلى، ابو القاسم حالت‏ ، ناشر : مؤسسه مطبوعات علمى‏ ، تهران‏ ، 1371 ، جلد ‏3 صفحه 105    
[4]. شرف الدين فضل الله حسينى قزوينى‏ ، المعجم في آثار ملوك العجم‏ ، محقق : احمد فتوحى نسب‏ ، ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، صفحه 225
[5]. خاستگاه اولیه زرتشت به راستی روشن نیست. و تمامی دیدگاه هایی که پژوهشگران امروزی ارائه می کنند ، در حد گمان و احتمال است. مرحوم استاد پورداود ، پدر اوستاشناسی ایران در این باره می گویند : « تحقیقاً نمی‌دانیم محل ولادت و زمان زندگانی زرتشت کجا و کی بود، چرا ؟ برای آنکه زرتشت متعلق به یک زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمی‌ر‌سد. »
ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 هـ ش ، صفحه 41 
[6]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 هـ ش ، صفحه 530 
[7]. همان ، پاورقی صفحه 530
[8]. آبتین ساسانفر ، گاتها سروده های آسمانی زرتشت ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ اول 1390 ، صفحه 736
[9]. کلیک کنید.
[10]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 هـ ش ، صفحه 462 
[11]. ابراهیم پورداود ؛ یادداشت های گاتها ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، 1381 ، صفحه 112
[12]. همان ، صفحه 28 
[13].  پرودز اکتور شروو prodz oktor shrevo متولد  ۱۹۴۴، پروفسور ایران ‌شناس در دانشکده زبان‌ها و تمدن خاور نزدیک دانشگاه هاروارد ؛ اهل نروژ و دانش‌آموخته زبان‌های باستانی ایرانی (اوستایی، پهلوی، غیره)، ادبیات و ادیان (زرتشتی، مانوی) و لهجه‌های ایرانی است. او در دانشنامهٔ ایرانیکا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ دستیار ارشد ویراستاری بوده است و به دانشگاه هاروارد فراخوانده شد. او مقالات زیادی برای دانشنامه ایرانیکا همچون «اژدها»، «جمشید»، «الفبا و زبان‌های ایرانی»، «کلمات ایرانی در متون چینی» و «کیانیان» نوشته‌است. کلیک کنید. 
[14]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 ، صفحه 534 
[15]. گاتها ، برگردان موبد رستم شهزادی ، هات 29 بند 2 
[16]. اوستا ، ترجمه دکتر جلیل دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد 1 صفحه 10
[17]. گاتها سرودهای زرتشت ، برگردان پروفسور عباس شوشتری مهرین ، مؤسسه انتشاراتی فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، صفحه 26 
[18]. کلیک کنید.
[19]. اوستا ، ترجمه دکتر جلیل دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد 2 صفحه 545
[20]. همان ، جلد 2 صفحه 568 
[21]. همان ، جلد 1 صفحه 98 و 109  
[22]. همان ، جلد 1  صفحه 325 
[23]. همان ، جلد 1  صفحه 159
[24]. همان ، جلد 1  صفحه 333
[25]. همان ، جلد 2  صفحه 879

تولیدی

دیدگاه‌ها

پیش از هر چیزی خدمتتون عرض کنم ابن جزیر طبری و سایر مورخین که نام بردید تاریخ نویس نبودند و اگر هم بودند فقط رویداد های که مربوط به دوران خود را با استناد به خود میتواتستند بنویسند وگرنه اینها مولف بودند ، مولفین از خود چیزی نمینویسند بلکه کتب و منابع تاریخی دیگر مینویسند که قاعدتا و لزوما با نوشتن یک روایت منبع ان هم باید بنویسند ، به خصوص که از زمان زندگی طبری تا زرتشت فاصله زمانی بیش از 2700 وجود دارد! در صورت امکان به تاریخ طبری رجوع کنید که مولف (طبری) به چه کتابی استناد کرده است ! در ادامه سعی کردید اثبات کنید زرتشت پیامبر الهی نبوده است ،لازم نیست خودتون اذیت بکنید چون من هم با صد ها سند و مدرک میتوانم زمینی بودن قران را اثبات کنم برای مثال در قران ایاتی هست که اشاره به تفکر با قلب دارد و تقریبا هیچ ایه ای نیست که به مغز سر اشاره کند ! جالب اینجاست تفکر با قلب از نظریات یونان باستان بوده است و الان دیگر همه میدانیم ارگان تفکر کجاست . منظور من این بود که سعی نکنید الهی یا الهی نبودن ادیان را اثبات کنید چون پایه های علمی اسلام به خاطر موقعیت جغرافیایی زادگاه ان بسیار ضعیف است ،از طرفی شما میتوانید چنین استدلال کنید که شاید این شبهات مثل اندیشیدن با قلب حکمتی داشته است ، به من ربطی نداره چون دین قلبیست و نه عقلی ! سعی کنید ایدولوژی گاهان نقد کنید! با تشکر

سلام shirin گرامی ؛ 1 - اینکه زرتشت همزمان با شاگردان ارمیای نبی بود نه فقط سخن طبری و ابوسلیمان بناکتی و ابن اثیر جزری و شرف الدین قزوینی و ... بلکه سخنان بزرگان دین زرتشتی هم هست . از جمله در ارداویرافنامه ، بندهشن و حتی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی ، زرتشت حدود 250 - 300 سال قبل از ورود اسکندر به ایران زندگی میکرد و این معادل همان عصر شاگردان ارمیای نبی است . 2- ما نگفتیم که زرتشت پیامبر نبود . بلکه عرض کردیم اوستایی و متنون اوستایی نوشته ی موبدان و مغان مهستانی ( مگستان : انجمن جادوگران ) است . 3 - درباره ی قرآن هم می توانید به سایتها و منابع در اینترنت و کتابخانه ها مراجعه کنید . ربطی به مقاله ندارد . سپاس

سلام تفکر با قلب با تفکر با مغز متفاوته! برای شما که اینقدر دارین با محکومیت حرف می زنید بگم قلبی و دلی که خداوند نام برده جایگاه نوره و اثرات عجیبی از دریافت اعجاب انگیز امواج در خودش داره مثال بزنم: گاهی شده دلمون قبل از رویداد واقعه ای بدجور شور میزنه و احساس عجیبی پیدا می کنیم که بعدا دلیلش رو متوجه میشیم این دل و قلب جایگاه عشق آمیخته به عقله! یعنی زمانی که معلوماتمون بیشتر میشه عقل معنویمون هم بیشتر میشه و درکمون افزایش پیدا می کنه این موضوع بیشتر مربوط میشه به علم حضوری... یعنی علمی که انسان رو در مقام بندگی پیش می بره و قدرت درک رو افزایش میده که بستگی به میزان دریافت امواج داره

سلام نداسادات گرامی ؛ بسیار از شما سپاسگزارم.

دانش و هوش شما مثال زدنیست ،ابوسلیمان بناکتی قرن هفتم و ابن اثیر جزری قرن ششم و شرف الدین قزوینی در قرن ششم همه و همه از تاریخ کبیر طبری قرن سوم کپی کرده اند و تقریبا منبع تمام علوم تاریخی طبریست !،فردوسی هم که زرتشتی بود 100% به کتب زرتشتیان استناد کرده است ، حال پرسش اینست که طبری به چه کتابی استناد کرده است که شما از پاسخ دادن امتناع میکنید ؟ و در انتها سوال پیشین من این بود که طبری روایاتی که در مورد زرتشت گفته است را از چه کسی (چه منبعی)شنیده است ؟ مگر میشود بدون استناد به منبعی از 2700 سال پیش خبر داد؟ برای مثال طبری از کسانیست که به افسانه غرانیق اشاره کرده بود و از ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ نقل کرده بود !

ابوسلیمان بناکتی ، ابن اثیر جزری شرف الدین قزوینی و ... هریک برای نوشتن تاریخ از منابع گسترده ای استفاده کرده اند . گرچه سخناشان وحی منزل نیست . اما از کجا میگویید که از طبری کپی کرده اند ؟ از دید شما بندهشن پهلوی و حتی ارداویرافنامه ( که هر دو کتاب از منابع زرتشتی هستند ) هم از طبری کپی کرده اند ؟؟؟؟ فردوسی هم زرتشتی نبود . بلکه به مسلمان بودن و شیعه بودن خود در شاهنامه تصریح کرده است . طبری برای نوشتن کتاب خود از منابع فروانی استفاده کرده است . گرچه سخن اینان وحی منزل نیست . اما مطابق با تاریخ سنتی زرتشتی است . نکته جالب درباره ی سخنان شما ( که برای جبران ضعف خود ، روش توهین و تمسخر را پیش کشیده اید ) این است که شما فاصله ی 1500 ساله بین طبری و زرتشت را موجب بی اعتباری این سخن طبری می دانید [ گرچه متون تاریخی سنتی زرتشتی هم نظر طبری را به روشنی تأیید می کنند ] پس چرا فاصله ی چندصد بلکه چندهزارساله بین زرتشت و مکتوب شدن گاتها را نادیده می گیرید ؟

فردوسی زرتشتی بود ، "به نام خداوند جان و خرد" که در ابتدای اشعار اوست اهورا =خداوند ، مز =جان، دا = خرد اشعاری که بیانگر شیعه بودن فردوسی خردمند باشد اصالت و تشابهی به اشعار وی ندارند .معمولا طبری منبع تمام علوم تاریخی ایران است و ابن جزیر ازو تاثیر بسیار زیادی پذیرفته و تا سال 915 میلادی کاملا نوشته طبری را کپی میکرده که اگر حوالی سال 650 را برای زرتشت بدانیم حقیقت سخن من مشخص میشود ؛سخن من این بود که خود طبری هم از منابع زرتشتی بهره برده است ! البته اجباری درین سخن نبود ولی به هرحال سخن گفتن از 2700 سال پیش بدون هیچ سندی غیرممکن است! اوستا سینه به سینه به دوران کتابت رسیده است و درین دوران تحریفات بسیاری دیده است ولی چون موبدان به حفظ گاتاها توسط مردم اصرار داشته اند و کسانی که تا سه سال گاهان نمیخواندند را مجازات میکردند سروده های خود زرتشت کمتر صدمه دیده اند . به هرحال سوال اصلی مرا پاسخ ندادید ؟

دوست عزیز، "اهو" یعنی: جانبخش + "را" یعنی: روشنان/درخشنده + "مز" یعنی: سرور/بزرگ + "دا" یعنی: فرزانگی/دانایی؛ درکل اهورا+مزدا یعنی: روشنان جانبخش+سرور فرزانگی/دانای بزرگ. معانی دیگری هم گفته اند که پذیرفته ترین نظر در میان تاریخ نویسان همین است. اختلاف بیشتر بر سر معنی "دا" است که گذشته از اکثریت صاحبنظران که آن را -آنطور که گفتم- مخفف دام/دان می دانند(چون نام مزدا به صورت مزدام هم آمده است)، عده ای نیز آن را مخفف داد(عدل) و عده ای دیگر هم مخفف داد(هبه) گرفته اند که طبق نظرات آنان معنی مزدا می شود: دادگر بزرگ یا دادار بزرگ.

سلام shirin گرامی ؛ مزدا اهورا یعنی سرور دانا : ابراهیم پورداود ؛ گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، 1378 هـ ش ، ص 90 / چه کسی گفته مز یعنی جان ؟ آیا سندی دارید ؟ قبلاً هم این سخن را در برخی وبلاگهای غیرعلمی دیدم . آیا شما سندی برای این حرف دارید ؟ به فرض هم که حرف شما درست باشه فردوسی گفته به نام خداوند جان و خرد یعنی اهورا مز « و » دا ! در حالیکه مز « و » دا معنی ندارد . در ابتدای شاهنامه فردوسی به صراحت فریاد می زن که من مسلمان هستم و بر مکتب محمد رسول الله و علی هستم . آنچه شما درباره ی اصالت و تشابه با اشعار فردوسی گفتید در بهترین حالت مربوط به سخنان وی درباره ی ابوبکر و عمر است . نه فریاد زدن وی و تصریح به مسلمان بودنش . / اما بعد : پس زمان زندگی زرتشت بنا به گفته ی کتب تاریخی زرتشتی و ایرانی همان 6 قرن قبل از میلاد است . یعنی هم عصر با شاگردان ارمیای نبی . /// درباره ی گاتها هم مردم گاتها را از موبدان یاد می گرفتند نه موبدان از مردم . / سرال اصلی شما چه بود ؟ لطف کنید از حیطه ی بحث خارج نشوید .

سلام سامان ، همین الان زرتشتیان ابتدای نماز یا صحبت نمیگن «به نام اهورا مزدا» بلکه میگویند «به نام خداوند جان و خرد» ،معمولا موبد اذرگشسب در ترجمه گاتاها به جای اهورا مزدا برگردان خداوند جان و خرد را مینویسد که ترجمه ایشان هم به اندازه استاد پورداوود شایسته احترام است. اصولا تمام داستان های شاهنامه اوستایی است و در موارد زیادی زرتشت را ستایش کرده است و اشعاری که راجع به علی و ابوبکر گفته شده لکه اضافه ای مینماید .به هرحال فردوسی طبیعتا از منابع زرتشتیان بهره برده ! اینکه زرتشت با ارمیای نبی هم عصر باشد دلیل نیست یاوه گویی های طبری را هم بپذیریم ! برای بار سوم سوال اول من را جواب ندادید! طبری از چه منبعی برای روایاتش در مورد زرتشت و ورودش به ایران و شاگردی ارمیای نبی استفاده کرده !

سلام . اینکه امروزه زرتشتی ها - بدون هیچ دلیل فقهی - اول نماز چه میگویند ، دلیلی علمی و محکمه پسند نیست . من از شما سندی علمی خواستم که نشان دهید مز یعنی جان ... . همچنین ما عبارتی به عنوان اهورا مز « و » دا نداریم . بلکه مزدا درست است نه مزوَدا / موبد فیروز آذرگشسب هم مبلغ دین زرتشتی بود که برای تبلیغ دین خود به هر وسیله ای دست اندازی میکرد . ترجمه ایشان هیچ ارزش علمی ندارد . مخصوصاً اینکه ایشان در ترجمه ی گاتها در ترجمه ی بسیاری از عبارات ذهنیت خود را بر متن گاتها غلبه داده است مثلاً دئو را به معنی بت گرفته اند !!! و دیگر اشکالاتی که بر پژوهشگران روشن است ، واقعاً ترجمه ایشان هیچ ارزش علمی ندارد . اما درباره ی سند طبری برای اینکه زرتشت مورد نفرین شاگردان خاص ارمیای نبی واقع شده ، در یادداشتهایم در این زمینه نکته ای ندارم جز اینکه احتمالاً از منابع اهل کتاب بهره برده است . البته این سخن طبری دقیقاً موافق با اوستا و متون پهلوی زرتشتی است . شاگردان ارمیای نبی با جریان کابالیسم مواجه بودند . جریانی که در پی احیای تفکرات شمرون بن یساکار بودند ( سازنده گوساله طلایی و ستاینده روح گاو ) . در اوستا نیز بارها و بارها روح گاو و حتی روح مقدسی در کالبد گاو حلول می کند و حتی گوساله طلایی ستوده شده است ! در شاهنامه هم جزئیاتی دقیق از این ماجرا تأیید شده است ! طبری میگوید وقتی زرتشت نزد گشتاسپ رفت چون زبان زرتشت عبری بود ، برای گشتاسپ روشن و قابل فهم نبود . وزیر گشتاسپ سخنان زرتشت را به زبان خودی ترجمه کرد و این شد کتاب زند ! جالب اینجاست که فردوسی هم در ماجرای گشتاسپ و اسفندیار در زمان زرتشت می گوید زند و اوستا در دست گشتاسپ بود ... ! یعنی زبان زرتشت برای دربار به هر دلیل قابل فهم نبود . پس دلیلی هم بر انکار قول طبری وجود ندارد وقتی که با جزئیات تاریخی اوستایی مطابق است . و البته دلایل فراوانی از متن اوستا در تأیید سخن طبری ارائه شد . حتی جالب است که آن بخش از گاتها که به داستان مهاجرت زرتشت از نقطه ای نامعلوم به بلخ حکایت می کند به طرزی مشکوک در تاریخ محو شده است !!! استاد پورداود البته میگوید کلمه ای از این جمله حدف شده است . لیکن وقتی کلمه ای حذف شود هرآینه احتمال و امکان حذف بخشهای بیشتری از این ماجرا در گاتها هم وجود خواهد داشت . به هر روی دلایل فروانی از اوستا در تأیید اختلاف نظر زرتشت و شاگردان ارمیای نبی ( ع ) وجود دارد که در متن مقاله آمده است .

فردوسی کجا زرتشت را ستایش کرده است؟ یک بار دیگر داستان ظهور زرتشت در زمان کی گشتاسپ و ارتباط اسفندیار شاهزادۀ قدرت طلب ایرانی با وی و برخورد رستم -قهرمان ملی شاهنامه- با آیین زرتشت را بخوانید!

جنایات اشَوَنان زرتشتی در تازش به ترکستان : http://www.adyannet.com/news/1726

اولا شما کی هستید که به موبدان اتهام دروغ گویی و تبلیغ دروغ میزنید ، خود مسلمانان به حکم امام غزالی حکم دارن که اگر به دروغ بتونن برای کسی ایمان به وجود بیارن باید این کار بکنن و نمونه اش امثال شما ! پس مودب باشید و به موبدی تحصیل کرده توهین نکنید ، معمولا ترجمه ها متفاوتند ولی دیگه مشخصه واژه ترکیبیه که لغت نامه معین «دانای بی همتا» ترجمه کرده .ضمنا dev هم به معنی خدا و هم به معنی بت هست،همونطور که در عربی اله هم به معنی بت و هم به معنی خداست ، نام الله به معنی تنها بت هم ترجمه میشه پس سطح شعورتون به نمایش نگذارید! شما در نهایت دروغ گویی و سفسطه چند منبع ارایه دادید که همه از طبری کپی کرده اند و اونهارو که همگی یک هستند چند مورد نشان دادید پس دروغگو تر از شما وجود خارجی ندارد!،ضمنا گاو ،کوه ،نور،...پایه های تمام ادیان هستند ،گذشته ازین گاو از 9000سال پیش از دوران میترا در ایران مقدس شمرده میشد و چون میترا با ریختن خون گاو برمزارع متوجه بارور شدن زمین ها میشد سامیان هم گمان میکردن با ریختن خون ولو انسان برکت می اید و سپس به فرهنگ سامی رسوخ کرد و ربطی به ارمیا و پیامبران خیالی یهود ندارد که وجود هیچکدام اثبات نشده و جز در منابع کودکانه سامی و اسلامی دیده میشوند . چیزی هم تحت عنوان گوساله طلایی در گاهان ندیدم

سلام shirin گرامی ، [1] درباره دروغگو بودن موبدان زرتشتی ، آنان واقعاً دروغگو هستند . و برای تبلیغ دینشان به هر ترفندی دست درازی می کنند . از تمسک به نژادپرستی و شعارهای نژادپرستانه گرفته تا حذف بخش عظیمی از تاریخ و باورهای زرتشتی . درگفتگو با شما به مواردی اشاره کردم . از جمله جعل تاریخ 3750 ساله برای زرتشت که هیچ مبنای عقلی و تاریخی ندارد . همچنین ترجمه های دروغین و مثلاً موبد رستم شهزادی گئوش را به معنی پاکی گرفته است ! برای توجیه و فرار از باور به قداست روان گاو . حتی خود شما هم بزرگترین موبدان زرتشتی را خائن و دروغگو نامیدید . موبد اذرباد مهراسپندان را عرض میکنم که صدها بار شهادت داده است که وندیداد سخنان اهورامزدا و زرتشت است و شما هم ایشان را نوازش نمودید ! [2] درباره ی معنای بت برای daeva این سخن خود را جایی دیگر نگویید چون مبنای عقلی و علمی ندارد . ممکن است مورد تمسخر واقه شوید . [3] ترجمه « تنها بت » برای الله هیچ دلیل تاریخی و عقلی ندارد . لطفاً بدون دلیل حرفهایی نزنید که توهینهای شما به من در خودتان مصداق یابد . [4] آنچه طبری گفته است ، و دیگران هم تأیید کرده اند ، شما بدون هیچ دلیل و سندی به عنوان کپی از طبری معرفی کردید . واقعاً هیچ سندی ارائه نکردید . گذشته از اینکهخ سخنان طبری با جزئیات محتویات اوستا سازگار است . لیکن شما چشمانتان را بسته اید. [5] بحث من درباره ی قربانی کردن گاو نیست ! لطفاً مقاله را بخوانید سپس به نقد آن اقدام کنید . در گاتها روان گاو ستوده شده است و حتی بالاتر از اهورامزدا است . در گاتها تراشنده ی گاو که شخصی غیر از اهورامزدا است ستوده شده است ! و در یشتهای اوستا از گوساله ای طلایی که روح مقدسین و ایزدان در آن حلول کرده ستوده شده است و دیگر بخشهای اوستا که در متن مقاله به آن پرداخته شده است . [6] شما منابع سامی را کودکانه خواندید درحالیکه مبنای دین زرتشتی بر احساسات غیرعقلانی و لجبازی بنا شده است . برای مثال هیچ دلیلی برای انتساب گاتها به زرتشت وجود ندارد . آیا مبنایی غیر از این هم وجود دارد ؟؟

سامان عزیز ، من مطمینم سنم حداقل بیش از سن مادر شماست پس از من دلگیر نشید ، من موظف نیستم که بدیهیات رو برای شما توضیح بدم پس پیش از مطرح کردن موضوع خود درباره ان تحقیق کنید ! پایه تمام ادیان سامی دروغ است ،از 124 هزار پیامبر به گفته محمد ص تنها وجود دو پیامبر اثبات شده است یکی عیسی بن مریم و دیگری محمدبن عبدلله ! اگر در وجود زرتشت اختلاف نظر هست هیچ سندی برای وجود موسی غیر از منابع کودکاته یهودی وجود ندارد ! اگر شما افرینش قران رو خونده باشید تقریبا غیر از خرافات و منافات با علم و شعور انسان هیچ نیست و کاملا با دانش بیابانگردان عربستان توافق دارد، امکان وقوع معجزه هم غیر ممکن است و اصلا متافیزیک در قرن 21 خریدار ندارد! البته عرض کردم موبدان زرتشتی اوستا را جمع اوری نکردند بلکه اذرباد مهراسپندان مغ میترایی بود ! لغت dev یا دیو مربوط به خدایان هندوییسم بوده که برای دیوها تندیس(بت) میساختند و دیو پرستان بت پرست هم بودند و هستند !، کعبه پیش از اسلام یک بتخانه بود که حاوی بتی به نام «الله» بود و پدر محمد ص هم نوکر ان بت [عبد +الله] پس اله به معنی بت هم هست ! لفظ لا اله الا الله هم در جواب بت پرستان بود یعنی نیست هیچ بتی مانند خداوند (الله) . در رابطه با طبری هم عرض کردم ابن اثیر تا سال 915 فقط از طبری کپی میکرد دیگه چه سندی؟ در اوستا از گاو زرین شاخ (با شاخ زرد) و نه گوساله طلایی رنگ سخن گفته شده است و بیان کردم که تقدس گاو از دوران میترا به غرب و تمام ادیان رسوخ کرد ! در گاتاها بارها نام زرتشت سپنتمان ذکر شده چرا میگید هیچ دلیلی برای انتساب به زرتشت وجود ندارد؟

سلام shirin گرامی ؛ [1] معمولاً کسانی که در بحث منطقی احساس عجز و ناتوانی می کنند ، سعی می کنند طرف بحثشان ار تحقیر کنند. [2] پس از میان پیامبران فقط عیسی و محمد اثبات شده اند ؟ یعنی از دید شما زرتشت وجودش اثبات نشده ! [3] آفرینش قرآن دیگر چیست ؟ لطفاً بگویید کجای قرآن با علم بشر ناسازگار است... چون با ادعا چیزی ثابت نمی شود. [4] شما از نفی متافیزیک سخن گفتید. پس لطف کنید وجود زرتشت و انتساب گاتها به زرتشت را از طریق قوانین فیزیک ( نه متافیزیک ) اثبات کنید . [5] درباره ی اعجاز قرآن در باب فصاحت و بلاغت و ... می توانید در سایتهای پاسخگو به دنبال مطالب بگردید . [6] درباره ی الله ... استدلالتان هیچ پایه علمی ندارد . شما بگردید در کتب تاریخی دسته اول - حتی کتب تاریخی دست اولی که دشمنان اسلام نوشته اند - آیا اثری از بت الله می بینید ؟؟؟؟ خیر ! نیاکان پیامبر بت پرست نبودند بلکه پیرو آیین حنیف ابراهیم بودند . گرچه محیطشان بت پرست بود. کعبه هم از بدو پیدایش خانه ی یکتاپرستی بود. مسجد بود ! مسجدالحرام . بعدها تبدیل به بتخانه شد . لا اله الّا الله هم یعنی خدایی جز خدای یگانه نیست . شما برچه اساس اله را به معنی بت گرفته اید ؟؟؟ ادامه در کامنت بعدی .

آنچه در کغمنت قبلی آمد پاسخی به سخنان بی اساس شما دوست گرامی بود . گرچه ربطی به مبحث اصلی نداشت . اما ادامه : [1] تاریخ طبری یک کتاب معتبر برای تاریخ پژوهان است . اگر قرار است چیزی از آن رد شود باید با دلیل باشد . مخصوصاً اینکه طبری با ادیان و مذاهب مختلف در ارتباط بود و تعصب مذهبی هم نداشت . پس به راحتی نمی توان کلام وی را بیهوده پنداشت . ضمن اینکه من سؤال کردم وقتی شما فاصله ی بین زرتشت و طبری را مهم می دانید ، پس چگونه فاصله بین زرتشت و مکتوب شدن گاتها را نادیده میگیرید ؟؟؟ [2] در خود اوستا مجموعه ای از شواهدو قراین وجود دارد که صحت سخن طبری را نشان می دهد . این شواهد : 1 - ابهام مشکوک گاتها در مبدآ مهاجرت زرتشت 2- افتادگی واژه یا واژگانی در ماجرای مهاجرت زرتشت از آن نقطه نامعلوم : یعنی بخش از عبارت اصلی در گاتها حذف شده است ! 3- ستایش روح مقدس گاو در گاتها 4- اهورامزدا در گاتها واسطه ی بین زرتشت و روان گاو است ! 5- در گاتها تراشنده ی گاو مورد ستایش قرار گرفته است 6- زرتشت محافظ و نگهبان گاو تراشیده شده نامیده شده است. 7 - ستایش گاوی که شخ زرین ( طلایی ) دارد در یشتها . روح مقدس در کالبد این گاو شاخ طلایی حلول کرده است 8 - این گاو قدرت بخشیدن فر و برکت دارد .و شواهدی دیگر . که همگی در راه اثبات گفته ی ما هستند. سپاس

1_ یادم نمیاد شمارو تحقیر کرده باشم،چطور چنین تصوری کردید ؟2_وجود زرتشت با ده ها سند و مدرک جهانی اثبات شده است ،اما موسی فقط در منابع یهودی ! حداقل نمیبایست اسم موسی در تاریخ مصر بود ،به خصوص که موسی ماجراهای زیادی با رامسس سوم داشت ،حداقل نباید در تاریخ مصر اشاره کوچکی به موسی بشود ؟3_ هر کتاب و خدایی از افرینش جهان و موجودات زنده سخن میگوید، اگر ناراحت نمیشوید 99/9 درصد افرینش قران با علم منافات دارد که خود در سوره هایی چون فصلت تحقیق کنید !4_در رابطه با معنی متافیزیک تحقیق کنید ؟6_بله عزیزم ،تقریبا تمام منابع از جمله تاریخ جهان اسلام ،طبری ...گفته اند ،عموی پیامبر ابولهب هم بت پرست بود و در قران لعنت شده(بریده باد دست و پای ابولهب...مسد 1)سه ایزد بانوی لات ،منات ،عزی همه به باور قریش دختران بت الله بودند و حتی به گفته طبری در ایات پایانی نجم منسوب به غرانیق این سه بت ستایش هم شده اند که به گفته طبری بعدها پیامبر از ستایش ایزد بانوها منصرف میشود و ایات مربوطه را شیطانی مینامد و حذف میکند .ایاتی از سوره نجم میگوید : ایا برای الله(خدا) دختران را برمیگزینید و برای خود پسران را ... که اشاره به این موضوع دارد. البته بت بودن الله به متزله بت پرستی اسلامی نیست بلکه در همه دوران ها انسانها برای خدای خود تندیس میساختند ،منظور لغت اله بود که در ان دوران 360 اله در کعبه بود ،عبدالمطلب پدر عبدلله هم بت مطلب را میپرستید (عبد +بت مطلب) حتی طبق طبری قصد بریدن سر (قربانی) پدر محمد ص در برابر بت مطلب را هم داشت !لطفا مطالعات خود را افزایش بدید و دیگه ادامه ندید! بنده قبلا هم عرض کردم طبری مولف بود و هرچه میشنید ولو افسانه ادم و حوا یا سلیمان و نوح همه را مینوشت !تفاوت کتب تالیفی و کتب تاریخی را بفهمید ! فلسفه گاو از زمان میترا و اهمیت گاو در زمان زرتشت برای شخم زدن و انقلاب کشاورزی او اهمیت داشت ، گاو زرین شاخ با گوساله طلایی هیچ شباهتی ندارند خوشحالم که دشمنان مزداییسم مطالعات کمی دارند ، من هم منتقد مزداییسم هستم ولی چون شما تبلیغ اسلام میکنید از زرتشت دفاع میکنم ، اما اگر خردگرا بودید به شما در نقد مزداییسم کمک هم میکردم ! مرسی

سلام shirin گرامی ؛ [1] من بنا بر متون اسلامی وجود زرتشت و همه ی پیامبران را باور دارم . اما فرض کنید من یک بی دین هستم ، واقعاً چه دلیلی بر وجود زرتشت میتوانید ارائه کنید ؟ با توجه به این که دانشمند باستان شناسی همچون ژآن کلنز که حدود نیم قرن در اوستا مطالعه دارد گفته است که زرتشت شخصیتی خیالی بوده . حال شما چگونه پاسخ وی را می دهید ؟ [2] در رابطه با آفرینش قرآن ، شما باز هم ادعایتان را تکرار کردید . من از شما مصداق و حتی دلیل خواستم نه تکرار ادعا . در سوره ی فصلت هم چیزی درباره ی آفرینش نیست . بلکه سرگذشت برخی اقوام و دعوت به ایمان و نهی از کفر است . علم بشر هیچ جای این سوره را رد نکرده است . اگر کرده است کجا ؟ [3] برای بت بودن الله سند ارائه نکردید ! باز هم ادعایتان را تکرار کردید . من هم گفتم نیاکان ( پدر ، پدربزرگ ، پدر پدربزرگ و ... پیامبر یکتاپرست بودند نه عموها و پسرعموهایش ! [4] آن داستان غرانیق را طبری تأیید نکرده است لطفاً بحث را منحرف نکنید . می توانید در سایتهای پاسخگو به شبهات این مسئله را مطرح کنید . واقعاً بحث غرنایق چه ارتباطی با « شاگردان ارمیای نبی و زرتشت و قداست روح حلول کرده در گاو و تراشنده ی گاو » دارد ؟ [5] بت پرستان آن بتها را دختران خدا نمی دانستند بلکه بنا بر ایه 149 و 150 صافات ملائکه را دختران خدا می دانستند . لیکن به راستی این مسئلهچه ارتباطی با موضوع مقاله دارد ؟ لطفاً توضیح دهید . [6] بت پرستان بتها را اله می دانستند اما هر اله ـی که بت نیست . [7] مطلب اسم بت نبود ! سندی برای بت بودن مطلب دارید ؟ داستان قربانی کردن عبدالله هم فقط یک نشانه بود به رسم ابراهیم تا مقام و بزرگی عبدالله بر مردم روشن گردد . آن هم قربانی کردن در مقام ابراهیم جنب کعبه ! نه پای بت ها . عجیب است که تاریخ را دروغهای عجیب می آلایید و سپس ما را به کمی مطالعه محکوم می کنید ! [8] آنچه طبری گفت با جزئیات گاتها و اوستا موافق است . حال چرا کلام طبری را نمی پذیرید ؟ می توانید کلام طبری را کنار بگذارید ( گرچه برای ما قابل قبول است ) . به هر حال گاتها و دیگر بخشهای اوستا را چه می کنید ؟ من خردگرا هستم . چیزی که خلاف عقل باشد را به هیچ روی نمی پذیرم .

همچنین خانم shirin گرامی ؛ عرض کردیم که متن گاتها و دیگر بخشهای اوستا و متون پهلوی همگی درستی سخن طبری را ثابت می کنند . یعنی در خود اوستا مجموعه ای از شواهد و قراین وجود دارد که صحت سخن طبری را نشان می دهد قبل از هرچیز اینکه بنا بر سنت زرتشتی ، زرتشت همزمان با شاگزردان ارمیای نبی زندگی میکرد . و بقیه این شواهد : 1 - ابهام مشکوک گاتها در مبدآ مهاجرت زرتشت 2- افتادگی واژه یا واژگانی در ماجرای مهاجرت زرتشت از آن نقطه نامعلوم : یعنی بخش از عبارت اصلی در گاتها حذف شده است ! 3- ستایش روح مقدس گاو در گاتها 4- اهورامزدا در گاتها واسطه ی بین زرتشت و روان گاو است ! 5- در گاتها تراشنده ی گاو مورد ستایش قرار گرفته است 6- زرتشت محافظ و نگهبان گاو تراشیده شده نامیده شده است. 7 - ستایش گاوی که شاخ زرین ( طلایی ) دارد در یشتها . روح مقدس در کالبد این گاو شاخ طلایی حلول کرده است 8 - این گاو قدرت بخشیدن فر و برکت دارد .و شواهدی دیگر . حال لطف کنید بر اسا مبانی خردمندی موضوع را بررسی کنید . سپاس

سلام عزیزان خانوم شیرین شما که ادعای مطالعه دارید بهتره که بدونید که مطلب اسم عموی پدر بزرگ پیامبر اسلام بوده و پدر ایشان به دلیل علاقه ای که به برادرش داشته اسم پسرش را عبدالمطلب گذاشته تفسیر به رأی نکنید لطفا

سامان عزیز حتی ایات 149تا 150صافات هم طرز فکر مشرکان را که گمان میکردند ایزد بانو ها دختران خدا هستند را بیان میکند ، به این ایات دقت کنید : ﺁﻳﺎ ﺑﺖ ﻫﺎﻱ ﻻﺕ، ﻋﺰﻱ ﻭ ﻣﻨﺎﺕ،ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻨﺸﺄ ﺳﻮﺩ ﻭ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟(نجم/19) . در رابطه با یگانه پرست نبودن اجداد پیامبر هم طبری و تاریخ جهان اسلام و...رو معرفی کردم . عبدالمطلب پدربزرگ پیامبر بود و همانطور که از نامش پیداست بت مطلب رو پرستش میکرد ،عبدالله هم بت هبل یا الله رو ! هبل یا الله بزرگترین بت کعبه و پدر سه ایزدبانوی لات ،منات و عزی بود که ایه نجم 19اثبات کرد منظور از خداوند همان بت بوده است ! سوره فصلت از ایه 8تا 12 مربوط به افرینش است که به صراحت از افکندن کوه ها به سمت زمین گفته یا اولین سیاره رو زمین میدونست و اخرین رو ستارگان و خورشید ...و صدها یاوه دیگر...! اگر شما بی دین باشید من هم زرتشت رو انکار میکنم، مطمین باشید اگر ژان کلنز با 50سال تحقیق پی به خیالی بودن زرتشت برده ، پیامبرانی که قران از انها نام برده مث موسی یا ابراهیم... رو سوژه ای نمیدونست که ارزش ساعتی تحقیق داشته باشه ! عرض کردم تقدس گاو از پایه های میترایسم بود که به مزداییسم هم امد و گاو زرین شاخ زرتشت هم شباهت چندانی به گوساله طلایی ندارد ! در مورد قربانی کردن عبدلله اگر مطالعات ندارید چرا از خودتون حرف میزنید ؟ بزرگی عبدلله ؟ کل کعبه را عبدلله به مشکی شراب خرید !عبدالمطلب نذر کرد که اگر 10 فرزند بیابد عبدلله را پای دو بت اساف و نایله سر ببرد که قریشیان نگذاشتند .اگر بخواهید از صفحات طبری عکس هم خواهم گرفت. در رابطه با موضوع مقاله توضیحات کافی دادم و فک نمیکنم اشکالی داشته باشه خارج از موضوع کمی صحبت کنیم . bye

سلام . خروج از موضوع بحث ، از دید من کار مناسبی نیست . در تمامی موارد یاد شده از شما و هرکس که این کامنت را مطالعه می کند خواهش دارم تا با یک سرچ کوچک در اینترنت یا حتی مراجعه به قرآن و استاد تاریخی ، متوجه اصل مسئله شوند. واقعا اینکه بت پرستان ، بتها یا فرشتگان را دختران خدا می دانستند ، چه ربطی به موضوع دارد ؟ آیا به راستی عقیده ی نادرست بت پرستان دال بر بطلان اسلام است ؟؟؟؟ عجیب است که برای توجیه باورهای خود ، عقائدی که ربطی به موضوع بحث ندارد را پیش می کشید . بگذریم ... اما تقدس گاو در دین زرتشتی ، خوب پس قبول دارید که این امر در دین زرتشتی وجود دارد ؟ گوساله ی شاخ طلایی که روح قدیسین در آن حلول کرده و زرتشت تراشنده ی آن را می ستاید و حتی خود را مراقب و محافظ آن می داند به راستی شما را به یاد گوساله ی سامری نمی اندازد ؟؟؟ از سامری هم بگذریم ، به راستی این مسئله چه توجیه عقلی دارد ؟

در کتاب تک *واژه الرحمن و انهدام توتمیسم عرب* درمورد بت نبودن الله و پرستش بتهای سه گانه توسط مشرکان توضیح مفصلی داده شده که میتونید این کتاب رو از سایت بینش نو دانلود و مطالعه کنید

سپاس سلطان گرامی ؛ خوشحالم که باز هم شاهد حضور شما هستیم .

مشرکان بت های سه گانه را دختر بت هبل یا الله میدانستند و کاری با خدای پیامبر نداشتند ، این خدای پیامبر اسلام بود که بت هبل بود ! پیامبر اسلام با بت پرستی مبارزه نکرد بلکه با شرک مبارزه کرد .زرتشت هم از بین انهمه دیو و اهورا تنها یکی را شایسته ستایش میدید ،پیامبر اسلام هم با الهام ازو از بین انهمه بت فقط یک بت را پروردگار میدانست ، "فتبارک الله احسن الخالقین "! این شعر شرک امیز که از خالقان متعدد سخن میگوید متعلق به عبدلله بن ابی سرح بود که در قران هم به کرات تکرار شده است !خدایی که پیامبر اسلام و ادیان سامی در نهایت بیسوادی توصیف کردند ماوراطبیعه نیست علت دیده نشدنش هم در اسمان بودن اوست !خود با پیامبر صحبت نمیکرد بلکه فرشته ای از اسمان میفرستاد !پیامبر برای دیدن او با یک خر به اسمان میرفت ! خود توانایی اداره و بررسی اعمال انسانها را ندارد بلکه فرشتگان برای او انجام میدهند !همه جای قران هم از ضمیر نحن یعنی ما استفاده کرده که سامان خان میگه به دلیل تعظیم هست ،شما کجا یک نفر دیدید که به دلیل بزرگی خود چند نفر معرفی کند ؟ در رابطه با زرتشت معلوم نیست شما چه ارتباطی بین گاو شاخ طلایی و گوساله طلایی میبینید ؛ گاو زرتشت تنها شاخ هایش طلایی رنگ است ! از طرفی عرض کردم تقدیس گاو مربوط به 7000سال پیش و دین میتراست ،قربانی کردن گاو و گوسپند (گو=گاو.سپند=مقدس) هم از میترا به یهود رفت که ،همین گوسپند از دین زرتشتی و میترایی به اسلام رفت و تحت عنوان عقیقه شناخته شد. در داستان ابراهیم هم پدر یهوه به جای اسماعیل گوسپندی به ابراهیم داد که قربانی کند ! مسخره نیست! لطفا مطالعاتتونو در مورد میتراییسم و 70قرن تمدن کشورتون افزایش بدید تا با این ادیان کودکانه سامی خدشه دار نشن . در مورد دوستتون هم اگر برهانی دارند ارایه بدند ،در غیر این صورت منو به کتب اخوندی ارجاع ندهید ، bye

مشرکان بت های سه گانه را دختر بت هبل یا الله میدانستند و کاری با خدای پیامبر نداشتند ، این خدای پیامبر اسلام بود که بت هبل بود ! پیامبر اسلام با بت پرستی مبارزه نکرد بلکه با شرک مبارزه کرد .زرتشت هم از بین انهمه دیو و اهورا تنها یکی را شایسته ستایش میدید ،پیامبر اسلام هم با الهام ازو از بین انهمه بت فقط یک بت را پروردگار میدانست ، "فتبارک الله احسن الخالقین "! این شعر شرک امیز که از خالقان متعدد سخن میگوید متعلق به عبدلله بن ابی سرح بود که در قران هم به کرات تکرار شده است !خدایی که پیامبر اسلام و ادیان سامی در نهایت بیسوادی توصیف کردند ماوراطبیعه نیست علت دیده نشدنش هم در اسمان بودن اوست !خود با پیامبر صحبت نمیکرد بلکه فرشته ای از اسمان میفرستاد !پیامبر برای دیدن او با یک خر به اسمان میرفت ! خود توانایی اداره و بررسی اعمال انسانها را ندارد بلکه فرشتگان برای او انجام میدهند !همه جای قران هم از ضمیر نحن یعنی ما استفاده کرده که سامان خان میگه به دلیل تعظیم هست ،شما کجا یک نفر دیدید که به دلیل بزرگی خود چند نفر معرفی کند ؟ در رابطه با زرتشت معلوم نیست شما چه ارتباطی بین گاو شاخ طلایی و گوساله طلایی میبینید ؛ گاو زرتشت تنها شاخ هایش طلایی رنگ است ! از طرفی عرض کردم تقدیس گاو مربوط به 7000سال پیش و دین میتراست ،قربانی کردن گاو و گوسپند (گو=گاو.سپند=مقدس) هم از میترا به یهود رفت که ،همین گوسپند از دین زرتشتی و میترایی به اسلام رفت و تحت عنوان عقیقه شناخته شد. در داستان ابراهیم هم پدر یهوه به جای اسماعیل گوسپندی به ابراهیم داد که قربانی کند ! مسخره نیست! لطفا مطالعاتتونو در مورد میتراییسم و 70قرن تمدن کشورتون افزایش بدید تا با این ادیان کودکانه سامی خدشه دار نشن . در مورد دوستتون هم اگر برهانی دارند ارایه بدند ،در غیر این صورت منو به کتب اخوندی ارجاع ندهید ، bye

سلام shirin گرامی ؛ اولاً سیاست فرار به جلو و تغییر مکرر بحث تنها از سوی کسانی رخ می دهد که در مباحثه خود را در بن بست می بینند. امیدورام در سیاست های خود تجدید نظر بفرمایید. [1]. شما هنوز حتی یک سند تاریخی هم ارائه نکردید که الله اسم بت بوده باشد. اینکه بت پرستان ، بتها و فرشتگان را فرزندان خدا می دانستند ربطی به اسلام ندارد و ضمناً ثابت کننده ی بت بودن الله نیست. خوب چرا الله را - بنا بر عقیده ی بت پرستان - فرشته نمی دانید ؟؟؟!! لیکن ما همچنان منتظر هستیم تا شما یک سند تاریخی ارائه کنید.گرچه پیشاپیش می دانیم که همچین چیزی وجود ندارد. [2]. اما مبارزه ی پیامبر با شرک و حتی بت پرستی . ببینید ادعای شما نشان می دهد که حتی یک بار هم قران را مطالعه نکردید و بدون داشتن حداقل آگاهی وارد بحث ها می شوید . در قرآن بارها و بارها با بت پرستی و بت تراشی و ... مبارزه شده است . 74 انعام / 35 ابراهیم / 69 به بعد سوره شعراء / 90 مائده / 3 مائده / 23 نجم / ضمناً در قرآن وقتی مسرکین در مقابل اهل کتاب قرار می گریند منظورش به بت پرستان هم است. یعنی تمام موارد اعتراض به شرک ، مشمول بت پرستان هم می شود.

ادامه نقد سخنان shirin گرامی ؛ درباره ی قداست گاو در دین میترائیسم ، ببینید سراینده ی گاتها در برخی موارد با میترائیسم و خدایان آنان مخالف بود . در میترائیسم بنا بر متن گاتها گاو را شکنجه می دادند . این چه نوع مقدسی است که مورد شکنجه و آزار است ؟؟؟ درباره ی گاو اوستا : شباهت گاو شاخ طلایی و گوساله ی سامری ( شمرون بن یساکار ) :::: روح مقدس در کالبد آن حلول کرده ! به صورت مجسمه است . تراشنده ی آن مقدس محسوب می گردد. محافظین آن هم مقدس محسوب می گردند. در ساخت آن طلا به کار رفته و ... به فرض هم که ربطی به سامری نداشته باشد ، باز هم اصل اشکال باقی است . چرا باید همچین مجسمه یا موجودی مقدس محسوب گردد ؟ چرا سراینده گاتها باید اهورامزدا را واسطه ای برای رسیدن به روان مقدس گاو قرار دهد ؟ آنچه شما درباره ی اسلام گفتید : قربانی گوسفند و دادن گوشت آم به فقرا ، ربطی به قداست روح گاو و پرستش آن در اوستا ندارد. درباره ی کتابی که سلطان گرامی معرفی کردند ، شما همیشه قبل از مطالعه ی یک کتاب آن را نقد و تخطئه می کنید ؟

ادامه ی نقد سخنان shirin ، گرامی ! با توجه به اینکه شما یهودی زاده هستید ، ذهنیت ناشی از جعلیات کاهنان و نیاکان خود را به اسلام تسری ندهید ، خواهشاً ! آن آیه فتبارک الله احسن الخالقین هم شعر نیست . نثر است . بسیاری از مخلوقات توان خلق و ایجاد دارند . انسان هم چه بسیار چیزهایی درست کند . یعنی بین همه ی موجودات که توان تولید و ایجاد دارند اما خداوند برترین و بالاترین است . این ابداً به معنی تعدد خدایان نیست . چه اینکه در قرآن به صراحت آمده است که خداوند یکی است : 48 ابراهیم / 4 زمر / 163 بقره / و سوره توحید و ... . خداوند هم در آسمان نیست بلکه جا و مکان ندارد. جسم نیست . قابل دیده شدن نیست : 103 انعام / خداوند برتر و بالاتر از آن است که انسانها بخواهند او را وصف کنند : 100 انعام / 91 مؤمنون و ... همچنین خداوند قرآن در همه جا هست نه فقط در آسمان : 115 بقره / همچنین چه بسیار که خداوند مستقیماً بر قلب پیامبران خود الهام کند : 51 شوری . انسانها به دلیل جسمانی بودن دچار مانع و محدودیت هستند. اما ملائکه این محدودیت را ندارند. به هر حال در منطق قرآن انسان می تواند در مقام و منزلت بالاتر از ملائکه هم قرار گیرد اما به هر حال محدودیت جسمانی همواره با انسان هست. انسانها هم برای تعظیم و بزرگداشت به هم میگن « شما » . خدا هم بزرگتر از همه است . خودش را « ما » معرفی می کند. گرچه هنگام سخن گفتن یا مخاطب کردن پیامبران و انسانهای پاک از سر دوستی و محبت خود را « من » معرفی می کند : 12 طه /

درود ' چشم جناب سامان ، اصلا مبحث بت بودن خدای اسلام رو در نظر نمیگیریم در صورتی که شهاب سنگ حجر الاسود هنوز هم در کعبه وجود دارد و حتی خود پیامبر هم انرا بوسیده ! کعبه ای که خانه خدا میدانید خانه این سنگ است ! اراجیفی که منابع اسلامی حجر الاسود را به دوران ادم و ابراهیم منسوب میکنند صحت ندارند زیرا قدمت کل کعبه به میلاد مسیح نمیرسد !لذا شما هیچ توضیحی راجع به فلسفی بودن خدای اسلام ندادید !2_ پیامبر اسلام با بت پرستی مبارزه نکرد ،ایاتی که ذکر کردید نقل قول از تورات و داستان ابراهیم بود غیر از نجم 23 که مخاطب ایزد بانوهاست . ضمنا شهاب سنگ حجرالاسود هنوز در کعبه وجود دارد و خود پیامبر هم به ان احترام میگذاشت !

سلام شیرین گرامی ، باز هم از سوی شما شاهد تغییر یکباره ی بحث هستیم . نگاهی به موضوع مقاله بیندازید تا ببینید چگونه خارج از بحث دور خود می چرخید . [1] قرآن میگوید کعبه خانه ی خدا پرستی است نه خانه ی حجرالاسود ! 96 آل عمران . درباره ی ایات قرآن و مبارزه ی محمد با بت پرستی قضاوت را به خوانندگان می سپارم . محمد هم خود را پیرو راه ابراهیم و موسی و ... می دانست . به هر روی حاشیه روی و فرار از بحث به معنی ضعف است و سپاس از شما دوست گرامی

سامان عزیز . بحث درباره اسلام و ادیان سامی اسان است چون قدمتی ندارند ،هر بچه ای میتواند منتقد بلامنازعی برای اسلام و مسیحیت باشد ،ولی بحث در مورد ادیان ایرانی که ریشه تمام ادیان هستند و قدمت 9000 ساله دارند در حد و حوصله من و شما نیست ، من هم مدت زیادی نیست که با این ادیان اشنایی پیدا کردم و به حدی علاقمند شدم که دیگر 10فرمان مقدس را بیاد ندارم . پرسیدن این سوال ها در فظایی عمومی که مخاطب حتی از دین خود یعنی اسلام هم چیز زیادی نمیداند عقلانی نیست ! خود شما حتی راجع به اسلام هم اطلاعات کافی ندارید ! اما راجع به سوالتان : قربانی کردن گاو تناقضی با سپنتایی بودن گاو ندارد ؛ در ان دوران میترا برای بارور کردن زمینهای کشاورزی خون گاوها را میریخت و زمین های زراعی را با ان میشست و این عمل در انقلاب بزرگی در کشاورزی و برکت بود که همونطور که عرض کردم بعد ها به دلیل گرانی گاو گوسفند (گو =گاو .سپنت=مقدس) جایگزین گاو شد. همه این رسوم به ادیان دیگر از بودا و هندو و یهود وارد شده ،همین گوسپند هم به عنوان عقیقه در داستان قربانی کردن اسماعیل و در اسلام هم هست ! بعدها زرتشت مانع از قربانی کردن گاو و رمه شد چون معتقد بود باید ازین حیوانات استفاده هایی کشاورزی مث شخم زدن شود ، زرتشت بر علیه روحانی نمایان که سرمایه های مردم را با مراسمات مذهبی به باد میدادند شورید . قربانی کردن در اسلام هم از همین ریشه است ، لطفا طرف مقابلتون را وادار به زیاده گویی نکنید ! کتاب دوستتون رو هم پاره وقت میخونم شما هم جهت اشنایی با ادیان ایران باستان هم کتاب «از میترا تا محمد» و «قران سروده ای به سبک پارسی» یا «دینداری و خردگرایی»از استاد سیاوش اوستا رهبر نوزرتشتیان جهان رو مطالعه کنید ! پست اخرتون رو هم لطفا ایاتی که گفتید رو در پارس قران چک کنید ببینید معنی ایه با ادعاهای شما چقدر تفاوت دارد ! الهام خداوند به قلب !خدای شما گمان میکرد انسان با قلب می اندیشد !bye

سلام شیرین گرامی ؛ اینکه شخصی در بحث دیگران را به کم اطلاعی و ... متهم کند چیزی از اصل مسئله نمی کاهد . تا به حال هیچ مسئله ای را بی پاسخ نگذاشته ایم ، مگر اینکه بی ارتباط با موضوع بوده باشد . به هر روی میزان سواد طرف بحث دخالتی در موضوع ندارد مخصوصاً وقتی که در مقاله برای اثبات حقیقت اسناد و دلایلی ارئه شده است. اما بعد ... [1] درباره ی ادیان ایرانی : 9000 سال یا 3000 سال یا 5000 سال فضیلتی نیست. مخصوصاً وقتی که شما میگویید سراینده ی گاتها با خدایان میترائیسم مخالف بود. پس یعنی بر اساس گفته ی شما آن چند هزار سال قدمت ادیان ایرانی همه بر باد فناست و بر بطالت گذشت. [2] درباره ی جایگاه گاو در میترائیسم ، در گاتهای ترجمه ی موبدان خوانده ام که در میترائیسم گاو را شکنجه می کردند و آزار می دادند . پس این نمی تواند نشانه ی قداست گاو در میترائیسم باشد. [3] قلب نمادی از ضمیر انسان است. منظور ماهیچه نیست . [4] قداست گاو در دین زرتشتی منحصر در استفاده های کشاورزی نیست . بلکه مسئله بسیار فراتر از این حرفها است. ستایش تراشنده ی پیکر گاو را چه میگویید ؟ اینکه سراینده ی گاتها خود را مراقب گاو می داند را چه می گویید ؟ حلول روح مقدس در کالبد گاو را چه می گویید ؟ حتی در گاتها ، سراینده گاتها اهورامزدا را واسطه می گیرد تا به روان گاو مقدس برسد . اینها بسیار فراتر از آنچیزهایی ایت که شما می فرمایید . سپاس

خانم شیرین ، از دید شما چرا باید تراشنده ی گاو در گاتها ستوده شود . اصلاً این تراشنده ی گاو کیست ؟ در متن مقاله گفته شد که تراشنده ی گاو همان اهورامزدا نیتس بلکه شخصی دیگر است . در مقاله گئوش اوروان نمادی از فلسفه مزدیسنا هم عرض کردم که گاو - هم در لغت و هم در اصطلاح : گاو - دارای قداستی حتی بالاتر از اهورامزدا است. البته این با آموزه های واقعی ادیان الهی سازگاری ندارد و ما این را جزو تحریفات می دانیم اما جامعه زرتشتیان و نوزرتشتیان از این نسکها حمایت می کنند. به راستی چرا بخشی مهم از داستان مهاجرت سراینده گاتها در گذر تاریخ مفقود شده است ؟ چرا روح مقدسین و ایزد اهورایی در کالد گاو حلول نموده است ؟ اینها و مسائلی از این دست وجود دارند که باید روشن شوند ، بدون حاشیه روی . سپاس از شما دوست گرامی

کج فهمی ؟ بنده زمانی که از 7000 سال دین و تمدن میترایی سخن میگویم منظور اینه که عقاید زرتشت مثل تقدیس گاو رو از خانواده این ادیان میدونم نه ادیان یاوه گویان سامی ! بنده نگفتم زرتشت با میتراییسم مخالف بود ،زرتشت با مغان مخالف بود که اتفاقا اونهارو (روحانی نما) معرفی میکرد !میترا در زمان خود با قربانی کردن گاو کشاورزی را توسعه داد ،زرتشت هم با استفاده از گاو در کشاورزی ! زرتشت معتقد بود مغان نباید تحت تاثیر اموزه های گذشته میترا گاوها رو قربانی منافع خود کنند !همین ! 2_ در گاتها از شکنجه گاو به دست مغان سخن گفته نه ایزد میترا !ضمنا همونطور که بالا گفتم قربانی کردن گاو تناقضی با سپنتایی بودن گاو ندارد ، حتی پیش از زرتشت گوسپند (گو :گاو .سپند :سپنتا) گاو مقدس معرفی میشد ، مقدس به معنی مفید و پاک بوده است . حداقل تا اینجا فهمیدید تقدیس گاو از یهود به زرتشت وارد نشده !!! 4_برخلاف تصور شما منظور همان قلب ماهیچه ایست ،چنانکه قران از تعقل با قلب های که در سینه هاست سخن گفته که اتفاقا این باور با افکار ان زمان و نظریات ارسطو همخوانی دارد .خردمند بزرگ شما علی ع هم صراحتا همین قلب گوشتی رو ارگان تفکرمیدونست (به رگ های درونی انسان پاره گوشتی اویخته که شگرف ترین... چیزهایی از حکمت ...(نهج البلاغه /108).4_گیوشورن را خیلی ها روان افرینش ترجمه کردند ،حالا اگه گوروان بود شاید میشد روان گاو ترجمه میشد ولی گیوش ...به هر حال من اثبات کردم این باور ریشه میترایی دارد و نه سامی ! روان افرینش هم در گاتاها افریده اهوراست ! احتمالا در ترجمه دچار اشتباه شدید ،bye

سلام شیرین گرامی ، به نظر می رسد توان گفتگوی آرام و منطقی را ندارید . به همین علت علاوه بر « فرار از بحث » و « تغییر مکرر موضوع » و « از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن » ، توهین را هم به موارد فوق اضافه نمودید . به هر روی بگذریم ... [1] خوب است که قبو دارید قداست گاو و پرستیده شدن ان در دین زرتشتی وجود دارد. اگر متن گاتها و ... را بخونید - البته با ترجمه ی موبدان ! - خواهید دید که سراینده ی گاتها نه تنها با مغان بلکه با خدایان میترائیسم هم مخالف بود. اگه غیر از این باشد نمی توان سراینده ی گاتها را یکتاپرست دانست ! [2] در کجای متون میترائی آمده است که اهورامزدا را واسطه قرار دهید برای رسیدن به روان گاو ؟؟؟ اما در دین زرتشتی آمده است. ضمناً در منطق شما هر کس مقدس باشد را شکنجه می دهند و زجرکش می کنند ؟ مشخص است که پرستیده شدن گاو و اعتقاد به حلول روان مقدس از کابالیسم یهود وارد دین زرتشتی شد. جیمز دارمستتر هم به عنوان یکی از برترین اوستاشناسان تاریخ جهان معتقد بود که بسیاری از آموزه های اوستایی از یهود وارد دین زرتشتی شد. همه ی موارد فوق هم آنان را تأیید می کند. [3] قلب و سینه نمادی از ضمیر و عمق وجود انسان است . امروزه نیز در زبان فاسی این مسئله کاربرد دارد : « دل گیر شدن ؛ خوشدل ، در قلب کسی جای داشتن ؛ دل کسی را به درد آردن ؛ انتقال سینه به سینه اطلاعات و ... » همگی نشان میدهد که در ادبیات امروز ما هم قلب و سینه نمادی از ذهن و ضمیر انسان است. [4] گئوش همان گئو است. ای رابزرگترین اوستاشناسان گفته اند. مثل دارا = داریوش . به هر روی در مقاله ثابت کردیم که تراشنده ی گاو همان اهورامزدا نیست. و اگر اهورامزدا هم باشد سراینده ی گاتها اهورامزدا را واسطه قرار داده تا به روان گاو برسد . سپاس

درود . بحث کردن با مسلمان اب در هاون کوفتن است . اصلا در حد نقد ادیان نیستید و تازه طرفتون که با نا اگاهیهاتون عاصی کردید رو محکوم میکنید .2_در هیچ کجای گاتاها نامی از ایزد میترا یا مهر نیامده است . کل گاتاها شورش زرتشت بر علیه مغان است ،زمانی که پیامبر اسلام هم دین اسلام را ارایه داد با خاخام ها و کشیش ها طرف و نه خدای انان . به فرض محال که زرتشت با میترا مخالف بود ،باز دلیلی وجود ندارد که اموزه های میترایی به دین زرتشت وارد نشده باشد .3_اموزه ها و بیسوادی های یهود به اوستا وارد شده است اما گاتاها دست نخورده اند ،پس مغلطه نکنید .حال انکه کل ادیان سامی ریشه میترایی دارند .4_ این اراجیفی که راجع به دلگیر شدن ... گعتید ریشه باستانی دارد و به خرافات ارسطو و به طبع قران و تاثیر ان به شعرا باز میگردد .5_گیوش همان گیو است ؟؟؟«ش» را چطور حذف کردید . گاو اگر مختصر هم بشود در نهایت مانند گوسپند به«گو» تبدیل میشود نه گیوش ! خیلی از اوستاشناسان گیوش را روان افرینش ترجمه کرده اند .ضمنا تقدیس یعنی پاک و مفید بودن. حداقل میتوان گفت خدای زرتشت ماوراطبیعه است ،شما به فکر خدای اسلام باشید که جسم ،جنس ،مکان،چشم ،دست؛گوش و تنها علت دیده نشدنش هم دور بودن اوست . فراموش نکنید همین الان هم در کعبه شهاب سنگی وجود که به دوران شهاب سنگ پرستی اعراب جاهلی باز میگردد،نخواستم بهتون بگم سنگ پرست ولی شما هم مراقب حرف زدنتون باشید .

سلام شیرین گرامی ، اگر نگاهی به اسنادی که ارائه گردیده بیندازید در می یابید که طرف بحث شما به اندازه ای مطالعه دارد که بخواهد سخن بگوید. بگذریم . [1] آیا در گاتها پرستش دیوها - خدایان آریایی - نفی نشده است ؟ [2] مقالاتی ارائه شد که نشان میدهد گاتها شدیداً دست خورده است و خود شما هم در ذیل مقاله « حذف بخش عظیمی از گاتها » فرمودید که گاتاه دست خورده است. پس چرا اینجا میگویید گاتها دست نخورده ؟ [3] قرآن کتابی است مشتمل بر فصاحت و بلاغت ! یعنی ادبیات ! پس تشبیه و تمثیل در آن عیبی ندارد. [4] گئوش همان گئو است در حالت دستوری مختلف . مثلاً داریوش همان دارا است در حالت مفعولی .گاهی نیز داریوم نوشته می شود در حالت فاعلی . [5] معنای آفرینش برای گئوش یک معنای ثانوی است. در مقاله گئوش اوروان نمادی از فلسفه مزدیسنا : http://www.adyannet.com/news/1329 ______________- توضیح دادیم که چون روان جهان از روان گاو خلق شده به گئوش اوروان _ روان گاو _ روان آفرینش هم می گویند. یعنی اینمنطق کار را خرابتر می کند نه بهتر . چه کسی گفته جهان آفرینش از روان گاو خلق شده است ؟ گرچه در همان مقاله توضیح مفصل دادیم که منظور گاتها واقعاً همان روان گاو است . یعنی هم در لغت و هم در اصطلاح . [6] خداوند در قرآن جسم نیست . 103 انعام / جا و مکان هم ندارد : 115 بقره . دور هم نیست بلکه از رگ گردن به انسان نزدیک تر است : 16 قاف . [7] بارها در طول تاریخ کعبه خراب شد و مسلمانان همچنان به سمت کعبه نماز میخواندند یعنی کعبه موضوعیت ندارد . بلکه اگر کعبه از بین برود نیز باز هم قبله ی ما زمین مسجدالحرام است . همانگونه که در ابتدای رسالت یامبر قبله ی مسلمین به سمت زمین مسجدالاقصی بود.

گاو تبدیل به گئوش شده است، نه گئوش تبدیل به گاو تا بگویید: ش را چطور حذف کردید!!!!

درود . اقای سامان شما دارید منو دق میدید با لجبازی هاتون ،شما استدلال نمیارید ،فقط حرف میزنید ،وقتی هم براتون توضیح میدم و به مزاجتون خوش نمیاد میگید چرا بحث عوض میکنید 1_ دیوان اریایی چه ربطی به ایزد میترا داره ؟؟؟ میترا یعنی مهر یعنی خورشید ! خورشید هم قبله زرتشتیان است و اتش هم سپنتاییست ،یعنی پاک و پاک کننده است .2_به فرض که حذف از گاتاها رو بپذیریم من کجا تحریف گاتاها رو پذیرفتم ،اصلا کی همچین چیزی پذیرفته ؟3_ فصاحت و بلاغت ؟؟؟ لابد کسی هم نمیتونه یه ایه مث اون بیاره ؟؟؟ متاسفم برات ،چون هم خود قران و هم نهج البلاغه به قلب گوشتی در سینه اشاره کرده اند و این باور در ان زمان کاملا با دانش ان دوران عربستان همخوانی داشت! مجال توضیح نظریات ارسطو یا احادیث رو ندارم ،هرچند برای شما فایده ای نداره !5_ ببینید من زرتشتی نیستم ، بلکه اتییست هستم یا انتی دییست (خداناباور)! چه کسی گفته جهان افرینش از روان گاو خلق نشده ؟؟؟ مگر شما زمان افرینش بغل دست خدا بودید ؟؟؟ 6_ اگرچه من جسمیت و فلسفی بودن الله رو به بزرگترانتون هم اثبات کردم ولی وزوز شمارو هم پاسخ میدم .[انعام/103] میگوید چشم ها اورا در نمیابند! ممکنه علت همون دور بودن باشه ؛از طرفی خیلی از اجسام هستند که چشم ها قادر به دیدنشون نیستن ! در خود قران الله خود را در ردیف اشیا معرفی کرده است : ﺑﮕﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ ﮔﻮﺍﻫﻲ، ﮔﻮﺍﻫﻲ ﭼﻪ ﺷﯽﯼ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﮕﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻮﺍﻩ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ(مایده /19). در مورد این ایات که سرسری کپی کردید یک بار دیگه هم بهتون اخطار دادم .سوره (بقره /115) "ﻣﺸﺮﻕ ﻭ ﻣﻐﺮﺏ متعلق به ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮﻑ ﺭﻭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ خداست " چطور ازین ایه برداشت کردید که خدا همه جاست ؟؟؟ شما به هرسو رو کنید به سوی خودتان هم هست(به دلیل کروی بودن زمین) اما ایا شما همه جا هستید ؟؟؟ خود قران در ایه4 تا 5سجده میگوید : (خدا)ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻣﻴﻦ میفرستد ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺷﻤﺮﻳﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮔﺮﺩد .حتی فرشتگان که حاوی پیام ها و تدابیر او هستند محدودیت سرعت هم دارند ! (قاف/16) "ما از رنگ جان به او نزدیک تریم " ! الله از ضمیر نحن یعنی ما استفاده کرده وقتی گماشتگانت به کسی نزدیک باشند میتوانی اینگونه بگویی که به ان شخص نزدیکم به خصوص که در ایه17صحت سخن من هویدا میشود: ﭼﻮﻥ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﺍﻥ(فرشتگان) ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭼﭗ ﺍﻭ ﻛﻤﻴﻦﺩﺍﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ، (ﻛﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ) ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻧﺪ. کعبه باری توسط قرمطین تخریب شد و ان شهاب سنگ هم تکه تکه و ربوده شد. اما مسلمان بازهم اصرار به بازپس گیری ان سنگ داشتند ،و انرا بازگرداندند . اصلا هدف قرمطیان توهین به مقدسات مسلمانان با دزدیدن ان سنگ بود .

سلام شیرین گرامی ، با عرض پوزش لجبازی از سوی شماست که دائماً از شاخه ای به شلخه ی دیگر می پرید . جمله جمله سخنان ما متکی بر دلیل و سند است. میترا ایزد خورشید است نه خود خورشید . یعنی مهر ایزد موکل بر خورشید است . ایزد خورشید ( میترا ) به همراه دیگران ایزدان همان خدایان آریایی هستند. خدایان آریایی هم در اصطلاح دیو نامیده می شدند. بعدها به نیروهای شرور اطلاق شد. آتش هم به خاطر پاک کنندگی پرستش نمیشه چون خود آتش از دید زرتشتی ها شدیداً آلودگی پذیر هست برای همین در مراسم خود روی دهانشان پنام می بندند تا نفس آلوده به آتش نرسد !پرستش آتش به این خاطر است که آنها ایزد آتش را پسر خدا می دانند . همچنین آتش را صاحب شعور و توانا در تصرف تکوین می دانند.

سامان عزیز ، مساله اینجاست که تاثیر باورهای میترایی بر مزداییسم غیر قابل انکار است ،تقدیس گاو هم از میتراییسم به دین او وارد شده است نه یهود ! بنده حتی شرح دادم که قوچ یا گوسفندی که خدای سامیان برای ابراهیم فرستاد گوسپند میترایی و جایگزین گاو بوده است ،ریشه قربانی کردن به میتراییسم باز میگردد . اتش فقط یک اخشیج سپنتایست و نه چیز دیگر ! کجای گاتاها زرتشت اتش را دارای شعور میدانست ؟در مورد ادعاهای که در مورد غیر جسیم بودن الله گفتید هم خودتون خسته نکنید و ترجمه هارو تقییر ندید ؛هرچند الان براتون توضیح میدم .

+ قربانی ... ؛ سلام shirin گرامی ، آیا در گاتها ندیدید که سراینده از شکنجه ی گاو به دست مغان میترایی ناله کند ؟ آیا در گاتها ندیدید که روان گاو ناله می زند و ازاینکه مورد آزار و اذیت و توهین قرار گرفته اظهار ناراحتی می کند ؟ آیا دیده اید یا خیر ؟ از دید شما گاو چه قداستی در میترائیسم داشت در حالیکه دائماً مورد توهین و شکنجه بود ! همچنین به فرض صحت سخنان شما درباره ی ورود قداست گاو از میترائیسم به دین زرتشتی ، یعنی شما قبول دارید که در مزدیسنا گاو تقدیس می شود ؟ همچنین چه اشکالی دارد که زرتشت تحت تأثیر جریان کابالیسم بنی اسرائیل بوده باشد و از طرفی - به فرض درستی سخن شما - از میترائیسم هم تأثیر گرفته باشد ؟ همچنین گوسفندی که ابراهیم - پدر ادیان ابراهیمی - قربانی کرد ؛ از دید شکا هر گردی گردو است ؟ شما هر جا گوسفندی ببینید یاد میترائیسم می افتید ؟

درباره ی مکان داشتن خداوند : http://muslimquest.blogfa.com/post/67 و نفی جسمانیت خداوند : http://muslimquest.blogfa.com/post/65

به نظر میرسه سرور سایت دچار مشکلی شده که کامنت هارو save نمیکنه !شما به من دو لینک ارایه دادید که بنده پاسخ اولی رو میدهم ! در ابتدا به نهج البلاغه اشاره کرده که در قرن چهارم به دست شیخ رضی نگارش شده است و در ان دوران مسلمانان به خوبی با ماوراطبیعه و متافیزیک اشنایی داشته اند .گرچه استناد به منابع شیعه درست نیست اما نویسنده بیسواد و کم مطالعه ازین موضوع اطلاع نداشته که تنها قران منبع تشخیص خدای اسلام است . روایت مسخره ای که از کافی گفته هم جهالت دوباره ! فقط گفته خداوند پیش از افرینش زمین و اسمان وجود داشته ! مگه قبل از افرینش وجود نداشته باشه ! در بی مکان بودن خدا (بقره/115) را سند می اورد که میگوید مشرق و مغرب متعلق به خداست و هر جا رو کنید (وجه) به طرف خداست . در مورد (ق/16) هم عرض کردم خداوند از ضمیر نحن یعنی ما استفاده کرده و منظور مطلقا خودش نبوده میتونید ایه 17رو هم بخونید " ﭼﻮﻥ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﺍﻥ )ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ( ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭼﭗ ﺍﻭ ﻛﻤﻴﻦﺩﺍﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ، (ﻛﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ) ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻧﺪ". در ادامه توضیح مسخره در مورد تمثیل بودن ایات مربوط به جسمانیت خدا ارایه میدهد که بی پایه است به عنوان مثال الله زمانی میگوید انسان را با دو دست خود ساختم " ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﺍﺑﻠﻴﺲ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﻣﺨﻠﻮﻗﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻡ ﮔﺮﺩﻳﺪ؟. این بند یعنی دست داشتن را نمیتوان تمثیل اطلاق کرد ! یا زمانی که خداوند در (سجده/3...)میگه امورات زمین را از اسمان به زمین میفرستیم و فرشتگان با سرعتی به فرض 50000برابر سرعت انسان ! اینها تمثیل و تشبیه نیست .اصلا قران ارزشی ادبی ندارد . حتی الله ساق پا هم دارد " ﻳَﻮْﻡَ ﻳُﻜْﺸَﻒُ ﻋَﻦ ﺳَﺎﻕٍ ﻭَﻳُﺪْﻋَﻮْﻥ.... ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺳﺎﻕ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺳﺠﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ" (قلم/42) ! وبلاگ مذکور شما فقط به ایه " دست خدا بالاتر از دست دشمنان است "اشاره کرده که من ندیدم هیچ منتقد اسلامی ازان استفاده کند و از توضیح سایر دستها و ساق ها و چشم ها که بالا عرض کردم امتناع کرده . ادامه در کامنت بعد ...

ادامه سخنان shirin گرامی ، [1] علاوه بر قرآن سنت و عترت هم حجت برای مسلمانان هستند. این طور نیست که فقط قرآن حجیت داشته باشد. [2] در کتاب اصول کافی جلد اول باب التوحید ، 8 روایت آورده است در عنوان « نهی الجسم و الصورة » که از زبان پیامبر و امامان جسمانیت خداوند را در کرده اند. نفی جسمانیت خداوند در قرآن : http://muslimquest.blogfa.com/post/65 ___________ درباره ی مکان داشتن خداوند : http://muslimquest.blogfa.com/post/67 هم بر اساس قرآن هم بنا بر عترت مکانی خاص برای خداوند مدنظرنیست . ضمنآً وقتی میگوید به هر طرف رو کنید به سوی خداست ، یعنی چه ؟ یعنی هر طرف سوی خداست ! پس خداوند در نقطه ی خاصی مستقر نیست . همچنین شما به بحث کروی بودن زمین اشاره کردید و من از شما پرسیدن که آیا از دید شما قرآن زمین را کروی دانسته است ؟ متأسفانه پاسخی ندادید ... درباره ی ضمیر نحن برای خداوند : http://muslimquest.blogfa.com/post/69 درپایان مقاله اثبات کردم که منظور به ملائکه نیست . بلکه فقط و فقط خداوند است. جسمانیت خداوند هم از دید اسلام مردود است . دست هم نماد قدرت است. وقتی جسمانیت خداوند رد شد باید دست و ... را به معنی تمثیلی حمل کرد . در گاتها و خرده اوستا نیز برای خداوند اجزای بدن قائل شده است ، حال باید به معنی ظاهری گرفت ؟ یا به معنای تمثیلی ؟ درباره ی ارزش ادبی قرآن ، وقتی بزرگترین دانشمندان ادیب عرب و حتی دشمنان اسلام به ارزش ادبی قرآن اشاره کردند ، سخن شما چیزی از آن نمی کاهد . دباره ی ساق پا ! آنجا دارد درباره ی مشرکین حرف می زند نه خداوند ! میگوید در اثر اضطراب و غلغله روز قیامت ساق پای آنان دیده می شود : ضرب المثل عرب : در هنگام اضطراب و هروله دامنها ولباسها بالا و پایین رفتن و ساق پا مشخص شدن ، تمثیل از اضطراب و ترس . ضرب المثلها را نمی توان به معنی لغوی گرفت . درباره ی موارد فوق به وبلاگم اضافه می کنم .

در مورد عرش نشینی الله هم همانگونه که خود در لسان العرب ترجمه کردند به معنای" سریر الملک " است .سریر هم به معنی تخت است .میتونی لغت رو در دهخدا سرچ کنید ، از طرفی اگر تمثیل باشد ایشون باید به این ایه هم توجه داشته باشند " ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ، ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺸﺖ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺮﺵ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﻓﺮﺍﺯ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺣﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ(الحاقه/17) که صراحتا از حمل تخت الله توسط فرشتگان سخن گفته شده است . اگر عرش به معنی جلال و قدرت خداست پس فرشتگان چه چیزی را حمل میکردند؟ الله حتی برین عرش نشسته است " ﺛُﻢَّ ﺍﺳْﺘَﻮﻯ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﻌَﺮْﺵِ "(حدید/4). کلا در متن مقالات چیزی جز بی سوادی و دروغ از نگارنده ندیدم . بعد میگید موبدان دروغ میگویند براتون متاسفم

درباره ی عرش الهی : http://muslimquest.blogfa.com/post/66 منظور از حمله عرش را نیز توضیح دادیم که پیاده کردن و اجرای علم و قدرت است . عجیب است که استوی از مصدر استواء را به معنی نشستن گرفته اید ! استوی یعنی مسلط شد . ضمناً یکی از روش های جبران شکست ، ترور شخصیتی طرف مقابل است . که شما بسیار از این روش استفاده می کنید .

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.