نگاهی به روابط زرتشت و شاگردان ارمیای نبی

  • 1392/05/05 - 02:11
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از تاریخنگاران معتقدند که زرتشت اصالتاً از بنی اسرائیل بوده و به دلایلی مبهم و اسرار آمیز با شاگردان خاص و نزدیکان ارمیای نبی درگیر شده ، مجبور می گردد که به سمت بلخ فرار کند. این مقاله بر اساس متن اوستا ، به علل این درگیری ها پرداخته شده است.

درباره ی خاستگاه زرتشت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. در واقع مکان ولادت و رشد زرتشت همانند زمان زندگی او به درستی روشن نیست. پژوهشگران هر یک، دیدگاهی دارند و البته همه ی این دیدگاه ها از حدّ گمان فراتر نرفته اند. در میان نظرات گوناگون امّا باور برخی جالب توجه است، بسیاری از تاریخ نگاران قدیم بر این اعتقادند که زرتشت اصالتاً مردی از مردم بنی اسرائیل و شاگردی از شاگردان ارمیای نبی بود که در اثر اتفاقاتی مبهم، مورد خشم ارمیای نبی قرار گرفت و پس از این رخدادها به سمت آتورپاتگان و سپس به سوی بلخ ، در شمال افغانستان امروزی مهاجرت کرد. برای مثال محمد بن جریر طبری متوفای 310 هجری، بزرگترین تاریخ نگار ایرانی این دیدگاه را در تاریخ خود چنین بیان نموده است : « ظهور زرادشت‏ كه مجوسيان وى را پيمبر خويش پندارند، به روزگار بشتاسب بود و به پندار جمعى از علماى اهل كتاب زرادشت‏ از مردم فلسطين بود و خادم يكى از شاگردان ارميا بود و مقرب او بود و با وى خيانت كرد و دروغ گفت كه نفرينش كرد و لک و پيس گرفت و به ديار آذربايجان رفت و دين مجوس را بنياد كرد و از آنجا پيش بشتاسب رفت كه به بلخ مقر داشت و چون پيش وى شد و دين خويش را وانمود، بشتاسب دل در آن بست و مردم را به قبول آن وادار كرد و بر سر اين كار از رعيت خود بسيار كس بكشت، تا دين زرادشت‏ را پذيرفتند. » [1] ابو سليمان بناكتى‏، تاریخ نگار ایرانی قرن هفتم هجری نیز بر این باور بوده که زرتشت از بنی اسرائیل و شاگردی از شاگردان ارمیای نبی بوده است. [2] همین سخن را ابن اثیر جزری از تاریخ نگاران قرن هفتم هجری ، مؤلف الکامل فی التاریخ نیز بیان کرده است [3] که ترجمه ی فارسی این کتاب به اسم « تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران » یکی از معتبرترین منابع برای شناخت تاریخ ایران قبل از اسلام و پس از اسلام است. گذشته از تاریخنگاران فوق، شرف الدين فضل الله حسينى قزوينى‏، تاریخ نگار ایرانی، متوفای 740 هجری قمری، نیز در کتاب « المعجم في آثار ملوك العجم‏ » معتقد است که زرتشت، شاگردی از شاگردان ارمیای نبی بوده است که مورد خشم قرار گرفت و مجبور به گریختن به سمت بلخ گردید. [4] جالب اینجاست که شاهنامه و حتی متون تاریخی و عقیدتی رتشتی همچون بندهشن ، ارداویرافنامه نیز موافق با این نظریه هستند و زمان زندگی زرتشت را حدود سه قرن پیش از حمله اسکندر مقدونی به ایران ، و همزمان با عصر شاگردان ارمیای نبی می دانند .  

ارمیای نبی به عنوان یکی از پیامبران بنی اسرائیل در عصر خود با جریانی منحرف مواجه بود که در پی آسیب رساندن به ادیان الهی بودند. ایشان در راه مبارزه با این جریان هرآنچه در توان داشت به کار بست تا جایی که بارها مورد اذیت و آزار مخالفین قرار گرفتند. شاگردان وی نیز در راه مبارزه با انحرافات اخلاقی و عقیدتی هرآنچه توانستند به جای آوردند. شاگردان انبیاء بعضاً دچار اشتباهات و بلکه خیانت هایی می شدند اما در میان انبیاء می توان شاگردان ارمیای نبی را از پاکترین و متعهدترین افراد دانست چه اینکه با وجود شکنجه ها و آزار دیدن ها همچنان در محضر پیامبر خداوند زانوی ادب می زدند. اما اینکه طبری و دیگر مورّخین نامبرده گفتند که زرتشت به دلیل خیانت به ارمیای نبی و شاگردان خاصش مورد خشم قرار گرفت، نکته ای از تاریخ است که رهبران جامعه زرتشتی علاقه ای به واکاوی آن ندارند و بیش از هر چیز سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند. ما در این نوشتار بر اساس تحلیلی از گاتها و دیگر بخش های اوستا موضوع اختلاف زرتشت و شاگردان ارمیای نبی را بررسی خواهیم کرد. در این میان نکته اول این است که موبدان تلاش می کنند تا مهاجرت زرتشت از نقطه ای نامعلوم [5] در غرب ایران یا نقطه ای از آن طرف مرزهای ایران به بلخ را نوعی سفر تبلیغی معرفی کنند در حالیکه متن گاتها از مسئله ای بحرانی خبر می دهد. ترجمه ی استاد پورداود، هات چهل و ششم گاتهای اوستا، بند یکم : « به کدام زمین روی آورم ، به کجا روی نموده ؛ بروم ؟ از آزادگان و پیشوایان دورم دارند، برزیگران مرا خشنود نمی کنند ........ و نه آن فرمانروایان دروغ پرست کشور. چگونه تو را ای مزدا اهورا خشنود توانم ساخت ؟ » [6] اما آنچه که موجب شده این قسمت از گاتها حساسیت نویسنده را برانگیزد، دو نکته است. اول اینکه بخشی از بند بیان شده در گذر زمان مفقود گردیده است، گرچه استاد پورداود تلاش کرده است تا بیان دارد که این بخش حذف شده، تأثیری در مفهوم این بند ندارد و صرفاً به وزن شعر آسیب رسانده است. [7] اما نکته ی اساسی در این است که استاد پورداود هیچ گاه نتوانستند قسمت پاک شده را پیدا کنند، پس نمی توانند درباره ی ارزش و میزان تأثیر آن در مفهوم عبارت قضاوتی کنند. و مسئله بعدی در این است که دکتر آبتین ساسانفر برای ترجمه ی واژه ی naemoi در متن اوستایی گاتها از کلمه ی « فرار کردن و روی آوردن » استفاده کرده و گفته است که کریستین بارتولومه نیز از واژه ی « فرار کردن » برای ترجمه ی این لفظ استفاده نمود. [8] نکته ی دیگر در این است که سراینده ی گاتها ( که زرتشتیان اصرار دارند که بگویند سراینده ی گاتها همان زرتشت است ) در گاتها شخصی به اسم « گئوش تشن » را ستوده است. همان گونه که سابقاً بیان شد ، گئو و گئوش در اوستا به معنی گاو است. و روشن شد که در منطق دین زرتشتی، بر اساس متن اوستا و ترجمه ی پهلوی و همچنین متون تفسیری همچون بندهشن که توسط بزرگترین پیشوایان دین زرتشتی نوشته شده است، نخستین جانداری که اهورامزدا آفرید، گاو بود. پس از کشته شدن گاو به دست نیروهای شرور، روح این گاو منشأ خلقت جانداران و جهان سودمند گردید. از همین روی « گئوش اوروان » در ترجمه های برخی مترجمین از جهت استعاره به « روان جهان سودمند » ترجمه گردیده است. لیکن معنای حقیقی گئوش اوروان همان « روان گاو » است. [9]

اما گئوش تشن کیست ؟ آیا همان اهورامزدا است ؟؟؟

در اوستا، گاتها، هات سی و یکم، بند نهم آمده است : « از آن تو بود سپندارمذ، نیز از آن تو بود سازنده ی جانداران، آن خرد مینوی؛ آنگاه که تو ای مزدا اهورا به او راه آزاد دادی از اینکه به کشاورز گراید یا به کسی که کشاورز نیست. » [10] که البته شادروان پورداود در این بند « گئوش تشن » را بر اساس استدلال فوق به « سازنده ی جانداران » ترجمه نمودند. نکته ی مهم در این گفتار این است که اولاً به گفته ی استاد پورداود در « یادداشت های گاتها » ، واژه تشن tashan به معنی سازنده ، درست کننده و تراشنده است. [11] پس گئوش تَشَن در واقع به معنی تراشنده و سازنده ی گاو است. نکته ی بعدی در این است که « گئوش تشن » همان اهورامزدا نیست. چرا که سراینده ی گاتها به اهورامزدا می گوید : « نیز از آن تو بود سازنده ی گئو ... » یعنی سازنده و تراشنده ی گاو از آن ِ اهورامزدا است نه خود اهورامزدا. و نکته ی دیگر در این است که ایشان تأیید می کنند که گئوش تشن یا همان تراشنده و سازنده ی گئوش نام یکی از امشاسپندان و یا یکی ایزدان – قدّیسان مأمور یا مأمورین تکوینی خداوند – است. در حالیکه ما می دانیم خالق جهان کسی جز اهورامزدا نیست. پس گئوش تشن به معنی آفریدگار جهان نیست. بلکه به معنی تراشنده ی گاو است، هم در لغت و هم در اصطلاح حقیقی. چه اینکه بر اوستاپژوهان روشن است که مفهوم «آفریدن» و «پدید آوردن» در زبان گاتها به صورت « ثوارِس  thwares » خوانده می شود نه به صورت « تش : tash » [12]. پروفسور پرودز اکتور شروو [13] در ترجمه این بخش از گاتها یعنی هات سی و یکم، بند نهم چنین گفته است : « آرمئیتی با تو بود. الهام ِ پندار ِ راهنمای بزرگ در آنجا به شکل(؟) آفرینندهٔ گاو متعلق به شما بود، ای مزدا اهوره. وقتی که شما حق انتخاب راه ‌ها را به او می‌دادید، آمدن نزد علوفه‌‌ دهنده یا به سوی او که برایش علوفه‌ دهنده نخواهد بود.» و دیگر گفتار گاتها به ترجمه ی شادروان پورداود، هات چهل و ششم، بند نهم : « کیست آن راد [ مردی ] که نخست بیاموزانید مرا از اینکه ما تو کارسازتر را بزرگ بداریم و داور درستکردار ؟ آنچه اردیبهشت تو [ و ] آنچه آفریننده ی جانداران به اردیبهشت گفت این را خواستار شنیدن اند آنان از بهمن تو. » [14] این بخش از گاتها نیز نشان می دهد و تأیید می کند که گئوش تشا همان اهورامزدا نیست. 

البته موبد رستم شهزادی در ترجمه هات چهل و ششم ، بند نهم، « گئوش تشن » را به آفریننده ی پاکی ترجمه کرد و او را لایق پرستش و سرور راستی دانسته است و برای جبران این تناقض، تلاش کرده است تا گئوش تشا را همان اهورامزدا بداند. درحالیکه گاتها می گوید اهورامزدا و تراشنده ی گاو، دو شخصیت و ذات مستقل از یکدیگرند. همچنین در خود ترجمه ی موبد رستم شهزادی در بند دوم از هات بیست و نهم گاتها [15] و همچنین برگردان دکتر دوستخواه [16] و ترجمه ی شادروان پروفسور شوشتری مهرین همگی نشانگر این مسئله هستند که اهورامزدا همان « گئوش تشا » نیست. چه اینکه اگر « گئوش تشا » همان اهورامزدا باشد، اولاً با بندهای دیگر گاتها در تناقض خواهد بود و ثانیاً اگر چنین بپنداریم که تراشنده گاو همان اهورامزدا است، نتیجه چنین خواهد شد اهورامزدا نسبت به جهان هستی ناآگاه بوده و برای دانستن اسرار و حتی رخدادهای جاری در دنیا از مخلوقات خود پرسش می کند تا بداند ! برای مثال، ترجمه ی پروفسور شوشتری : «ایدون سازنده گاو [ گیتی ] از اشا پرسید که را تو بر گاو رتو [ یعنی پیشوا ] بر می گزینی او که او را خداوند دادور و نگهدار و با دهش و پوینده که او را خداوند روشن باشد و بتواند بدکیشان و خشم کنندگان را از او بازدارد.» [17] در این گفتار گاتها روشن است که تراشنده گاو از امشاسپند اشا می پرسد تا پاسخ سؤالش را بیابد و این از جهت جهل، در شأن خداوند نیست. گذشته از آنچه از متن گاتها در این مقاله ارائه گردید، بر هر پژوهشگری روشن است که زرتشت زرتشت دست به سوی آسمان دراز می کند ، نماز می گزارد ، رامش و بهروزی می خواهد تا بتواند همه کارهایی را که از راستی و خرد پاك سرچشمه می گیرد انجام دهد تا اهورامزدا روان گاو را خشنود کند ! بنا بر این گفتار از گاتها ، هدف زرتشت از گرایش به اشا ، رسیدن به خشنودی روان گاو است . هدف او از خردمندی و پاکی جلب رضایت ِ گئوش اوروان است. [18] همچنین در سایر قسمت های اوستا نیز آمده است که زرتشت بارها و بارها بر قداست گاوها و گوساله ها تأکید می ورزید. مثلاً در اوستا، ویسپرد، کرده ی یازدهم، بند سوم ، در ادامه ی ستایش ها آمده است :« این هوم اشون، این گاو خوب کُنش ، این اشون مرد و منش های کارآمد اشونان و منشهای کارآمد سوشیانتها ... » [19] و همچنین در کرده ی بیست و یکم ویسپرد ، بند دوم آمده است : « گاو ، گیومرت ( نخستین انسان ) و منثره ورجاوند بی آلایش کارآمد را ستایش و نیایش می پذیرم... » [20] و در یسنای اوستا، هات یکم ، بند یازدهم ، « ماه » از این بابت که نژاد گاو را در خود نگه داشته است، ستایش می شود و همینطور در هات سوم یسنا، بند سیزدهم  و ... [21] و در اوستا ، یشتها ، ابتدای فصل هفتم ( ماه یشت ) نیز ماه از همین بابت ستوده می شود. [22] و در اوستا، یسنا، هات سیزدهم ، بند هفتم آمده است : « فره وشی گاو خوب کُنش و گیومرت اشون را می ستایم. » [23] همانگونه که در این گفتار آمده است ، گاو دارای فره وشی ، پاکی و قداست شمرده شده است .در اوستا ، یشتها ، فصل هشتم ( تیر یشت ) ، کرده ششم ؛ بند شانزدهم آمده است که اهورامزدا به زرتشت گفت که تشتر ( یکی از ایزدان ) با همه فره مندی و رایومندی اش، به پیکر یک گاو زرین شاخ در می آید و پرواز می کند. [24] به راستی که این گوساله ی طلایی که روح ایزدان مقدّس در آن حلول نموده است، بسیار برای پژوهشگران عرصه ی ادیان و مذاهب آشنا و قابل توجه است.

و مسئله عجیب تر ، نوع سخن گفتن عجیب زرتشت با گاو است که در اوستا ، وندیداد ، فرگرد بیست و یکم ، بند اول ، سراینده می گوید: « درود بر تو ای گاو پاک ، درود بر تو ای گاو نیکوکار ، درود بر تو که افزونی می بخشی ، درود بر تو که می رویانی . درود بر تو که بهترین اشون و اشون هنوز نازاده را بهروزی می بخشی ، درود بر تو که ستمگران و نا اشونان را نابود میکنی. » [25] و این یعنی گاو مدّنظر گوینده به انسان ها بهروزی و خوشبختی می بخشد ...

از آنچه بیان شد درباره ی زندگی زرتشت میان بنی اسرائیل ، اختلاف وی با شاگردان ارمیای نبی ، تقدیر و ستایش کردن گاو و مخصوصاً گوساله ای با شاخ های طلایی ، و اعتقاد به حلول روح مقدس در کالبد گاو ، ستایش تراشنده گاو و حتی مراقبت و نگهبانی از  کالبد تراشیده شده ی گاو به خوبی نشان می دهد که ماجرای اختلاف میان زرتشت و شاگردان ارمیای نبی چه بوده است .

گذشته از همه این ها اعتقاد ما این است که پیامبران الهی از جمله زرتشت مصون از این مسائل هستند. و اوستا و حتی گاتهای امروزی هیچ ارتباطی با زرتشت واقعی ندارد.

--------------------------------------------------------    

پی نوشت :

[1]. تاريخ طبری ، ترجمه: ابو القاسم پاينده‏ ، ناشر: اساطير ، تهران‏ ، چاپ پنجم‏ ، جلد ‏2 صفحه 456  
[2]. ابو سليمان داود بن ابى الفضل بناكتى‏ ، روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب، مشهور به تاريخ بناكتى‏ ، ناشر: انجمن آثار ملى‏ ، تهران‏ ، 1348‏ ، صفحه 33
[3]. ابن اثير جزرى ، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران ، ترجمه‏ عباس خليلى، ابو القاسم حالت‏ ، ناشر : مؤسسه مطبوعات علمى‏ ، تهران‏ ، 1371 ، جلد ‏3 صفحه 105    
[4]. شرف الدين فضل الله حسينى قزوينى‏ ، المعجم في آثار ملوك العجم‏ ، محقق : احمد فتوحى نسب‏ ، ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، صفحه 225
[5]. خاستگاه اولیه زرتشت به راستی روشن نیست. و تمامی دیدگاه هایی که پژوهشگران امروزی ارائه می کنند ، در حد گمان و احتمال است. مرحوم استاد پورداود ، پدر اوستاشناسی ایران در این باره می گویند : « تحقیقاً نمی‌دانیم محل ولادت و زمان زندگانی زرتشت کجا و کی بود، چرا ؟ برای آنکه زرتشت متعلق به یک زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمی‌ر‌سد. »
ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 هـ ش ، صفحه 41 
[6]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 هـ ش ، صفحه 530 
[7]. همان ، پاورقی صفحه 530
[8]. آبتین ساسانفر ، گاتها سروده های آسمانی زرتشت ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ اول 1390 ، صفحه 736
[9]. کلیک کنید.
[10]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 هـ ش ، صفحه 462 
[11]. ابراهیم پورداود ؛ یادداشت های گاتها ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، 1381 ، صفحه 112
[12]. همان ، صفحه 28 
[13].  پرودز اکتور شروو prodz oktor shrevo متولد  ۱۹۴۴، پروفسور ایران ‌شناس در دانشکده زبان‌ها و تمدن خاور نزدیک دانشگاه هاروارد ؛ اهل نروژ و دانش‌آموخته زبان‌های باستانی ایرانی (اوستایی، پهلوی، غیره)، ادبیات و ادیان (زرتشتی، مانوی) و لهجه‌های ایرانی است. او در دانشنامهٔ ایرانیکا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ دستیار ارشد ویراستاری بوده است و به دانشگاه هاروارد فراخوانده شد. او مقالات زیادی برای دانشنامه ایرانیکا همچون «اژدها»، «جمشید»، «الفبا و زبان‌های ایرانی»، «کلمات ایرانی در متون چینی» و «کیانیان» نوشته‌است. کلیک کنید. 
[14]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ دوم ، 1384 ، صفحه 534 
[15]. گاتها ، برگردان موبد رستم شهزادی ، هات 29 بند 2 
[16]. اوستا ، ترجمه دکتر جلیل دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد 1 صفحه 10
[17]. گاتها سرودهای زرتشت ، برگردان پروفسور عباس شوشتری مهرین ، مؤسسه انتشاراتی فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، صفحه 26 
[18]. کلیک کنید.
[19]. اوستا ، ترجمه دکتر جلیل دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، جلد 2 صفحه 545
[20]. همان ، جلد 2 صفحه 568 
[21]. همان ، جلد 1 صفحه 98 و 109  
[22]. همان ، جلد 1  صفحه 325 
[23]. همان ، جلد 1  صفحه 159
[24]. همان ، جلد 1  صفحه 333
[25]. همان ، جلد 2  صفحه 879

تولیدی

دیدگاه‌ها

خیلی ممنون ولی مهم ترین ها ایرانی بودند ، مثل بخاری و مسلم ... مابقی ریشه در همین کتب دارن ... ضمنا قران نمیتونه تنها حجت باشه چون خیلی گنگ و نامفهومه .

به نظر من شما دارین با این دین و احتمال مسیحی و یهودی ها مبارزه میکنی . من خود مسلمانم ولی دلیل نمیبینم به پیامبران و ادیان دیگر بی احترامی کنم. بهتر است فهم و شعور مردم را به تمسخر نگیرین . تمام پیامبران ما خوب بودن چون میخواستن به مردم وجود خداوند را بگویند . اگر من 1 غیر مسلمان بودم میگفتم چرا بیشترین جنگ در دین شما وجود دارد چرا پیامبر شما بیشتر از همه جنگ کرده چرا دین اسلام را عرب ها به ظور به ما تحمیل کردن. بس بهتر است ارام باشی اگر کسی بخواهد مسلمان بشود با حرفای شما فراری میشود . میگوید اینها مسلمانن ولی چرا به خود اجازه میدهند ادیان و پیامبران دیگر را زیر سوال ببرند. بجای کتاب خواندن دنبال دلیل گشتن در مطالبی که دیگران را بکوبی راه حررف زدن را یاد بگیری

ابهامات موجود در زندگی زرتشت باعث میشه این جور مسائل ( یعنی بهره گیری زرتشت از کابالاسیتهای باقی مانده از عصر سامری ) خیلی راحت به چشم بیاد و هیچ جوابی هم براش وجود نداشته باشه. ناگفته نمونه که خیلی از پژوهشگران معتقدن که زرتشت یه "شمن" بود. یعنی جادوگر و کاهن ! عجیبه . ولی واقعاً اگه باستان گراها بخوان وارد بحث بشن جوابی واسه این مسائل ندارن.

عین عبارات فارسی بلعمی که ترجمه ایست از تاریخ کبیر و به توسط ابوعلی محمد بن محمدبن عبدالله البلعمی در سال 352 انجام یافته این است:"و مغان را یکی پیغمبر بوده است که او را زردشت گویند که این دین اتش پرستی را او در میان اورد و دعوی کرد که من پیغامبرم و اتش پرستی ایشان را صواب نمود تا به ایام گشتاسب.و او شاگرد عزیز علیه السلام بود و عزیز علیه السلام را مخالف شده بود.پس ان استاد زردشت را دعا کرد و گفت:(خدای تعالی او را علامتی کناد)وبنی اسرائیل او را از میان خویش بیرون کردند و از بیت المقدس به عراق امد و از عراق به بلخ شد نزد پدر گشتاسب و دعوی پیغمبری کرد......"

بیشتر به فکر تبلیغ دین خودتون باشید تا تخریب دین زرتشت . اگر فکر میکنی خیلی روشن فکری لطفا به اعتقاد زرتشتی ها احترام بزار و زیاده روی نکن. برای اشنایی بیشتر با تاریخ کشورمون خیلی خوبه به این وبلاگ سر بزنیم http://mirasdarn.persianblog.ir/

سلام گرامی ؛ حقایقی در میان است که باید گفته و شنیده شود. راه گفتگو نیز بر همگان باز است. خدا را گواه میگیریم که منظور تخریب نیست. بلکه بیان حقیقت. زرتشت نیز مورد احترام است. چون حضرت علی (ع) در نامه به فرماندار آذربایجان دستور میدهد تا جان و مال و ناموس زرتشتیان در امان باشد و کسی متعرض آنان نگردد.

امیرحسین جان¡بهتره شما به بعضیها این تذکر رو بدید که به دین اسلام احترام بذارن و به مقدیات یک میلیارد مسلمان توهین نکنن. همونایی که سنگشونو به سینه میزنی رو میگم¡¡

درود بر شما امیر حسین ارجمند * هیچ کسی به زرتشت ناسزا نگفت * بن‌مایه های سخن در پایان نوشتار آمده است * زرتشتیان و باستانگرایان افراطی هرروزه به اسلام میتازند * پاسخگویی منطقی و متقابل، کمترین و ساده ترین رفتاری است که میتوانیم داشته باشیم ***

درود بر همگی. من نمیخوام وارد بحث ادیان بشم چون مطالعاتم اونقدر نیست که دربارهی اونها صحبت کنم. فقط توصیم به همه ی کسانی که تو این سایت کامنت میزارن اینه که احترام همدیگه رو حفظ کنن با توهین به همدیگه شخصیت خودتونو زیر سوال میبرین.

شما فقط یاد گرفتهاید به دینهای دیگر توهین کنید ومن تا آن جاییکه میدانم هدف همه دینها خدا هستند وحالا اگر راه رسیدن به او از طریق پیامبر های مختلف در طول دوران صورت گرفته دلیل نمیشه که به بقیه توهین کنیم چه اشکالی داره تو این دنیای بزرگ هرکی راه رسیدنش خودش انتخاب کنه چرا باید همش زور وتوهین باشه خب توپیامبر خودتو راه وروش اونو قبول داری برو وبه خدا برس ویکی دیگه هم از راه خودش برسه چرا جنگ ودعوا زور تا کی به دیگران توهین می کنید

زهرا خانم گفتگوی بین ادیان مختلف با توهین فرق دارد اگر ما حقایق یک دین را بیان کنیم که توهین نیست بلکه بررسی علمی است . در ضمن حق انتخاب دین را قرآن کردیم به هر انسانی داده لا اکراه فی الدین شعار اسلام است. ولی این دلیل نمی شه تا همه ادیان حق باشند چون راه مستقیم همواره یکی است و بقیه راهها کج و مختلف است و به هدفهای دیگر می رسه این موضوع با محاسبات ریاضی هم قابل فهم است. قرآن کریم تنها دین حق را اسلام معرفی می کند ان الدین عند الله الاسلام. و با ادله‌ی مختلف آن را ارائه داده است. ولی بااین همه اجازه توهین به پیروان هیچ دینی را نمی دهد حقوق هر انسانی به عنوان انسان در دین اسلام مورد تایید است ولی این به معنی حقانیت آنها نیست. این دو موضوع جداست که باید به آن دقت کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم پیامبران زرتشتی ایران 6 نفر بوده اند با اسمهای مختلفی که از این اسمها اطلاعاتی در دست نیست ولی زرتشت نامی بوده است که ایرانیان به پیامبران خود میداده اند مانند نبی، رسول، پیامبر. پس در جستجوی تاریخی به اطلاعات ضد و نقیضی برخورد خواهیم کرد و آخرین پیامبر ایران حضرت مانی سلام الله علیه بوده است که توسط سیستم حکومت دینی سپاهی حکومت ساسانیان شهید شد. حتی مزدک سلام الله علیه که از اولیاء خدا بود به مخالفت این سیستم حکومتی برخاست که او را نیز شهید کردند. این سیستم حکومتی ایران بوده است که دست به این جنایت زده است بی آنکه در سدد اصلاح خود برآمده باشد و گرفتاری امروز ما از این دو مسئله برخاسته است که مورد سوم آن عدم قبول اسلام توسط ساسانیان بوده است که این سرکوب معترضان مردمی به ساختار حکومت (جنبش مزدک) و شهید کردن مانی و قتل عام مانویان و از همه مهمتر نپذیرفتن دین جدیدی (اسلام) که میتوانست حکومت ساسانیان را تا مدت ها بیمه کند بساط حکومت ساسانیان را برچید. در حالیکه امپراطور روم با تغییر به مسیحیت از دین قبلی خود در ساختار اعتقادی و با تغییر به امپراطور، دیکتاتوری، جمهوری و سیستم سنا در شکل ساختاری حکومتی توانست تا مدتها پس از ساسانیان به بقاء خود ادامه دهد پس اجازه دهید که این نتیجه را بگیریم که سازگاری و تغییر و اصلاح باعث بقاء ما میشود و کیفیت ما را بهبود میبخشد و نیز میدانیم که پیامبران غیر زرتشتی زیادی در ایران زتدگی کرده اند که بیشتر آنها یهودی بوده اند مانند دانیال، حجی، حیقوق و ... شما که اهل تحقیق هستید ملاحظه کنید که در سرزمینی که ما در آن زاده شده ایم روزگاری پیامبران و اقوام مختلفی می زیسته اند و با یکدیگر تعامل داشته اند حال ما پس از چندین سال بر سر موضوعات پیش پا افتاده ای که صحت و سقم آن را نمیتوانیم ثابت کنیم با یکدیگر اختلاف و مشاجره میکنیم. حقیقت این است که حق با هیچکدام مان نیست حق با حقیقت است (الله حق مبین) و هر کسی اگر دوست دارد باید این حقیقت را جستجو کند. محمد رسول الله صلوات الله علیه آخرین پیامبر، آخرین دین و طریقت به سوی این حقیقت را بیان کرد و آن تسلیم شدن به ذات حق و فرمانبرداری از اوست. چیزی که در طریقت یوگا در مراحل سطح بالائی به آن میرسم در اسلام سنگ اول بنا فرض شده و ادامه حرکت از این مبدا صورت میگیرد. کسی در مورد میترائیسم یا طبیعت پرستی که در زمان مادها پیروانی داشته اند یا دین مغ ها که بعد ها آموزه های زرتشت را تصاحب کردند و نتیجه این تاراج در هم پیچیدگی دینی ایرانیان و بی اثر شدن دین در زندگی مردم شد! هیچ چیزی نمیداند از آن ادیان چیزی نمانده است که در مورد آن بحثی کنیم در مورد گاتاهای حضرت زرتشت سلام الله علیه هم به درستی معلوم نیست که آیا واقعا سخن خود حضرت زرتشت صلوات الله علیه باشند یا خیر؟ وظیفه ما جستجو در گذشته مرده نیست بلکه ساختن آینده ای است که فرزندانمان دیگر مثل ما گرفتار این باتلاق بحثی که ما بیهوده در آن دست و پا میزنیم نباشند و در جهان معاصر خودشان نقشی را ایفا کنند که نیاکان ما در گذشته انجام داده اند؛ مثل کندن کانال سوئز و یا بنیانگذاری انجمن مردم ایران (که امروزه آنرا بنام امپراطوری ماد) میشناسیم انجمنی که در آن تمام ادیان تمام اقوام در هگمتانه جمع شدند و سنگ بنای کشور کنونی ما را بنا نهادند. خواهی نخواهی در اینده ایران اسلام نقش خواهد داشت پس عاقل آن است که سر دین و اعتقاد مردم بحث نکرده و به این فکر کنیم که یک ایران مسلمان یا مسیحی یا یهودی یا زرتشتی یا بودائی یا .... چه کاری برای آباد کردن این سرزمین میتواند انجام دهد. هدف مشترک ما ایران مسئله دین ایرانیان را در مرحله ای غیر نخست میگذارد کشورمان را بسازیم تا افغان مغول روس انگلیس پرتغال عراق آمریکا آن را اشغال نکند! بیاد داشته باشیم که مرده مورد علاقه لاشخور است و آینده مورد علاقه کسی است که توانمندانه و خردمندانه آن را میسازد. فرزندان سرزمین ویران شده ایران با بحث و جدل این سرزمین آباد نمیشود. اصولا کسی که سازندگی نمیتواند، بحث میکند! بقول یک ضرب المثل انگلیسی: کسی که کاری از دستش برنمی آید نماینده پارلمان میشود! پس بسازیم قبل از آنکه دیگر فرصت ساختن نداشته باشیم. برای آباد کردن ایران ابتدا باید از خودمان شروع کنیم و انسانی برای سازندگی شایسته است که ابتدا خودش را ساخته باشد. دقت کنیم که بر سر مسائل بدرد نخوری که فقط انژیمان را تلف میکند مدتی است که بحث میکنیم چرا؟ زیرا تعالیمان را فراموش کرده ایم ...

با بسیاری از نظرات دوستمون موافقم بحث ها به جایی نمیرسه باید یر اساس مشترکاتمون همدل بشیم و ایرانی اباد بسازیم راهش اینه که در قله علمی دنیا بایستیم نقطه اشتراک همه ما اول خدا و بعد ایران عزیزمونه به افتخار میکنم به همه ایرانی هایی که در این نقاط مشترکند

جناب آقای سامان شما اصلا در حد و مقامی نیستی که در مورد ادیان دیگر صحبت کنی نه اطلاعات داری و نه منابع تان مناسب است. بهتر است آدم ها را به جان هم نیاندازید و سرتان به کار خودتان باشد. وجود شما پر از کینه و نفرت است و یک جور خود آزاری فکری شما را عذاب می دهد. انتظار ندارم این کامنت را به نمایش بگذارید ولی انتظار دارم به یک روانپزشک مراجعه کنید. برایتان آرزوی سلامتی دارم. خدا پشت و پناهتان و شما را به راه راست هدایت کند.

آنچه در متن آمده است تماماً بر اساس اسناد معتب است. راه گفتگو منطقی باز است. میتوانید بررسی و دیدگاه منطقی خود را بدون توهین بیان کنید. "از کوره در رفتن" نشانه‌ای مثبت در گفتگو نیست. اگر شما در حد گفتگو هستید، خوب میتوانید سخن بگویید و در این موضوع نظرات خود را با اسناد ودلایل روشن بیان کنید. این مقاله تاکنون 24 هزار بازدید داشته است. به علاوه اینکه در شبکه‌های مجازی متعدی هعم منتشر شده است. نه برای ما، بلکه برای کسانی که این نوشتار را میخوانند سخن بگویید. راه برای سخن گفتن باز است. راه برای نقد باز است. با توهین فقط این نکته را بر همگان روشن میسازید که حرفی برای گفتن ندارید و از سر استیصال زبان به فحاشی میگشایید. سپاس

واقعا ممنون بخاطر مقاله پربارتون، نحوه بحث شما با معترضین مقاله رو هم دنبال کردم، و واقعا لذت بردم از تسلط علمی و قدرت استدلالتان. پاینده باشید

شیرین خانم عجب عنادی داره .ولش کنید. الی پایان جهان میخواد بر حرف خودش تکیه کنه

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.