نظر امام خمینی(ره) درباره تفسیر ملا سلطان گنابادی

  • 1396/10/04 - 10:57
صوفیان گنابادی مدعی‌اند که امام خمینی (ره) در سخنرانی و کتاب تفسیر سوره حمد ملا سطلان گنابادی را به‌عنوان مفسری طراز اول معرفی کرده است. این در حالی است که صوفیان گنابادی چه در کلیپ تقطیع شده توسط آن‌ها و چه در متن کتاب تفسیر، تمام صحبت امام (ره) را نیاورده‌اند.

آیا درست است که امام خمینی در سخنرانی و تفسیر سوره حمد، ملاسلطان گنابادی را به عنوان مفسر طراز اول معرفی کرده است؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این مطلب را می‌توان یکی از ادعاهای کذب سلسله گنابادیه به شمار آورد که با منسوب کردن این سخن به امام خمینی (ره) در پی کسب آبرو برای فرقه خود و ترمیم چهره ملاسلطان گنابادی هستند. در حقیقت، امام خمینی (ره) در سخنرانی و تفسیر سوره حمد می‌فرماید: «مثلاً عرفایی که در طول این چندین قرن آمده‌اند تفسیر کرده‌اند، نظیر محی الدین در بعضی از کتاب‌هایش، عبدالرزاق کاشانی در تأویلات، ملاسلطان در تفسیر، این‌هایی که طریقه‌شان طریقه‌ی معارف بوده است، این‌ها تفاسیری نوشته‌اند و بعضی‌شان در آن فنی که داشته‌اند، خوب نوشته‌اند، لکن قرآن، عبارت از آن نیست که آن‌ها نوشته‌اند!» [تفسیر سوره حمد، ص 94]
این متن، عین سخنرانی و متنی است که در کتاب تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) آمده است که اولاً نه‌تنها تأیید ملاسطلان گنابادی را نمی‌رساند. بلکه دروغ بودن معرفی ملاسلطان به‌عنوان مفسری طراز اول از سوی امام (ره) را روشن می‌کند. اما صوفیان گنابادی با زیرکی و حیله در فیلم سخنرانی و در متن تفسیر سوره حمد دست برده و هردو را ناقص و تحریف کرده‌اند. صوفیان گنابادی، جایی که امام (ره) آخر صحبت‌هایش این تفاسیر را رد می‌کند، را از آن جدا کرده و چه در فیلم سخنرانی و چه در متنی که به مریدان خود می‌دهند، این صحبت امام (ره) که می‌فرمایند: «لکن قرآن، عبارت از آن نیست که آن‌ها نوشته‌اند!» [همان] را نیاورده‌اند، تا این‌چنین وانمود کنند که ایشان از تفسیر ملاسلطان تعریف و تمجید کرده‌اند.

پی‌نوشت:
امام خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ چهارم، ص 94

تولیدی

دیدگاه‌ها

کاری هم که شما کردید غیر از تقطیع نیست! مرحوم‌امام بعد از این جمله چه میفرمایند؟! نمیفرمایند که این‌ها بخشی از حقیقت قرآن است و تفسیر این علما کل حقیقت قرآن نیست؟! اینطور که شما برداشت کردید فعلی‌هذا امام محیی‌الدین رو هم قبول نداره!

با سلام هدف ما تقطیع یا تخریب اشخاص یا جریانات نیست. بلکه هدف ما روشنگری است. چراکه دراویش با تقطیع سخنان حضرت امام ره به دنبال مصادره ایشان به نفع خود هستند. درضمن حضرت امام بعد از اینکه می فرمایند لکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشته اند، نمی گویند که بخشی از حقیقت قران است بلکه می فرمایند بعضی از اوراق قرآن و پرده های قرآن است. اگر چه ایشان از مجمع البیان به عنوان یک تفسیر خوب یاد می کنند ولی درکل مراد حضرت امام ره این است که می خواهد این مطلب را برساند که کسی غیر از معصومین علیهم السلام نمی تواند تفسیری جامع از قرآن ارائه دهد.

تو که راست می گی

شاید فرقۀ گنابادی ها اکنون به انحراف کشیده شده باشد که اینچنین هم هست ولی نمی توان بر این اساس تصمیم گرفت که باید کل مشایخ آنها را تکفیر کرد؛ لذا بررسی تفسیر ملا سلطان و تأیید آن از دید علمایی مثل علامه جوادی آملی محل تأمل است که اگر امثال ایشان تأیید کردند بدون تعصب به جوانان معرفی شود.

سلام رضا ماتاییدی از علامه جوادی املی درباره تایید تفسیر ملا سلطان ندیدیم اگر این چنین تاییدی که شما مدعی ان هستید وجود دارد لطف کنید و در اینجا قرار دهید. در مورد انحراف و عدم انحراف مشایخ این فرقه باید گفت ان چه در این مورد تعیین کننده است عقاید و سخنان و شیوه و روش دینداری انهاست و تا بوده اقطاب و مشایخ این فرقه بدعتها و انحرافاتی در دین مبین اسلام ایجاد کرده اند. درضمن اصل واساس تصوف بر پایه باطل وانحراف چیده شده است وطی قرون متمادی بر انحرافات ای مسلک افزوده شده است لذا این که ما بتوانیم یک شیخ ویک قطب را تایید و دیگری را منحرف بدانیم امری اشتباه است چرا که اصل تصوف بر پایه انحراف درست شده لذا فرقی بین افراد نیست چون همگی در راهی غیر از صراط مستقیم هستند

با سلام و صلوات بر محمد (ص) کامل ترین رسول الهی و جانشین بالحق خداوند بعد از او مولای صالحین و ر ح المبین قائم الامر خلیفته اولیای مغربین و هادی رئوف لا یعلمین قطب الراس الحسین و درود بر خاندان مبارک و محترم ایشان و سلامـ به عنوان یک انسان ناقص و دوستار خالص بر این نظریه برادرانه اقرار میکنم که با توجه به رسمـ بزرگان و دستور منتخب مخلصین و صالحین تحقیق امری حیاتی برای رسیدن به حقیقت است حقیقتی که ابتدایش پرورگار یگانه انتصابت پیامبر رحمت علم طریقت و حجتش امیر فرزانه مولایمان علیست و خداوند منان هدایت میکند ان کس را که بخواهد و بر حقیقت میرساند چنان چه عاشقانه بتابد . عاقلانه نیست بنا به جهل کسی را رد و یا بنا به منافع کسی را ارجعیت داد و به خالق رازق میتوان قصم یاد کرد که با ارائه ی عقل و هدیه منطق با تشویق به تحقیق میتوان راه را از بی راه شناخت حال انکه عده ای از ما حقیقت را پنهان در مغز و مغز را فا پوست میپوشانیم چرا که صلاح را اشتباه درک کرده اشتباه و وهم را نا دانسته نقل کرده و برای رهای از نفس تبلیغ را با علم بر جهل تاکید کرده و در انتها قبولی نیت را با توکل خرج کرده ایم .دوستتان دارم به امقی روزی که افسار زبانمان در دستمان و نفسمان تسلیم و حبس به حکم عقلمان و تصمیمان را اگاهانه برای رسیدن به ظهور طلب نماییم.

سلام گذشته از این که غلط های نگارشی زیادی در متن داشتید، باید خدمت شما عرض کنم که نوع نگارش شما طوری است که انسان را یاد کتب عهد سلجوقی می اندازد. درضمن شما که ادعا می کنید نباید کسی را با جهل رد یا به خاطر منافع، کسی را بر دیگری ترجیح داد، از کجا می دانید که من جاهل هستم. در ضمن در متنی که بنده به آن استناد کردم این دراویش هستند که با تقطیع و پنهان کردن سخنان حضرت امام (ره) حقیقت را بر دیگران پوشانده اند و ادعای درستی و حقیقت را دارند.

خمینی ملاک نیست! المیزان هو الکتاب و السنة

سلام چطور وقتی دراویش میخواهند از امام خمینی ره مایه بگذارند و ایشان را موید مکتب و فرقه خودشان معرفی کنند ایشان ملاک هستند و اعتبار دارند ولی وقتی افتضاح دراویش رو میشه و رسوا میشوند می گویید امام خمینی ره ملاک نیست. شما دراویش چطور می خواهید طبق کتاب و سنت خود را ثابت کنید؟ شما آیات قرآن را به تحریف برده و با تاویلات غلط آنها را به نفع خودتان تفسیر کرده اید درحالی که هیچ یک از مفسران تفاسیر صوفیه را نپذیرفته اند.

روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) هم موید شما نیست و اگر همین روایات را ملاک قرار دهید و منصف باشید از این مسلک بیرون خواهید آمد. زیرا روایات متعددی در رد تصوف و صوفیگری از ائمه اطهار ع وارد شده است. به سند صحیح از احمد بن محمد بزنطی روایت کرده‌اند که مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: «در این زمان قومی پیدا شده‌اند که به آن‌ها صوفی می‌گویند. درباره آن‌ها چه می‌فرمایید؟ امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: «آن‌ها (صوفیان) دشمنان ما هستند، پس هرکس به آن‌ها میل پیدا کند از آنان است و با آن‌ها محشور خواهد شد به‌زودی کسانی پیدا می‌شوند که ادعای محبت ما را می‌کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می‌دهند، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می‌گذارند و گفتارشان را تأویل می‌کنند. بدآن‌که هرکس به ایشان تمایل نشان دهد؛ از ما نیست و ما از او بیزاریم و هرکس آن‌ها را رد کند مانند کسی است که در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) با کفار جهاد کرده است.» [هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله، منهاج البراعه، نشر المکتبه الاسلامیه، ج 6، ص 304] سفیان ثوری از بزرگان تصوف، از او به‌عنوان یک صوفی منحرف و صدّ عن سبیل الله یاد و معرفی شده است. کما اینکه کُلِینی به سند معتبر از «سدیر صیرفی» روایت کرده که: «روزی از مسجد بیرون می‌آمدم و امام باقر (علیه السلام) داخل مسجد می‌شد، حضرت دست مرا گرفت، و رو به کعبه نمود و فرمود: ای سدیر! مردم از جانب خداوند مأمور شده‌اند که بیایند و این خانه را طواف کنند و به نزد ما آیند و ولایت خود را بر ما عرضه نمایند. سپس فرمود: ای سدیر می‌خواهی کسانی را که مردم را از دین خدا جلوگیری می‌کنند به تو نشان دهم؟ آنگاه به ابوحنیفه و سفیان که در مسجد حلقه زده بودند، نگریست و فرمود: این‌ها کسانی هستند که بدون هدایت از جانب خداوند و سندی آشکار، از دین خدا جلوگیری می‌کنند. اگر این پلیدان در خانه‌های خود بنشینند و مردم را گمراه نکنند، مردم به‌سوی ما می‌آیند و ما ایشان را از جانب خدا و رسول خبر می‌دهیم» [کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بیروت، ج 1، ص 392]

نظر مرحوم علامه حسن زاده آملی را چطور میخواید رد کنید ؟. هر چند این اداره و دم دستگاه شما ید طولایی در تحریف و تقطیع بیانات و مستندات خصوصا اموات که دستشان از دنیا کوتاه هست دارد. در خصوص احادیثی هم که فرمودید اتفاقا حدیثی در همین خصوص از امام جعفر صادق (ع) را فراموش کردید نقل کنید که فرمودند اگر شما آخوند نماها نبودید مردم بهتر ما را میشناختند

سلام آقا رضا نظر مرحوم علامه بسیار محترم است ولی به هرحال نظر ایشان هم باعث وثاقت ملاسلطان و تفسیر او نخواهد بود. چراکه اولاً ملاسلطان گنابادی انحرافات و بدعت های مختلفی در دین ایجاد کردند که ممکن است علامه حسن زاده از آنها مطلع نباشد و زندگی ملاسلطان و عقاید او را مورد مطالعه قرار نداده باشد. ثانیاً انتساب کتاب بیان السعاده به ملاسلطان گنابادی مورد تردید است و برخی از محققین و علما معتقدند که این تفسیر از ملاسلطان گنابادی نیست و ایشان به دروغ این تفسیر را به خود نسبت داده است. بر فرض که این تفسیر از ملاسلطان گنابادی باشد با سخنان خلاف اسلام و انحرافات موجود در این تفسیر چطور می توان کنار آمد؟ در بخشی از این کتاب آمده است: «چون تمام اجزاء عالم مظاهر اسماء خداوند است چه اسماء لطفیه و چه اسماء قهریه، پس هر معبودی را که انسان پرستش کند در حقیقت خدا را اختیارا پرستش کرده!!» سبحان الله این سخن خلاف صریح آیات قرآن و روایات ائمه اطهار ع و معارف دینی و اسلامی است. یا در ادامه همین سخن می گوید: «و پرستش کنندگان ذَکَر و فرج مثل بعضی از هندوها که ذکر و فرج انسان را پرستش می‏کنند، و گروهی دیگر که آلت و ذکر «مهادیو» را که فرشته بزرگیست پرستش می‏کنند, و بعضیها که آلت زن خود را پرستش می کنند. تمام اینها پرستش خداست، چون همه مظاهر اسماء و صفات خدا را پرستش می‏کنند، پس خدا پرست هستند!!ولی نمی فهمند!» [تفسیر بیان السعاده ج۲ ص۴۳۷] این عین سخنان ملاسلطان گنابادی در این کتاب به ظاهر عرفانی است.

آقا رضا میشه یک مورد فقط یک مورد بیارید که ما مطالب شما رو تحریف یا تقطیع کرده باشیم؟ دوم میشه این روایت امام صادق (ع) را کامل بیان کنید تا ببینیم منظور شما کدام روایت است که ادعا می کنید؟ شاید منظور شما این روایت است که: «کُلِینی به سند معتبر از «سدیر صیرفی» روایت کرده که: «روزی از مسجد بیرون می‌آمدم و امام باقر (علیه السلام) داخل مسجد می‌شد، حضرت دست مرا گرفت، و رو به کعبه نمود و فرمود: ای سدیر! مردم از جانب خداوند مأمور شده‌اند که بیایند و این خانه را طواف کنند و به نزد ما آیند و ولایت خود را بر ما عرضه نمایند. سپس فرمود: ای سدیر می‌خواهی کسانی را که مردم را از دین خدا جلوگیری می‌کنند به تو نشان دهم؟ آنگاه به ابوحنیفه و سفیان که در مسجد حلقه زده بودند، نگریست و فرمود: این‌ها کسانی هستند که بدون هدایت از جانب خداوند و سندی آشکار، از دین خدا جلوگیری می‌کنند. اگر این پلیدان در خانه‌های خود بنشینند و مردم را گمراه نکنند، مردم به‌سوی ما می‌آیند و ما ایشان را از جانب خدا و رسول خبر می‌دهیم» [کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بیروت، ج 1، ص 392] ظاهرا منظور شما این قسمت از روایت است که حضرت میفرماید: اگر این پلیدان در خانه‌های خود بنشینند و مردم را گمراه نکنند، مردم به‌سوی ما می‌آیند و ما ایشان را از جانب خدا و رسول خبر می‌دهیم. جالبه بدونید این روایت از امام باقر ع است و در مورد صوفیان بیان شده چون همان طور که در حدیث امده یکی از کسانی که حضرت به او به عنوان صد عن سبیل الله یاد می کند سفیان ثوری صوفی مشهور است.

https://www.aparat.com/v/TNMiX لطفا جلسات علامه مروجی را دنبال فرمایید جواب سوالات آنجاست

ببینید دوستان تایید بخشی از تفسیر شخص نشانه تایید صاحب اون تفسیر و مسلک او نیست لزوما. چرا که علماء تفسیر در تفسیر یک آیه گاهی از فخر رازی یا سیوطی و دیگران تمجید میکنن و این تمجید به معنای تایید عقاید آنها نیست. صوفیان هم گاهی در تفسیر بعضی از آیات خوب عمل کرده اند اما این به معنای تایید افکار و مسلک آنها نیست

سلام بله کاملا درسته. این رویه علما و بزرگان دین بوده که در مباحث علمی از نظریات دیگر صاحبان علم و نظریه پردازان استفاده می کردند حال میخواد اون شخص موافق دین و مذهب آنها باشد یا نباشد. لذا آن مطلب علمی را مطرح و سپس مورد نقد و نظر قرار میدادند و این به معنای تایید صاحب کتاب یا تایید عقاید صاحب آن نظریه نیست. لذا صوفیان گنابادی بی جهت ادعا می کنند که حضرت امام ره به ملاسلطان و تفسیر او علاقه داشته است حال آنکه حضرت امام ره می گوید لکن قرآن عبارت از اینها نیست.

آقای مروجی علامه نیست عزیزم

دوستان عزیز و بزرگوار در سوال و پرسش هایی که شده بد رفتاری هایی بود که قابل این هست که عزیزان در نوع رفتار تجدید نظر و عذر خواهی کنند و در مورد عنوان هایی که فرموده بودید تصوف و صوفی سوال : آیا شما خبط بین زمان حال با زمان ۱۴۰۰ سال پیش نکردید؟ طبق بیان علما و فقهای عظیم شان اسلام برای معنا کرون یک روایت نه فهم آن فقط معنا کردن آن باید معانی لغات در زمان صدور روایت در بیاید چه معانی موضوع له و چه مستعمل فیه و بعد هیئات ممکنه ترکیبی را بدست آورد و .... تا فقط ترجمه بشود و در مرحله بعدی شان صدور روایت و سائل که بوده چی پرسيدند و حضرات معصومین علیهم السلام چه فرموده اند و .. تازه اینها همه بعد از بررسی رجالی و دارایی لی روایت هست و شما عزیزان بدون بررسی اینها می آیید تهمت به کسی و افترا می زنید و یا یک گروه را رد می کنید و .... اگر تقوایی هست باید انصاف را رعایت کرد و در مقام بردن آب وی انسان ها تعجیل نکرد و باید افسار نفس خودش را در دست داشته باشد و اما در مورد تصوف و صوفی زمان حضرات که می فرمایید آنها که بودند و چرا حضرات معصومین صلوات الله و سلامه علیهم آنها را رد کردند محتاج به تحقیق عمیق هست به عنوان مثال قبول دارید بایزید بسطامی را صوفی می گویند؟ حالا که قبول دارید چه قدر از ایشان می دانید در کتب کهن آمده که ایشان از شاگردان خاص حضرت صادق سلام الله علیه می باشند و خود حضرت به جناب بایزید می فرمایند شما برگرد به دیار خودتان و ایشان از حضرت کسی را می خواهند که هر موقع دلشان هوای حضرت را کرد و ... با او باشند و ایشان یک نفر از خاندانشان را با ایشان به بسطام می فرستند و اگر شما به بسطام رفته باشید می بینید کنار قبر جناب بایزید امام زاده ای هست از نسل حضرت صادق سلام الله علیه که بر اساس گفته مورخان و انساب بر می گردد به همان دوران حیات بایزید و نسل حضرت صادق عليه السلام پس باید شما برای فهم روایات مراحل عدیده را طی کنید تا به ترجمه و بعد به معنای مراد برسید و یکی از دوستان گفته بودند که صوفی ها تحریف و ... کرده اند و در دین بدعت آورده اند سوال اون روایاتی در وجود نازنین امام عصر آیت الله العظمی عجل الله تعالی فرجه الشریف که می فرمایند وقتی ایشان ظهور می کنند به دین جدید هستند یعنی چه ؟(جمله معترضه بدانید نه در ادامه استدلال) افرادی مثل جناب ابوسعید ابوالخیر که می فرمایند ما در موکبی که آل علی نباشند وارد نمی شویم و .... و امثال ایشان مثل جناب محیی الدین ابن عربی که به همه اینها می گویند صوفی که مرحوم امام درنامه به گورباچف می فرمایند ما برای شما کتب جناب ابن عربی فصوص رو آموزش بدهیم و .... جریان و مسلک ایشان جدا هست از صوفی گری و انسان نباید جمع ببندد بین افراد چون ایشان از بزرگواران کجا و کسانی که مدعی هستند و به قول عزیزان انحرافاتی درست کرده اند کجا اصلا قابل قیاس نیستند بابت تندی که در متن بود عذر خواهم و بابت طولانی شدن متن هم پوزش می طلبم و در حرم مطهر رضوی دعاگوی تمام کسانیکه اهل رسیدن به حق هستند هم هستم یاعلی التماس دعای فراوان

میشه فکر آخرت خودتون باشید و هی این و اون را با عقل ناقص انسان قضاوت نکنید... این که دراویش درست میگن یا غلط را خداوند می‌دونه نه انسان جایز الخطا... پس به فکر آخرت خودت باش ...

سلام اگرقرار باشد فقط به فکر آخرت خودم باشم من نوعی امربه معروف ونهی از منکر چه میشود

شما اطمینان دارید که برای فقرای سلسله ی جلیله ی نعمت اللهی در تایید آقای خمینی و امثال ایشون اهمیتی وجود داشته باشه؟فقرای این سلسله اگر به این مسائل اهمیت میدادن دستگیری و مشرف به فقر نمیشدن.اصل و ریشه ی شجره ی طیبه کجاست؟ هر کس گشت و اون ریشه رو پیدا کرد رستگار اوست.نبی مکرم و نازنین اسلام هیچ کتاب و تفسیری نخوند ائمه ی هدی هم همینطور.عیسی و موسی و خضر و ادریس هم همینطور.بگردیم تا به ریشه برسیم.ریشه ی شجره ی طوبی.الذین جاهدوا فینا....

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.