خلافت

مفتیان وهابی ادعا می کنند، شیعیان معتقدند که امیرالمؤمنین (ع) خلیفه الهی است، اما اگر حضرت، خلیفه است، چرا در شورای شش نفره ای که توسط خلیفه دوم اهل سنت تشکیل داده شد حضور داشتند و کاندید خلافت شدند؟! در پاسخ به این ادعا باید گفت، حضور حضرت در شورا به اختیار ایشان نبوده و با اجبار بوده است و می توان گفت، شاید حضور حضرت به جهت اثبات تناقض گویی در عمل و گفتار عمر بن خطاب بوده است.

شیخ مفید می نویسد: «اتفاق نظر همه دانشمندان و همه محققان شیعه و عقیده حق این است که امیرالمؤمنین علی (ع) هرگز با خلیفه دوم بیعت نکرد.»

حضرت علی (ع) بارها خلافت و امامت خویش پس از رسول اکرم (ص) را به خداوند منتسب کرده و آن را تکلیف و حق انحصاری خود دانسته است. اینگونه نبوده است که همیشه استناد به بیعت مردم کرده باشند.

حیدرعلی قلمداران مدعی است که هیچگونه نصی از اهل فضل و صالحین در بحث امامت اهل بیت (ع) وجود ندارد؛ اما نه تنها اهل فضل، بلکه شخص پیامبر (ص) بارها به امامت و خلافت اهل بیت (ع) تصریح داشتند.

حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی در ایران است که به دیدگاه های وهابیت متمایل شده و به نقد افکار و عقاید شیعه می پردازد و بسیاری از اعتقادات شیعه را انکار کرده است.

کتاب «امامت و ولایت، روح دیانت» به قلم آیت الله حسینی قزوینی در هفت بخش تهیه و تنظیم شده است. نویسنده در این کتاب، با نقد عقاید اهل سنت، به بررسی نحوه انتخاب خلفای سه گانه پرداخته است. بررسی واقعهی غدیر خم و روایات آن در منابع اهل سنت، مهمترین بخش در این کتاب به حساب می آید و نیز با جمع آوری احادیث و روایات مختلف از منابع اهل سنت، به اثبات خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرداخته شده است.

یکی از شبهاتی که از جانب مفتیهای وهابی مطرح شده، عدم نزول آیهای خاص در مورد خلافت امیرالمؤمنین (ع) است. آنان میگویند در مورد هر چیزی در قرآن آیاتی نازل شده است، اما در مورد خلافت و ولایت ایشان هیچ آیهای نازل نشده است و فقط شیعیان چنین ادعایی دارند. حلالالدین سیوطی در تفسیر خود، آیه 67 سوره مائده را در مورد خلافت امیرالمومنین (ع) میداند.

ابوالفضل برقعی در مقدمه کتاب شاهراه اتحاد مینویسد مخفی و پوشیده نیست که فرقه شیعه امامیه مسأله امامت را از اصول دین و مذهب و منصوص از جانب خدا و رسول (ص) میداند و مدرک و مستند شیعه در این گفتار و عقیده، فقط اخبار و احادیثی است که در کتب شیعه ذکر شده است و لا غیر. اما در حقیقت این کلام برقعی افترایی بیش نیست.

قلمداران تصریح میکند که اگر رسول خدا (ص) میخواست خلیفه پس از خود را بیان کند، افصح المتکلمین بود و باید به وضوح میگفت: «ایها الناس خلیفتی بعد وفاتی» در حالیکه چنین جملهای نفرموده است. در مقام پاسخ میگوییم وجود احادیثی مانند احادیث خلافت، امارت، عصمت، علم و حدیث ثقلین همگی بیانگر وجود نص و تصریح پیامبر اکرم (ص) بر خلافت حضرت علی(ع) است.

حیدر علی قلمداران میگوید اگر امامت، امری انتصابی است، پس چرا حضرت علی (ع) نسبت به خلافت، بیرغبت بودند که در پاسخ میگوییم: اگر امام علی (ع) نسبت به خلافت بیمیل بود، باید پس از پیامبر (ص) با ابوبکر بیعت میکرد، اما مستندات تاریخی حاکی از آن است که امام علی (ع) پس از انتخاب ابوبکر، حداقل به مدت شش ماه با ایشان بیعت نکرد.

معاویة بن ابوسفیان چهرهی شناخته شده در دشمنی با اهل بیت (ع) بود که گاهی برای امام حسن (ع) هدایایی ارسال میکرد. مفتیهای وهابی برای توجیه شخصیت او با تمسک به روایات شیعه ادعا کردند، پیامبر (ص) فقط از مؤمنین هدیه دریافت کردهاند. پذیرش این هدایا توسط ائمه (ع) گرفتن مقداری از حقوق غصب شدهشان است.

روایات متعدد و معتبری وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) جمله «انت منّی بمنزلة هارون من موسی» را در وقایع و زمانهای مختلف و در حالت عادی نیز ذکر کردهاند و فقط مختص به واقعه خاصی مانند جنگ تبوک نبوده است. بنابراین نمیتوان گفت که فقط جانشینی حضرت علی (ع) مختص به همان واقعه خاص است و عمومیت ندارد.

حضرت فاطمه (س) الگو برای تمام انسانها و حجت خدا بر امامان معصوم (ع) و تمامی بشر است. با معرفی ابعاد اخلاقی و شخصیتی آن حضرت، میتوانیم وظایف خود را در این راه بهتر بشناسیم و به وظایف خود به نحو شایستهتری عمل کنیم.

روایات متعدد و معتبری وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) جمله «انت بمنزلة هارون من موسی» را در وقایع و زمانهای مختلف و در حالت عادی نیز ذکر کردهاند و فقط مختص به واقعه خاصی مانند جنگ تبوک نبوده است. بنابراین نمیتوان گفت که فقط جانشینی حضرت علی (ع) مختص به همان واقعه خاص است و عمومیت ندارد.