شاهنامه و بدگویی از لُرها

  • 1403/02/18 - 09:00

در این سال‌های اخیر، اقلیتی از لرها تحت تأثیر رسانه‌های انگلیسی و صهیونیست، فریب خورده و به اسلام‌ستیزی روی آوردند. آنان می‌گویند: ما آریایی اصیل هستیم؛ نیاز به اسلام نداریم؛ شاهنامه را داریم و سخنانی از این دست. آیا این هم‌وطنان فریب‌ خورده نمی‌دادند که در شاهنامه، لرها مردمانی غیر ایرانی، بی‌فرهنگ و دزد نامیده شدند؟

شاهنامه و بدگویی از لُرها

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در هر قومی، خوب و بد وجود دارد. نه می‌توان همه مردم را ستایش کرد و نه می‌توان همه را نکوهش کرد. بسیاری از مردمان لُر، به ویژه قِشر مؤمن آن، انسان‌هایی پاک، شریف و درستکار هستند که در راه اسلام و ایران، بسیار جانفشانی کردند. اما برخی از مردمان لُر چنین ویژگی مثبتی ندارند. این طبیعی است. در میان همه اقوام، از فارس و کرد و عرب و ترک و بلوچ و... همین قضیه حکم‌فرماست. برخی خوب هستند و برخی بد.

شوربختانه در این سال‌های اخیر، اقلیتی از لرها تحت تأثیر رسانه‌های انگلیسی و صهیونیست، فریب خورده و به اسلام‌ ستیزی روی آوردند. آنان می‌گویند ما آریایی اصیل هستیم؛ نیاز به اسلام نداریم؛ شاهنامه را داریم و سخنانی از این دست. به ویژه بر روی شاهنامه تأکید و پافشاری بسیار دارند.

آیا این هم‌وطنان فریب‌ خورده نمی‌دادند که در شاهنامه، لرها مردمانی غیرایرانی، بی‌فرهنگ و دزد نامیده شدند؟

حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه می‌گوید: بهرام گور، فرمان داد تا گروهی از مردمان را که "لوری" (لُر) نامیده می‌شدند، از هندوستان به ایران بیاورند تا در کوی و برزن، بربط بنوازند. همچنین بهرام، به آنان خر،  گاو و گندم داد تا کشاورزی کنند. اما لُرها، گاوها را کشتند و خوردند. گندم‌ها را نیز خوردند. سر سال، نزد بهرام آمدند و گفتند هر چه دادی همه را خوردیم. پس بهرام از این رفتار نابخردانه آنان شگفت‌ زده شد.

فردوسی می‌گوید از آن زمان، لوری‌ها (لُرها) به دزدی و راهزنی مشغولند.

در پایان باید گفت که ما این سخن فردوسی علیه مؤمنین و نیکان قوم لُر را نمی‌پذیریم ولی از این سیلیِ فردوسی به رخِ بی‌خردانِ متوهّم و فریب‌ خوردگان، خوشحالیم. تا باد چنین بادا.

تولیدی

دیدگاه‌ها

اینم دیگه جای سوال داره؟؟؟ متن شاهنامه به وضوح گفته ما لورها از هندوستان وارد ایران شده ایم . یه آدم بیسواد ام اینو میتونه تشخیص بده. ما لورها زمان بهرام گور به ایران وارد شدیم. از سمت شیراز و سپس یاسوج و لوردگان و سپس اندیمشک(هندیمشک) و شوشتر . اینا جزو مکتوبات تاریخ ما لورهاست هستش و جلوی سانسور تاریخ ما رو میگیریم. خیلیا میخواستن ما لورها اصالت هندوستانی خودمان رو فریاد نزنیم ولی حقیقت دست آخر به ملا میشه و می‌بینیم که شد! ما لورها افتخارمان راج کومار و شاهرخ خان و زیبا بختیار و بختیار سینگ و پاپی لور هستش.

اتفاقا لورهای داخل شاهنامه کاملا با لورهای ایران وابستگی و همبستگی دارند. گور شنگلی توی لوردگان بختیاری یا روستاها و مناطق حسن هندو بختیاری یا دره هندیان پاپی یا چم هندی دهلوران یا هنده بختیاری نزدیک الیگودرز یا دره هندو بختیاری و ... کاملا نشان دهنده هندی بودن لورها و صحت و تصدیق گفتمان حکیم ابوالقاسم فردوسی بزرگ هستش! هیچ کسی نمیتونه ریشه هندی ما لورها را جعل هویتی کنه. من لیلا پاپی مدهنی(مدح هندی) هستم ساکن خرم آباد. ما لورها ریشه و تبار هندی داریم.

سایت ادیان‌نت مطلب غرض‌ورزانه پیج پان‌‌عرب(ایران‌باستان)را کپی کرده و بدون‌کوچک‌ترین سندی، بازنشر کرده، اولاً مردمان قوم لُر مثل سایر اقوام، سرگرم امور روزانه زندگی‌شان هستند و گرایش به باستان‌گرایی در بین تمام جوانان اقوام دیده می‌شود و دلیل نمی‌شود شما اسم قوم خاصی را بیاورید و زمینه توهین به آنان را فراهم کنید. دوماً《شاهنامه کتاب شعر و افسانه است》نه منبع تاریخی و در حوزه《ادبیات》بررسی می‌شود. درشاهنامه رستم‌500‌سال عمر می‌کند! و در تمام نبردها پیروز است و ناهار دو گوسفند و یک خیک شراب میخورد! کیکاوس سوار عقاب می‌شود و پرواز میکند! زال را یک پرنده(سیمرغ)بزرگ می‌کند! سیاوش از داخل آتش زنده می‌ماند و سُرب داغ می‌خورد! در شاهنامه دیوهای هفت‌سر و شاخ‌دار وجود دارد! فریدون جُنیدی(رییس بنیاد نیشابور)معتقداست: سی‌هزار بیت شاهنامه جعلی است و به‌مرور زمان توسط کاتبان به شاهنامه اضافه شده‌است. این یعنی کل شاهنامه زیر سوال می‌رود. ما از《نسخه اصلی شاهنامه》اطلاعی نداریم و نسخه اصلی در حمله مغولان به خراسان، از بین رفته چون فردوسی سال‌411‌هجری مُرده و قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه متعلق به‌621‌هجری است یعنی دو قرن بعداز مرگ فردوسی! نسخه‌اصلی شاهنامه درحمله‌مغول از بین رفته‌ و دو قرن بعد در حلب‌سوریه فردی بنام《بنداری‌اصفهانی》دوباره شاهنامه را به‌صورت پراکنده جمع‌آوری می‌کند. شاهنامه چندین نسخه دارد که در《تعداد ابیات》و《موضوع》و《متن》باهم فرق دارند چون ابیات را تو در تو نوشتند برخی به‌خط نستعلیق و انواع خطوط که کلمات نسخه قدیمی را نتوانستند درست بخوانند و یک چیزی با دل خودشان نوشتند مثلاً: شاهنامه بایسنقری که نسخه اصلیش در موزه ملی آمریکاست شاهنامه بروخیم شاهنامه خالقی‌مطلق شاهنامه مسکو شاهنامه ژول‌مورل فرانسوی شاهنامه دبیر سیاقی شاهنامه نسخه بمبئی شاهنانه نسخه‌خطی بروتیش موزیوم شاهنامه نسخه‌خطی کتابخانه ملی فلورانس دکتر تورج‌دریایی استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در برنامه پرگار گفت: داستان‌های شاهنامه از دوره خسروانوشیروان به بعد کمی حالت تاریخی بخود می‌گیرند و به واقعیت نزدیکترند و باید به گفته‌های شاهنامه به عنوان یک تاریخدان《شک》کرد! دکتر منوچهر اقبال که خراسانی هم هست در مورد فردوسی می‌گوید: شاهنامه کتابی پر از《دروغ》وو《افسانه》است و یکی از اسباب عقب‌ماندگی فکری ما ایرانیان بوده، بیشتر قهرمانان و پادشاهان شاهنامه موجوداتی افسانه‌ای و غیرواقعی‌اند که فقط نظیرشان در شاهنامه یافت میشود. سوماً حدود جغرافیایی و ایران موردنظر فردوسی با ایران امروزی فرق می‌کند حتی اگر نقشه غزنویان(دوره فردوسی)را ببینید تقریبا هیچ نقطه‌ای از ایران(بجز طوس و نیشابور)جزء کشور غزنویان نبوده‌است فردوسی درجایی از شاهنامه، شهرها و نواحی《ایران》را معرفی کرده. درنامۀ «پیران» به «گودرز» می‌خوانیم که سردار تورانی از شهرهای ذیل بعنوان شهرهای ایران یاد میکند و متعهد میشود در قبال صلح با ایران، این شهرها را از سپاه توران تخلیه کند: هرآن شهر کز مرز ایران نهی بگو تا کنم آن ز ترکان تهی . از ایران به کوه اندر آید نخست در《غرچگان》از بر بوم بُست . دگر《طالقان》شهر تا《فاریاب》 همیدون در《بلخ》تا اندرآب . دگر《پنجهیر》و در《بامیان》 سر مرز ایران و جای کیان . دگر《گوزگانان》فرخنده جای نهادست نامش جهان کدخدای . دگر《مولیان》تا در《بدخشان》 همین است از این پادشاهی نشان . فروتر دگر دشت《آموی》و زم که با شهر《ختلان》برآید برم . چو شگنان و《ترمذ》و ویسه گرد 《بخارا》و شهری که هستش به گرد . همیدون برو تا در《سغد》نیز نجوید کسی پادشاهی به چیز . وزان سو که شد رستم گردسوز سپارم به او کشور نیمروز . ز《کشمیر》و ز《کابل》و《قندهار》 شما را بود آنهمه زین شمار . شهرهایی که دراین شعر به‌عنوان نواحی ایران ذکر شده مانند: غرچگان، بُست، طالقان، بلخ، فاریاب، مرو، کابل، قندهار، نیمروز، بامیان، پنجهیر، اندرآب، بدخشان و...همگی در افغانستان‌اند. حتی عمامه فردوسی الهام‌گرفته‌شده از عمامه پشتون‌های افغان است و اشرف غنی‌زی رییس‌جمهور افغانستان مثل فردوسی عمامه می‌بست یا تارندرا مودی نخست‌وزیر هند یا عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان مثل فردوسی عمامه می‌بندند و مجسمه فردوسی درتهرانم توسط رائوهادر مهاتر هندی به ابتکار پارسیان هند ساخته شده و آرامگاه حافظ شیرازی با الهام از معماری چتری در شهرهای جیپور و اودایپور و جیسمیر ساخته شد و نام اصلی جونپور، شیراز بوده‌است هفت‌پیکر یا《بهرام‌نامه》داستان زندگی بهرام‌گورساسانیه و نظامی(مؤلف) از کتاب‌های تاریخی سود بُرده مثل: «تاریخ‌بخاری» و «تاریخ‌طبری» و «تاریخ بلعمی» ولی هیچ اشاره‌ای به افسانه لوریان نمی‌کند و از خنیاگران به‌عنوان《کوسان》یاد میکند که اتفاقاً کوسان در زبان پهلوی به‌عنوان خنیاگر(آوازه‌خوان)آمده‌ . سرودی گفت《کوسان》نوآیین در او پوشیده حال ویس و رامین . ما_نسخه_اصلی_شاهنامه_را_نداریم چون قدیمی‌ترین شاهنامه متعلق به‌621‌هجری، دوقرن بعداز مرگ فردوسی‌است و ایران موردنظرفردوسی درشمال‌شرقی ایران کنونی است. درکتاب‌های تاریخی زمان فردوسی مثل: تاریخ‌طبری/بلعمی/بخاری و...هیچ اشاره‌ای به افسانه لوریان نشده‌ و در قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه یعنی(نسخه فلورانس)اصلا افسانه لوریان نیامده‌است و پایان شاهنامه هم فرق دارد و سپاه ایران در کوهستان گم می‌شود و از سرما یخ می‌زنند . درنسخه خطی شاهنامه‌(کتابخانه‌مجلس‌ایران)‌به‌شماره ثبت‌‌16299‌‌،‌ صفحه‌456‌‌، نوشته:《لولیان》 . درنسخه خطی شاهنامه(کتابخانه کنگره آمریکا)نوشته:《لوزیان》 . درشاهنامه نسخه مسکو، جلد‌۷‌، صفحه‌۴۵۱‌، نوشته: 《نوریان》 . درشاهنامه جلال‌خالقی، جلد‌۶‌، صفحه‌۶۱۲‌ نوشته: 《کوریان》 . در جامع‌التواریخ فضل‌الله‌همدانی، قرن‌۷‌،‌ آمده: ‌۱۲‌هزار کاولی(کابلی)و لولی . دکتر کریستَن‌سِن، درکتاب ایران زمان ساسانیان، صفحه‌۲۹۹‌، آورده: لوریان اجداد《فیوج》فعلی‌اند. دکتر بهرام فره‌وشی درکتاب کولی‌ها، صفحه‌۲۲‌ آورده: فیوج‌ها در اصفهانند . درمنابع انگلیسی مثل《از اقیانوس هند تا ساحل مکران》نوشته؛ صابر بدلخان صفحه‌‌۲۵۷ و کتاب《مردم در حرکت》اثر دیوید فیلیپ، صفحه‌‌۲۹۵ آمده: لوری‌‌ها جماعتی خانه‌به‌دوش هستند که در بلوچستان‌پاکستان پیدا می‌شوند و نباید آنها را با لرها اشتباه دانست که آنها(لرها)به‌کلی یک قوم کاملاً مجزا هستند که درایران زندگی می‌کنند . دکترابراهیم خدایی درمقاله(کریستوف کُلمب باشیم اما کشفیات‌مان درحد شباهت دو کلمه نباشد)نوشته: کاملاً اتفاقی‌است که اسامی شبیه زبان ما، در دیگر زبان‌ها، یافت شود بدون اینکه کوچک‌ترین ارتباطی به‌ما داشته باشد مثلاً این لوری با آن لر فقط یک لام و راء بهم شبیه دارند، نه چیز دیگر . اگر لُرستیزان دنبال خوراک می‌گردند در ارمنستان یک استان با نام لوری هست که تنها شباهت لفظیه و ارتباطی با قوم‌لُر ‌لر ندارد یا درفرانسه استانی بنام لوریان است یا در ایالت نیدرزاکسن آلمان شهری بنام لر هست . دکترفریدون جُنیدی رئیس بنیاد نیشابور: سی‌هزاربیت شاهنامه الحاقی است یعنی نیمی از شاهنامه در طول زمان توسط کاتبان و منشیان به آن اضافه شده‌است . دکتراسکندر امان‌اللهی با مقایسه واژگان زبان کولی‌ها با زبان‌های فارسی و لری آورده: هیچ ارتباطی بین این زبان‌ها وجود ندارد مثلاً: . ارباب به لری میشه ارویی ولی کولی‌ها میگن: مانه‌سیوی . خانه به لری میشه مال، قلا یا حونه ولی کولی‌ها میگن: کورم . انسان به لری میشه آیم ولی کولی‌ها میگن: مانس گراز به لری میشه وراز، جیره و تاونه ولی کولی‌ها میگن نرقین . گاو به لری میشه گاوو ولی کولی‌ها میگن تیرن . گوسفند به لری میشه: میش یا کاوه، ولی کولی‌ها میگن وایگل . بز به لری، بز یا تیتی میشه ولی کولی‌ها میگن لوتاوین . بیمار به لری میشه مارگی ولی کولی‌ها میگن نیمجا . شهر به لری شَهر یا شِیر میشه ولی کولی‌ها میگن قلیتژا . نان به لری میشه نو ولی کولی‌ها میگن منا لوری هیچ ربطی به قوم لر ندارد. چنانچه سعدی بزرگ در گلستان سعدی می‌فرماید که: حکایت کنند که عربی را درمی چند گرد آمده بود و شب از تشویش《لوریان》در خانه تنها خوابش نمی‌برد. همین‌طور جناب سعدی می‌فرمایند که: هرچند که هست عالم از خوبان پر شیرازی و کازرونی و دشتی و《لُر》 حال آیا لوریان و لر از نظر سعدی یکی بوده‌ آنها را یک‌جور کتابت می‌کرد

در پاسخ به «دانشجو تاریخ»: 1. با استناد به نسخه‌های گوناگون از شاهنامه، ارزش تاریخی شاهنامه را زیر سؤال بردید، حال آنکه میان این نسخه‌ها تفاوت اندک و شباهت بسیار است. 2. شاهنامه را کتابی ادبی و نه تاریخی نامیدید و در عین حال در ادامه، به تاریخی بودن اقلاً بخشی از آن تصریح کردید. خود فروسی هم کتاب شاهنامه را کتابی تاریخی با رویکردی رمزگونه مینامد: «تو این را دروغ و فسانه مدان...» 3. اینکه در شاهنامه، اموری خرق عادت وجود دارد، دال بر بطلان ماهیت تاریخی شاهنامه نیست. 4. ما را به غرض ورزی متهم کردید. میتوانستیم کامنت شما را منتشر نکنیم، اما منتشر کردیم. گفتید این مطلب را از فلان سایت برداشتیم. حال آنکه این نوشتار از ماست و دیگران از ما برداشتند. عیبی هم ندارد.

اینا اصلا لور نیستن! اینا میخوان هویت هندی ما لورها برای بقیه لورها برملا نشه! وگنه شهر الوار راجستان و شهر لور در این ایالت یا مقبره حسن خان سوری و بختیارخان بیهاری و روستاهای حسن هندو بختیاری و دره هندیان پاپی و دره هندو بختیاری و ... خودش سند هندی بودن ما لورهاست! طایفه هندمینی دریکوند رو میخوان چه طوری ماسمالی کنن؟! یا منطقه دره کاولی زینی وند در ناحیه بیدروبه اندیمشک یا هندیمشک!

طایفه #بازگیر از کوردهای اصیل کُردالی استان ایلام هستند که تعداد زیادی از آنها به پلدختر و خرم آباد مهاجرت کرده اند و خودشان دقیقا معترفند که اصالتی کوردی دارند و سند جغرافیای نظامی پشتکوه موید این سخن می باشد! کوردهای #بدره ای (بیره ای) با لورها دشمنی بسیار زیادی دارند و حتی چندین نزاع منجر به قتل با لورها داشته اند! طایفه #رشنو که طبق سند بیش از 500 ساله تاریخ کُردستان اثر شرفخان بدلیسی، از کوردهای اصیل کرمانج هستند و بیش از 90 درصد رشنوها (به جز آنهایی که در میان لورها زندگی می کنند) به زبان های کُردی یا لکی صحبت می کنند که ریشه ای مشترک دارند! طایفه #زیودار از نسل آل زیار یا زیاریان (یک خاندان کوچک گیلکی-دیلمی در سرزمین‌های جنوب‌شرقی دریای مازندران) هستند! اتفاقا #لورها یک طایفه به اسم #دشمن_زیاری (یعنی دشمنان زیاران) دارند که نشان از دشمنی دیرینه لورها با زیاران یا زیودارها می باشد! طایفه #پیرحیاتی سید هستند و عرب محسوب می شوند! طایفه #زرگوش کُرد و از ایل کُردالی استان ایلام هستند! طوایف #ماسپی و #ناصرعالی از کُردهای اصیل استان ایلام هستند و با لورها میانه بسیار بدی دارند! طایفه بالوی از لکهای اصیل ایل بالاوند هلیلان در استان ایلام هستند! ایل #شوهان از کوردهای اصیل کرکوک ، موصل و سوریه هستند که هنوزم در آن نواحی زندگی می کنند و شرف خان بدلیسی بیش از 500 سال پیش به صراحت ریشه ایل شوهان را کُردی معرفی کرده است و کوردهای ملکشاهی و شوهان ریشه مشترک دارند! #کاوری یکی از طوایف ایل کُردتبار شوهان می باشد! ایل #ملکشاهی از کوردهای استان ایلام هستند(اصالتا کرمانج جنوب ترکیه) که به شدت با لورها میانه بدی دارند و چندین درگیری منجر به قتل با لورها داشته اند! طایفه #فراش از ناحیه فراشبندی استان فارس به استان لورستان مهاجرت کرده اند! ایل #کُلیوند یا #قُلیوند از لکهای اصیل سلسله هستند که با لورها میانه خوبی ندارند و حتی چندین نزاع با لورها داشته اند! ایل #حسنوند از لکهای اصیل سلسله هستند که با لورها میانه خوبی ندارند و چندین نزاع با لورها داشته اند! ایل غیاثوند یا قیاسوند از لکهای اصیل سلسله هستند که با لورها چندین نزاع منجر به قتل داشته اند! ایل بیرانوند از کردهای موصل عراق هستند که زبان همه ی آنها کُردی یا لکی می باشد و با لورها به خصوص طوایف پاپی و زینیوند چندین نزاع منجر به قتل داشته اند! #سگوند طبق سند مردم شناسی هنری فیلد عرب بنی کلب هستند حتی عده ای آنها را کورد یا لک می دانند! طایفه یا تیره #گله_دار از استان فارس و منطقه گله دار وارد استان های ایلام و لورستان شده اند! طایفه #رکرک طبق شجره نامه به رکن‌الدوله دیلمی می رسند ! تیره #کلانتری از لورهای قلاوند اندیمشک هستند و ارتباطی با لورهای چگنی ندارند! طایفه #پیرانی از کُردهای اصیل پیرانشهر هستند که به استان ایلام مهاجرت کرده اند و به زبان لکی صحبت می کنند! طایفه #میر طبق شجره نامه به عباس بن علی بن ابی طالب می رسند و عرب اصیل هاشمی هستند و حتی نام خانوادگی اکثریت این طایفه هاشمی یا هاشمیان می باشد! طایفه #سلاحورزی طبق شجره نامه رسمی عرب عباسی هستند! ایل #بیات از تُرکهای اصیل اوغوز هستند که در نواحی ازنا و الیگودرز و اراک و خمین نیز سکونت دارند!

من سارینا حاجیوند بختیاری هستم و همیشه نسل به نسل بهمون رسیده ما لورها هندی هستیم اینو از اجدادمون بهمون رسیده و این اصالت رو نسل به نسل همیشه حفظ کرده ایم! یه سری افراد میخوان این هویت باستانی رو از ما بگیرن. بنده به نمایندگی از قوم لور ساکن در ایران و هندوستان از همه افرادی که برای اصالت هندی ما لورها احترام قائل میشن تشکر میکنم و باعث وجد و شور و شعف هستش که هم تباران لور من هنوزم روی اصالت هندوستانی خودشان بعد 1600 سال از مهاجرتمان از ناحیه الوار راجستان به ایران و ... پافشاری می کنند! عده ای نمیخوان ما لورها اصالت هندوستانی خودمان را فریاد بزنیم. عده ای نمیخوان با هم تباران لوری خودمان در هندوستان یکی باشیم. ما لورها هندی هستیم اینو پدرمان و بزرگان ما بهمون گفتن. شاهنامه به دستان ایلمان بهمون گفتن! روستای حسن هندو بختیاری و دره هندو بختیاری و هندمینی دریکوند و چم هندی دهلوران بهمون گفتن! دره هندیان پاپی بهمون گفته! فارسنامه ناصری میگه طایفه پاپی اصل اصل هندی هستن آیا از این واضح تر باید هندی معرفی بشیم؟؟؟؟ گور شنگلی توی لُردگان(لوردگان) بختیاری چی؟؟؟ فکر نکنم حرفی واسه گفتن بمونه! ما لورها قلبمان برای هندوستان می تپد!

تمامی کامنت‌هایی که با نام‌های مختلف و بدون ارائه حتی یک منبع تاریخی و کاملآ به‌صورت غرض‌ورزانه و از روی کینه نوشته شده‌اند متعلق به فردی بیمار به‌نام《ابراهیم پیرداده》است که متولد دره‌شهر ایلام(پشتکوه‌سابق)است که مادرش از طایفه کلهر و پدرش از طایفه پیرداده است. تمامی کامنت‌ها که حتی املاء متن‌شان یک‌جور است را همین ابراهیم‌پیرداده نوشته و خود را《زن》معرفی کرده مثل: ناشناس، مهرناز لرستانی، بهاره بختیاری، شهناز شاهوردی، ماندانا کوشکی، شیما حاجی‌وند، سولماز زینی‌وند، کلثوم دریک‌وند، هناس مرادی ممسنی، اشکان پارسه بختیاری، لیلی حاجی‌وند، عرفان خورموجی، مقداد پارسی، شهلا دریک‌وند، معراج، آیناز سلاح‌ورزی، لیلا دریک‌وند، الیکا سلاح‌ورزی، مهناز سالاروند، شیدا سوری، لیلا پاپی‌و...خطاب به این فرد بیمار باید گفت: لک کلمه‌ای هندی است و کولی‌وند طایفه‌ای لک‌زبان است و روستای هندی در الشتر لک‌‌زبانند. هندی‌ها به آتش می‌گویند《آگنی》و لک‌ها به آتش میگویند《آگر》کیوان‌پهلوان درکتاب نیای رضاشاه می‌نويسد: زمانی‌که نادرشاه‌افشار به هند رفت چند هندی در سپاهش بودند که در الشتر ساکن شدند و طایفه《هُنی》یا هندی را به‌وجود آوردند که الان در روستای هندی‌الشترند و فامیلی هندی‌زاده دارند و لک‌زبانند. در دلفان طایفه‌ای بنام هُنی یا هندی است. درکرمان مثلی است که گویند: با سه کَس مکن آشنائی _ لک و لولی و عطااللهی: جغرافیای کرمان، احمدعلی‌خان وزیری صفحه‌۱۴۴. بیرانوندها ضرب‌المثلی دارند که میگن: سه کَس نیره دسه برا_ لک و لوتی و نوکرم‌الله. درمقاله؛ وضعیت‌اجتماعی کاولی‌ها درغرب‌ایران اثر دکترحسن‌زندیه، درمجله تحقیقات تاریخ‌اجتماعی، صفحه‌‌210‌آمده: کاولی‌ها درمناطق غرب‌ایران بیشتر به زبان لکی صحبت می‌کنند(مثل طوایف کولی‌وند، هُنی=هندی و آزادبخت)و هنوز هم بسیاری از آنها که دراین مناطق بسر می‌برند همان اصول_گرامری_لکی و لهجه لکی در کُردی و فارسی‌گویی‌شان پیداست از لحاظ تاریخی نیز نشانه‌هایی در دوره قاجار در دست است که از غیرقابل‌فهم بودن زبان آنها به‌سبب لک بودنشان سخن رانده‌اند(هالینگبری، صفحه‌۸۶) درکتاب گزارش‌شرق‌شناسی نام لک درمیان اقوام هندی است. لک‌نو نام ایالتی در هند است. بزرگترین طایفه لک کولی‌وند است. در الشتر روستایی بنام هندی است. لک یک عددشمارش‌هندی به‌معنای صد است درفرهنگ لاروس آمده: لک عندالهُنود، یعنی لک نزد هندی‌ها میشود صد. درسفرنامه رابینو صفحه‌11‌آمده: لک‌ها عرب و از نسل حجازی‌ عرب‌اند. هنری راولینسون در سفرنامه‌اش، صفحه‌۱۵۶‌آورده: لک‌ها قرن‌۱۲‌هجری از موصل‌عراق آمدند. در دانشنامه جهان اسلام جلد‌5‌، صفحه‌155‌آمده: لک عرب و از نسل بنی‌دُلف عِجلی است و دلفان بازمانده آنهاست. دایره‌المعارف‌فارسی، لک را عرب و مهاجر از موصل‌عراق ذکر کرده. در نقاوه‌الآثار آمده: شاه‌عباس‌صفوی، لک را از عراق برای تضعیف قدرت اتابکان‌لُر، وارد ایران کرد دکتر میرجعفری درتاریخ تیموریان، صفحه‌281‌آورده: لک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوی‌ترکمن بود. ابوبکر طهرانی درکتاب دیار بکریه و میرهاشم محدث، درکتاب تاریخ قزلباش و فاروق سومر درکتاب آق‌قویونلوها، اسامی طوایف آق‌قویونلوها را ذکر کرده که نام طایفه لک در بین‌شان‌است. حشمت رحمتی درکتاب، قوم لُر درآینه تاریخ، صفحه‌40‌می‌نویسد: خدایی‌خان حسن‌وند گفت: اجدادش عربند. جان پری درکتاب کریم‌خان‌زند نویسد: طوایف لک یقیناً از نواحی شمالی به لُرستان کوچ کرده و به‌وسیله شاه‌عباس‌صفوی درشمال‌غربی لُرستان اسکان داده شدند. غلامرضایی درکتاب تاریخ لُرستان نویسد: عشایر صله‌صله، دلفان و خزل درحوالی کرمانشاه بودند. پرویز رجبی درکتاب کریم‌خان‌زند نویسد: چم‌چمال و هرسین محل اقامت عشایر دلفان و خزل(خزعل) بود و.ایی.ساوینا درمقاله: نام اقوام درجغرافیای ایران نویسد: اقوام کم‌جمعیت و کم‌اهمیّتی وجود دارد که درتاریخ‌های گوناگون به ایران مهاجرت کردند مانند: اَرامنه، گُرجی‌ها، لَک‌ها، آسوری‌ها و یهودی‌ها از جمله این اقوامند. عیوقی(شاعر غزنوی)گوید: با مردم لک(نادان) تا بتوانی تو میامیز _ زیرا که جز از عار نیاید ز لک و لاک سیسیل اِدموندز درکتاب: یادداشت‌هایی درباره لُرستان، نویسد: خوانین لَک القابی بیش‌از شایستگی خود دارند آنها نواحی حاصل‌خیز لرستان را به زور اشغال کردند برای غارت‌گری و راهزنی تا قم پیش رفته‌اند. خوانین لک یونیفورم_روسی می‌پوشد و از روس‌ها حق‌الزحمه دریافت می‌کنند! درخاطرات نخستین سپهبد ایران آمده: مهرعلی‌خان حسنوند(لک) نزدم آمد و گفت: اگر ما بخاطر راهزنی و دزدی مقصریم تو دریای رحمتی! من خطاکارم ولی حالا عفو کن من برای خدمت‌گزاری آماده‌ام! سپهبدامیراحمدی از لکها به‌عنوان اشرار و دزد نام برده که به ولایات همدان و اراک دستبرد می‌زدند! در صفحه‌۲۱۵‌آمده: لک‌ها عمدتاً دزدند و می‌گویند: اَلقارعَه ما القارعَه، نعوذبالله این آیه قرآن را خودشان به غارت‌گری و دزدی تفسیر کردند! در سفرنامه مُسیو چریکوف آمده: پیشه لک‌ها دزدی و راهزنی است. درکتاب حرکت‌تاریخی کُرد به خراسان صفحه۷۰ از کردهای زیک یا زوط نام می‌برد که در مرزهای شرقی ایران بودند. در دانشنامه جهان اسلام جلد۹، صفحه۶۹۸ آمده: جت‌های سند در ۱۱۷۰، علیه《محمد مرادیاب خان کلهوری》حاکم موروثی سند شوریدند و بجای او《غلامشاه خان کلهوری》را به حکومت نشاندند. کلهور نام طایفه‌ای از طوایف کُرد در کرمانشاه است و طبق این منبع اصل کلهرها در سند پاکستان بوده است. هندی‌ها به آتش می‌گویند آگنی و کُردها به آتش می‌گویند آگر. کُردها عاشق موسیقی و رقص‌‌اند و خواننده‌ای دارند بنام محمود کولی. بارون دوبد درسفرنامه‌اش صفحه‌310‌‌‌می‌نویسد: کرمانشاه و کردستان پُر از کولی است.

پاسخ به دانشجو تاریخ: جالب است IP شما با فردی به نام《ابراهیم پیرداده》که او را شخصی بیمار خواندید، یکی است. یعنی قاعدتاً یک نفر هستید.

ببخشید پس چرا ابراهیم پیرداده اهل دره‌شهر ایلام با یک lP اون‌همه پیام و حرف بدون سند و توهین و هتاکی کرد ولی شما با علم به اینکه میدانستید دروغ و تهمت و افترا زده ولی کوچک‌ترین اعتراضی به او نکردید و هزاران پیام بی‌ارزش او را نشر دادید؟ درحالی‌که جواب منطقی و براساس متن تاریخی، که حتی شماره صفحه و نام کتاب را هم اعلام کردیم ولی شما انتشار ندادید؟ پس این لُرستیزی کاملا سیستمی است اساسا شما لُرهای شیعه را می‌کوبید و کردهای سنی را بزرگ می‌شمارید.

شما همان ابراهیم پیرداده هستید. نیستید؟ خودتان با خودتان در حال بحث هستید. خودتان به خودتان فحش میدهید. تعجب میکنم از این رفتارها. کامنتهای موافق و مخالف را منتشر میکنیم.

شیعه و سنی دو بال از یک پرنده مقدس به اسم اسلام هستند! دانشجوی تاریخ شما احتمالا جز فتنه گری بین مذاهب اسلامی کاری ندارید! اون از بهرام آبتین بختیاری با فحاشی به کلیت اسلام اینم از شما! وقتی میگیم لورها هندو تبار هستند واسه همین فتنه گری های شما لورهای لوطی پلدختری هستش! مثلا میخواید بین مذاهب اسلامی را خراب کنید؟!

همین یک جمله تاریخی از سردار اسعد بختیاری برای هندی بودن ما لورها کافیه! سردار اسعد بختیاری مهره فراماسونی در کتاب تاریخ بختیاری اعلام می کند بین لورها و ایرانی ها متقابلا علاقه ای وجود ندارد! یعنی بالاترین شخصیت ما لورها اومده گفته لورها و ایرانی ها یکی نیستند و حتی علاقه ای به هم ندارند! والتر هینتس هم به صراحت در کتابش میگه لورها مردمی هندی الاصل هستند! اسناد تاریخی گواه هندی بودن ما لورهاست! مثلا میخواید هویت هندی راجستانی ما لورهای سیک هندی را با برچسب به بقیه اقوام جعل کنید؟! :)

#بابا_باجوآ‌(Baba ‌Bajwa)‌‌مورخ هندی در یوتیوب فیلمی بنام‌‌(History of Lak jatt)‌‌به اشتراک گذاشته که از تاریخ قوم(#لک_جت)در هند صحبت می‌کند و می‌گوید لک‌ها در ایالات: #لک‌نو، پنجاب، مکران، بلوچستان، سند، #لکی‌مروت، کشمیر(#لک‌راج)، مولتان، گجرات و راجستان(#لک‌تاج) سکونت دارند . #شهباز_احمد_لک مورخ پاکستانی در ویدئو‌(Lak Brothers in Pakistan)‌‌به قوم لک در #پاکستان می‌پردازد و اسامی شهرهایی که لک‌ها درآنجا ساکن‌اند را میگوید: #لک‌ساید در نینیبال، #لک_هیم‌پور و #لک_هناو در اوتارپرادش، #لک_سر در اوتارکند. هم‌چنین از مشاهیر لک که پسوند لک در فامیلی خود دارند صحبت می‌کند . در دایره‌المعارف بزرگ‌نو، جلد‌9‌، صفحه‌8047‌، آمده: لک‌ها در داغستان(قفقاز)در منطقه‌ای بنام #کولی‌(KULi)‌‌سکونت دارند . درتاریخ فرشته(تاریخ عمومی هند)، صفحه‌149‌، از#محمد_لکی به‌عنوان سردار هند نام برده‌ و درصفحه‌‌223‌، از#قطب‌الدین_لک به‌عنوان حاکم کالنجر هند نام می‌برد . فرهنگ ارشاد درکتاب مهاجرت تاریخی صفحه‌73‌، نوشته: #تی_لک فرمانده سپاه هند بود . هنری والتر درکتاب#گزارش_شرق‌شناسی از طایفه گله‌داری در هند بنام لک نام می‌برد . ابوریحان‌بیرونی در تحقیق ماللهند صفحه‌103‌‌، از قبیله لک در هند نام می‌برد . درمجالس جهانگیری(عبدالستار بن قاسم)صفحه‌202‌، از قوم لک در هند نام می‌برد . رومیلا تاپار درتاریخ هند، صفحه‌35‌، از لک‌شمن درهند نام می‌برد . دراحسن‌التواریخ صفحه‌55‌، از منطقه لک‌لک‌خانه در افغانستان نام می‌برد . درجغرافیای الشتر صفحه‌115‌، آمده: درجنگ کرنال، یارامیر یوسفوند دو پسر هندی بنام(هارز و فارز)را به میان لک‌ها آورده که#روستای_هندی_الشتر و#قیطاس‌آباد دینور کرمانشاه از نسل آن‌هاست . درفرهنگ آنندراج آمده:#لکی نام جنگلی بین کشمیر و آندرا پرادش در هند است . مرتضی اسدی درکتاب#زبان_سانسکریت_لک، صفحه‌40‌، نوشته: لکی هم‌سنگ سانسکریت هندی است . در جغرافیای کرمان صفحه‌144‌، آمده: با سه کَس مکن آشنایی؛ لک و لولی و عطاءاللهی . ریچارد فرای درکتاب تاریخ‌باستانی‌ایران، صفحه‌51‌، لک‌ها از مهاجران اخیراند و لکی لهجه‌ای از کُردی است . دکترحسین‌میرجعفریان درتاریخ تیموریان صفحه‌281‌، لک و جک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوهای ترکمن‌اند . ایرج‌کاظمی درکتاب دلفان در گذر تاریخ، صفحه‌30‌، خاندان عرب بنی‌دلف جد دلفان‌اند . درکتاب نصف جهان فی تاریخ اصفهان، صفحه‌230‌، لک از نسل درگزینی‌های موصل‌عراق‌اند . ایرج‌افشار درکتاب طوایف عشایری ایران، صفحه‌948‌، طایفه داودی‌ها کولی‌اند . مصطفی‌قلی‌خسروی رئیس اتحادیه املاک تهران، در‌28‌اسفند‌‌1396‌در نامه‌ای اعلام کرد افرادی‌که متولد کوهدشت‌اند و درتهران خانه می‌گیرند باید اطلاعات‌شان به پلیس ارسال شود چون اکثرا خلاف می‌کنند . درمقاله#وضعیت_اجتماعی_کولی‌ها_درایران اثر#دکترحسن‌زندیه آمده: کاولی‌ها درمناطق غرب‌ایران بیشتر به#زبان_لکی صحبت می‌کنند(مثل طوایف کولی‌وند، هُنی=هندی و آزادبخت)و هنوز هم بسیاری از آنها که دراین مناطق بسر می‌برند همان #اصول_گرامری_لکی و#لهجه_لکی در کُردی و فارسی‌گویی‌شان پیداست از لحاظ تاریخی نیز نشانه‌هایی در دوره قاجار در دست است که از غیرقابل‌فهم بودن زبان آنها به‌سبب#لک_بودنشان سخن رانده‌اند(هالینگبری، صفحه‌۸۶) . هنری والتر درکتاب#گزارش_شرق‌شناسی از طایفه گله‌داری بنام لک در هند نام می‌برد. لک‌نو نام ایالتی در هنداست. بزرگترین طایفه لک#کولی‌وند است. در الشتر روستایی بنام#هندی است. در نورآباد طایفه‌ای بنام هُنی(هندی)دارند. لک یک#عدد_شمارش_هندی بمعنای صد است درفرهنگ لاروس آمده:#لک_عندالهُنود، یعنی لک نزد هندی‌ها میشود صد . در جغرافیای کرمان صفحه‌144‌، آمده: با سه کَس مکن آشنایی؛ لک و لولی و عطاءاللهی . ریچارد فرای درکتاب تاریخ‌باستانی‌ایران، صفحه‌51‌، لک‌ها از مهاجران اخیراند و لکی لهجه‌ای از کُردی است . دکترحسین‌میرجعفریان درتاریخ تیموریان صفحه‌281‌، لک و جک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوهای ترکمن‌اند . ایرج‌کاظمی درکتاب دلفان در گذر تاریخ، صفحه‌30‌، خاندان عرب بنی‌دلف جد دلفان‌اند . درکتاب نصف جهان فی تاریخ اصفهان، صفحه‌230‌، لک از نسل درگزینی‌های موصل‌عراق‌اند . ایرج‌افشار درکتاب طوایف عشایری ایران، صفحه‌948‌، طایفه داودی‌ها کولی‌اند . مصطفی‌قلی‌خسروی رئیس اتحادیه املاک تهران، در‌28‌اسفند‌‌1396‌در نامه‌ای اعلام کرد افرادی‌که متولد کوهدشت‌اند و درتهران خانه می‌گیرند باید اطلاعات‌شان به پلیس ارسال شود چون اکثرا خلاف می‌کنند. اون طوایفی که در کوهدشت خلافکارند تماما لک‌زبان و از طوایف گراوند، دلفان، نورعلی، اولادقباد و شاهیوند هستند.

این داستانهای متوهمانه دیگه برای لاپوشانی اصالت هندی ما لورها فایده نداره! ما لورها هندی هستیم و سند 1300 ساله به اعتبار حکیم ابوالقاسم فردوسی داریم!

داداش من سارا درخش بویراحمدی هستم و از بزرگان خودمان بارها شنیدم ما لورها هندی الاصل هستیم. شاهنامه هم میگه هندی هستیم . ما لورها مفتخریم که هندوستانی هستیم و برای ساز و آواز و تال و تنبک و خنیاگری وارد ایران شدیم. الوار ایران با افتخار هندوستانی الاصل هستیم

من شِیدا جودکی لوری ساکن هندیمشک خوزستان هستم و با افتخار و صراحت کامل اعلام می کنم ما لورها هندوستانی هستیم و تمام حرف های فردوسی کبیر درباره ما لورها عین حقیقت می باشد و ما لورها توسط شنگل پادشاه هندوستان و بهرام گور ساسانی به ایران واردات شدیم. ما لورها هندوستان را ریشه اصلی خودمان می دانیم و اتفاقا با لورهای هندوستان هم ارتباط داریم و بختیاری ها ، پاپی ها ، لوطی ها ، براهویی ممسنی ها و بهمئی بمبئی ها توی هندوستان معروفن. هندوستان در قلب تک تک ما لورهاست.

حرفاتون خنده داره اولا تو شاهنامه نوشته لولیان ، لولیان کسانی بودند که شغلشان رقص و نوازندگی و سرگرمی بود اینا رو به درخواست ایران از هند آوردن برای این کارها و در کل کشور آنها را پراکنده کردن برای اینکه مردم را سرگرم کنن دوماً تنها قوم ایرانی که شاهنامه خوانی دارند و هر ساله جشنواره شاهنامه خوانی برگزار میکنند لرها هستند اگه فردوسی علیه لرها کوچکترین مطلبی می‌نوشت ما شاهد شاهنامه خوانی لرها نبودیم ، بله حقیقتا قوم لر قدیمی ترین قوم ایران است و تاریخ زیبایی دارد بایدم نسبت بهشون حسادت کنید و مطلب بنویسید اگه حسادت نمی‌کردید حتما چیز خاصی نبودیم

اگر حرف های این سایت خنده داره پس چرا عصبانی هستید؟ 1. در شاهنامه گفته لوریان. در سکه های لُری هم حاکمان لُر، خود را لور معرفی کردند که این یک دلیل از هزاران دلیل است که نشان میدهد لوریان همان لور و لُر هستند. 2. جشنواره شاهنامه خوانی هم جدید است. مربوط به همین قرن معاصر است. قدمت ندارد.

درانجمن آرای ناصری یکبار لر آمده بنام قومی از ایران/و یکبارم لوری آمده به معنای رِند، سرمست و سرودگو که در توضیحات نوشته لولیان، که هیچگونه پیوندی میان لر و لوری وجود ندارد . درفرهنگ عمید صفحه‌۸۹۱‌، لر نام یکی از اقوام بزرگ ایران که درغرب ایرانند/و درصفحه‌۸۹۸‌، لوری یعنی لولی، خوره و جذام و لولی به معنی خوش اندام، بانشاط و سرمست است . درکتاب قلندریه درتاریخ، لر به‌عنوان قوم/و لوری به‌عنوان رِند و سرمست جدا از هم آمدن . اما مغرضان با خلط مبحث و سفسطه می‌خواهد سرمخاطب شیره بمالد و لوری را لر جا بزند . لر از دو_حرف تشکیل شده که براحتی می‌شود هزار معنی در زبانهای مختلف و هزار مکان در دنیا را به آن منتسب کرد اما جز شباهت_لفظی چیزی نیست. در نیدرزاکسن آلمان شهری بنام لر هست . در ارمنستان استانی بنام لوری/درفرانسه بندری بنام لوریان/دراسپانیا منطقه‌ای بنام لر/ولی بجز شباهت‌لفظی، چیزی ثابت نمی‌شود . مغرضان با رندی میخواهند گزاره بسیار نادرست از واژه لر ایرانی با لولی و تشابه اسمی این دو واژه، مایه برخی کارشناسی‌های سطحی، در فضای مجازی شده‌ اما منابع به وضوح بین‌شان فرق گذاشته: . منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم(اخوان ثالث) . ﻓﻐﺎﻥ ﮐﺎﯾﻦ ﻟﻮلیاﻥ ﺷﻮﺥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺷﻬﺮﺁﺷﻮﺏ(حافظ) . ﻫﻨﺪﻭﯼ ﻃﺮﻩﺍﺕ ﭼﻪ ﺭﺳﻦ ﺑﺎﺯ لولیﯾﺴﺖ/لوﻟﯽﮔﺮﯼ ﻃﺮﻩ ﻃﺮﺍﺭﻡ ﺁﺭﺯﻭﺳﺖ(مولوی) . ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻟﻮﻟﯽﺍﻥ/ﺑﺎﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺴﮑﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ(خاقانی) . لفظ لوری‌ در نسخه فلورانس که قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه است اصلا وجود ندارد درنسخه خطی شاهنامه‌(کتابخانه‌مجلس‌ایران)‌به‌شماره ثبت‌‌16299‌‌،‌ صفحه‌456‌‌، نوشته: لولیان . درنسخه خطی شاهنامه(کتابخانه کنگره آمریکا)نوشته: لوزیان . درشاهنامه نسخه مسکو، جلد‌۷‌، صفحه‌۴۵۱‌، نوشته: نوریان . درشاهنامه جلال‌خالقی، جلد‌۶‌، صفحه‌۶۱۲‌ نوشته: کوریان . درجامع‌التواریخ فضل‌الله‌همدانی، قرن‌۷‌،‌ آمده: ‌۱۲‌هزار کاولی(کابلی)و لولی کسانی‌اند که حافظ، مولوی و خاقانی از آنها نگاره«لولی»یادکرده‌اند که امروزه نوادگانشان در بخشی‌هایی از بلوچستان وپاکستان با همین نام زندگی می‌کنند و این گروه قومی هیچ پیوندی با مردمان کوه‌نشین لر درغرب ایران ندارند . هنوز از این لوریان شاهنامه در بلوچستان گروه‌هایی وجود دارد مانند روستای لوری رود در زاهدان که امروزه هم بنام «لوری یا لوزی» از آنها یاد میشود و در موسیقی مشهورند و هنر لانگو از همین مردمان است . مولوی: ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد . مولوی: گر شام و گر عراق و گر لرستان _ روشن شده زان چهره چون نورستان . سعدی: هرچند که هست عالم از خوبان پر شیرازی و کازرونی و دشتی و لر . در اشعار بالا دو شاعر که در اشعارشان لر را لر و لولی را لولی خطاب می‌کنند دلیل بر ناهمسویی این دو واژه باهم می‌باشد و نمونه‌هایی از این دست بسیارند . کولی شکل تغییریافته کابلی است که به قوم یا سرزمین خاصی تعلق نداره و همه‌جا هستن و نمیشه براش محدوده جغرافیایی تعیین کرد ژنرال سایکس درتاریخ ایران میگه آذربایجان ‌50‌هزار خانوار کولی دارد که به آنها قراچی میگویند/یا شیراز پُر کولیه/بارون دوبد درسفرنامه‌اش صفحه‌313‌ می‌نویسد: کرمانشاه و کردستان پُر از کولی است/لک‌ها یک طایفه بنام کولی‌وند دارند/یا طایفه فیوج(کولی) بین فارس‌ها پخش هستند/یا زوط‌ها بین بنی‌تمیم ذوب شدند/هند نام زن ابوسفیان بوده‌است

داستان پرداز خوبی هستی :) باید رُمان نویس میشدی! الان توی هندوستان و ایالت راجستان ما شهری به اسم الوار داریم رو میخوای چه طوری توجیه کنی؟!

دقیقا لورها هندی هستن و از هندوستان وارد ایران شدن

سهیلا خانم من خودم لور راجی ساکن حسن هندو بختیاری در شهرستان کوهرنگ هستم! عده ای از ما لورها دارند به ریشه هندی ما خیانت میکنن و میگن ما نباید به اجداد هندی خودمان افتخار کنیم و بهش بنازیم و اونو فریاد بزنیم. ولی ما لورها اصل هندی هستیم و سلمان خان و کارینا کاپور هم تباران لوری ما در هندوستان هستن. وقتی ما هندی هستیم بگیم کجایی هستیم؟؟؟ بگیم ژاپنی خوبه؟؟؟ ما لور هستیم و ریشه اجدادی و پدری ما هندوستان بوده این حرف شاهنامه هستش. همان شاهنامه ای که دست بزرگان لور هستش و بهش ایمان و اعتقاد راسخ دارند. ❤️❤️ ما لوریان هندوستانی هستیم و از نسل راجه های راجستانیم❤️ حسن هندو بختیاری و دره هندیان پاپی سند هندی بودن ما لورهاست

محمدسهرابی درکتاب آئین میترائیسم در لرستان صفحه صدو چهل و چهار می‌نویسد: در لرستان نام اسامی مردان اغلب با نام #پیر ترکیب می‌شود مثلا واژه #پاپی صورتی از واژه پاپ(پاپای لُری)است که در زبان لُری به‌معنی پدربزرگ است واژه پاپی واژه‌ای #میترایی است #پاپا(پدر بزرگ)در اصل به معنای #پیتر(پیر)در مسیحیت است و عنوان معنوی و آسمانی مهر در آخرین درجات سیر و سلوک، عنوان پدر یا پیر است و واژه پاپ(پاپا در لُری)از همین بنیاد است و پاپک(بابک)باز ریشه در همین آئین مهر دارد درفرهنگ عمید، پاپی یعنی پیرو و دنباله‌رو، و درپی کسی یا کاری بودن یا در امری اصرار ورزیدن و اسامی پاپی حسین(دنباله‌رو حسین)، پاپی محمد(پیرو و دنباله‌رو محمد) و...ریشه در معنی پاپی(به معنی دنبال کننده)دارد که یادگار از فرهنگ میترایی است واژه میر(یکی از ایلات لُر)نیز شکلی از مهر یا میتراست و اسامی چم مهر پلدختر، هلوش که شکل تغییریافته #هلیوس_یونانی که نام دیگر مهر است و مهرگان(صیمره یا دره شهر)که سکنه اصلی اش طوایف لُر مثل میر، زینیوند(دریکوند)، کلانتری(چگنی)،جودکی و..هستند در #دانشنامه_جهان_اسلام، جلدپنج، صفحه سیصدو سی وهفت آمده: اطلاق واژه پاپی بر این مردم و سکونتگاه آنان با وجود #بقعه_شاهزاده_احمد دراین منطقه ارتباط دارد زیرا خدام این بقعه #پاپی نامیده می‌شوند هنگامیکه شاهزاده احمد فرزند امام کاظم، وارد این منطقه شد، مردم از وی پیروی کردن و از اینرو واژه #پاپَی بمعنای #پیرو به آنها اطلاق شد اما چون تلفظ این واژه برای مردم سنگین بود آنرا بصورت کنونی درآورده‌اند واژه پاپی در اصل#پاپا به معنای#جدّ بوده، اصولاً در لرستان واژه پاپا یا بابا (جد) به‌عنوان احترام به‌صورت پیشوند بنام صاحبان بعضی از بقعه ها چون: #بابابزرگ، #باباخوارزم، #بابازید، #باباخلیل و...اضافه شده‌. در منطقه پاپی هنوز بقعه ای با عنوان #پاپا_انار(دینار)در دهستان کشور وجود دارد که مردم منطقه او را جد اعلای خود می‌دانند این واژه برای اولین بار به‌صورت پیشوند همراه با نام #مُراد جدّ هفتم خوانین و بنیانگذار ایل پاپی ذکر شده‌است‌ درکتاب #جغرافیای_لرستان که سال هزار و دویست و شصت و یک شمسی، زمان ناصرالدین شاه قاجار نوشته شده، صفحه بیست و شش آمده: هرو(چغلوندی)درقدیم متعلق به طایفه #پاپی بوده(هنوز نام چشمه پاپی در چغلوندی موجوده) اما قایدرحمت ها اواخر زندیه آنرا تصرف کردند

لورها پر از الحاقی هستند! سگوندها عرب بنی کلاب هستند! طایفه رشنو کرد کرمانج اصیل هستند! سلاحورزی عرب ربیعی شمال عراق هستند! طایفه میر عرب هاشمی از قبیله بنی هاشم قریشی هستند! طایفه سوری از کردهای سوریه هستند! باجلوندها سرپل ذهابی هستند و جزو قشون زندیه بودند! عمرایی یا امرایی دزفولی هستند! طایفه رکرک از پارسیان و دزفولی الاصل هستند! گودرزی پارس اصیل هستند! شولها پارس اصیل هستند! آغاجری ترک اصیل هستند! باوی ها عرب اصیل هستند! بختیاری کرد شامی هستند! جانکی طایفه ای از کردهای شامی می باشد! آسترکی طایفه ای از کردهای شامی می باشد! ساکی پارس هستند و نطنزی به صراحت گفته است ساکی جزو لور نیستند! بیاتها ترک اصیل ساکن ازنا هستند! پشته ها ترک اصیل ساکن ازنا هستند! افشارها ترک قرخلو ساکن ازنا و الیگودرز هستند! طایفه بیرانوند عرب از نسل هیجالی حجازی هستند! بابادی و بهداروند عرب بصره عراق هستند! عرب کمری از اعراب کعبی هستند!. طایفه بهاروند ترک بهارلو همدان هستند که از شهرستان بهار همدان وارد خرم آباد شده اند! طوایف پازوکی و بیگلری ترک اصیل هستند! این طوایف به مرور زمان درون لورها آسمیله و هضم شده اند و به اشتباه جزو لوریان معرفی می شوند! لورها اصالتا هندی هستند! شاهنامه به درستی لورها را هندی معرفی کرده است!

پس زبان کهن لری چه میشه چه جوری بوجود اومده پس اگر همه عرب هستند و ترک چرا ترکی و عربی صحبت نمیکنند خب برا خودت دروغ و و‌خیال سر هم می‌کنی اخی معلومه خیلی اذیتت کردنه لرها

اصلا الان چیزی به اسم زبان لوری نداریم که. لوری یه لهجه شکسته از زبان فارسی هستش. لورها طوایف دریکوند چگنی و کوشکی و حاجیوند و موگویی و ... هستند بقیه الحاقی حساب میشن

بیخود کردی عقده ای زبان لری تکرار کن دهنت عادت کنه سرچ کن زبان لری هوشن مصنوعی هم هست قشفراری برگرد ازبکستان

لُری زبان است و چندین گویش و لهجه دارد دکتر اریک جان آنونبی و دکتر ویلر تکستون و دکتر کرم علیرضایی و دکتر احمد بارانی و یاسر یاوریان و عزیز نادری، دکتر جلال‌الدین کزازی و حمیدایزدپناه، لُری را زبانی مستقل می‌دانند و در مورد زبان لُری کتاب نوشتند . ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻧﺪﻫﺎﯼ ﺍﺷﺘﻘﺎﻗﯽ ﻭ ﺗﻌﻮﯾﻀﯽ ﺩﺭ زبان ﻟﺮﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﻟُﺮﯼ۳۸ ﻭﺍﺝ ﻭ ۱۲ ﻣُﺼﻮﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﺭﺳﯽ ۲۹ ﻭﺍﺝ ﻭ ۶ ﻣﺼﻮﺕ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﺮﺧﯽ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ ﻟُﺮﯼ ﺑﺎ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻣﻌﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺎﻫﻤﮕﻮﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺘﻤﻢ ﯾﺎ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻣﺘﻤﻢ ﻗﯿﺪﯼ، ﻣﺘﻤﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﻌﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻓﻌﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﺟﻤﻠﻪ ﺟﺎﯾﮕﯿﺮ ﺍﺳﺖ . #ﺣﻤﺪﺍﻟﻠّﻪ_ﻣُﺴﺘﻮﻓﯽ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮔﺰﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ۷ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﯼ ﺁﮔﺎﻩ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﯼ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ۷ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﮑﻪ #ﺯﺑﺎﻥ_ﻟُﺮﯼ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﻗﻮﻡ ﻟُﺮ ﺭﺍﯾﺞ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺩُﻭﺑﺪ ﺭﻭﺳﯽ ﺩﺭ #ﺳﻔﺮﻧﺎﻣﻪ_ﻟُﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ ۱۸۴۵ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ : ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﻫﺎ ﮐﻪ ﺣﺎﻭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻭ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎﺕ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻣﻨﺴﻮﺥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ پهلوی ﻗﺪﯾﻢ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ، ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﯼ ﺍﻏﻤﺎﺽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻃﻮﺍﯾﻒ ﻭ ﺯﺍﮔﺮﺱ ﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﻋﻤﻮﻣﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ . ﻫﻨﺮﯼ ﺭﺍﻭﻟﯿﻨﺴﻮﻥ ﮐﻪ ۱۶۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪﻟُﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﺍﺵ ﺹ  ۱۱۳  ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ : ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥﻟُﺮﯼ ﺍﺯ(ﭘﻬﻠﻮﯼ‏) ﻣُﺸﺘﻖ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﻫﺎ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً پهلوی ﻗﺪﯾﻢ (ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ‏)ﺍﺳﺖ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺻﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻟُﺮ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻫﻨﺮﯼ ﺭﺍﻭﻟﯿﻨﺴﻮﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﻣَﺮﺩﻭﺥ ﮐُﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺩﺭﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺮﺩﻭﺥ، ﺹ ۴۵ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ : ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﻭﻝ ﻟُﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺍﮐﻪ ﻣﺤﻞ لُرها ﺑﻪ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ ﻣﺮﮐﺰ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺍﺯ ﻣُﺮﺍﻭﺩﻩ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﻧﺐ ﻫﻢ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺩﮐﺘﺮ ﮐَﺮﻡ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎﯾﯽ ﺩﺭﮐﺘﺎﺏ «ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﯼ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ » ﺹ ۲۷ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ: ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺭﯾﺨﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻣﯿﺮﺳﺪ . ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺭﺍ ﻭ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﻭﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯼ ﻋﻠﻢ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﻣُﺴﻠّﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻟُﺮﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺖ ﺁﻭﺍﯾﯽ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻭﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯼ ﺧﺎﺹّ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺍﺫﻋﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﮐﻪ ﻟُﺮﯼ ﯾﮏ مجموعه ﺯﺑﺎﻥ  ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﮔﻮﯾﺸﻬﺎ ﻭ ﻟﻬﺠﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﯽ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺑﻼﺩ ﻟُﺮﻧﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻮﺯﻩ ﺟُﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ﻭﺳﯿﻌﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮔﻮﯾﺸﻮﺭ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺎﺟﻬﺘ‌‌ﮕﯿﺮﯼ ﺗﻌﺼﺐ ﺁﻟﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﻣﻮﺍﺯﯾﻦ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺳﯽ، ﻟُﺮﯼ ﺭﺍ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ !!! ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﮐﻪ ﯾﺎ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ ﻧﯿﺴﺖ، ﯾﺎ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ، ﯾﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ‏«ﺗﻤﺎﯾﻼﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻣﻠّﯽ ‏» ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻧﻈﺮ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺍﺗﮑﺎﺀ ﻧﮑﻨﯿﺪ! ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺗﺨﺼﺺ ﯾﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺗﺨﺼﺺ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﻄﻠﺐ ﻧﻨﻮﯾﺴﯿﺪ

خودمونیم #بیا_ریم کجاش زبانه؟! لورها به خانه یا #خونه میگیم #حونه! به #بیا_بریم میگیم #بیا_ریم! به #گفتم میگیم #گُتم! به #آفتاب میگیم #اَفتو! به #خاله میگیم #حاله! به #اومدم میگیم #اومام! لوری همش فارسیه شکسته هستش! ما لورها جز لاف زدن و شانتاژ و دروغ چیزی بلد نیستیم! لوری لهجه ای بی اعتبار از زبان رسمی پارسی هستش! حمدالله مستوفی میگه ما لورها حاصل تجاوز اعراب به کنیزان سلیمان نبی هستیم و حتی میگه خود لورها هم معترفند که از نسل اعراب و کنیزان سلیمان نبی هستند! چرا اینو نمیگید؟! چرا بخشی از کتاب رو سانسور و حذف می کنید؟! همینجوری می خواید اصالت هندی راجستانی ما لورها را جعل هویتی کنید؟! مقبره حسن خان سوری حاکم بیهار هند هنوزم پابرجا هستش! لوری اگه زبان باشه توی کشور قابلیت ثبت ملی به عنوان یک زبان مستقل را دارد!

تاریخ یعنی سند و مدرک که شما هیچ سندی برای حرفهایتان ذکر نکردید. بهاروندها طایفه‌ای از ایل دریکوند هستند و شجرنامه دارند. رشنو نام ایزد عدالت در ایران‌باستان و نام یکی از ایلات لُر زبان است. سلاح‌ورزی نامش درکتاب تاریخ‌گزیده درقرن پنج‌هجری به‌عنوان طایفه‌ای از قوم‌لُر آمده که صنعتگر بودند و سلاح می‌ساختند. میرها از نسل میر شاهوردی‌خان آخرین اتابکان‌لُر هستند. سوری‌ها طبق‌کتاب سرتیپ رزم‌آرا(جغرافیای نظامی لرستان صفحه‌۲۱۲‌)از نسل ماهان سوری و از نژاد اتابکان‌لُر هستند که سلطنت داشته‌اند. مصطفی پاشنگ درکتاب فرهنگ نام‌های کهن و باستانی صفحه‌۵۰‌ می‌نویسد: سور یعنی توانمند و لفظ سوری از سورنا(سردار اشکانی)و نام یکی از هفت‌قبیله قدرتمند اشکانی گرفته شد و سور نام دیگری دارد بنام سرخ و درخشان که لفظ چهارشنبه‌سوری هم از آن مشتق شده‌است. رک‌رک‌ها از نسل رکن‌الدین‌ بختیاری‌ چهارلنگ‌ هستند. گودرزی‌ها اصل لُرند و بیشترین نام فامیلی در لرستان گودرزی است. در دایره‌المعارف‌ بزرگ‌اسلامی، جلد یازده، صفحه‌۲۹۷‌آمده که اصل ایل باوی از لرهای کهگیلویه‌بویراحمد است و از کهگیلویه به خوزستان رفتند. نام بوختی(تغیریافته بختیاری) در کتیبه عیلامی ایذه آمده‌ و آرچیبالد سیس، زبان‌شناس انگلیسی درکتابش آن‌را ذکرکرده‌. بخت‌یار نامی ایرانیه و بختیاری‌اهوازی نام شاعری درقرن‌سه‌هجری در دوره‌آل‌بویه‌است. درکتاب دولت‌سلجوقی صفحه‌۲۲۰‌از بختیاری شاعر دوره آل‌بویه(قرن‌سه‌هجری)نام برده‌است. حمدالله‌مستوفی‌درتاریخ‌گزیده‌ مینویسد: و از شعب لُر این‌اقوام‌اند: کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه‌کاهی، رجوارکی، دری، ویراوند، مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی، بندوئی...اما قوم ساهی، آرسان، ارکی، بیهی و دیگر دیهاء مانرود، اگرچه زبان لری دارند اما لر اصلی نیستند بلکه روستایی‌اند. درسفرنامه بی‌بی‌مریم‌بختیاری به لرستان و شهرخرم‌آباد می‌خوانیم: آمدیم برای ییلاق، رسیدیم به‌خرم‌آباد تمام مردمش لُر می‌باشند کمتر مردم روستایی دارد. بی‌شک کمتر کسی مفهوم دقیق این‌جمله سردارمریم و مفهوم اصطلاح《روستایی》را درمی‌یابد مگر اینکه لُربختیاری باشد. این اصطلاح یک سیر تحول‌تاریخی در زبان لری داشته؛ روستایی در زبان لری(گویش بختیاری)اصلا به‌معنی《لر زبان》اما《غیر ایلیاتی》بوده یعنی مردمان‌یکجانشین، ده‌نشین و شهری که لری صحبت می‌کرده ولی کوچرو نبوده و وابستگی به هیچ رده‌بندی طایفه‌ای نداشته‌اند پس ساکی‌ها لُرزبان اما غیرایلیاتی و یکجانشین بودند. دکتر باستانی درکتاب حضورستان صفحه‌۲۷۶‌می‌نویسد: شول از طوایف افشار(تُرک)به‌شمار می‌آید و اینها همان طایفه شول‌اند که درقدیم چول و درعربی صول خوانده شده‌اند و درحوالی گرگان و دهستان(شمال‌شرقی‌ایران)بودند. مصطفی پاشنگ درکتاب فرهنگ نام‌های کهن و باستانی صفحه‌۵۰‌ می‌نویسد: سور یعنی توانمند و لفظ سوری از سورنا(سردار اشکانی)و نام یکی از هفت‌قبیله قدرتمند اشکانی گرفته شد و سور نام دیگری دارد بنام سرخ و درخشان که لفظ چهارشنبه‌سوری هم از آن مشتق شده‌است. سورگان تهران/سورک ارکوازی ایلام/سوران خانند اردبیل/سورک بجنورد/سروک اندیمشک/سوری تویسرکان/سوری رودسر گیلان/سورالف میانه تبریز/سورک تفت یزد/سورک سمیرم/سورگاه(جایگاه توانمندان)بشاگرد هرمزگان/سورگه دزفول/سورا یا سورنا از هفت‌خاندان‌قدرتمند اشکانی/سورسرا رشت/سورنه فومن گیلان/سوربن و سورکلا در ساری/سوران در اراک و...

جناب به اصطلاح دانشجوی تاریخ شما چرا به جای داستان سرایی اینارو نمیگید که ما چندین روستا و منطقه لورنشین به اسم هندی نظیر #حسن_هندو بختیاری یا #دره_هندو بختیاری یا #دره_هندیان پاپی یا دره کاولی زینی وند هلیوه و ... داریم؟! چرا نمیگید ما لورها طوایفی به اسم #هندمینی دریکوند و #مدح_هندی پاپی یا #گورویی بختیاری داریم؟! چرا نمیگید در استان چهارمحال و بختیاری و شهرستان لوردگان ما یک منطقه به اسم #گورشنگلی داریم؟!( شنگل پادشاه هندوستان کسی بود که شاهنامه به صراحت اعلام کرده است 12 هزار لور را برای خنیاگری از راجستان هند به کشور ایران تحت حکومت بهرام گور ساسانی فرستاد!) چرا نمیگید در ناحیه راجستان هند ما یک شهر باستانی به اسم #الوار داریم که هم نام با بخش #الوار_گرمسیری شهرستان لورنشین #اندیمشک(هندیمشک) در استان خوزستان هستش ؟! یا مثلا شهر لور در ایالت راجستان همین طور! اتفاقا ببینید فردوسی و اثر فاخر و تاریخی اون یعنی شاهنامه چه قدر اعتبار داره که ما بعد از 1600 1700 سال از اون واقعه تاریخی تمام نشانه ها و اعتبار و سندیت اون رو می تونیم به چشم خودمون ببینیم! والتر هینتس نیز در کتابش اومده اینو دقیقا اعلام کرده است! به ضرس قاطع عرض می کنم که لورها قطعا و یقینا هندی راجستانی هستند! این سخن عین واقعیته! از مدارک تاریخی تا شواهد عینی تا ادله دارند گواه می دهند که لورها هندی هستند! ای کاش ذره ای صداقت در گفتمانتان وجود داشت!

لورها پر از الحاقی هستند! #سگوندها عرب بنی کلاب هستند! طایفه #رشنو طبق سند پانصد ساله شرف خان بدلیسی ، کُرد کرمانج اصیل هستند! طایفه #سلاحورزی طبق شجره نامه رسمی عرب ربیعی شمال عراق هستند! طایفه #میر عرب هاشمی از قبیله بنی هاشم قریشی هستند! طایفه #سوری از کردهای سوریه هستند! #باجلوندها سرپل ذهابی هستند و جزو قشون زندیه بودند! #عمرایی یا #امرایی دزفولی هستند! طایفه #رکرک از پارسیان و دزفولی الاصل هستند حتی خود را به رکن الدوله دیلمی منتسب می دانند! #گودرزی ها پارس اصیل هستند! #شولها پارس اصیل هستند! #آغاجری طبق سند جامع التواریخ همدانی ترک اصیل هستند! #باوی ها عرب اصیل هستند! #بختیاری کرد شامی هستند! #جانکی طایفه ای از کردهای شامی می باشد! #آسترکی طایفه ای از کردهای شامی می باشد! #ساکی پارس هستند و نطنزی به صراحت گفته است ساکی جزو لور نیستند! #بیاتها ترک اصیل ساکن ازنا هستند! #پشته ها ترک اصیل ساکن ازنا هستند! #افشارها ترک قرخلو ساکن ازنا و الیگودرز هستند! طایفه #بیرانوند عرب از نسل هیجالی حجازی موصلی هستند! #بابادی و #بهداروند طبق سند سیری در قلمرو بختیاری عرب بصره عراق هستند! #عرب_کمری از اعراب کعبی هستند!. طایفه #بهاروند ترک بهارلو همدان هستند که از شهرستان بهار همدان وارد خرم آباد شده اند! طوایف #پازوکی و بیگلری ترک اصیل هستند! این طوایف به مرور زمان درون لورها آسمیله و هضم شده اند و به اشتباه جزو لوریان معرفی می شوند! #لورها اصالتا هندی هستند! #شاهنامه به درستی لورها را هندی معرفی کرده است! خود #بیرانوندهای موصلی فراری یک طایفه به اسم #هراتی از نسل مهرعلی افغانی دارند! طایفه #گله_دار از جنوب #استان_فارس و از شهر گله دار وارد خرم آباد شده اند! طایفه #فراش از پارسیان اصیل شیرازی(تاجیک) ناحیه #فراشبند_استان_فارس هستند! طایفه #پیرداده در اصل #کرد_پیرزادی(پیرزاده) مهابادی هستند! #سپهوندها اکثرا لکهای دلفان هستند! طایفه #درویشوند از اولاد درویش بابابزرگ دلفان هستند! طایفه #بوالی یا #بوعلی از لکهای ایوتوند دلفان هستند! طایفه #پیامنی از لکهای بالاوند هلیلان در استان ایلام هستند! طوایف #پیرحیاتی و #حیات_الغیب جزو سادات اند و عرب محسوب می شوند! طایفه #شیراوند(شیرازوند) از شیراز وارد خرم آباد و کوهدشت شده اند! طایفه #رومیانی(رومانوند) از نسل سربازان رومی می باشند! طایفه #احمدی چگنی طبق سند جغرافیای لرستان اثر سپهبد رزم آرا از نسل احمدبگ کچل ایلامی و کُرد ایلام هستند!

لُرستان‌ به‌واسطه کبیرکوه بدو بخش پشت‌کوه و پیش‌کوه تقسیم‌میشده که پشتکوه تا سال‌۱۳۵۴‌طبق‌اسناد استانداری‌ایلام، نامش ایلام‌ولرستان‌پشتکوه بود که نام لرستان‌پشتکوه را حذف کردن و پشتکوه همواره جزءقلمرو اتابکان‌لُر و والیان‌لُرفیلی بود. #فیلی طایفه‌ای از ایل سلاح‌ورزی‌خرم‌آباد بوده که درتاریخ‌گزیده(قرن‌۷‌هجری)به‌عنوان طایفه‌ای از قوم‌لُر نام برده‌شده. ما درمنابع تاریخ فقط لُر فیلی و خرم‌آباد فیلی و لرستان فیلی داریم. درتاریخ‌ عالم‌آرای‌عباسی، صفحه‌۴۶۹‌‌آمده:ولایت لُرستان برجانب جنوبی اراک واقع‌گشته، عرض آن یک‌طرف به ولایت همدان و طرف دیگر به مرز خوزستان پیوسته طول آن از بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق‌عرب، یکصدفرسخ است. دراینجا اسمی از ایلام یا پهله نیست و پهله زمان‌ساسانی به‌تمام‌ اصفهان، قم، کاشان، آذربایجان، همدان، نهاوند، لرستان، قزوین و زنجان گفتند. ایلام اشتراک‌فرهنگی‌زبانی با مردم‌لرستان دارد و زبان‌لُری(برخلاف‌کُردی، جزء زبان‌های‌جنوب‌غربیه)زبان مردم دهلُران، دره‌شهر، شیروان، قسمتی از آبدانان، ایل‌شوهان، طایفه گاوداری شیروان، طوایف هندیمینی، دوستان و بدره‌است. ایلات‌لُر آبدانان: سلاحورزی، رشنو، مال‌ملایی، بیات، کاحیرده، کولیوند که برخی لکی و لری گویند، جودکی، پیرانی، سک‌وند(مورموری و ماکنعالی)، ایسه‌وند(لُر بختیاری)، گلال‌زیری و جابری. ایلات‌لُر دره‌شهر: میرها، زینی‌وند(شامل: شادیوند، صالح‌وند و نوروزی‌وند)، کلانتری(چگنی)، رُک‌رُک(راکی بختیاری)، گله‌دار(لُر خرم‌آباد)، زیدعلی(جدمادری‌شان دریکونده)، بیرانوند(لکی و لُری گویند)،حسنوند که لکی‌ولُری گویند، کولیوندکه‌لکی‌وبرخی لُری گویند، هندیمینی و طایفه دوستان. ایلات‌لُر دهلُران: کاحیرده، فراش(فراشبند بختیاری)،رشنو، دیناروند، کاووسی، کاوری، بالوی، سیف‌الدین(دریکوند)، ناصرالدین و ابراهیم‌قتال. ایلات‌لُر مهران: شوهان، سوری و پیرحیاتی(چگنی). برخی تیره‌های طایفه ماسبی و ناصرالدین، لُرند. برخی تیره‌های زرگوش، بختیاری‌اند. طایفه گلال‌زیری و نوکرناظر، لُرند. حیدری‌ها از جودکی‌ ملاوی‌پلدخترند. چاغروند از نسل میرزامحمودچاغری وزیرعزالدین‌محمود اتابک‌لُرند. آل‌زیار از زیودار پلدخترند. مسگرها رشنو اند. طایفه‌قاضی از بختیاری دزفول‌اند. طایفه گرز گرزی از چگنی‌لرستانند. طایفه بن‌ریزی از جایدر پلدخترند. طولابی‌ از چگنی‌ها خرم‌آبادند. برخی تیره‌های عالی‌بیگی از لرستانند. در ارکوازی، طایفه میر و قیطولی لُرند. جدمادری طایفه علی‌شیروان، لُر دریک‌وند است. برخی تیره‌های طایفه کُردپشتکوه، لُری تکلم کنند. مه‌میه‌وند از ایل می‌وند چهارلنگ الیگودرزند. جایروند از جایدر پلدخترند‌ و تيره بالوی لُرند و لُری گویند. بازگیرها لُر خرم‌آبادند. برخی طوایف ملکشاهی لُرند مثل قیطول و گلان و...لُرستان‌ به‌واسطه کبیرکوه بدو بخش پشت‌کوه و پیش‌کوه تقسیم‌میشده که پشتکوه تا سال‌۱۳۵۴‌طبق‌اسناد استانداری‌ایلام، نامش ایلام‌ولرستان‌پشتکوه بود که نام لرستان‌پشتکوه را حذف کردن و پشتکوه همواره جزءقلمرو اتابکان‌لُر و والیان‌لُرفیلی بود.

این طوایفی که اسم بردی اکثریتشون اصلا لور نیستن و حتی بعضیاشون سایه لورها رو با تیر میزنن :) . یک فایل پی دی اف توی گوگل دیدی همونو کپی کردی و همه رو لوریان معرفی می کنی؟! اینایی که اسم بردی اکثرا یا لک هستند یا کُرد! بهشون بگی لور هستی سوراخ سوراخت میکنن! والیان فیلی طبق شجره نامه رسمی به عباس بن علی می رسند و عرب هاشمی هستند!

لک یک اقلیت مهاجر به لرستانه و قبل‌از زن‌دیه هیچ لکی ساکن‌لرستان نبود اصل لک‌ها از《کُله‌جوب‌ ماهی‌دشت》و سر فیروزآباد کرمانشاهه و لهجه لکی دقیقا کپی کُردیه. تمام افعال و ضمایر لکی، دقیقا کُردیه. کردها میگن: بو بچیمه مال و لک‌ها میگن: بوری بچیمه مال(هردو یکی‌اند) . لک‌ عشایر بوده و هیچ سابقه‌شهرنشینی ندارد و《تازه به‌شهر رسیده‌اند》لک‌ها حتی سواد ریاضی ندارند و بلد نیستن حساب کنند مثلا: . خرم‌آباد، بروجرد، اشترینان، دورود، ازنا، مومن‌آباد، الیگودرز، شاپورآباد، بشارت، سپیدشت، زاغه، بخش ده‌پیرچقلوندی، ویسیان، چگنی، معمولان، پلدختر، رومشکان، شصت‌درصدکوهدشت و پنجاه‌درصد الشتر لُرند . درایلام فقط دره‌شهر عده‌ای کولی‌وند از دلفان، مهاجرت کردن دره‌شهر، وگرنه بومیان دره‌شهر لُرند مثل: میر، زینی‌وند، جودکی، دریک‌وند، فراش، سلاح‌ورزی و کلانتری . نهاوند لرند فقط شهرک حاشیه‌ای و خلاف جوادیه عده‌ای لک از دلفان آمدن. درکرمانشاه فقط محله خلاف جعفرآباد برخی لک‌اند ولی لک‌ها به دروغ آمار هفتاددرصد می‌دهن که هوفلیه . درکتاب تفصیل‌عساکر‌فیروزی زمان صفویه جمعیت لُرفیلی: سی‌و‌پنج‌لک(لک عدد شمارش‌هندیه)و بختیاری: بیست_لک و ممسنی: دو_لک. و زند و لک باهم فقط یک_لک است . درکوهدشت ایلات امرایی، کوشکی، سوری، زیودار، خوشنام‌وند، ضرونی، کمال‌وند، شیراوند، طولابی، چگنی، ریکا، گرمه‌ای(اتابکی)، قرعلیوند، بازوند، پیرحیاتی، سیاه‌منصور، تیموری، رومیانی، رشنو، رک‌رک، میرآخور، دیناروند، غلام، معتمد، عبدولی، سهرابی و رماوند لُرند . درالشتر: طایفه‌هُنی(هندی‌اند)،اورضا(شیرازی)،دولت‌شاه(از نسل دولت‌شاه پسر فتح‌علیشاه)،میفر(پلدختری)،قلندرحبشی(شیرازی)وطایفه قلایی،امیر،آهنگر،رشنو،ساکی،سوری،چنگایی،زیودار وسلاحورزی لُرند. کلاه‌کج از ایل بهمنی‌اند وفولادوند، مال‌میر(مال‌امیر ایذه)وسیاهپوش‌بختیاری‌اند . ممی‌وند دلفان از ایل میوندچهارلنگ الیگودرز هستن بعداز قیام علی‌مراد میوند توسط نادرشاه‌ به دلفان تبعید میشن یا فلک‌الدین ازنسل فلک‌الدین حسن هشتمین اتابک لُرکوچکند و دوطایفه بنام لُرامیر و تاج‌امیر(تاجمیری)دارند. سنجابی و بالاوند از یاسوج‌ به‌کرمانشاه رفتن، بالاوند دوطایفه بنام لُروند و بختیاروند دارد، جد پدری شاهی‌وند، چگنی‌است . بیرانوند درتاریخ‌گزیده به‌عنوان طایفه‌ای از قوم‌لُر آمده و درآن کتاب اسمی از لک نیست این ثابت می‌کند بیرانوند از لک قدیمی‌تره و اصلا لک ساکن لرستان نبوده، شاخه دشاینان بیرانوند تماما الحاقی‌اند و بخاطر مهاجرت برخی تیره‌ها از دلفان و کرمانشاه به بیرانوند، لهجه‌شان لکی شده‌است. بیرانوند شصت درصدش اصالتا بیرانوند نیستند بلکه بعداً به بیرانوند ملحق شدند. مثلاً شاخه دشاینان(دون‌شان)بیرانوند تماماً الحاقی اند مثل: شَلکه، لُری، دیلُرون(دهلُرانی)، هَراتی(افغانی)، بایَندُر(ترکمن آق‌قویونلو)، بارانی(ترکمن قرآقویونلو)، سبزعلی، شاهوردی، چقلوند(نوکر مراد)، پیرداده(مشکه پُرکن و خرکچی اسدی)، شعبان(میگن از چگنی آمدن)، هُنی(هندی)، فراش(فراشبند بختیاری)، رَش(رشنو)، زرین‌چغایی(از ایل عبدالوند چهارلنگ بختیاری)، دیوکان، مَمصارم(از طایفه ممصارم چهارلنگ بختیاری‌)، مرادیان که اصالتا کوشکی‌اند ولی بین طایفه تاری بیرانوند پخش شدند. نصف شمسین‌ها یا بختیارین یا کوشکین یا چگنی‌اند. زینی‌وندها عشیره‌ای از دریکوند هستن. جد مادری زیدعلی، یک دریکوند کولچپی است. جد مادری کَر بیرانوند دختر کَرو لال والی لرستان(از ایل سلاحورزی)است. ملکشاهی‌ها از پشتکوه آمدن داخل بیرانوند. نَخی(نخعی قُل باریک)خودشان را از نسل #مالک_اشتر_نخعی(عرب یمن)می‌دانند. اصل‌مرز و نخی و بِزَن و حسین بگ، بهشون میگن #هوز_بیتلونی. بیت یعنی شعر و لُون یعنی خانواده و جد مادریشون رامشگر(کولی)بوده و کارشون سرودن شعر و بیت بوده بخاطرهمین بهشون میگن: بِیتِلُونی. و لاف زن(هوفَل)بیرانوندها، همین هوز بیتلُونی‌اند که بِزن دَرو اند. بِزَن توی تنگ سراب دره‌شهر هستن. نخی توی کلات مورموری آبدانان‌اند. بیرانوندها از دو تیره پیرداده و چغل‌وند نفرت دارند چون خرکچی و مَشکه پُرکن بیرانوندها بودن و کارهای لُجستیکی را انجام می‌دادند. آخه برادر که نوکر برادر خودش نمی‌شه. پیرداده تیول(نوکر)اسدی بودند و چغلوند تیول(نوکر)مرادها. طایفه علی‌محمدی(سپهوند)زمان رضاخان به کمک ارتش رفتند و بیرانوندها را می‌ک.ش.ت.ند حتی فامیلی سپه‌وند(سردار سپه لقب رضاخان است)گرفتند. طایفه مُراد هم با ارتش بودند. حسنوندها هم یار ارتش و دش.من بیرانوند بودند. سپهبدامیراحمدی درخاطراتش نوشته شیخ‌علی بیرانوند موی ژولیده، صورتی چروکیده و یقه‌اش چرک و کث.افت بود(بینی‌اش را با یقه تمیز می‌کرده)امیراحمدی، بیرانوند را از نسل شِمر می‌داند درصفحه‌215‌نوشته: لک‌ها آیه القارعه قرآن را به دزدی تفسیر کردند. درصفحه‌212‌آمده: بیرانوندها برای غارت‌گری به ملایر و نهاوند و بروجرد می‌روند

. عزیزان ما در برابر تاریخ نوشته شده توسط فردوسی کبیر مسئولیم و باید نسل به نسل از این میراث گرانبها یعنی شاهنامه محافظت کنیم. ما به عنوان یک ایرانی نمی توانیم مثل کبک سرمون رو زیر برف کنیم و بگیم هیچ گونه ارتباطی بین لورهای ایران و لورهای هندوستان وجود ندارد و شاهنامه را هم نادیده بگیریم! . عزیزانی که منکر ارتباط بین لورهای ایران و لورهای هندوستان هستید در این برگه بنده به عنوان یک محقق بی طرف و زاده ناحیه ترک و تالش کادوسی عرض میکنم نه به عنوان یک خارجی: چرا باید در هندوستان ناحیه ای به اسم الوار راجستان داشته باشیم و دقیقا هم اسم این ناحیه در منطقه اندیمشک یا هندیمشک استان خوزستان به نام بخش الوار گرمسیری هندیمشک وجود داشته باشد که تمام از قوم لور می باشند ؟؟؟ . چرا باید در ناحیه اندیمشک یا هندیمشک ما شهری قدیمی داشته باشیم که توسط لورهای آن ناحیه به شهر لور معروف باشد که هم نام با شهر بنگه لور هندوستان و روستای لور در ایالت راجستان می باشد؟؟؟ . چرا باید شهری لور بختیاری نشین به اسم لالی داشته باشیم که هم اسم لالی آباد هندوستان می باشد؟؟؟ . چرا روستاهای بختیاری نشین نظیر حسن هندو در کوهرنگ بختیاری یا هنده چهارلنگ بختیاری در منطقه الیگودرز یا دره هندو هفت‌ لنگ بختیاری و یا دره هندیان پاپی در منطقه خرم آباد یا روستایی به اسم چم هندی در شهرستان دهلُران(دهلوران) رو داریم؟؟؟ . چرا فارسنامه ناصری میگه طایفه پاپی که لور اصیل هستن از هندوستان وارد ایران شده اند؟؟؟ . چرا در ناحیه راجستان هند روستایی به بزرگی روستای لور داریم؟؟؟ . چرا در پاکستان بازیگری به اسم زیبا بختیار متولد ۱۹۶۲ میلادی رو داریم که دقیقا هم اسم بختیاری های ایران هستش؟؟؟ . چرا براهویی ممسنی در پاکستان و هندوستان با نام ممسنی در ایران یکی می باشد؟؟؟ و ما خواننده ای به اسم سجاد رزمجو از ایل ممسنی رو داریم که شباهت بسیار بالایی با مردم هندوستان به خصوص ناحیه راجستان و بمبئی دارد! البته اکثریت لورها چنین قیافه ای دارند و صرفا برای مثال یک شخص را عرض کردم! . چرا در ایالت راجستان هندوستان ما ورزشکاری هندی به اسم بختیار سینگ قهرمان دوی آسیا را داریم که دقیقا هم اسم بختیاری در ایران هستش؟؟؟ . چرا ما در ناحیه دهلی نو یک شهر به اسم بختوار داریم که با نام بختیاری در ایران کاملا مشابه می باشد؟؟؟ .

دوست عزیز لطفا اجازه بده من با منطق خودتون بهتون ثابت کنم که در المان هم لر وجود داره چون یک سکونتگاه90 هزار کیلومتری به اسم لور وجود داره.در فرانسه یک قصر به اسم لوار والی وجود داره و چون با لور شباهت داره پس اونجا هم لر هست .یک موزه در پاریس هست به اسم موزه لوور که از لور گرفته شده پس در پاریس هم لر هست.یک سکونتگاه هم در ارمنستان هست به اسم لور که از طریق این مدرک محکم و استوار میفهمیم که ارمنستان هم لر داره .در ایتالیا هم لر داریم چون یه شهرک به اسم لورتو هست که شبیه به کلمه لور هست.شاید باورتون نشه ولی ما یک فیزیکدان داریم به اسم لورنس برگ که در سال 2014 جایزه نوبل رو دریافت کرد.یک چیز شگفت انگیز تر اینکه توی امریکا هم لر داریم و حتی یک شهر به اسم لوری سیتی هست .طبق این مدارک مستحکم و کوبنده ما این نتیجه رو میگیرم که در اکثر نقاط دنیا قوم لر وجود دارند شما فقط کلماتی را میبینید یا سخنانی را میشنوید که در تایید سخنان خودتان باشد شما اشتراکات لفظی شهرهای محل سکونت قوم لر را کلمات لوری و لوریان و هندیان میبینید و استفاده میکنید اما درباره تاریخ شهرهای مورد سکونت قوم لر حرفی نمیزنید درباره قدمت شهرهایی که مردم قوم لر در اونجا زندگی میکنند نمیزنید و فقط به اشتراکات تلفظی و واژه ای چسبیده اید که در طول زمان دچار تغییرات زیادی شده اند لطفا برای اثبات چیزی به دلایل محکم تری استناد کنید و الا که اگر قرار باشد طبق دلایل و استدلال های شما نتیجه گرفت در کهکشان راه شیری هم میتوان اثری از بعضی اقوام دید

متاسفانه عده ای دوست ندارند ما لورها به اصالت اصلی خودمان برگردیم! شاهنامه به صراحت گفته است ما لورها از هندوستان وارد ایران شده ایم! شما چرا مغلطه می کنید؟؟؟ مگه شاهنامه اسم جاهای دیگه ای رو آورده است؟؟؟ ما کاری به جاهای دیگه که نداریم! ما میگیم شاهنامه به صراحت گفته است ما لورها از هندوستان به درخواست بهرام گور ساسانی و دستور شنگل پادشاه هندوستان به ایران واردات شده ایم! حال برای این حرف ادله و مستندات متقنی داریم! در مناطق لورنشین مکان هایی داریم که نام هندوستان هنوز روشون هستش! پس گفتمان فردوسی عین حقیقت بوده است! مناطقی نظیر هنده چهارلنگ بختیاری در شهرستان الیگودرز! دره هندو هفت لنگ بختیاری در شهرستان کوهرنگ بختیاری! هندمینی دریکوند! هندیمشک! چم هندی شهرستان دهلُران(دهلوران)! گور شنگلی در شهرستان لُردگان(لوردگان) بختیاری و ... . پس دقیقا ما لورها با افتخار هندوستانی هستیم! دیگه از اینا واضح تر مگه داریم؟؟؟ الوار رجستان هند = الوار گرمسیری اندیمشک(هندیمشک)

پراکنش نام لُر در اروپا بیشتر از ایران است ولی پان‌لک‌ها به‌عمد درجهت بد جلوه دادن لُرها، به‌دنبال نام لُر در شرق‌هستند مثلا: #لُرت نام ویرانه‌های عهدساسانی در دره‌سیمره‌است لُرتو نام شهری در مارکه ایتالیاست لُرد نام ولایتی در پیرنه فرانسه‌است لُر نام شهری در نیدرزاکسن آلمان‌است لُردگان‌بختیاری(محل‌زیست‌لُرها)درسفرنامه‌ناصرخسرو آمده‌است لورن نام ایالتی درشمال‌شرقی فرانسه‌است لوریان نام بندری درشمال‌غربی فرانسه‌است لورین نام ایالتی در اوهایو آمریکاست استانی بنام لوری در ارمنستان است #لُرد لقب اشرافی و حاکی از #بلندی‌مقام‌است لُر (Lor) در زبان فرانسه به‌معنی #فرهنگ است و درانگلیسی (Lore) یعنی #علم، دانش و دانستنی‌ها که درگذشته‌های دور دانشمندان و علمای اروپا را بنام #لُرد خطاب می‌کردند در زبان آلمانی #لُرن (Lorn) یعنی #یادگیری. مهدی‌وزین‌افضل درتاریخ جهان‌باستان، صفحه‌‌۹۴‌می‌نويسد: لُرد کلمه‌ای آلمانی است که به زمین‌داران‌بزرگ و اشراف اطلاق می‌شده‌است در اروپا واژه Valorous یعنی #دلیر و Valour یعنی دلیری. درفرهنگ انگلیسی‌آذین و فرهنگ حَییم صفحه‌۳۵۸‌،نیز lore به‌معنی علم و دانستنی است درفرهنگ انگلیسی استاندارد صفحه‌۴۱۱‌نیز lore به‌معنای علم و دانستنی‌است درفارسی نیز لُر lor به‌ضم‌لام، به‌معنی مراد، مقصود ومطلوب معنی کردند که هر انسانی نیز آرزویی جزء دانش و فرهنگ نمی‌تواند داشته‌باشد دکترابراهیم‌خدایی درمقاله "کریستوف‌کلمب باشیم اما کشفیات‌مان درحد شباهت دو کلمه نباشد" می‌نویسد: کاملأ اتفاقی‌است که اسامی شبیه زبان ما در دیگر زبان‌ها یافت شود بدون این‌که کوچک‌ترین ارتباطی بما داشته‌باشند ادعای هرگونه ارتباط باید علاوه بر شباهت‌های ظاهری کلمات، همراه با استدلال‌های تاریخی(روایت‌های معتبر از گذشته)و یا فرهنگی(شباهت‌های زبانی، فرهنگی و نژادی)همراه باشد تا بتوان آن‌را درحد یک فرض مطرح کرد وگرنه حتی بیان آن درحد فرضیه نیز آسیب‌زاست! باید #معنی هرکلمه را در #زبانی‌که آن کلمه #ساخته شده، بررسی کرد به‌عنوان مثال: سه کلمه چینی #هه، #هو، #ها شاید در زبان فارسی یا بی‌معنی باشند و یا حتی توهین باشد، اما آیا در زبان چینی هم به‌همین شکل است؟

طایفه بیرانوند عرب حجازی از نسل هیجالی حجازی هستند که طبق سند پروفسور هنری راویلنسون از موصل عراق فرار می کنند و وارد حومه خرم آباد می شوند و شروع به تصرف زمین های طوایف دیگر نظیر ساکی و کوشکی می کنند! طایفه کوشکی توسط شاه عباس صفوی از اندیمشک به حومه خرم آباد آورده می شوند تا برای والیان فیلی عرب ربیعه نوکری و عملگی کنند! طبق لیست ارائه شده توسط میرزابزرگ قاجار و نیز کتاب سفرنامه پروفسور هنری راویلنسون: طوایف #کوشکی، #چگنی، #رکرک، #سوری(سوریه ای)، گله دار، فراش، قاطرچی، #عمرایی، غلام(نوکر)، معتمد، میرآخور، #رومیانی_رومانوند(رومی)، #شیراوند(شیرازوند شیرازی) و کمالوند برای نوکری و عملگی والیان فیلی عرب از مناطق مختلف اندیمشک(هندیمشک)، دزفول و فارس به خرم آباد و حومه آورده می شوند! تمام این طوایف جزو نوکران والیان فیلی عرب بوده اند و روی زمین های والیان فیلی عرب نوکری و عملگی می کرده اند!

مجموعه‌ایلات عمله، تماماً لُر هستند و شامل: کوشکی، چگنی، ذوله، رُک رُک، معتمد، غلام، قاطرچی، میرآخور، زیودار و امرایی هستند. طایفه ذوله ساکن لرستان بوده که زمان اسماعیل‌خان‌فیلی به‌دلیل گرفتن مالیات زیاد، لرستان را ترک می‌کنند و به کرمانشاه میروند . هنری راولینسون دوقرن پیش در سفرنامه‌اش می‌نویسد: ایلات عمله،《متمدن و یکجانشین‌اند》و در زمین‌های خالصه در حوالی خرم‌آباد، صیمره(دره‌شهر)و طرهان(کوهدشت)به زراعت مشغولند و کوچ نمی‌کنند . درکتاب گلزار ادب لرستان صفحه‌۲۷ آمده: در قدیم به《کارگزاران حکومتی》و اطرافیان و خانوارهای اطراف حاکم یا والی که با او ییلاق و قشلاق می‌کردند عمله می‌گفتند پس از تخته‌قاپو و اسکان عشایر در زمان رضاخان به شهر کوهدشت، عمله می‌گفتند. علامه‌والی‌زاده درکتاب تاریخ ایلات و طوایف لرستان، صفحه ۶۸۹ می‌نویسد: ساکنین اولیه طرهان طوایفی‌اند که به زبان لُری سخن می‌گویند و لک‌ها از بخش دلفان به طرحان مهاجرت کرده و در کوهدشت سکونت گزیده‌اند این طوایف زمستان‌ها به طرهان می‌آمدند و تابستان‌ها را در دلفان بسر می‌بردند و چون هوای طرحان ملایم‌تر و گرمسیری بود برای همیشه درآنجا ماندند . عمله از قدیم جزء قیطول والیان لُرفیلی بودند. عمله اساسا یک《شیوه حکومتی》بوده که در تاریخ والیان مستنداً وجود داشت. عمله در حقیقت یک مکان نیست بلکه مجموعه‌ای انتخاب شده از《طوایف زُبده》، بوده که شامل طبقات مختلف صنفی بودند. عمله در حقیقت به《کارگزاران حاکم》می‌گفتند اعم از؛ سرباز، سوار، منشی، خدمه و کشاورز که این مجموعه سیاسی‌اداری وفادار به اتابکان و والیان لُر بوده‌اند . سواره‌ای که در عمله بودند همواره در کنار والیان حضور داشتند و فقط در زمان لشکرکشی‌های گسترده بود که از دیگر ایلات نیز سوار ملحق میشد. عمله را در اصل نباید صرفاً یک طبقه شغلی دانست بلکه مجموعه‌ای است از طبقات مختلف که متأسفانه امروزه بعضی آن‌را به معنی کارگر برداشت می‌کنند که هم در تلفظ و هم در مفهوم اشتباه است در حقیقت مجموعه ایلات عمله《کارگزاران اداری‌سیاسی》حاکم بودند . در شوش نیز که والی‌زادگان پشتکوه از حدود ‌‌۳۰۰‌سال پیش به شمال خوزستان مهاجرت نمودند بخشی از سکنه پشتکوه اعم از طوایف عمله‌ والی به شوش آمدند و تشکیل مجموعه‌ای به ریاست والی‌زادگان فیلی پشتکوه دادند که امروزه بنام طوایف عمله‌ والی و فیلی وجود دارند و دراین مجموعه قدمت حضور ۳۰۰‌‌ساله در شوش دارند مثل دیناروند، شوهان، کاوند، کردهیوری و...که مشخصاً در مجموعه عمله تحت ریاست والی‌زادگان بوده‌اند . در قشقایی طایفه‌ای بنام عمله وجود دارد که لُر هستند. مجموعه ایلات عمله در همان ازمنه قدیم متمدن و یکجانشین بودند و وارثان حقیقی و بازماندگان کاسیت‌ها، همین ایلات عمله هستند چون کاسی‌ها 《صنعت‌گر و یکجانشین》بودند ولی زندگی ایلیاتی و کوچ‌نشینی در تعارض با شهرنشینی و صنعت‌گری است. لازمه صنعت‌گری زندگی یکجانشینی است و عشایر زندگی متحرک داشتند و مردم کوچنده، صنعت‌گر نیستند و آسیاب و فلزکاری و کشاورزی نمی‌دانند . علامه والی‌زاده درکتاب تاریخ‌ایلات‌و‌طوایف‌لرستان صفحه‌۴۶۸‌آمده: چگنی‌ها در زمان‌های سابق در مله‌تخت و ریمله و سراب‌تلخ و در اراضی مابین ده‌پیر و سراب‌تلخ و در امتداد کمرسیاه تا منتهی شود به تنگ‌شبیخون و پایین باغ‌داود و زرین‌چغا تا آب‌الشتر و پایین چم‌تکله و قلایی(قلایی‌ها در اصل چگنی‌اند و لُری صحبت می‌کنند) و بردهَل(فقط لُرها به سنگ می‌گویند بَرد و لک‌ها می‌گویند کُچِک) تا دوآب الشتر و از آنجا به دم‌بیاغران هنام الشتر و از آنجا برمی‌گردد به پرسک و کوه گرون تا منتهی شود به مله‌تخت سکونت داشته‌اند و زمستان‌ها در همین مکان‌هایی که در جنوب‌خرم‌آباد قرار دارد، می‌گذرانیدند . ایلات لُر زبان که بومی‌اصلی لُرستانند دارای املاک ییلاقی در شمال‌لرستان که سردسیر است، بودند و زمستان‌ها به مناطق جنوبی که گرم‌سیر است می‌رفتند مثلاً هنوز قبرستان متروکه چگنی‌ها در منطقه چهارتخته هنام الشتر باقی‌است یا دشت‌سلاحورزی و تپه‌ امرایی یا نسار پاپی در دامنه‌جنوبی کوه بابا کاووس هنام وجود دارد یا روستای طرحان و روستای تیموری‌سوری و فامیلی سوری‌خدایی در الشتر وجود دارد . درسفرنامه مقصودجهان صفحه‌۳۵۳‌‌، آمده که ساکی‌ها و جودکی‌ها املاکی را به حسن‌وندها فروختند و در لغت‌نامه‌دهخدا آمده که لُرجودکی نام موضعی در شمال ییلاقی لرستان است این نشان می‌دهد که ایلات‌لُر قبل‌از زندیه(قبل‌ازمهاجرت‌لک‌ها)در شمال و شمال‌غربی لرستان بودند و بعداز اینکه کریم‌خان‌زند ایلات‌لُر را باخود به شیراز می‌برد عده‌ای در شیراز می‌مانند مثل(چگنی، مافی، فیلی، عمله) و عده‌ای توسط قاجارها به تهران و قزوین تبعید می‌شوند مثل(چگنی‌ها و سیاه‌منصورها به قزوین، هداوندهای دره‌هداوند دورود به ورامین)و زمین‌هایی که سابقا متعلق به ایلات‌لُر بوده توسط طوایف‌لک که در کله‌جوب‌ ماهی‌دشت‌ کرمانشاه و هُلیلان پشتکوه بودند تصاحب می‌شود . درکتاب جغرافیای‌لرستان که سال‌۱۲۶۲‌شمسی نوشته‌شده درصفحه‌۲۶‌آمده: هروی‌علیا درقدیم متعلق به ایل‌پاپی بود اما قائدرحمت‌ها اواخر زندیه آن‌را تصرف کردند. درصفحه‌۵۰‌آمده: اراضی رباط و املاک بین آبستان و رباط متعلق به ایل‌ دریک‌وند بود و منطقه کمال‌وند متعلق به میررضا(از ایل میر)بود. در صفحه‌۱۰۸‌آمده: رباط در شمال‌خرم‌آباد زادگاه بهار جد بهاروندهاست و هشتادخانوار بهاروند در آنجا سکونت دارند و قبرستان بهاروندها درهمان‌جاست که تاریخ برخی از آنها متعلق به هفت‌نسل پیش است و روی سنگ‌قبور که متعلق به اجداد بهاروندهاست واژه دریک‌وند بجای بهاروند نوشته شده‌است. املاک بین آبستان و بسطام متعلق به بهاروند بوده‌است . درتفصیل عساکرفیروزی جمعیت لرفیلی(سی_وپنج_لک) و بختیاری(بیست_لک) و ممسنی(دو لک) و زند و لک باهم فقط(یک و نیم لک) آمده، هر لک معادل ده‌هزار است این نشان می‌دهد ایلات و طوایف لُر مثل؛ چگنی، ساکی، فیلی، عمله و بختیاری تبعید شدند و روستاها و طوایف مستقل به طوایف جدید لک، الحاق شدند، ذوله جزء ایل عمله لُر بود که زمان اسماعیل‌خان‌فیلی به‌دلیل اختلاف مالیاتی خاک لرستان را ترک و به کرمانشاه تبعید شدند و الان گورانی حرف می‌زنند ولی در اصل لُرند . طبق کتاب نقاوه‌الآثار افوشته‌ای نطنزی بعداز اعدام میرشاهوردی‌خان آخرین اتابک لرکوچک، سران لرستان همچنان مقاومت می‌کردند و با حکومت حسین‌خان‌سلاحورزی(نام سلویزی یا سلاح‌ورزی درکتاب تاریخ‌گزیده قرن۷هجری به‌عنوان طایفه‌ایاز قوم‌لُر آمده)، پسرعمه شاهوردی‌خان مخالفت می‌کردند و شاه‌عباس دستور داد دو طایفه صله‌صله و دلفان را از ماهی‌دشت‌کرمانشاه آوردن خاوه تا رعیت والی جدید یعنی حسین‌خان‌سلاحورزی باشند هنوز نام دشت‌سلاحورزی در الشتر است. هنوز نام تپه‌امرایی در الشتر است که ییلاق امرایی‌ها بوده، هنوز منطقه ییلاقی لُر جودکی در الشتر است که در کتاب مقصودجهان و در لغت‌نامه دهخدا آمده که لر جودکی نام منطقه‌ای ییلاقی در الشتر است و اواخر قاجار طوایف لک از ناامنی بعداز مشروطه استفاده کردند و الشتر را گرفتند و کم‌کم به سمت خرم‌آباد رفتند و از دلفان که سردسیر بود رفتند شمال کوهدشت وگرنه حاکمان کوهدشت امرایی هستند که از نسل اتابکان لرند همین کاشیو یا کاسیو در چغلوندی ملک اصلی کوشکی‌ها بوده ییلاق اونجا بودن و قشلاق می‌رفتند کوهدشت و بیرانوندها زمین‌هاشون رو گرفتند الان جمعیت زیادی از کوشکی‌ها علاوه در کوهدشت در خرم‌آباد و پلدختر و بروجردم هستند. هرو به معنای قهرمان در چغلوندی نام یکی از پسران چگنی بوده و الان ما منطقه هرور را در چگنی داریم و ده‌پیر از طایفه میرزاوند و چنگایی و رک‌رک هستند که لرند و امروزه فامیلی بیرانوند و سپه‌وند گرفتن حتی سنگ قبرهاشونم هست. در چغلوندی ما چشمه‌پاپی و دِرِکسو یعنی دره ساکی‌ها را داریم که ملک ساکی‌ها بوده، با تبعید ایلات ساکی و مافی و چگنی به قوچان و قزوین و لوشان و خنداب اراک، باعث شد زمینه برای مهاجرت طوایف لک از ماهی‌دشت‌کرمانشاه به لرستان فراهم شود. خیلی از طوایفی که امروزه لکی صحبت می‌کردند در اصل لرند مثل فلک‌الدین از نسل فلک‌الدین‌حسن هشتمین اتابک لُر یا بخش‌قلایی در الشتر که لری حرف می‌زنند. در الشتر طوایف مال‌میر، کلاه‌کج(بهمئی هستن و فامیلی کریمی دارند)، سیاه‌پوش و فولادوند بختیاری‌اند یا امیرها و میرزاوندها چگنی‌اند یا رشنو و ساکی و زیودار و سلاحورزی و سوری و دیناروند تو الشتر لرند. در نورآباد طایفه‌ مومه‌وند از نسل میوند_بختیاری و لرند که زمان قیام علی‌مرادخان میوند زمان نادرشاه تبعید شدن نورآباد، درکوهدشت ایلات امرایی، سوری، کوشکی، قرعلیوند، رشنو، چگنی، شیراوند، طولابی، ریکا، رماوند، عبدولی، زیودار، ضرونی، گرمه‌ای یا اتابکی، خوشنام‌وند، دیناروند، عبدولی، غضنفری. درکتاب میرزا محمودخان وثوق‌الملک که زمان قاجاریه نوشته شده صفحه‌۲۵ از خود بزرگان طایفه صله‌صله نقل قول شده که ملک اصلی طوایف صله‌صله و دلفان، کله‌جوی‌ماهیدشت‌کرمانشاه بوده و بعد از اعدام میرشاهوردی‌خان آخرین اتابک لُرکوچک دستور می‌دهد این دو طایفه برای رعیتی حسین‌خان‌سلاحورزی از کله‌جوی ماهی‌دشت کرمانشاه به دلفان آیند و جمعیت کل این دو طایفه آن‌زمان فقط پانصدخانوار بوده و فقط دویست‌سوار دیوانی می‌دادند و با الحاق طوایف بومی و روستاییان به دو طایفه لک صله‌صله و دلفان جمعیت‌شان زیاد شد مثلا در دلفان طوایف ممی‌وند اصالتا از ایل میوند چهارلنگ بختیاری هستند یا سنجابی‌ها کرمانشاهی هستند یا اولادقباد و ایت‌وند طبق گفته بزرگانشان اصالتی تُرک دارند یا فلک‌الدین از نسل فلک‌الدین‌حسن هشتمین اتابک لُرکوچک هستند یا قلایی‌ها در الشتر لرند. امیر، مال‌میر، رشنو، سیاه‌پوش، فولادوند، کلاه کج، سلاحورزی و زیودار در الشتر لرند. دشت سلاحورزی در الشتر و تپه امرایی در الشتر و منطقه لر جودکی در الشتر قشنگ مشخص میکنه اینجا لرها ساکن بودند و لهجه لکی که دقیقا کپی کرمانشاهی است و تمام افعال و ضمایر لکی دقیقا کردی است آیا اینهمه مدرک دال بر مهاجرت لک‌ها از کرمانشاه به لرستان نیست؟ اگر لک‌ها بومی خرم‌آباد یا لرستان بودند سنگ قبری یا ساختمانی یا حتی نام اماکن بنامشان بود. . پان‌لک‌ها از ناآگاهی و غفلت مردم لُر سوءاستفاده می‌کنند و اطلاعات غلط به مخاطب می‌دهند. آنها طوایف لُر را که زبانشان با حضور مهاجرین لک‌زبان تغییر کرده یا دو زبانه شده‌اند را هم لک معرفی می‌کنند طوایف بومی کوهدشت اصالتاً لُر و لُر زبانند و عشایر دلفان به مرور به کوهدشت آمدند و هم‌اکنون طوایف لک‌زبان کوهدشت در اصل مهاجرانی با اصالت دلفانی اند مثل: اولادقباد(اصالتا ترک آذربایجان‌اند)ایت‌وند(اصالتا ترک و خویشاوند اولادقباد هستند) و نورعلی که تماماً ریشه در دلفان دارند حشمت رحمتی درکتاب قوم لُر درآینه تاریخ، صفحه ۱۲۶ به مهاجرت طوایف دلفان به کوهدشت اشاره می‌کند علامه والیزاده درکتاب تاریخ ایلات و طوایف لرستان، صفحه ۶۸۹ مینویسد: ساکنین اولیه طرهان طوایفی‌اند که به زبان لُری سخن می‌گویند و لک‌ها از بخش دلفان به طرحان مهاجرت کرده و در کوهدشت سکونت گزیده‌اند این طوایف زمستان‌ها به طرهان می‌آمدند و تابستان‌ها را در دلفان بسر می‌بردند و چون هوای طرحان ملایم‌تر و گرمسیری بود برای همیشه درآنجا ماندند در صفحه ۷۰۸ آمده: طوایف دلفان بواسطۀ برودت شدید، زمستان را درطرحان و تابستان را در دلفان می‌گذرانیدند تا اغنام و احشام آنها تلف نشود و برای اینکه طرحانی ها مطالبه حق المرتع از آنها نکنند، املاک و مراتعی را در طرحان تصرف کردند بزرگترین ایل کوهدشت امرایی است که لُرند و خوانین و حکام سرنوشت‌ساز این منطقه بودند ریاست امرایی با خوانین غضنفری است که از نسل میرقیصر خامه نیدل هستند و تبارشان به میرشاهوردی‌خان آخرین اتابک لُر می‌رسد و با ایل میر پیوستگی نژادی دارند دیگر ایلات لُر زبان کوهدشت: کوشکی، سوری، زیودار، خوشنام‌وند، ضرونی، کمال‌وند، شیراوند، طولابی، چگنی، ریکا، گرمه‌ای(اتابکی)، قرعلیوند، بازوند، رومیانی، رشنو، رک‌رک، میرآخور، غلام، معتمد، عبدولی، رماوند و... امروزه قبر میرزای بزرگ جد پدری میرزاوند چگنی در دلفان است و این بخوبی نشان می‌دهد که طوایف لُر به مرور و با فشار طوایف لک به عرض‌های پايين‌تر رانده شده‌اند یعنی به همان میزان که بر جمعیت طوایف لک‌زبان اضافه شده آنها دامنه نفوذ خود را گسترش داده و به مناطق اطراف مهاجرت کردند(هنوز سیر مهاجرتشان به مناطق پایین‌تر ادامه دارد) درمجله ارمغان، شماره یک، صفحه چهل آمده: طایفه رومیانی در چغلوندی سکونت داشته و طایفه بیرانوند مُلک آنها را غصب و ضبط کرد یا در جغرافیای لرستان صفحه ۸۸ آمده: نام ایل کهن کوشکی درکتاب تاریخ گزیده آمده، آنها در هرو(چغلوندی) املاک داشتند که اوایل قاجار به تصرف بیرانوندها درآمد

لورها حتی یک بیلچه هم نمی توانند بسازند با چه منطقی صنعتگر بوده اند؟! :) طوایف عمله یا نوکر که لور بودند کارشون کارگری و عملگی برای والیان فیلی عرب بوده است! از کی تا کی نوکری و عملگی هم ردیف با صنعتگری شده است؟! :) فیلم دستگیری علی کوشکی لور مقیم کوهدشت که در تهران خلافکاری و دزدی می کرد توسط سرهنگ راستی از لکهای الشتر سلسله موجود هستش! بیاییم خودمان را با دروغ و جعل و تحریف فریب ندهیم! لورهای کوشکی و کُردهای سوری مقیم کوهدشت میرن تهران دزدی و خلافکاری می کنند و این چنین آبروی کل شهرستان کوهدشت را برده اند!

چرا طبق گفته خود لورهای ایران معروف ترین خواننده لور یعنی فرج علیپور یک هندی می باشد و اصلا قیافه این شخص کاملا مشخصه که هندی هستش! . چرا شخصی به اسم هوکوم سینگ پنوار که از لوری_زطها یا لوری_جاتهای ناحیهء الوار راجستان هند می باشد به صراحت اعلام می کند لورهای ایران از ریشه با لورهای هندوستان یکی هستند. این شخص در گفتمانش سخنان حمزه اصفهانی و فردوسی را مورد استناد قرار می دهد و اعلام می کند که بهرام گور به تعداد ۱۲ هزار لور هم تبار خودش از ناحیه راجستان وارد ایران کرده است و هندی بودن لورهای ایران رو به یقین می رساند! این شخص به صورت تخصصی درباره لورها تحقیق کرده است و اصلا خودش از لورهای ناحیه راجستان می باشد و لورهای ایران را هم ریشه با خودشان می داند! برای صحت این سخنان می توانید به صفحهٔ تخصصی لوری زط های هندوستان که توسط این شخص ایجاد شده است مراجعه کنید و به جزئیات بیشتری پی ببرید! ‌. طبق سند شاهنامه لورهای هندوستان برای خنیاگری و مطربی توسط بهرام گور ساسانی به ایران وارد شدند؛ چرا ما وسیله ای به اسم کمانچه لوری(لُری) رو داریم که آلت مطربی هندیان می باشد و این وسیله در بین لورهای ایران بسیار مورد علاقه می باشد و معروف ترین وسیله مطربی بین لورها همین وسیله می باشد! کمانچه محبوب ترین وسیله ساز زدن در میان الوار ایران می باشد! یعنی دقیقا حتی با گذشت ۱۴۰۰ سال از زمان ورود به ایران خصلت نوازندگی و ساز و آواز و خنیاگری در بین لورهای ایران حفظ شده است! . و از همه مهم تر چرا ما در ناحیه لوردگان(لُردگان) بختیاری گور شنگلی رو داریم که دقیقا هم اسم شنگل پادشاه هندوستان در زمان بهرام گور ساسانی هستش. شنگل کسی بود که درخواست بهرام گور ساسانی را برای فرستادن لورهای هندی به ایران برای خنیاگری و مطربی قبول کرد. آیا این گور شنگلی منطقه لُردگان(لوردگان) بختیاری نمیتونه توسط خود لورها برای تداعی کردن بزرگشان در زمان بهرام گور ساسانی درست شده باشد؟؟؟ و جالبه کتاب تاریخ ایران و انیران دقیقا میگه لورهای ایران اصالتا هندی هستن! . و .... . . با این تفاسیر ما اعلام می کنیم لورهای ایران و لورهای هندوستان دقیقا یکی هستند و یک ریشه و نسب پدری دارند! و فردوسی کبیر به درستی این گفتمان که لورها اصالتا هندی می باشند را به پیشگاه ملت ایران و ملت هندوستان ارائه کرده است! .

یادمان باشد قبل از این که ما لورها از هند آمده باشیم یک انسانیم. بنده به عنوان یک لور هندو تبار ایرانی میگم ما با افتخار هندوستانی هستیم. از منطقه گورشنگلی لوردگان بختیاری درود میفرستم به امیرخان و سلمان خان و راجا خان و کارینا کاپور و بختیار سینگ و شهر الوار راجستان هند.

من ساناز شیراوند لوری خواهر یونس شیراوند لوری ساکن کوهدشت لورریستان هستم. یونس شیراوند شیرازی لوری جدیدا به مورد جدیدی رسیده است. ما شیراوندها لورهای اصیل شیرازی بودیم! فخر الدین اسعد گرگانی در قرن پنجم به صراحت ما لورها را دزد و شیاد و گردنه بگیر معرفی و دقیقا حرف های فردوسی درباره ما لورها را تایید کرده است. فخرالدین اسعد گرگانی در یک شاه بیت تاریخی می فرماید: (جهان آسوده گشت از دزد و طرار // ز کرد و لور و از ره گیر و عیار) {ترجمه این شاه بیت تاریخی: جهانیان از دزدان و فریبکاران و شیادانی نظیر لورها و کردها و راهزنان و دغل بازان آسوده شدند!} . همان طور مشاهده می کنید در قرن پنجم توسط شخص فخرالدین اسعد گرگانی ما لورها دزد و شیاد و فریبکار و دغل باز معرفی شده ایم و سخنان فردوسی درباره ما لورها به تایید کامل این شخص رسیده است! یونس شیراوند شیرازی ساکن کوهدشت میاد میگه لباس ترکان قشقایی لوریه در صورتی که اینا بهش میگن غارت لباس اقوام دیگه و من همیشه بهش گفتم ما لورهای هندی نباید به لباس اقوام ایرانی دستبرد بزنیم! فردوسی و فخرالدین اسعد گرگانی به درستی ما لورها را دزد ، راهزن ، گردنه بگیر و شیاد و دغل باز معرفی کرده اند!

یونس ملکی شیراوند لوری ساکن کوهدشت لوریستان هستم. دقیقا ما لورها توسط بهرام گور ساسانی از هندوستان به ایران وارد شدیم و دست آخر کارمون به راهزنی و دزدی و ... کشیده شد. ما شیراوندها هم همیشه به سرزمین اجدادی خودمان یعنی هندوستان افتخار می کنیم. با تشکر از تمامی کسانی که به هویت سییک هندی ما لورها احترام می گذارنذ من یونس ملکی شیراوند از لورهای ساکن کوهدشت هستم.

برتولد اشپولر درتاریخ ایران، صفحه‌۴۳۶‌مینویسد: بسیاری از قبایل کُرد که از آنها در غرب ایران نام برده می‌شود#نباید جزء کُردان به حساب آیند زیرا بیشتر آنها مثل لُرها قبایل مهجوری بوده‌اند که زبان آنها به نحوی کهنه بوده و با فارسی نو برابری نمی‌کرده و ایشان را از اینرو کُرد نامیده‌اند که کسی زبان آنها را نمی‌شناخته و همین‌قدر می‌دانسته‌اند که زبان آنان متعلق به گروه زبانهای ایرانی می‌باشد . در همان کتاب صفحه‌۴۶۷‌‌آمده: اقوامی که فاقد پایه فرهنگی بودند کاملاً بی‌پرده و در ملاعام به‌عنوان بی‌فرهنگ معرفی می‌شدند و نام آنان بطور مطلق به‌صورت دشنام به کار می‌رفت مانند نام#کُرد! . نسناس و#کُرد و خلج و ترکمان و الکسار: حیوانی چند وحشی که در بیابانها و کوهها متولد میگردند و به شکل آدمی باشند! (کلیات عبیدزاکانی، صفحه‌۳۷۲‌). رابرت شرلی در صفحه‌۴۸‌سفرنامه‌اش#کردستان را سرزمین مردم بسیار وحشی توصیف میکند . ریچارد کاتم در ناسیونالیسم درایران، صفحه‌۷۰‌مینویسد:#کُردها از باستان تاکنون موفق به ایجاد دولتی ازآن خویش نشده‌اند چون فرهنگ کُرد فرهنگی پرتوان نبوده! فردریک میلنگن درکتاب زندگی صحرایی درمیان کردها، صفحه‌۱۴۹‌، مینویسد: اگر در سال‌۱۲۴۸‌‌شمسی کسی یک کُرد شهری را کُرد خطاب میکرد گویی به او توهین کرده بود! ایرانیان تحصیلکرده از این نام همانگونه استفاده میکردند که آمریکاییان امروزه واژه روستایی را به‌صورت نوعی تحقیر بکار می‌برند! (Fredrick Millengen, wild life among koords) . دکتر تورج دریایی درشاهنشاهی ساسانی، صفحه‌۱۴۳‌‌مینویسد:#چادرنشینان را به زبان(پهلوی)کُرد می‌نامیدند که برای تمام چادرنشینانی که معمولاً رابطه خوبی با#ساسانیان_شهرگرا نداشتند مورد استفاده قرار میدادند! . درتاریخ ابن‌خَلکان وکتاب قصص واُمم که درباره علم‌انساب است آمده:#کُرد از نسل عمرو مزیقیا می‌باشد که جدش از ملوک#یمن بود و به ولایت عجم مهاجرت کرد و حتی شعری در این مورد هست که میگوید: لعمرک#الاکراد من نسل فارس_و لکنه کردین عمرو بن عامر: سوگند بجان شما کُرد از نسل فارس نیست بلکه#کُرد فرزند عمرو بن عامر است. عمرو وپدرش از ملوک#یمن بود و بعداز آن به شام منتقل شدند و مذهب کُرد من أوله إلی یومنا هذا(از ابتدا تاکنون)سُنی پیرو شافعی وحنفی بوده . کُرد درفرهنگ لاروس صفحه‌۱۷۰۴‌‌، به‌معنی:#راندن_ستور(چهارپایان)است. کُرد درفرهنگ بدایع‌اللغه، ص‌۱۴۵‌به‌معنی:#چوپان و گوسفندچران است

خواهر جان من یونس ملکی شیراوند لوری ساکن کوهدشت لوریستان به صراحت اعلام می کنم ما لورها راجوهای هندوستان هستیم. حالا فردوسی یا فخرالدین اسعد گرگانی ما لورها را دزد یا راهزن و یا شیاد و دغل باز معرفی کرده چیز بدی نیست چون اصالت ما لورها رو موزه های جهان و هندوستان فریاد ایزنه! متاسفانه خیلی از ما لورها میرن تهران و اصفهان و شیراز و اهواز و ... دزدی میکنن ، خانه های مردم رو غارت میکنن و دارند به طور مستقیم حرف های فردوسی درباره ما لورها رو تایید میکنن. بعد جالبه عده ای از ما لورها رفتن لباس ترکان با اصالت قشقایی رو دزدیدن و به اسم خودشون زدن با این که قبلا به اسم ترکان قشقایی ثبت ملی شده است. خوب اینجوری فقط داریم حرف های فردوسی بزرگ رو مورد تایید کامل و دقیق قرار می دهیم. با تشکر از نظر بسیار محترمانه شما و این سایت بسیار خوب. یونس ملکی شیراوند لوری هندوستانی ساکن کوهدشت لوریستان.

اون از آی نور دختر سه ساله لور توی الیگودرز که لورها اونجور بلایی سرش آوردن و اینم از یاسوج که دختر دانشجوی اونجا توسط دوازده نفر از لورهای یاسوج مثل هندیا مورد تجاوز قرار گرفته!

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.