افزودن نظر جدید
تاریخ یعنی سند و مدرک که شما
تاریخ یعنی سند و مدرک که شما هیچ سندی برای حرفهایتان ذکر نکردید. بهاروندها طایفهای از ایل دریکوند هستند و شجرنامه دارند. رشنو نام ایزد عدالت در ایرانباستان و نام یکی از ایلات لُر زبان است. سلاحورزی نامش درکتاب تاریخگزیده درقرن پنجهجری بهعنوان طایفهای از قوملُر آمده که صنعتگر بودند و سلاح میساختند. میرها از نسل میر شاهوردیخان آخرین اتابکانلُر هستند. سوریها طبقکتاب سرتیپ رزمآرا(جغرافیای نظامی لرستان صفحه۲۱۲)از نسل ماهان سوری و از نژاد اتابکانلُر هستند که سلطنت داشتهاند. مصطفی پاشنگ درکتاب فرهنگ نامهای کهن و باستانی صفحه۵۰ مینویسد: سور یعنی توانمند و لفظ سوری از سورنا(سردار اشکانی)و نام یکی از هفتقبیله قدرتمند اشکانی گرفته شد و سور نام دیگری دارد بنام سرخ و درخشان که لفظ چهارشنبهسوری هم از آن مشتق شدهاست. رکرکها از نسل رکنالدین بختیاری چهارلنگ هستند. گودرزیها اصل لُرند و بیشترین نام فامیلی در لرستان گودرزی است. در دایرهالمعارف بزرگاسلامی، جلد یازده، صفحه۲۹۷آمده که اصل ایل باوی از لرهای کهگیلویهبویراحمد است و از کهگیلویه به خوزستان رفتند. نام بوختی(تغیریافته بختیاری) در کتیبه عیلامی ایذه آمده و آرچیبالد سیس، زبانشناس انگلیسی درکتابش آنرا ذکرکرده. بختیار نامی ایرانیه و بختیاریاهوازی نام شاعری درقرنسههجری در دورهآلبویهاست. درکتاب دولتسلجوقی صفحه۲۲۰از بختیاری شاعر دوره آلبویه(قرنسههجری)نام بردهاست. حمداللهمستوفیدرتاریخگزیده مینویسد: و از شعب لُر ایناقواماند: کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاهکاهی، رجوارکی، دری، ویراوند، مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی، بندوئی...اما قوم ساهی، آرسان، ارکی، بیهی و دیگر دیهاء مانرود، اگرچه زبان لری دارند اما لر اصلی نیستند بلکه روستاییاند. درسفرنامه بیبیمریمبختیاری به لرستان و شهرخرمآباد میخوانیم: آمدیم برای ییلاق، رسیدیم بهخرمآباد تمام مردمش لُر میباشند کمتر مردم روستایی دارد. بیشک کمتر کسی مفهوم دقیق اینجمله سردارمریم و مفهوم اصطلاح《روستایی》را درمییابد مگر اینکه لُربختیاری باشد. این اصطلاح یک سیر تحولتاریخی در زبان لری داشته؛ روستایی در زبان لری(گویش بختیاری)اصلا بهمعنی《لر زبان》اما《غیر ایلیاتی》بوده یعنی مردمانیکجانشین، دهنشین و شهری که لری صحبت میکرده ولی کوچرو نبوده و وابستگی به هیچ ردهبندی طایفهای نداشتهاند پس ساکیها لُرزبان اما غیرایلیاتی و یکجانشین بودند. دکتر باستانی درکتاب حضورستان صفحه۲۷۶مینویسد: شول از طوایف افشار(تُرک)بهشمار میآید و اینها همان طایفه شولاند که درقدیم چول و درعربی صول خوانده شدهاند و درحوالی گرگان و دهستان(شمالشرقیایران)بودند. مصطفی پاشنگ درکتاب فرهنگ نامهای کهن و باستانی صفحه۵۰ مینویسد: سور یعنی توانمند و لفظ سوری از سورنا(سردار اشکانی)و نام یکی از هفتقبیله قدرتمند اشکانی گرفته شد و سور نام دیگری دارد بنام سرخ و درخشان که لفظ چهارشنبهسوری هم از آن مشتق شدهاست. سورگان تهران/سورک ارکوازی ایلام/سوران خانند اردبیل/سورک بجنورد/سروک اندیمشک/سوری تویسرکان/سوری رودسر گیلان/سورالف میانه تبریز/سورک تفت یزد/سورک سمیرم/سورگاه(جایگاه توانمندان)بشاگرد هرمزگان/سورگه دزفول/سورا یا سورنا از هفتخاندانقدرتمند اشکانی/سورسرا رشت/سورنه فومن گیلان/سوربن و سورکلا در ساری/سوران در اراک و...
دانشجوتاریخ
1404/05/03 - 23:17
لینک ثابت