افزودن نظر جدید
لک یک اقلیت مهاجر به لرستانه
لک یک اقلیت مهاجر به لرستانه و قبلاز زندیه هیچ لکی ساکنلرستان نبود اصل لکها از《کُلهجوب ماهیدشت》و سر فیروزآباد کرمانشاهه و لهجه لکی دقیقا کپی کُردیه. تمام افعال و ضمایر لکی، دقیقا کُردیه. کردها میگن: بو بچیمه مال و لکها میگن: بوری بچیمه مال(هردو یکیاند)
.
لک عشایر بوده و هیچ سابقهشهرنشینی ندارد و《تازه بهشهر رسیدهاند》لکها حتی سواد ریاضی ندارند و بلد نیستن حساب کنند مثلا:
.
خرمآباد، بروجرد، اشترینان، دورود، ازنا، مومنآباد، الیگودرز، شاپورآباد، بشارت، سپیدشت، زاغه، بخش دهپیرچقلوندی، ویسیان، چگنی، معمولان، پلدختر، رومشکان، شصتدرصدکوهدشت و پنجاهدرصد الشتر لُرند
.
درایلام فقط درهشهر عدهای کولیوند از دلفان، مهاجرت کردن درهشهر، وگرنه بومیان درهشهر لُرند مثل: میر، زینیوند، جودکی، دریکوند، فراش، سلاحورزی و کلانتری
.
نهاوند لرند فقط شهرک حاشیهای و خلاف جوادیه عدهای لک از دلفان آمدن. درکرمانشاه فقط محله خلاف جعفرآباد برخی لکاند ولی لکها به دروغ آمار هفتاددرصد میدهن که هوفلیه
.
درکتاب تفصیلعساکرفیروزی زمان صفویه جمعیت لُرفیلی: سیوپنجلک(لک عدد شمارشهندیه)و بختیاری: بیست_لک و ممسنی: دو_لک. و زند و لک باهم فقط یک_لک است
.
درکوهدشت ایلات امرایی، کوشکی، سوری، زیودار، خوشناموند، ضرونی، کمالوند، شیراوند، طولابی، چگنی، ریکا، گرمهای(اتابکی)، قرعلیوند، بازوند، پیرحیاتی، سیاهمنصور، تیموری، رومیانی، رشنو، رکرک، میرآخور، دیناروند، غلام، معتمد، عبدولی، سهرابی و رماوند لُرند
.
درالشتر: طایفههُنی(هندیاند)،اورضا(شیرازی)،دولتشاه(از نسل دولتشاه پسر فتحعلیشاه)،میفر(پلدختری)،قلندرحبشی(شیرازی)وطایفه قلایی،امیر،آهنگر،رشنو،ساکی،سوری،چنگایی،زیودار وسلاحورزی لُرند. کلاهکج از ایل بهمنیاند وفولادوند، مالمیر(مالامیر ایذه)وسیاهپوشبختیاریاند
.
ممیوند دلفان از ایل میوندچهارلنگ الیگودرز هستن بعداز قیام علیمراد میوند توسط نادرشاه به دلفان تبعید میشن یا فلکالدین ازنسل فلکالدین حسن هشتمین اتابک لُرکوچکند و دوطایفه بنام لُرامیر و تاجامیر(تاجمیری)دارند. سنجابی و بالاوند از یاسوج بهکرمانشاه رفتن، بالاوند دوطایفه بنام لُروند و بختیاروند دارد، جد پدری شاهیوند، چگنیاست
.
بیرانوند درتاریخگزیده بهعنوان طایفهای از قوملُر آمده و درآن کتاب اسمی از لک نیست این ثابت میکند بیرانوند از لک قدیمیتره و اصلا لک ساکن لرستان نبوده، شاخه دشاینان بیرانوند تماما الحاقیاند و بخاطر مهاجرت برخی تیرهها از دلفان و کرمانشاه به بیرانوند، لهجهشان لکی شدهاست. بیرانوند شصت درصدش اصالتا بیرانوند نیستند بلکه بعداً به بیرانوند ملحق شدند. مثلاً شاخه دشاینان(دونشان)بیرانوند تماماً الحاقی اند مثل: شَلکه، لُری، دیلُرون(دهلُرانی)، هَراتی(افغانی)، بایَندُر(ترکمن آققویونلو)، بارانی(ترکمن قرآقویونلو)، سبزعلی، شاهوردی، چقلوند(نوکر مراد)، پیرداده(مشکه پُرکن و خرکچی اسدی)، شعبان(میگن از چگنی آمدن)، هُنی(هندی)، فراش(فراشبند بختیاری)، رَش(رشنو)، زرینچغایی(از ایل عبدالوند چهارلنگ بختیاری)، دیوکان، مَمصارم(از طایفه ممصارم چهارلنگ بختیاری)، مرادیان که اصالتا کوشکیاند ولی بین طایفه تاری بیرانوند پخش شدند. نصف شمسینها یا بختیارین یا کوشکین یا چگنیاند. زینیوندها عشیرهای از دریکوند هستن. جد مادری زیدعلی، یک دریکوند کولچپی است. جد مادری کَر بیرانوند دختر کَرو لال والی لرستان(از ایل سلاحورزی)است. ملکشاهیها از پشتکوه آمدن داخل بیرانوند. نَخی(نخعی قُل باریک)خودشان را از نسل #مالک_اشتر_نخعی(عرب یمن)میدانند. اصلمرز و نخی و بِزَن و حسین بگ، بهشون میگن #هوز_بیتلونی. بیت یعنی شعر و لُون یعنی خانواده و جد مادریشون رامشگر(کولی)بوده و کارشون سرودن شعر و بیت بوده بخاطرهمین بهشون میگن: بِیتِلُونی. و لاف زن(هوفَل)بیرانوندها، همین هوز بیتلُونیاند که بِزن دَرو اند. بِزَن توی تنگ سراب درهشهر هستن. نخی توی کلات مورموری آبداناناند. بیرانوندها از دو تیره پیرداده و چغلوند نفرت دارند چون خرکچی و مَشکه پُرکن بیرانوندها بودن و کارهای لُجستیکی را انجام میدادند. آخه برادر که نوکر برادر خودش نمیشه. پیرداده تیول(نوکر)اسدی بودند و چغلوند تیول(نوکر)مرادها. طایفه علیمحمدی(سپهوند)زمان رضاخان به کمک ارتش رفتند و بیرانوندها را میک.ش.ت.ند حتی فامیلی سپهوند(سردار سپه لقب رضاخان است)گرفتند. طایفه مُراد هم با ارتش بودند. حسنوندها هم یار ارتش و دش.من بیرانوند بودند. سپهبدامیراحمدی درخاطراتش نوشته شیخعلی بیرانوند موی ژولیده، صورتی چروکیده و یقهاش چرک و کث.افت بود(بینیاش را با یقه تمیز میکرده)امیراحمدی، بیرانوند را از نسل شِمر میداند درصفحه215نوشته: لکها آیه القارعه قرآن را به دزدی تفسیر کردند. درصفحه212آمده: بیرانوندها برای غارتگری به ملایر و نهاوند و بروجرد میروند
ابراهیم
1404/05/03 - 23:23
لینک ثابت