اهل حق

برخی از سرسپردگان فرقه اهل حق که تلاش دارند این فرقه را دین مستقل معرفی نمایند، معتقد هستند کیش اهل حق که مملو از عقاید و آراء و ذخایر معنوی ایران باستان مانند آیین زرتشتی، مانویی و مزدکی و همچنین از اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقههای دیگر تصوف پس از اسلام میباشد و این نشانگر ازلی بودن آیین یارسان است نه التقاطی بودن آن.

بنا بر برخی از نقلهای اهل حق، روز دوم بعد از ضربت خوردن امام علی (ع)، ایشان به امام حسن و امام حسین (ع) فرمودند: امشب، شب مرگ من است، شبهنگام عرب نقابداری سوار بر شتر نزد شما خواهد آمد و جسد من را از شما خواهد خواست از او هیچ چیزی نپرسید و هرچه خواست گوش کنید، حسنین (ع) به ایشان تعهد کردند که وصیت را انجام دهند. اما امام حسن (ع) برای کشف حقیقت عهد خود را شکست.

نورعلی الهی مؤسس جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، علیرغم اینکه خود را پیرو شریعت محمدی معرفی مینماید، قرآن را با کتاب سرانجام، مقایسه میکند درحالیکه سرانجام حاوی افسانهسازی و نقلهای اساطیری است و بخش اعظمی از آن که اشعار سروده شده توسط سلطان اسحاق ویاران اوست، از بین رفته است.

نورعلی الهی مؤسس جریان مکتب در فرقه اهل حق، علیرغم اینکه مدعی تبعیت از شریعت محمدی و استنباط از ادله اربعه است، در ادعایی اختراعی، روزه را به دو قسم شرعی و ریاضتی تقسیم میکند تا در سایه شرع مقدس افکار خود را به جامعه اهل حق القا کند.

نورعلی الهی مؤسس جریان مکتب در فرقه اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان و شیعه معرفی میکند در ادعایی مضحک، مدعی «پیغمبری» و آوردن «دین ابداعی» است که مورد تائید امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) است.

نمونهای از داستانسرائیهای اهل حق، داستان یک ماهی بنام «قرقرة بن مرمره» است. برخی از پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند که حضرت علی (علیهالسلام) غلامی بنام «نُصیر» داشت که در یک مسافرت با امام علی (علیهالسلام) به لب دریایی میرسند که در آنجا آن ماهی اشاره به خدا بودن حضرت میکند و با برخور ایشان مواجه میشود.

برخی از نویسندگان گذشته اهل حق در ذکر داستانهای دینی جانب انصاف را رعایت نکرده و برخلاف روند حاکم، داستانهای عوامانه را به جای حکایتهای اصیل معرفی کردهاند. همین امر سبب شده اعتنا به منابع متنی اهل حق کاسته شود و نویسندگان اهل حق را به مهملگویی متهم کنند.

جریان یارسانیزم در میان اهل حق رسوخ کرده و تلاش میکند عقاید باطل خود را به نام اهل حق به خورد پیروان اهل حق دهد. ایشان برخلاف عقاید بزرگان اهل حق در تکریم پیروان ادیان الهی، مدعی شدهاند کسانی سلطان اسحاق را شاه خود ندانند، رو سیاه هستند.

بنا بر عقاید اهل حق، تدبیر و اداره چهار گوشه جهان بر عهده چهار نفر از «هفتن» که مهمترین طبق از طبقات یاران سلطان اسحاق است، میباشد. درحالی که چنین مسالهای در هیچ یک از ادیان الهی مطرح نشده است. تغایر برخی از عقاید اهل حق با دیگر ادیان موجب شده که اقبال عمومی نسبت به این فرقه به شدت کم شود.

یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق اعتقاد به «گردش روح در بدنهای مختلف» است که از آن به «دونادون» یا «سیر تکامل» تعبیر میشود. اهل حق به اینکه از «دونادون»، به «تناسخ تعبیر شود»، بهشدت رنجور هستند و معترفند که تناسخ باطل است، درحالیکه ماهیت تناسخ و دونادون هردو یکی است.

بنا بر افسانههای اهل حق سلطان اسحاق بعد از فوت پدر خود، به خاطر اختلافاتی که با برادران ناتنی خود داشت همراه با چند نفر از یارانش، مورد تعقیب برادران خود با سپاهی از ایلات کرُد، بنام «چِیچَک»، قرار میگیرد درحالیکه اصل وجود چنین سپاهی به عقیده از پژوهشگران مورد تردید است.

«تجلی ذات خداوند» در برخی از انسانها یکی از اصلیترین عقاید فرقه اهل حق است. بنا بر اندیشه اهل حق، «بهلول» دومین تجلی اعظم ذات الهی است که بنیانگذار افکار و عقاید اهل حق است. این اندیشه ادعای دین مستقل اهل حق که قبل از اسلام وجود داشته است را باطل میکند.

«پیرموسی» که در اواخر قرن هشتم هجری قمری در کرند غرب از دنیا رفت، یکی از «هفتن» و از یاران خاص سلطان اسحاق است.ازجمله کسانی است که اهل حق او را فرا بشری قلمداد میکنند و معتقدند که او همه اعمال و کردارهای انسانها را در دفتر خود ثبت میکند و او را صاحب دفتر و شرع یارسان در روز محشر میدانند.

بنا بر افسانهسازی های اهل حق، بعدازآنکه رودخانه سیروان به امر سلطان اسحاق، از خروش ایستاد او به همراه پیر میکائیل سوار بر قالیچهای میشوند و بر رودخانه سیروان به سیاحت و مذاکره مشغول میشوند و سلطان اسحاق برای رفع گرسنگی پیر میکائیل دست رد آب کرده و ماهی برشتهای را بیرون میآور و بعد از آنکه پیر میکائیل آن را خورد استخوانهایی ماهی را دست گرفته و زنده میکند.