انکار خاتمیت در کلام بزرگان اهل حق

  • 1401/08/19 - 17:19
خاتمیّت از آموزه‌ های مشترک همه مسلمانان است و قرآن کریم به صراحت به آن اشاره نموده است. علیرغم این پیام آشکار الهی برخی از بزرگان اهل حق ادعاهایی خلاف آن را در اظهارات خود بیان داشته اند و این درحالی است که خود را تابع شریعت محمدی(ص) می دانند.
خاتمیت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خاتمیت از آموزه‌های مشترک همه مسلمانان است و به این معناست که پس از حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) و دین اسلام، پیامبر و دین دیگری نخواهد آمد و تا پایان جهان، این آئین آسمانی باید به عنوان مبنای عقیده و عمل انسان‌ها قرار بگیرد. مهم ترین و اساسی ترین دلیل بر این مساله کلام الهی  است که به صراحت تعبیر «خاتم النبیین» را برای حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) به کار برده است و می فرماید: «ماکانَ محمدٌ أبا أَحَدٍ مِنْ رجالِکمْ وَلکن رسولَ اللّهِ و خاتمَ النبیینَ؛(احزاب/40) محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است». بعضی از بزرگان اهل حق، علیرغم اینکه آیین خود را تابع شریعت محمدی دانسته اند(1) به این مساله  بدیهی، که از ضروریات دین اسلام است، توجهی نداشته و ادعایی برخلاف این امر ضروری و آشکار نموده اند.

نورعلي الهی از بزرگان نامدار فرقه مذکور، در آثار خود ادعاهایی را مطرح نموده که با مساله خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) سازگاری ندارد. ایشان در اظهارات خود ادعای آوردن دین جدیدی نموده و می گوید: «مرام ما آخرین مرام است و تا قیامت اسمی از دین بیاید همین است من آنچه که به درد دین می خورد و اسمش دین است از تمام ادیان جوهر کشی کرده و گفته ام از دستورات و احکام و سیاست و غیره که به درد دین نمی خورد حذف کردم». (2)

ایشان در کلامی دیگر با اعتراف به ساختگی بودن آیین خود تلويحاً منکر خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده و خود ادعای پیامبری و اتیان دین جدید دارد: «بعد از آن‌که در سال 1336 هجری شمسی بازنشسته بودم، تصمیم داشتم در منزل بنشینم و فقط مطالعه کنم. سال بعدش که به زیارت عتبات رفتم، مناجاتم این بود: «خداوندا، می‌خواهم تحت توجه تو یک دینی داشته باشم که واقعی و خداپسندانه باشد تا شعار خود قرار دهم و به آن عمل کنم. شب در خواب حضرت علی را دیدم به من فرمود: دین تو ابداعی است، ولی نیک ابداعی است؛ در این موقع پرده عوض شد و دیدم دو نفر آمدند با هم صحبت می‌کنند؛ یکی به دیگری می‌گفت: ابداعی معنایش این است که فلان کس [نورعلی الهی ] پیغمبر هم شد و هرچه بخواهد خواست خداست.» (3) البته خود را پیامبری می داند که وظیفه اعلام نبوت ندارد ولی عملاً تشریع می کند و اصول اعتقادی و مناسک ابداعی دارد.

وی رسالت و شأن خود در هدایت را والاتر از پیامبران دانسته و معتقد است که دین او بالاترین و کامل ترین ادیان است و مدعی است مسلک اهل حق همه کمالات اسلام و بلکه بیشتر از آن را دارا است و اگرچه فردی قبلاً دارای مذاهب دیگری غیر از اسلام حتی بت پرست باشد، همین پذیرش آیین اهل حق کافی است و لازم نیست از آن مذاهب به اسلام برگردد، چون هر کس که به حقیقت سرسپرد(یعنی به فرقه اهل حق در آمد) یعنی اول مسلمان شده....چون که صد آید نود هم پیش ماست(4) و این در حالیست که عموم ادله ایشان خواب و رؤیا و یا ادعای کشف و شهود شخصی خودش است.(5)

پی نوشت:

(1). برهان الحق، الهی، نورعلی، انتشارات جیحون،1373، ص20

(2). آثارالحق، الهی، نورعلی، ج1، چاپ چهارم، 1373ش، ص20.

(3). همان، ج1، ص645

(4). همان، ج ۲، ص116-134- ۱۶۰.

(5). همان، ج ۱، ص ۱۳۸.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.