اهل حق

دونادون" به معنی: "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن"، یکی از عقاید مهم واصلی پیروان و سرسپردگان آیین یاری است. برخی از پیروان آیین یاری با تمسک بر آیات شریفه سوره مبارکه قدر بر اثبات "دونادون" استدلال میکنند درحالیکه بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت و احیای آن شب است.

برخی از پیروان آیین یارسان بر این باور هستند که مسلک ایشان، مسلکی است که اندیشهها، باورها و آدابورسوم آن سِریّ بوده که توسط مقامات آیینی و بزرگان فرقه اهل حق بهصورت رمزواره سروده شده است تا در دسترس اغیار قرار نگیرد و یا مجموعه معارف موجود در مسلک خود را نابترین یافتههای دیده داران، باطن داران و پیشوایان به شمار میآورند.

یارسانیان و پیروان مسلک اهل حق، آیین خود را «دوره ظهور حقیقت» میدانند و معتقد هستند ظهور این آیین زمینه و بستر مناسبی برای کشف و شهود حقایق و اسرار هستی است. اما نه تنها چنین چیزی را نمیتوان یافت بلکه مباحثی مثل «خداشناسی»، در متون کلامی چنان با نارسایی و ابهام همراه است که راهی برای برونرفت از آن وجود ندارد.

عید نوروز برابر با اول فروردینماه (تقویم شمسی)، جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای بهجامانده از دوران باستان است.بنا بر داستانسرائی و نقلهای اساطیری اهل حق، جشن نوروز که یکی از جشنهای مهم در این فرقه قلمداد میشود، این جشن برای پایان آفرینش و خلقت انسان است.

اهل حق بنا بر دفاتر و آثار آیینی خود، معتقد هستند که مجموعه عقاید اهل حق توسط حضرت علی (ع) به یارانش آموختهشده و سپس سینهبهسینه تا امروز نقلشده است و این عقیده، خط بطلانی است بر کسانی که معتقد هستند، اهل حق دینی مستقل از اسلام است.

شیخ صفیالدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی در اهل حق جایگاه خاصی دارد.آنان معتقد هستند که شیخ صفیالدین ملقب به "صفیله"، بعدازاینکه دوازده سال شاگردی شیخ زاهد گیلانی را نمود، به دستور استاد خود، بهرسم طریقت برای بستن کمر، در سال 687 هجری قمری به "پِردیور" مسافرت نمود و به سلطان اسحاق پیوست.

زیرساختهای اعتقادی آیین یارسان، اهل حق را با شیعه اثناعشری فاصله داده و آنها را به غلات شیعه نزدیک میکند. در عقاید غلات نیز، عقاید و باورهایی وجود داشته است که پارهای از آنها با عقاید آیین یارسان مطابقت دارد.

برخی از نویسندگان اهل حق سعی دارند با توجه به اشتراکاتی که بین اهل حق و آیین مهرپرستی که یکی از ادیان باستان ایران است، اهل حق را ادامه مهرپرستی معرفی کنند اما مطالعه تطبیقی بین این دو آیین نشان میدهد که وجه اختلاف بین اهل حق و مهرپرستی در مسائل بنیادی بسیار زیاد است.

بعضی از سرسپردگان فرقه اهل حق با استناد به برخی از ابیات در متون کهن کلامی اهل حق، سعی در ایجاد ارتباط بین اهل حق و آیین زوران، دارند تا هر چه بیشتر بتوانند پیشینه اهل حق را طولانی نشان دهند و حال آنکه بنا بر متون اهل حق این رابطه بر اساس دونادون است.

اهل حق علیرغم اینکه معتقد است که همه ادیان در مسیر خدا زندگی میکنند، رستگاری، وصول بهحق، رسیدن کمال و سعادت را مشروط به گرویدن به آیین یارسان میدانند و سیاست جذب افراد غیر یارسانی برای برقراری تشکیلات اهل حق موردتوجه بزرگان و بنیانگذاران این فرقه بوده است.

اهلحق به رهبران و پیران خود «سید» میگویند؛ اما به نظر میرسد با توجه به نوشتههای نویسندگان اهلحق و ملاکهایی که برای اثبات سیادت بایستی وجود داشته باشد، این اطلاق درست نبوده، همۀ رهبران اهلحق سید نمیباشند. البته اگر شهرت را در اثبات سیادت کافی بدانیم، میتوان بسیاری از آنها را سید دانست؛ زیرا از قدیم الایام در میان مردم به سیادت شهرت داشتهاند.

تعداد اندکی از اهلحق در گوشه و کنار وجود دارند که آگاهانه یا جاهلانه از مسیر اصلی منحرف شده، ائمه را به مقام الوهیت رساندهاند. اگرچه اینان اندکاند؛ اما باید بدانند که این گونه اعتقادات، نه مورد تأیید اهلبیت است و نه اکثریت این فرقه این گونه باورهای غلط را میپذیرند. بعلاوه آنها هیچ گونه دلیلی برای این اعتقاد خود ندارند.

اعتقاد به نبوت عامه و خاصه یکی از شرایط ورود به دایرۀ اسلام میباشد که اگر کسی با اختیار و آگاهی آن را انکار کند، از دایرۀ اسلام خارج است. در اشعار و متون اهلحق نام پیامبران و شرح حال ایشان ذکر شده و این نشانگر قبول نبوت از طرف این فرقه است.

اهلحق اجمالاً اصول پنج گانه شیعه را پذیرفتهاند و در برخی منابع خود صراحتاً به آن اعتراف کردهاند، ضمن اینکه در میان رهبران آنان نیز کسی به صراحت این اصول را رد نکرده است؛ اما حقیقت این است که در اعتقاد آنها به هر کدام از این اصول، مشکلاتی وجود دارد که گاهی با ادعای آنها تناقض دارد.