انديشههای بنيادين فرقههای غالی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ غلو در لغت، گذشتن از اندازه در هر چيزی و يا عبور از حد را گويند و معمولاً در جايی بهكار برده می شود كه تجاوز از حد زياد باشد و وقتی گفته ميشود مردم در كاری غلو نمودند، يعنی آن كار را از حد گذراندند. غلو در دين، عبارت است از افراط ورزيدن در معتقدات دينی بهگونهای كه از معيارهاي حق در دين فراتر رود. [1] در قرآن كريم، غلوورزی در دين مورد مذمت قرار گرفته است. [2]
در طول تاريخ، گروههای بسيار زيادی بهگونهای گرفتار غلو شدهاند. در تاريخ اديان و مذاهب نيز اين گونه تعديات بهوضوح وجود داشته است. در دين اسلام نيز فرقههای به این آسیب اعتقادی دچار شدهاند.
الوهيت ائمه يا اشخاص، نبوت ائمه، حلول، تناسخ، تشبيه و تفويض از جمله باورهای مذهبی غلات است. اينك به توضيح مختصر از هر كدام میپردازيم:
۱. برخی از این فرقهها نسبت به امامان، مخصوصاً امام علی (علیهالسلام) دچار غلو شدهاند؛ نعمتالله جیحونآبادی از بزرگان فرقه اهل حق در این باره میگوید: خدا همان على (علیه السلام) بوده و لیكن از انسانها غایب بوده است؛ او (خدا) خودش را آشکار نمود و در جسم انسان در آمد. او خالق جهان و صاحب عدل و داد است و اگر فرد دیگری خدا معرفی شود ما او را نمیشناسیم و اگر چنین کسی هم باشد، به جز على کس دیگری او را نمیشناسد و من علی را در مقام خدا میپرستم و اگر کسی غیر از او خدا معرفی شود، موجودی موهوم است و موجود موهوم نیز پرستیدنی نیست. [3]
۲. اعتقاد به نبوت ائمه: فرقه علويه علی (علیهالسلام) را خدا و می داند و رسالت را حق او، فرقه شريكيه آن حضرت را شريك پيامبر در رسالت قلمداد كرده است. طرز تفكری چون قرارگرفتن روحالقدس در وجود پيامبر و انتقال آن به ائمه نيز از باورهای غلات است. كه اين تفكرات در فرهنگ ائمه مردود است. [4] بهعنوانمثال، روايات زيادی موجود است كه امام صادق (ع) نبوت را بهصراحت از خود و ائمه ديگر نفی نموده است. [5]
۳. حلول؛ و آن عبارت از حلول روح خداوند يا اجزايی از آن در يك شخصی همچون نبی، امام يا هر شخص ديگر و متحد شدن با او. [6]
۴. تناسخ؛ يعنی روح كه از بدن كسی جدا شد، بلافاصله به بدن ديگری تعلق می گيرد. غلات بر اين باورند كه روح الهی در پيامبران و امامان حلول كرده است و از آنان به افراد دیگر و اين سلسله ادامه دارد. [7]
۵. تشبيه؛ خدا را به خلق شبيه دانستن و تصور اعضا و مكان برای او. از نظر برخی از فرقهها از جمله فرقه اهل حق به دلیل اینکه خداوند، در جامه بشری حلول کرده، دیدنی است و میتوان او را دید و خدا برای اینکه دیده شود در جامه انسان ظاهر شد تا بدینوسیله شناخته شود؛ حتی برخی افراد نیز ادعا میکنند که خداوند را دیدهاند. البته باید گفت وقتی که امثال سلطان اسحاق خدا باشد باید هم او را دیده باشند. نورعلی الهی ادعا میکند که او خدا را دیده و گاهگاهی نیز او را میبیند او میگوید: «من خودم در تمام عمرم یادم نمیآید چیزی از خدا خواسته باشم مگر ادای قرض آن پیرزن، و هنوز هم هر وقت خدا را میبینم از خود شرمنده میشوم، گر چه او هم هیچوقت به رویم نیاورده است». [8]
۶. تفويض؛ يعني خداوند حضرت محمد را خلق كرد، بعد تدبير و خلق عالم را به او واگذار كرد و او نيز تدبير عالم را به حضرت علی واگذار نمود. [9]
پینوشت:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۱۲؛ معجم مقاییساللغة، ابو الحسین احمد بن فارس زكريا الرازی، ج ۲، ص ۳۰۰.
[2]. رک: سوره نساء، آيه ۱۷۱.
[3]. جیحونآبادی، نعمتالله، شاهنامه حقیقت، جیحون، ص31.
[4]. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۳۲۷؛ مظفر، محمدحسین، تاريخ شيعه، ص ۱۷۸.
[5]. رجوع شود به بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۵، ص ۲۹۱ - ۲۹۶ – ۲۹۷.
[6].حسینی، سید حسین، بررسی تحلیلی فرقه اهل حق، ذکری، ص347.
[7].حسینی، سید محمد، دیوان گوره، باغ نی، کرمانشاه، ص5.
[8].الهی، بهرام، آثار الحق، جلد اول، ص 23 .
[9].بغدادی، عبد القاهر ابن طاهر، الفرق بين الفرق، ج1، ص238.
افزودن نظر جدید