آیا به راستی اکثر صحابه بعد از پیامبر مرتد شدند؟

  • 1393/05/18 - 05:38
بخاري در صحيحش از نبي مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مي‌كند:«يؤخذ برجال من أصحابي ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابي، ‌فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم». فرداي قيامت صحابه من را، راست و چپ مي‌گيرند و من عرضه مي‌دارم كه اينها صحابه من هستند، گفته مي‌شود از روزي كه تو از آنها مفارقت كردي، ‌اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از مواردی که اهل سنت آن را به شدت انکار می‌کنند، ارتداد صحابه بعد از پیامبر اکرم است، می گویند کدام عقل باور می‌کند (بنابر قول شیعه) که اکثر صحابه بعد از پیامبر اکرم مرتد شوند؟

در پاسخ به این سوال ذکر چند نکته لازم است

نکته اول:

حدیث ارتداد صحابه در کتب معتبر فرقین وارد شده است.

إن هؤلاء لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم.

روزي كه تو از صحابه جدا شدي، اينها همواره راه ارتداد را رفتند. [1 ]

بخاري در صحيحش از نبي مكرم (ص) نقل مي‌كند:

يؤخذ برجال من أصحابي ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابي، ‌فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم.

فرداي قيامت صحابه من را، راست و چپ مي‌گيرند و من عرضه مي‌دارم كه اينها صحابه من هستند، گفته مي‌شود از روزي كه تو از آنها مفارقت كردي، ‌اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند. [2 ]

پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌فرمايد:

إلي أين؟ قال: إلي النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم إرتدوا بعدك علي أدبارهم القهقريٰ.

به كجا مي‌بريد؟ گفته مي‌شود: به خدا سوگند! به طرف آتش جهنم. گفت: مگر اينها چه كرده‌اند؟ گفته مي‌شود: اينها بعد از تو مرتدّ شدند و به دوران جاهليت برگشتند.

سپس پيامبر أكرم (ص) مي‌فرمايد:

فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم.

از اين صحابه، جز عده قليلي، از آتش جهنم نجات پيدا نمي‌كنند. [3 ]

نکته دوم:

عده ای از مخالفین ارتداد صحابه، توجیهات نامعقولی برای این احادیث ذکر کردهاند

1-عثمان الخمیس از علمای بزرگ وهابیت درباره این حدیث می‌گوید:

منظور از اصحاب منافقان هستند، آنهايي كه در دوران پيامبر (ص) تظاهر به اسلام مي‌كردند... پس اينها منافقاني هستند كه پيامبر صل الله علیه و آله و سلم آنها را از اصحاب گمان مي‌برد، ولي آنها چنان نبودند.

پاسخ:

این ادعایی بدون دلیل است که هیچ مویدی از خود روایت برای آن نمیتوان به دست آورد. چرا که در حدیث به طور واضح پیامبر با کلمه"اصحاب من" از صحابه شکایت می‌کند، و این یعنی تمام صحابه عادل نبودهاند

2-می گویند اگر حدیث ارتداد اصجاب را قبول کنیم، بزرگترین توهین به پیامبر کرده‌ایم ، چرا که با قبول ارتداد اصحاب ، به این نتیجه می‌رسیم که پیامبر نتوانسته در طی مدت تبلیغش یاران وفاداری را تربیت کند

پاسخ:

الف) در این شکی نیست که پیامبر اکرم وظایف رسالتش را بدون نقص انجام داد، اما حالا اگر اصحاب بعد از پیامبر مرتد شدند، این عملشان هیچ گونه نقصی به پیامبر وارد نمی‌کند؛ مربی وظیفهاش را انجام داد، این شاگرد بود که به علت های مختلف از دستور مربی سر باز زد، در این جا هیچ عاقلی ایراد به مربی نمی‌گیرد

ب) ضمن این که حضرت نوح تقریبا 900سال به امر تبلیغ مشغول بود ولی قرآن در آخر امر می‌فرماید" اما جز عده كمى همراه او ايمان نياوردند" [4]

پس هیچ بعدی هم ندارد که عده زیادی بعد از پیامبر اکرم دستورات آن حضرت را نادیده بگیرند، همانطور که دستورات حضرت نوح را نادیده گرفتند

نکته سوم:

باید گفت ارتدادی که در این احادیث آمده است‌، ارتداد فقهی نیست‌؛ زیرا ارتداد فقهی‌، کسانی را در برمی‌گیرد که از دین اسلام‌، خارج شوند و به آئین کفر و شرک ‌برگردند. در این حالت‌، قتل آنان نیز جایز می‌شود. با توجه به منابع و شواهد، پس ازپیامبر(صلی الله علیه و آله) همه‌ی مردم از دین اسلام خارج نشدند، بلکه آنان انسان‌هایی خداپرست ومعتقد به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن بودند. ارتداد در این جا به معنای معصیت و برگشتن از حق وعمل نکردن به سفارش پیامبر(صلی الله علیه و آله) است‌. در قرآن نیز آیاتی به همین معنا آمده است‌، مانند:

ان الذین ارتدوا علی ادبارهم‌.كسانى كه بعد از روشن شدن هدايت براى آنها، پشت به حق كردند [5]

«راغب‌» در «مفردات‌» درباره کلمه ارتداد می‌گوید:

الارتداد یستعمل فی الکفر و غیره‌.ارتداد معنای اعمّی دارد که هم در معنای کفر و هم در غیر آن‌، به کار می‌رود.[6]

نکته چهارم:

اما سوال این جاست که چرا صحابه دستورات پیامبر را نادیده گرفتند؟

1- حسادت‏ها و كينه‌‏هاى نهفته در دل:

......ثم أجهش باكيا قال قلت يا رسول الله ما يبكيك قال ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي قال قلت يا رسول الله في سلامة من ديني قال في سلامة من دينك

أبويعلى موصلى در مسندش به نقل از امير المؤمنين عليه السلام مى‏‌نويسد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گريست و صداى گريه‌‏اش بلند شد. پرسيدم: علت گريه شما چيست؟ فرمود: علت گريه من، حسادت‌هايى است كه مردم نسبت تو در دل دارند و آشكار نمى‌‏كنند و هنگامى آثار حسادتشان را بروز مى‌‏دهند كه من دعوت حق را اجابت كرده‌‏ام و در ميان شما نيستم، على عليه السلام مى‌گويد: سؤال كردم: اى فرستاده خدا آيا در آن هنگام دين من سالم است، فرمود: بلى دينت سالم است. [7]

2- غزالي، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبريك و تهنيت خليفه دوم و پيمانى كه در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مى‌نويسد:

واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم و رضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.

از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به على (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت:

«تبريك، تبريك، اى ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى ديگرى هستي.»

اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب على (عليه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشى‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌‏اى كردند. [8]

شرح حال أبو حامد غزالي در کلام ذهبی

الغزالي الشيخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسي الشافعي الغزالي صاحب التصانيف والذكاء المفرط ... ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا على العلم.

غزالي استاد پيشوا و درياي علم، نشانه اسلام، اعجوبه زمان، صاحب كتاب‌ها و انساني با هوش فراوان و زيرك... بود .

 پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت، فرصت و علم ودانش روزگار را سپري كرد ... . [9]

نتیجه:

1-حدیث ارتداد صحابه امری است که در کتب فریقین آمده است

2-ارتداد صحابه به معنای ارتداد فقهی نیست

3-حسادت‌های درون صحابه باعث شد که به سنت پیامبر پشت کنند.

 

 

منابع:
 [1 ] صحيح بخاري، ج5، ص240، ح4770
[2 ] صحيح بخاري، ج4، ص142
[3 ] صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 207
[ 4] هود آیه 40
[5 ] محمد، 25
[6 ] مفردات الفاظ قرآن کریم‌، راغب اصفهانی‌، ص 394
[7] مسند أبى يعلى، أحمد بن على بن المثنى أبو يعلى الموصلى التميمى  ج 1، ص 426)
[ 8] الغزالي،مجموعة رسائل الإمام الغزالي. ص483
[9 ] سير أعلام النبلاء ، ذهبی، ج 19 ، ص 322

تولیدی

دیدگاه‌ها

تشکر از شما . خدا خیرتان بدهد و شمارا درین مسیر مقدس یاری نماید . شبهه را خیلی منطقی و با سند جواب دادین . بنده یک بحث با اونا داشتم اگر شما نبودید بخدا کم میومدم. باز م دست تان درد نکنه و از دور دست تان را میبوسم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.