آیا به راستی اکثر صحابه بعد از پیامبر (ص) مرتد شدند؟

  • 1404/08/04 - 19:39
بخاری در صحيحش از نبی مكرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌كند:«يؤخذ برجال من أصحابی ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابی، ‌فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علی أعقابهم منذ فارقتهم»؛ فردای قيامت، صحابه من را، راست و چپ می‌گيرند و من عرضه می‌دارم كه اينها صحابه من هستند، گفته می‌شود از روزی كه تو از آنها مفارقت كردی، ‌اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند.
صحابه

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مواردی که اهل سنت، آن را به شدت انکار می‌کنند، ارتداد صحابه بعد از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ می‌گویند کدام عقل باور می‌کند (بنا بر قول شیعه) که اکثر صحابه بعد از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مرتد شوند؟!

در پاسخ به این سؤال، ذکر چند نکته لازم است:
نکته اول:
حدیث ارتداد صحابه، در کتب معتبر فرقین وارد شده است. «إن هؤلاء لم يزالوا مرتدين علی أعقابهم منذ فارقتهم.[1] روزی كه تو از صحابه جدا شدی، اينها همواره راه ارتداد را رفتند.»

بخاری در صحيحش از نبی مكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌كند: «يؤخذ برجال من أصحابی ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابی، ‌فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علی أعقابهم منذ فارقتهم.[2] فردای قيامت، صحابه من را، راست و چپ می‌گيرند و من عرضه می‌دارم كه اينها صحابه من هستند، گفته می‌شود از روزی كه تو از آنها مفارقت كردی، ‌اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند.»

پيامبر أكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمايد: «إلی أين؟ قال: إلی النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم إرتدوا بعدك علی أدبارهم القهقری. ثم قال: فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم.[3] به كجا می‌بريد؟ گفته می‌شود: به خدا سوگند! به طرف آتش جهنم! گفتم: مگر اينها چه كرده‌اند؟ گفته می‌شود: اينها بعد از تو مرتدّ شدند و به دوران جاهليت برگشتند. سپس پيامبر أكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: از اين صحابه، جز عده قليلی، از آتش جهنم نجات پيدا نمی‌كنند.»

نکته دوم:
عده‌ای از مخالفین ارتداد صحابه، توجیهات نامعقولی برای این احادیث ذکر کرده‌اند:
1- عثمان الخمیس، از بزرگان وهابیت، درباره این حدیث می‌گوید: «منظور از اصحاب، منافقان هستند؛ آنهايی كه در دوران پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تظاهر به اسلام می‌كردند. ... پس اينها منافقانی هستند كه پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آنها را از اصحاب گمان می‌برد، ولی آنها چنان نبودند.»

پاسخ:
این ادعا، بدون دلیل است و هیچ مؤیدی از خود روایت برای آن نمی‌توان به دست آورد؛ زیرا در حدیث، به طور واضح پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، با کلمه "اصحاب من"، از صحابه شکایت می‌کند، و این یعنی تمام صحابه عادل نبوده‌اند.

2- می‌گویند اگر حدیث ارتداد اصحاب را قبول کنیم، بزرگترین توهین را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله کرده‌ایم؛ زیرا با قبول ارتداد اصحاب، به این نتیجه می‌رسیم که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نتوانسته در طی مدت تبلیغش، یاران وفاداری را تربیت کند.

پاسخ:
الف) در این شکی نیست که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، وظایف رسالتش را بدون نقص انجام داد، اما حالا اگر اصحاب، بعد از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مرتد شدند، این عملشان هیچ گونه نقصی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد نمی‌کند؛ مربی، وظیفه‌اش را انجام داد، این شاگرد بود که به علت‌های مختلف، از دستور مربی سر باز زد، در اینجا، هیچ عاقلی ایراد به مربی نمی‌گیرد.
ب) ضمن اینکه حضرت نوح، تقریبا 950 سال، به امر تبلیغ مشغول بود، ولی قرآن در آخر امر می‌فرماید: «اما جز عده كمى، همراه او ايمان نياوردند.»[4]
پس هیچ بُعدی هم ندارد که عده زیادی، بعد از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دستورات آن حضرت را نادیده بگیرند، همانطور که دستورات حضرت نوح را نادیده گرفتند.

نکته سوم:
باید گفت ارتدادی که در این احادیث آمده است‌، ارتداد فقهی نیست‌؛ زیرا ارتداد فقهی‌، کسانی را در برمی‌گیرد که از دین اسلام‌، خارج شوند و به آیین کفر و شرک ‌برگردند، در این حالت‌، قتل آنان نیز جایز می‌شود. با توجه به منابع و شواهد، پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، همه مردم، از دین اسلام خارج نشدند، بلکه آنان انسان‌هایی خداپرست و معتقد به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و قرآن بودند. ارتداد در اینجا، به معنای معصیت و برگشتن از حق وعمل نکردن به سفارش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است‌. در قرآن نیز آیاتی به همین معنا آمده است‌، مانند: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ.[5] كسانى كه بعد از روشن شدن هدايت براى آنها، پشت به حق كردند.»

«راغب‌» در کتاب «مفردات‌» درباره کلمه ارتداد می‌گوید: «لكن الرّدّة تختصّ بالكفر، والارتداد يستعمل فيه.[6] ارتداد، معنای اعمّی دارد که هم در معنای کفر و هم در غیر آن‌، به کار می‌رود.»

نکته چهارم:
اما سؤال اینجاست که چرا صحابه دستورات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را نادیده گرفتند؟
1- حسادت‌‏ها و كينه‌‏هاى نهفته در دل:
أبويعلى موصلى در مسندش به نقل از اميرالمؤمنين عليه‌السلام مى‏‌نويسد: «... ثم أجهش باكيا قال قلت يا رسول الله ما يبكيك قال ضغائن فی صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدی. قال: قلت يا رسول الله، فی سلامة من دينی؟ قال: فی سلامة من دينك![7] رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گريست و صداى گريه‌‏اش بلند شد. پرسيدم: علت گريه شما چيست؟ فرمود: علت گريه من، حسادت‌هايى است كه مردم نسبت تو در دل دارند و آشكار نمى‌‏كنند و هنگامى آثار حسادتشان را بروز مى‌‏دهند كه من دعوت حق را اجابت كرده‌‏ام و در ميان شما نيستم، على عليه‌السلام مى‌گويد: سؤال كردم: اى فرستاده خدا! آيا در آن هنگام دين من سالم است؟ فرمود: بلى! دينت سالم است.»

2- غزالی، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم درباره تبريك و تهنيت خليفه دوم و پيمانى كه در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مى‌نويسد: «واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته فی يوم عيد غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: «من كنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولای و مولى كل مولى فهذا تسليم و رضى و تحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة و عقود النبوة وخفقان الهوى فی قعقعة الرايات و اشتباك ازدحام الخيول و فتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.[8] از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، به على عليه‌السلام اين گونه تبريك گفت: «تبريك! تبريك! اى ابوالحسن! تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى ديگرى هستی.» اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على عليه‌السلام و نشانه رضايتش از انتخاب على عليه‌السلام به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشى‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌‏اى كردند.»

شرح حال أبوحامد غزالی در کلام ذهبی
«الغزالی الشيخ الإمام البحر حجةالإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسی الشافعي الغزالی صاحب التصانيف والذكاء المفرط ... ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا على العلم.[9] غزالی، استاد پيشوا و دريای علم، نشانه اسلام، اعجوبه زمان، صاحب كتاب‌ها و انسانی با هوش فراوان و زيرك ... بود؛ پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت، فرصت و علم و دانش، روزگار را سپری كرد. ...»

نتیجه:
1- حدیث ارتداد صحابه، امری است که در کتب فریقین آمده است.
2- ارتداد صحابه، به معنای ارتداد فقهی نیست.
3- حسادت‌های درون صحابه باعث شد که به سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پشت کنند.

پی‌نوشت:
[1]. صحيح بخاری، بخاری، دار طوق النجاة، ج4، ص139 و 168 و ج6، ص55 و 97.
[2]. صحيح بخاری، بخاری، دار طوق النجاة، ج4، ص168.
[3]. صحيح بخاری، بخاری، دار طوق النجاة، ج8، ص120 و 121.
[4]. سوره هود، آیه 40.
[5]. سوره محمد، آیه 25.
[6]. مفردات الفاظ قرآن کریم‌، راغب اصفهانی‌، دار القلم، ص349.
[7]. مسند أبى يعلى، أبويعلى موصلى تميمى، دار المأمون للتراث، ج1، ص426.
[8]. سرالعالمین و کشف ما فی الدارین، غزالی، ص8.
[9]. سير أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، ج19، ص322.

تولیدی

دیدگاه‌ها

تشکر از شما . خدا خیرتان بدهد و شمارا درین مسیر مقدس یاری نماید . شبهه را خیلی منطقی و با سند جواب دادین . بنده یک بحث با اونا داشتم اگر شما نبودید بخدا کم میومدم. باز م دست تان درد نکنه و از دور دست تان را میبوسم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.