اهل بیت پیامبر، طاهر از هر پلیدی
اهلبیت اطهار علیهم السلام، سراسر دارای فضائل و کمالات هستند و قلم از نوشتن آن همه مناقب قاصر است. یکی از مناقبی که برای اهلبیت رسول خدا نقل شده است، مبرا بودن آنها از هرگونه پلیدی و چرکهای مادی است. این امر آنقدر حائز اهمیت هست که خداوند آیهای از قرآن را به آن اختصاص داده است و روایات بسیاری در این خصوص ذکر شده است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ائمه اطهار علیهمالسلام، سراسر دارای فضائل و کمالات هستند، که قلم از نوشتن آن قاصر است؛ یکی از مناقبی که برای اهل بیت رسول خدا علیهمالسلام نقل شده است، مبرا بودن آنها از هرگونه پلیدی مادی است؛ این امر آنقدر حائز اهمیت هست که خداوند، آیهای از قرآن را به آن اختصاص داده است. به غیر از آیات قرآن، روایات بسیاری از وجود مبارک نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله نیز در این خصوص وارد شده است.
قندوزی در کتاب ینابیع المودة، بابی را تحت عنوان «تطهیر الله عزوجل نبیه مع اهلبیته عن اوساخ الناس» بیان کرده است و به روایات فروانی که در این خصوص، در منابع مهم اهلسنت آمده، اشاره کرده است؛ دیگر بزرگان اهلسنت نیز نتوانستند از کنار این فضیلت بگذرند و آن را در کتب خود ذکر کردند:
1) مالک بن انس در کتابش، ذیل باب «ما یکره من الصدقه» آورده است: «ان رسولالله قال: لا تحل الصدقة لآل محمد.[1] پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: صدقه برای آل محمد حلال نیست.» این روایت را نیز عیناً احمد بن حنبل، در کتابش نقل کرده است.[2]
2) قندوزی در کتاب ینابیع المودة، روایتی از عبدالمطلب بن ربیعه آورده است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «ان هذه الصدقات، انما هی اوساخ الناس و انما لا تحل لمحمد و لآل محمد.[3] همانا صدقات، چرکهای مردم هستند که بر محمد و آلش حلال نیست.»
3) سرخسی در کتاب «المبسوط» از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روایتی را نقل کرده است که حضرت فرمودند: «الصدقة اوساخ الناس و سماها غسالة. یا معشر بنیهاشم ان الله تعالی کره لکم غسالة الناس.[4] صدقه چرکهای مردم است. آن مانند غساله و چیز زائد است. ای بنیهاشم! خداوند کراهت دارد که شما، از زائدههای مردم استفاده کنید.»
4) از این باب روایات در صحاح اهل سنت نیز موجود است؛ مسلم و ابیداود و نسائی، هر یک در کتاب خود به این روایات اشاره کردهاند.
مسلم از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که حضرت فرمودند: «ان الصدقة لا تنبغی لآل محمد انما هی اوساخ الناس.[5] صدقه برای آل محمد، شایسته و بایسته نیست؛ زیرا آنها از چرکهای مردم هستند.»
اما نکتهای که لازم به بیان آن است، این است که برخی از معاندین اهل بیت علیهمالسلام، در مورد ماجرای غصب فدک، به اینگونه روایات و روایتی که از خلیفه اول[6] وارد شده، استناد میکنند و به بهانه اینکه صدقه برای اهل بیت علیهمالسلام حرام است، حق مسلم زهرای مرضیه علیهاالسلام را از وی غصب کردند؛ اما غافل از این هستند که سخن خلیفه اول، در تضاد با قرآن و سیره صحابه است.
خداوند در آیه 16 سوره نمل میفرماید: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُد.[نمل/16] سلیمان وارث داود شد» و یا در آیه دیگر در مورد «یحیی» و «زکریا» میفرماید: «یَرِثُنِى وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ.[مریم/6] فرزندى به من عنایت کن که از من و از آل یعقوب، ارث ببرد.»
خداوند در این آیات، صراحتاً بیان میکند که فرزندان انبیاء الهی، از آنها ارث میبرند. آیا حضرت فاطمه علیهاالسلام، فرزند نبی خدا نبود؟!
همانگونه که بیان شد، روایت «نحن معاشر الأنبیاء» نهتنها با قرآن در تضاد است، بلکه با سیره صحابه و عمل خود خلیفه اول نیز سازگاری ندارد؛ زیرا خلیفه در چند مورد، با این روایت مخالفت کرده است.
در منابع مهم اهلسنت آمده است که برخی از اموال رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که در دست دیگران بود و خلیفه هیچ اقدامی برای بازپسگیری آنها انجام نداد. ازجمله لباس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که در دست همسرش عایشه بود و یا کفشها و ظروف پیامبر که در دستان انس بن مالک، باقی مانده بود.[7]
آیا همسر از شوهر ارث میبرد، ولی دختر از ارث پدرش محروم میشود؟! آیا در میان اموال باقیمانده از پیامبر، فقط سرزمین فدک، جزء صدقات محسوب میشود؟!
پینوشت:
[1]. الموطأ، مالک بن انس، دار احیاء التراث العربی، ج2، ص1000.
[2]. مسند احمد، احمد بن حنبل، مؤسسة الرساله، ج13، ص180 و ج29، ص59.
[3]. ینابیع المودة، قندوزی، دارالاسوه، ج1، ص127.
[4]. المبسوط، سرخسی، دارالمعرفه، ج30، ص275.
[5]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء التراث العربی، ج2، ص752، ح 1072.
[6]. «نحن معاشر الانبياء لانورث ما تركناه صدقة»؛ ما گروه انبیا چیزی به ارث نمیگذاریم؛ آنچه ما باقی میگذاریم، صدقه است.
[7]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دار طوق النجاة، ج4، ص83، ح3107 و 3108، «قَالَ: أَخْرَجَ إِلَيْنَا أَنَسٌ «نَعْلَيْنِ جَرْدَاوَيْنِ لَهُمَا قِبَالاَنِ»، فَحَدَّثَنِي ثَابِتٌ البُنَانِيُّ بَعْدُ، عَنْ أَنَسٍ أَنَّهُمَا نَعْلاَ النَّبِيِّ...»
نویسنده: محمد یاسر بیانی

افزودن نظر جدید