نقد دیدگاه قرآنیون در زمینه عصمت نبی

  • 1400/08/26 - 08:57
نظریه عدم عصمت، پیروی از دو امر متضاد است؛ چرا که «پیروی از پیامبران»، امری واجب و لازم است؛ زیرا برآورده شدن هدف رسالت، بدان بستگی دارد. حال اگر فرض کنیم که پیامبر، معصوم از گناه نیست، حکم متابعت از او به این معناست که خداوند، بندگان خود را دعوت به انجام گناه کند! که نادرستی آن، مشخص است.
نقد دیدگاه قرانیون در زمینه عصمت نبی

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن بسندگان یا قرآنیون، برای ردّ حجیت سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به دلایلی استناد کرده‌اند که یکی از آنها، وحیانی نبودن سنت نبوی است.
آنها بر این عقیده‌اند که سنت نبوی، وحی از جانب خداوند نیست که اطاعت آن واجب باشد؛ بلکه سنت عبارت است از انتساب برخی سخنان به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، که صدور آنها از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مشخص نیست و بر فرض درستی این انتساب، اینها اجتهاد و برداشتهای شخصی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و وحی هیچگونه دخالتی در آن ندارد و از آنجا که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) انسان است، به مقتضای سرشت بشری مصون از خطا و اشتباه نیست. در نتیجه ما ملزم به اطاعت از وی نیستیم و سنت هم منبع و مصدر دین نیست.
عقیده قرآنیون بر سه محور بنا شده است:
1. اعتقاد به عدم عصمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله).
2. اعتقاد بر ملزم نبودن مسلمین به اطاعت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله).
3. منبع نبودن سنت برای دین.

در مقام نقد واشکال براین عقیده باید گفت:
قرآنیون به ادعای خود، تنها به قرآن باور دارند. بنابر این ما تنها از آیات الهی در اثبات عصمت بهره می‌گیریم:
قرآن کریم، گروهی از انسانها را مخلَص نامیده است که حتی ابلیس هم راهی در گمراه کردن ایشان نداشته و ندارد. در آنجا که سوگند یاد کرده که همه فرزندان آدم را به جز بندگان مخلَص گمراه می‌کند. بی‌شک طمع نداشتن ابلیس در گمراهی ایشان، به خاطر مصونیتی است که از گمراهی و آلودگی دارند و این همان معنی «عصمت» است: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ.[ص/82-83] شیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را گمراه خواهم کرد * مگر خاصان از بندگانت را که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند.»
از جمله آیاتی که به روشنی عصمت نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ثابت می‎کند و بسیاری از بزرگان شیعه و اهل سنت نیز آن را پذیرفته‌اند، این آیات است: «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَ مَا غَوَى * وَ مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى.[نجم/2-4] همنشین شما (محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله) نه گمراه شده و نه در نادانى مانده * و از سر هوس سخن نمى‌‏گوید * (بلکه سخنانش) جز وحیی كه بر او مى‏‌شود نیست.»
در تفسیر نمونه ذیل این آیات شریفه آمده است: «باید توجه داشت این سخن تنها در مورد آیات قرآن نیست، بلكه به قرینه آیات گذشته، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نیز شامل مى‏‌شود كه آن هم طبق وحى الهى است، زیرا این آیه با صراحت مى‌‏گوید: «او از روى هوا سخن نمى‏‌گوید، هر چه مى‏‌گوید وحى است.»[1]
قُرطُبی؛ از شخصیت‌های بزرگ اهل سنت نیز درباره این آیه می‌گوید: «وفیها أیضا دلالة على أن السنة كالوحی المنزل فی العمل.[2] این آیۀ شریفه (إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحى) دلالت می‌كند كه سنّت پیامبر، در مقام عمل، همانند وحی منزل است.»
همچنین ابن حجر عسقلانی دربارۀ حدیث قرطاس می‌گوید: «... لأنه معصوم فی صحته ومرضه لقوله تعالى وما ینطق عن الهوى و لقوله (ص) إنی لا أقول فی الغضب والرضا إلا حقا.[3] ... پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، چه در سلامتی و چه در هنگام بیماری معصوم است و از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید؛ زیرا آن حضرت فرموده‌اند: سخنی غیر از حق از زبان من خارج نمی‌شود؛ چه در ناراحتی و چه در رضایت.»
عینی نیز می‌نویسد: «... لأنه معصوم فی كل حالة فی صحّته ومرضه لقوله تعالى وَ مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى ولقوله إنی لا أقول فی الغضب والرضا إلا حقا.[4] ... آن حضرت در هر حالی، چه در سلامتی و چه در بیماری، معصوم هستند؛ به دلیل آیه «وَ مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى» و به خاطر سخن آن حضرت كه فرمودند: سخنی غیر از حق از زبان من خارج نمی‌شود، چه در ناراحتی و چه در رضایت.»

پی‌نوشت:

[1]. مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامیة، 1374، ج22، ص481.
[2]. قرطبی، الجامع لأحكام القرآن (تفسیر القرطبی)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج17، ص85. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر، ج 8، ص101.  جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. عینی، عمدة القاری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج18، ص62. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.