علت سکوت حضرت علی (علیه السلام)

  • 1400/08/17 - 09:18
بعد از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، بر اثر شرایط خاصی که ایجاد شده بود، حضرت امیرالمؤمنین مجبور شد به مدت 25 سال از صحنه اجتماع به طور خاصی کناره بگیرد و سکوت اختیار کند، نه در جهادی شرکت کند و نه در اجتماع به طور رسمی سخن گوید. این سکوت ظاهری به جهت حفظ وحدت مسلمین، جلوگیری از هرج و مرج و خنثی کردن خطر تجاوز دشمنان بود.
علت سکوت 25ساله حضرت علی نسبت به خلافت

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ برخی بر این باورند که چرا حضرت علی (علیه‌السلام) نسبت به بحث خلافت که یک امر و منصب الهی است، سکوت کردند و برای آن اقدام نکردند؟ چرا که امر خداوند بر هر مصلحتی برتری دارد!

در پاسخ به این اشکال می‌گوییم:

در جریان شوم سقیفه، حضرت علی (علیه‌السلام) خلافت ابوبکر را نپذیرفت و در برابر آن، سرسختانه پایداری کرد. البته این مخالفت از باب اسلام خواهی و مقابله با کج روی بوده است؛ زیرا تجمع «سقیفه» و قرار گرفتن ابوبکر در جایگاه امامت و رهبری جامعه اسلامی، از دیدگاه امام علی (علیه‌السلام) مخالفت آشکار با کتاب و سنت و در نتیجه  ظهور بدعت و انحراف و آغاز اجتهاد در مقابل نص به شمار می‌آمد. 

یعقوبی در جریان سقیفه، اعتراض حضرت علی (علیه‌السلام) به شیوه انتخاب شخص ابوبکر را به صورت زیبایی بیان کرده است.

از تاریخ یعقوبی پیدا است که حضرت علی (علیه‌السلام) و پیروان آن حضرت، به ویژه بنی هاشم، تا شش ماه در مقابل ابوبکر ایستاده و از بیعت با وی سر باز زدند.[1]

اما چه شد که حضرت علی (علیه‌السلام) سرانجام خلافت ابوبکر را پذیرفت و در مواردی نیز با خلافت ابوبکر همکاری کرد؟

درست این است که آن حضرت یارانی نداشتند تا به کمک آنان، خلافت اسلامی را در مسیر اصلی خود قرار دهد و حق را به صاحبانش برگرداند. اما آنچه از سیره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در سراسر زندگی‌اش به دست می‌آید، ایمان راسخ و سازش ناپذیری آن حضرت در برابر باطل است.

در دوره سخت پیش از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که حضرت علی (علیه‌السلام) هنوز در دوران نوجوانی به سر می‌برد وهیچ کس حاضر به پذیرش دعوت نبود، وی چون بزرگی دانشمند، سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را می‌پذیرد، و به ندای پیامبراسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) لبیک می‌گوید.

در دوران حکومت حضرت علی (علیه‌السلام) که دوره تجربه و سالخوردگی ایشان به شمار می‌رود، با آنکه نگه داشتن معاویه در سمت فرمانروایی شام، موجب حیات و بقای حکومتش شمرده می‌شود، ذره‌ای از شدت روش خویش نمی‌کاهد و حتی بر سر بقای موقت معاویه، به شیوه تساهل وتسامح رفتار نمی‌کند.

از این رو درباره تسلیم و همکاری بی‌شائبه حضرت با خلفاء اقوال گوناگونی وجود دارد.

آنچه را که غالب مورخان درباره سکوت و همکاری حضرت علی (علیه‌السلام) با ابوبکر و سایر خلفا موثر می‌دانند؛ ظهور از دین برگشتگان و سرپیچی برخی از قبایل عرب در عربستان است که در روزهای آغازین خلافت ابوبکر رخ داد و چنان هرج و مرج و نا امنی در سراسر قلمرو اسلامی پدید آورد که خطر تجاوز دولتهای قدرتمند بر همگان روشن بود.

وجود چنین خطری به طور طبیعی باعث می‌شود که حضرت علی (علیه السلام) و دیگر صحابه، اختلافات بنیادی و عقیدتی خود را با ابوبکر کنار گذاشته، ضد دشمن مشترک متحد شوند.

ابن هشام مى‌نویسد: «چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وفات یافت و بلا و مصیبت بر مسلمین بزرگ شد، یهودیان سر برافراشته و مسیحیان خوشحالى کردند. اهل نفاق از دین برگشته و اعراب مى‌خواستند مرتد شوند، اهل مکه مى‌خواستند مجدداً بت پرستى کرده و دین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را منسوخ کنند.»[2]

به دلیل اهمیت ویژه وحدت، حضرت علی (علیه‌السلام) یکى از علل سکوت خود را حفظ وحدت بیان کرده است. چنانچه آن حضرت در جواب ابوسفیان، بعد از تشکیل شوراى سقیفه که به خاطر حمایت از حضرت على (علیه‌السلام) مى‌خواست فتنه به پا کند. فرمود: «ایهاالناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره و ضعوا عن تیجان المفاجره.[3] اى مردم! امواج کوه پیکر فتنه‌ها را با کشتى‌هاى نجات (علم، اتحاد و ایمان) بشکافید از راه اختلاف و پراکندگى دورى گزینید و نشانه‌هاى تفاخر بر یکدیگر را از سر بر زمین نهید.»

چنین است که حضرت علی (علیه‌السلام) از حق مسلم خویش دست می‌کشد و با ارائه  رهنمودهای مشورتی به خلفا، به دفاع از اسلام و پاسداری از حریم مسلمانی می‌پردازد.

بی شک تاریخ 25 ساله سکوت حضرت علی (علیه‌السلام) در برابر خلفا، همکاری و حتی دلسوزی آن حضرت نسبت به امت اسلامی، نمایشگر ایمان و عصمت بی‌مانند حضرت علی (علیه‌السلام) است.

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ج2، ص502.
[2]. سیره ابن هشام، ج4، ص316.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 119.

برچسب‌ها: 
تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.