انحرافات و بدعتها

برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون»، تهمت ناروایی را به شیعه نسبت داده، مینویسد، شیعیان معتقدند پشت به قبله و رو به ضریح میتوان نماز خواند؛ این در حالی است که نزد شیعه، رو به قبله بودن، شرط همه نمازها است و هیچ عالم شیعی، جز این حکم نمیکند.

برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی، با دستآویز قراردادن بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه مینویسد: «حضرت در این خطبه تصریح دارد که ایمن از خطا نبوده و معصوم نیست»؛ بنابراین وقتی خود امام علی(ع) میگوید: «من فراتر از این نیستم که خطا کنم»، چرا شما (شیعیان) کاسه داغتر از آش هستید و او را معصوم میدانید؟ این درحالی است که جمله بعدی حضرت در ادامه همین خطبه، این اشکال را رفع میکند. حضرت میفرماید: «اگر خدا مرا از خطا حفظ نکند، من خودم شخصاً و بدون تکیه بر پروردگارم از خطا، محفوظ نمیمانم».

مبین بودن قرآن، بیتردید بدین معنا نیست که همه معارف قرآن برای همه مردم، واضح و روشن است و نیازی به تفسیر و تبیین ندارد؛ بلکه معارف قرآن، مراتبی دارد و هر کس به حسب استعداد و ظرفیت فکری و روحی خود، از روشنایی و روشنگری این کتاب آسمانی، پرتو میگیرد.

برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل و زیارت قبور شده، مینویسد: در صدر اسلام، این گنبدها و مرقدها و زیارتگاهها در سیره علی(ع) و اصحاب رسول خدا(ص) نبوده است؛ این در حالی است که آیات و رویات خلاف این ادعای برقعی را اثبات میکند.

برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل شده است، مینویسد: «هر بشری خواه رسول یا امام و یا سایرین باید با گوش بشنود و خدا به انبیا و اولیا، برای شنیدن گوش عطا کرده و چون از دنیا رفتند، به هیچ وجه نمیتوانند با گوشی که روح ندارد و یا تبدیل به خاک شده، بشنوند». در حالی که اعتقاد به حیات برزخی (که لازمه آن، قدرت شنیدن برای روح است) مورد قبول عموم مسلمانان بوده است.

برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 80 سوره نمل، سعی دارد توسل را شرک بداند، در حالی که این آیه هیچ دلالتی بر ادعای وی ندارد؛ زیرا خداوند در این آیه کسانی را که تحتتأثیر کلام حقّ قرار نمیگیرند، مانند مرده میداند و مکرر میفرماید: شهدا را مرده ندانید، آنان زندهاند و به یکدیگر نوید میدهند و از رزق الهی کامیارند. زندههای سنگدل و لجوج، مردهاند و شهیدان که از دنیا رفتهاند، زندهاند.

برقعی از چهرههای جریان قرآنیون، با استناد به آیه 14 سوره فاطر مدعی شده است که اموری نظیر استغاثه و خواندنِ اموات و البته افراد غایب، تحت شمول این آیه درآمده؛ لذا همانند فعلِ بت پرستان، عبادت من دون الله به حساب خواهد آمد. این در حالی است که آیه مذکور، در وصف بت پرستان نازل شده است و تعمیم آیه بر استغاثه کنندگان و همچنین طالبان شفاعت از اموات، ناصواب است.

برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 197 سوره اعراف، سعی دارد توسل را شرک بداند؛ در حالی که این آیه شریفه، مربوط به بحث توسل به ائمه(ع) و حاجت خواستن از آنها نیست؛ زیرا به قرینه آیات قبل، مراد از «الذین تدعون من دون الله» جمادات و بتهای سنگی هستند.

برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 22 سوره فاطر، سعی دارد توسل را شرک بداند؛ در حالی که این آیه، ارتباطی به مدعای موردنظر وی ندارد و مفسران فریقین آیه را در مقام تشبیه دانسته، به این معنا که ای پیامبر! تو نمیتوانی مشرکان معاند را هدایت کنی؛ زیرا آنها قابلیت هدایت ندارند و آنچنان که هدایت و انذار مردگان در قبرها، نفعی به حالشان ندارد، مشرکان معاند نیز هدایتپذیر نیستند.

برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 18 سوره جن، سعی دارد توسل را شرک بداند؛ در حالی که این آیه، هیچ ارتباطی به مدعای موردنظر وی ندارد، بلکه هدف از آن، نفی شرک و قرار ندادن چیزی، هم ردیف خدا در عبادت، یا طلبیدن حاجت است.

احمد صبحی منصور از قرآنيون معاصر، با استناد به برخی از آيات قرآن تلاش ميیکند جايگاه پيامبر(ص) را در غير از شأن ابلاغ، نپذیرد و کارکرد سنت را در تمامی حوزههای دينی، از اعتبار ساقط کند؛ در اینباره باید گفت، خود قرآن که معجزهای بر نبوت رسول خدا(ص) است، بهترین دلیل برای حجییت سنت پیامبر(ص) است.

برقعی از چهرههای شاخص «قرآنبسندگی»، با استناد به «و اقمتم حدوده» از زیارت جامعه کبیره، ادعا کرده است که بر اساس تاریخ اسلام، به جز امیرمؤمنان(ع) و در دوران کوتاهی امام مجتبی(ع)، هیچ کدام از اهلبیت(ع)، قدرت سیاسی و اجتماعی نداشتند، لذا نمیتوانستند حدود الهی را اجرا کنند. در حالی که انحصار اجرای حدود الهی به بحث خاص حدود در فقه، در اینجا ادعایی بلا دلیل است.

برقعی، از چهرههای شاخص قرآنیون، با استناد به عباراتی از زیارت جامعه کبیره مینویسد: «در این دعا آمده، هر کس شما را انکار کند، کافر است! جای سؤال است؛ اگر جز شیعیان اثنیعشری، تمامی عالم اسلام با وجود احترامی که برای ائمه(ع) قائل هستند، اما منکر امامت و نصب الهیاند، آیا کافرند؟ در نقد باید گفت: هر چند کفر در برابر ایمان و کافر در برابر مؤمن معنا پیدا میکند، اما تنها معنای کفر، ایمان نیاوردن نیست.

قلمداران از چهرههای جریان «قرآنبسندگی»، به فرازهایی از زیارت «جامعه کبیره» اشاره کرده و آن را معارض قرآن کریم دانسته و حکم به ساختگی بودن این زیارت کرده است؛ درحالی که زیارت جامعه کبیره، از مهمترین و صحیحترین زیارات است و سند آن بلاشک صحیح بوده و صدور آن از اهلبیت(ع) مسلّم است و اشکال او نیز وارد نیست.