آن طور نگویید! این طور بگویید!

  • 1395/07/28 - 09:42
اگر در تاریخ به خوبی نگاه کنیم، و در شاهکارهای ادبی ایران سیر و سیاحت کنیم، درخواهیم‌یافت که بزرگترین مفاخر علمی و ادبی تاریخ این سرزمین، پر از کلمات عربی است. از آثار ابن‌سینا و ابوریحان بیرونی و خواجه‌نصیر طوسی گرفته تا آثار سعدی، مولوی، حافظ همگی سرشار از کلمات و عبارات عربی است. حتی فردوسی (که در شاهنامه از کلمات عربی نیز استفاده کرده است) اصل کتاب خود را در بحر متقارب (وزن فعولن فعولن فعولن فَعَل) سروده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدتی است که در برخی شبکه‌های اجتماعی، متنی با این عنوان در حال انتشار است:

به جای سلام و خداحافظ بگوییم: درود و بدرود... به جای خلیج فارس بگوییم: شاخاب پارس... به جای فکربگوییم: اندیشه و پندار... به جای مزاح بگوییم: شوخی... به جای ضعیف بگوییم: ناتوان... به جای غذا بگوییم: خوراک... به جای سؤال و جواب بگوییم: پرسش و پاسخ... به جای تبریک بگوییم: شادباش، همایون باد، فرخنده باد... به جای ابلیس بگوییم اهریمن... نمادخوبی برای ایرانی‌ها اهوراست... به جای مجسمه بگوییم: تندیس... به جای فارسی بگوییم: پارسی... به جای ممنون بگوییم: سپاس... و عزیزان! سگ واق واق می‌کند نه پارس... پارس سرزمین ماست!

پاسخ: اگر در تاریخ به خوبی نگاه کنیم، و در شاهکارهای ادبی ایران سیر و سیاحت کنیم، درخواهیم‌یافت که بزرگترین مفاخر علمی و ادبی تاریخ این سرزمین، پر از کلمات عربی است. از آثار ابن‌سینا و ابوریحان بیرونی و خواجه‌نصیر طوسی گرفته تا آثار سعدی، مولوی، حافظ همگی سرشار از کلمات و عبارات عربی است. حتی فردوسی (که در شاهنامه از کلمات عربی نیز استفاده کرده است) اصل کتاب خود را در بحر متقارب (وزن فعولن فعولن فعولن فَعَل) سروده است.[1] در حقیقت زبان عربی به غنای زبان فارسی کمک کرد، در مقابل نیز فرهیختگان ایرانی، به تدوین و نشر زبان عربی کمک بسیاری کردند. پس مبارزه علیه زبان عربی، در حقیقت مبارزه علیه مفاخرِ علمی و ادبی «خود» و به عبارتی دیگر، مصداق «تُف سر بالا» است که همانا به روی «خودِ» ما برمی‌گردد. از دیگر سو، نباید حقیقت را کتمان کرد. باید حق را به زبان آورد، هرچند به ضرر ما باشد. در ادامه به بررسی متن فوق خواهیم پرداخت.

به جای سلام و خداحافظ بگوییم: درود و بدرود...

پاسخ: «سلام» از ريشه «سلم» به معنی سلامتی و تندرستی و دوستی و آرامش است.[2] همچنين «سلام» يكی از اسماء خدا نيز هست.[3] از سویی ديگر، واژه درود، به معانی مختلفی چون «چوب، تخته، بريدن و... » هم مى‌آيد.[4] روشن است كه واژه «سلام» دارای بار معنایی مثبت (و در نتیجه انرژی مثبت) است، و «درود» هيچگاه همپای «سلام» نيست.

به جای خلیج فارس بگوییم: شاخاب پارس...

پاسخ: پیشنهاد خوبی است. ولی چه می‌توان کرد که در عصر ساسانیان، موبدان زرتشتی، شاخاب پارس را «وَرِ تازیان» و به عبارتی «خلیج» یا «دریای عربی» نامیده بودند.[5]

به جای فکربگوییم: اندیشه و پندار...

پاسخ: اندیشه واژه خوبی است. لیکن این سؤال مطرح است که «اندیشه» چه برتری و مزیّتی بر «فکر» دارد؟! اگر مزیّتی ندارد، پس چرا باید این را به جای آن به کار برد؟ آیا نمی‌توان از هر دو مورد، در کنار هم استفاده کرد؟ اما پیرامون واژه «پندار» باید گفت که این واژه هرچند «گاهی اوقات» در برخی متون به معنیِ فکر کردن به کار می‌رود، اما معنای اصلی آن چندان جالب نیست! در لغت‌نامه دهخدا این واژه در معانی چون تکبر، عُجب . خودبزرگ‌بینی، خودبینی، خودپسندی، خودپرستی، استکبار، خودفروشی، خودنمایی و... آمده است![6] همچنین در فرهنگ عمید، این واژه به صورت تکبّر، غرور، خیال و... آمده است.[7] پس بهتر است این مدعیان پارسی‌گویی دقت بیشتری در پیشنهاد‌های خود داشته باشند، تا ملت را گرفتار فحش و ناسزا نکنند!

به جای مزاح بگوییم: شوخی...

پاسخ: عجیب است! چرا ما باید واژه مزاح (که به معنی خوش‌طبعی و لطافت قریحه است) را رها کنیم و از واژه «شوخی» استفاده کنیم؟! طبق لغت‌نامه دهخدا و همچنین فرهنگ عمید و دیگر مراجع لغت‌شناسی فارسی، کلمه «شوخی» در اصل به معنی «آلودگی، پلیدی، نجاست، خباثت، چرکی، بی‌حیایی، بی‌ادبی، گستاخی و... است![8] هرچند این واژه بعدها به معنی مزاح و خوشی و عشرت نیز درآمد. اما این از زشتیِ معنی اصلی این واژه چیزی نمی‌کاهد!

به جای ضعیف بگوییم: ناتوان...

پاسخ: حقیقت این است که زبان عربی، یک زبان مثبت‌نگر است. اما زبان فارسی، معمولاً یک زبان منفی‌نگر شمرده می‌شود. مثلاً در فارسی می‌گویند: «بیمارستان» (که بار معنایی منفی دارد. بیمار... بیمار... بیمار...) ولی در عربی می‌گویند: مُستَشفی (یعنی محل بهبود یافتن، محل خوب شدن... خوب.. خوب... خوب...). یا در فارسی گفته می‌شود «فرودگاه» (که بار معنایی منفی دارد. فرود... از بالا به پایین آمدن...) اما در عربی می‌گویند «مَطار» (که بار معنایی مثبت دارد. یعنی محل بالا رفتن... محل پرواز کردن...). از این دست موارد فراوان است. در عربی می‌گویند «ضعیف» یعنی کسی که توانایی دارد، اما اندک! لیکن در فارسی، از ریشه بر سر انسان می‌کوبند و می‌گویند: «ناتوان»! یعنی کسی که هیچ توان و قدرتی ندارد! پس واژه «ضعیف» حقیقتاً بار معنایی بهتری نسبت به «ناتوان» دارد.

به جای غذا بگوییم: خوراک... به جای سؤال و جواب بگوییم: پرسش و پاسخ...

پاسخ: پیشنهاد خوبی است. ولی روشن نیست که چرا باید این را به جای آن استفاده کرد؟ چرا باید برای استفاده از یکی، دیگری را حذف کرد؟ آیا نمی‌توان از هر دو در کنار هم استفاده کرد؟!

به جای تبریک بگوییم: شادباش، همایون باد، فرخنده باد...

پاسخ: پیشنهاد خوبی است. لیکن باید دانست که تبریک از خانواده برکت است. این واژه به تنهایی مفاهیم متعددی چون خوشی، پُرباری، سلامتی، آرامش، سرزندگی و... را در خود دارد. وقتی که با یک جمله می‌توان دنیایی از مفاهیم و انرژی‌های مثبت را به دیگران منتقل کنیم، چرا آن را رها کنیم؟! آیا بهتر نیست که به جای حذف این واژه، از آن محافظت کنیم؟ چه ایرادی دارد که در کنار دیگر واژگان از این واژه استفاده کنیم؟ 

به جای ابلیس بگوییم اهریمن... نمادخوبی برای ایرانی‌ها اهوراست...

پاسخ: پیشنهاد بدی است! چون در آیین زرتشتی، اهریمن (خدای شر)، خدایی در مقابل اهورامزدا (خدای خیر) است. در حقیقت، زرتشتیگری، نه توحید ذاتی را باور ندارد، و نه توحید افعالی را و نه توحید صفاتی را... در باور زرتشتی، اهریمن خالق زشتی‌ها است. مقام الوهیت و خالقیت و مدبّریت دارد. در حالیکه در باور اسلام، ابلیس هیچ یک از این جایگاه‌ها را در عرض خدا ندارد.[9] پس اصولا ابلیس -که در اسلام از آن سخن گفته شده- جایگاهی برابر با اهریمن -که در زرتشتیگری از آن سخن گفته شده- ندارد.

به جای مجسمه بگوییم: تندیس... به جای فارسی بگوییم: پارسی... به جای ممنون بگوییم: سپاس...

پاسخ: باز هم می‌گوییم که پیشنهاد خوبی است. ولی روشن نیست که چرا باید این را "به جای" آن استفاده کرد؟ چرا باید برای استفاده از یکی، دیگری را حذف کرد؟ آیا نمی‌توان از هر دو در کنار هم استفاده کرد؟!

عزیزان! سگ واق واق می‌کند، نه پارس... پارس سرزمین ماست!

پاسخ: در لغت‌نامه‌های فارسی از جمله دهخدا و... واژه «پارس» علاوه بر نام سرزمین، به معنی «آواز سگ، بانگ سگ، عوعو کردن سگ و...» آمده است.[10] از سویی دیگر، روشن است كه در زبان عربیِ معیار، حرف «پ» وجود ندارد. پس كاربرد اين واژه در صدای سگ نمی‌تواند حاصل آموزش عرب‌ها به ايرانی‌ها باشد. گذشته از اين، می‌توان ريشه استعمال واژه «پارس» در «صدای سگ» را در ايران باستان جست، چون در اَوِستا به روشنی می‌بينيم كه سگ موجودی مقدس شمرده شده است. برای مثال، در اوستا، سروش يشت هادُخت، بند 7 آمده است كه زرتشتيان بايد مانند سگی كه گرد چوپان می‌چرخد، دور فرستادگان اهورامزدا بچرخند![11] همچنين در كتاب ونديداد، احكامی مفصل درباره «سگ‌ها» و قداست آنان وجود دارد.

پی‌نوشت:

[1]. جلال خالقی مطلق، پیرامون وزن شاهنامه، نشریهٔ ایران‌شناسی، بهار ۱۳۶۹، شماره ۵.
[2]. نشوان بن سعيد حميرى، شمس العلوم‏، دمشق: دار الفكر، 1420 هجرى قمرى، ج5 ، ص 3163-3165 ؛ ابوجيب سعدى، ‏القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، دمشق‏: دار الفكر، 1408 هجرى قمرى، ص 182 ؛ محمد بن احمد ازهرى، تهذيب اللغة، بيروت: دار احياء التراث العربي‏، 1421 هجرى قمرى، ج 12، ص 309.
[3]. قرآن كريم، سوره حَشر، آيه 23. 
[4]. لغتنامه دهخدا، ذيل واژه درود، كليك كنيد...
[5]. بنگرید به «دیدگاه حضرت محمد (ص) و موبدان زرتشتی درباره خلیج فارس»
[6]. لغتنامه دهخدا، ذيل واژه پندار، كليك كنيد...
[7]. فرهنگ عمید، ذیل واژه پندار، کلیک کنید...
[8]. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه شوخی، کلیک کنید... همچنین فرهنگ عمید، ذیل واژه پندار، کلیک کنید...
[9]. بنگرید به «نفی توحید ذاتی در دین زرتشتی» و «نفی توحید افعالی در اوستا»
[10]. لغتنامه دهخدا، ذيل واژه پارس، كليك كنيد... و فرهنگ عمید، کلیک کنید... و همچنین فرهنگ معین، کلیک کنید...
[11]. اوستا، ترجمه دكتر دوستخواه، تهران: انتشارات مرواريد، 1391، ج 1، ص  391 ؛ برای ديدن تصوير كليك كنيد... همچنين بنگريد به:
Avesta: Khorda Avesta, Srosh Yasht Hadokht, Translated by James Darmesteter (From Sacred Books of the East, American Edition, 1898), Verse 7

تولیدی

دیدگاه‌ها

بحث فارسی و عربی یه بحث حاشیه ای و انحرافی هست که باستانگراها میخان عقده گشایی کنن. وگرنه کسی که ذره ای سواد داشته باشه میفهمه که بخش زیاد ادبیات ما رو کلمات عربی تشکیل میده. به این شعر حافظ که شاید نقطه اوج عشق در ادبیات فارسی باشه توجه کنید: حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ... متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها (این بیت که از نظر خیلی از ادیبان بزرگ معاصر زیباترین و نقطه اوج عرفان در ادب فارسی هست، مصرع دومش کلاً عربی و مصرع اول هم نصفش عربیه. همنجوری که گفته شد زبان عربی باعث شیرینتر و غنی تر شدن زبان فارسی شد

اتفاقا برعکس است.زبان فارسی پیش از اسلام در عربی نفوذ کرد و با حمله عرب ها به ایران برای واژه های فارسی در زبان عربی معادل سازی شد.کتاب تاریخ فرهنگ ایران نوشنه شادروان دکتر محمد محمدی ملایری را مطالعه کن.ایشان استاد دانشگاههای تهران و دانشگاه بیروت و دانشگاه آمریکایی لبنان بودند و به زبان فارسی و عربی کاملا تسلط داشته و چندین کتاب و مقاله و سخنرانی به زبان های فارسی و عربی دارند.

در جواب به اراجیف ناشناس از استاد ملایری نقل قول میکنم که زبان عربی بیشتر در زبان فارسی نفوذ کرد - به عبارتی نفوذ فارسی در عربی کمتر هست.: اثر زبان فارسى در عربى با آن‏كه در اصل بسيار نافذ و مؤثر بوده‏ بدانگونه كه اثر زبان‏ عربى‏ در فارسى‏ آشكار است نمايان نيست، و برعكس اثر زبان عربى در زبان فارسى خيلى بيش از آنچه يك زبان خارجى در ديگرى اثر مى‏‌گذارد به چشم مى‏‌خورد. (تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، ج‏6، ص: 27-26)

کانال «باستان‌نامه» پیرامون تاریخ ایران باستان، دین زرتشتی و دفاع از مکتب اسلام ::::::::::::::::: ایتا و اینستاگرام: ir_bastan ــــــــــــــــــــ تلگرام: n_bastan ــــــــــــــــــ روبیکا: ir_bastan2

من به شخصه عاشق فرهنگ سرزمین خودم ایران هستم، ولی این واقعیتی انکارناپذیر است که زبان عربی باعث آهنگین شدن و زیبایی و غنای زبان فارسی شده است.

وقتی به بدن کسی چربی اضافه میشود آن چربی مایه زیبایی و غنای او نمی‌شود باعث مرگ و بیماری آن است. نسبت عربی (یا هر زبان بیگانه‌ی دیگر) به فارسی ( یا هر زبان میزبان) همین نسبت چربی به بدن است. زبان باید از خودش مایه بگیرد نه از غیر وگرنه مایه‌ی فلاکتش خواهد شد.

پاسخ به ناشناس: از ایران باستان، کلی متن و کتیبه باقی مانده. ولی هیچ کدوم اینها چندان ارزش ادبی ندارند. از 100 اثر بزرگ و مهم و ماندگار ادبی ایران، هر 100 تا مربوط به عصر اسلامی و همگی مملو از کلمات عربی است. سعدی، حافظ، مولوی و... همگی در آثار خود از زبان عربی استفاده کردند. چون زبان عربی به غنای زبان فارسی کمک کرد. حتی شاهنامه فردوسی چند کلمه عربی درش هست و از لحاظ اسلوب، در بحر تقارب سروده شده که یک اسلوب عربیه. زبان فارسی مثل یک باغچه بی آب و گیاه بود که زبان عربی گُل‌ها به این باغچه اضافه کرد. اگر حرف من رو قبول نداری پس تو رو به یک چالش دعوت میکنم. از ایران باستان یک اثر ادبی (متن یا کتیبه یا...) نام ببر که توان رقابت با آثار فاخر عصر اسلامی رو داشته باشه.

ابوریحان بیرونی، زبان عربی را بیشـتر از پارسی دوست داشت. ابوریحان بیرونی، اندیشمند ایرانی در قرن 5-4 هِجری نوشت: «زبان عربی را بیش از پارسی دوست می‌دارم. اگر به زبان عربی مرا ناسزا بگویند، خوشتر دارم از اینکه به پارسی مرا ستایش کنند. زبان پارسی، نمودی پر زرق و برق دارد، اما از درون تهی است، تنها به کار قصه‌‌گویی می‌آید.» ابوریحان بیرونی، الصیدنة فی الطب، ترجمه باقر مظفرزاده، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1383، ص 168-169. مشاهده اسکن از متن کتاب: https://www.adyannet.com/fa/news/46049

شما واقعا دروغگوها و دروغ پراکنان بزرگی هستید.

تمام آنچه گفته شد با سند است. مگر اینکه شما دهخدا و عمید و دکتر معین و جلال خالقی مطلق و حتی اوستا و... را دروغ بدانید. که آن بحثی دیگر است. اگر شجاعت پذیرش حقیقت را ندارید خود را سرزنش کنید.

این زبان عربی که از آن دم میزنید را ایرانی های فارسی زبان و فرزندان دبیران و دهقانان زرتشتی ساسانی تدوین کردند و کلمات فارسی را در عربی معادل سازی نمودند.

پس به عربی به چشم یک میراث که انسان‌های ارزشمندی برای آن زحمت کشیدند نگاه کنید.

ما با زبان عربی مشکل نداریم.با عرب ها و عرب زدها و غرب زدهایی مشکل داریم که دانشمندان ایرانی را عرب معرفی میکنند و به غارت داشته های فرهنگی ایرانیان می پردازند.اگر شرف دارید از داشته های خود دفاع و عرب های غارتگر را نکوهش کنید.استدلال آنها اینست که این فرهیختگان نام عربی دارند و کتاب هایی به زبان عربی نوشتند.این غارت مزد خدمت ایران و ایرانی به زبان عربی است

درست است که زبان عربی زبان اول اسلام است اما زبان فارسی زبان دوم اسلام و زبان اول تشیع و زبان اول عرفان اسلامی است پس زبان فارسی از زبان عربی ارزش بیشتری دارد.امروز زبان عربی زبان تروریست و وهابی گری و سلفی گری افراطی و زبان فارسی زبان اسلام واقعی و ارزش های والای اسلامی و شیعی و عرفان حقیقی است

ناشناس تو نمیخای حقیقت رو قبول کنی

کدام حقیقت؟اینکه ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی و خوارزمی و.... ایرانی هستند؟یا اینکه عرب ها در حال حاضر بدترین توهین ها را به ایرانی ها میکنند؟من سرسپرده ایرانم و برای من بیگانه و بدتر از آن بیگانه پرستان دشمن هستند.ایران چه پیش و چه پس از اسلام برای من عزیز است و عرب و ترک و مغول و تاتار و یونانی و اسراییل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و روسیه و چین و کوفت و زهرمار بیگانه هستند.مرگ بر بیگانه و بیگانه پرست.نه با اسلام دشمنم و نه با ایران دشمن.بلکه به نظر من اسلام هم میتواند به ایران خدمت کند به شرط اینکه دست آویز عرب زده نشود و ایرانی میتواند به اسلام خدمت کند به شرط اینکه دست آویز ناسیونالیست های ضد دین نشود. اگر ایرانی ها نبودند اسلام در میان عرب ها می ماند و همان چیزی میشد که الان به آن میگویند وهابیت.زنده باد ایران و ایرانی مرگ بر عرب پرست و غرب پرست

یعنی مشاهیر الان هم چون بی اختیار مجبور شدن به زبان الان ایران اثراتشون رو ارائه بدن باید استناد کرد نخیر عزیز من باید خود اثر رو و خلاقیت و هنر رو باید در نظر گرفت نه زبان اجباری که به دهخدا و ..... یاد داده شده

آغای زندیه یاخچی سن؟ کدام مشاهیر بی اختیار مجبور شدن به زبان الان ایران اثراتشون رو ارائه بدن؟؟؟؟؟ کدام زبان اجباری به دهخدا و ...یاد داده شده؟ یکی از این مشاهیر رو نام ببر که گفته به من اجباری فارسی یاد داده شده؟ مگر اینکه مشاهیر موردنظرت پانترکیست‌های این صدسال اخیر باشه و اثراتشون هم فحاشی‌هاشون باشه

ور تازیان به معنای نزدیک تازیان است و به معنای خلیج عر... نیست.همین حالا هم میگوییم کشورهای عرب جنوب خلیج فارس.شرافت هم چیز خوبیست.اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید.حب الوطن من الایمان

به این لینک مراجعه کنید [http://www.adyannet.com/fa/news/11691] اسناد و حتی تصویر از متن منابع هم ارائه شد که موبدان زرتشتی، متأسفانه خلیج فارس را با لقب "عربی" خواندند. این حقیقتی است که پذیرش آن نیاز به شجاعت دارد. رفتار موبدان در این زمینه غلط بوده، ولی این سبب نمی‌شود که شما اصل موضوع را انکار کنید.

این متن را چندبار خواندم.این متن به حیره اشاره دارد که از شمال صحرای عربستان امروزی به سمت دریای سرخ که نام دیگرش دریای عرب است امتداد دارد.حیره یک منطقه جدا و بحرین هم منطقه ای جدا یود.منظور از دریای عرب در اینجا دریای سرخ است که در مجاورت بخش غربی حیره است

نظر شما درباره حیره درست نیست. این دریای عربی اشاره به استقرار بحرین هم دارد . در زمینه حیره اگر مایل به گفتگو هستید لطفا سند ارائه کنید.

بحرین به معنای ۲ بحر یا دو دریا هست. چه ربطی به جزیره‌ی ایرانی بهرام داره که هنوز هم در اسناد (بحران) می‌گویند که عربی جلوه کند؟ ۲ دریا را فقط می‌توان در طرفین سرزمین اعراب اصیل (یمن) دید (یعنی دریای سرخ و عدن)

در متن زرتشتی ساسانی آمده که هَگَر (بحرین امروزی) در کرانه دریای تازیان (خلیج فارس) است. یعنی به خلیج فارس گفته دریای عربی. متأسفانه همیشه از خیانت موبدان و رهبران زرتشتی این کشور آسیب دیده.

لایک بسیار ! واقعن معنی اصلی بعضی کلمه ها عجیبه

باز هم به این سایت میگم که شما حق رو بگید ولی توقع نداشته باشین که متعصب ها حقیقت رو قبول کنن. اینایی که تا خرخره تو شعارهای نژاد پرستی دارن دست و پا میزنن نمیخان حقیقت رو قبول کنن

در متن لینک که شما گذاشتید در توضیح متن به حیرت اشاره دارد که از جنوب غرب بصره امروزی آغاز و تا دریای سرخ یا دریای عرب امتداد دارد و ارتباطی به خلج فارس ندارد

یه نگاه به اطلس بندازید. دریای عرب همون دریایی هست که حدفاصل بین خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند هست. بصره هم نزدیک خلیج فارس هست. بحرین و کویت و ... هم ساحل خلیج فارس هستن. از این واضح تر ؟ موبدان زرتشتی دردوره ساسانیان متأسفانه از کلمه خلیج عربی استفاده کردن

حدفاصل بین خلیج فارس و دریای عمان تنگه هرمز هست نه دریا و بالای اقیانوس هند هم از قدیم جزو دریای پارس بوده تهمت به موبدان زرتشتی برای تخریب آنها طبیعی است در سایتی که بر همین هدف ساخته شده

پاسخ به ناشناس: حدفاصل بین «دریای عمان» و «اقیانوس هند»، دریای عرب نام دارد. این جای خود... اما واقعیت این است که موبدان زرتشتی برای خلیج فارس از لفظ دریای تازیان استفاده کردند. تهمت نیست. واقعیت است.

پیشاپیش پوزش از تمامی هم میهنان عرب زبان ، که شاید اینگونه اندیشه و پندارها ناگزیر برای شما دوستان سبب غمگینی و دل پریشانی شود ؛ اما میان پارس و عرب از دیدگاهم هیچ تفاوتی وجود ندارد ، ولی چنانچه هر دولت ،گروه ،دسته ،حزب یا فردی در پی دستکاری تاریخ ، تغییر و تحریف آن با هرگونه هدفی که باشد ، به سختی باید مقابله شود ، چون همین افراد نادان به راحتی چون ابلیس بین هم میهنان را جدایی و نیرنگ برپا میکنند ، با تحریف و دستکاری و جابجایی آداب پیشینیان و فرهنگ و ریشه هر جامعه ، در پی نفاق و دشمنی یا به زبان ساده تر ، دلیلی برای درگیری و کشمکش بین نژاد ها و گروهای عزیز و خاص این مرز و بوم می شوند . چو ایران نباشد تن من مباد...

نمیدانم چرا در سر تا سر نوشتار شما، توهین و توپیدن به زبان پارسی وجود داشت. توقع دارید که چون مستشفی بار مثبت دارد، به جای بیمارستان هم این واژه را به کار ببریم؟ درسته که زبان عربی سال هاست توی زبان پارسی اومده. ولی همین زبان عربی در بسیاری موارد زبان پارسی را دچار ناکارآمدی کرده است. برای نمونه دستگاه توانمند زبان پارسی، واژگان دانش، دانا، دانشها، آموختن، آموزگار و آموزاندن را می سازد. در حالی که واژگان علم، عالم، علوم، تعلیم، معلم و تعلیم دادن این دستگاه را از کار انداخته است.

وقتی عده‌ای با حرف ناحساب تلاش میکنند زبان عربی را تخریب کنند، انتظار دارید ما آنها را نوازش کنیم؟ انتظار دارید کسی به ناحق، دیگری را کتک بزند؟ و آن کتک خورده سکوت کند؟ این جور راضی می‌شوید؟ ضمناً واژگان علم و عالم و... چگونه آن دستگاه را از کار انداخته است؟ واژگان دانش و آموزگار و... همین امروز، در زبان فارسی کاربرد دارد و از کار هم نیفتاده است.

پارس کردن واژه غلطی است که فقط خود تاجیکها یا فارس زبونها میگن صحیح ان پاس کردن به معنای پاسداری و نگهبانی است در گویش لری بختیاری به صدای سگ پاس کردن میگویند چون از قدیم سگها رو به عنوان نگهبان میگماشتند وقتی صدا میداده اند میگفتند داره پاس میکنه یعنی نگهبانی میده این پاس لغت قدیمی و مربوط به زبان ایرانی است اما پاس کردن واحد درسی و پاس فوتبال اصطلاحات خارجی هستند که در قرن جدید وارد زبان معیار شده اند که بایستی به علت تشابه باعث اشتباه نشوند

بزرگوار هرکی هستی ی سوال دارم اول اینکه 1400 سال دیگه هرشخصی از کنار مرقد امام رد بشه بنظرت نمیگه که ایشون از امام رضا علی حسن محمد وووو مقام بالاتری داشته به هزار و یک دلیل ...... دوم اینکه وقتی حجوم اوردن همه چیزی رو آتش زدن سمدی نبود که بهش استناد کرد میشه همین اشخاصی که گفتی که درحال پا گرفتن بود همه ملزم مقید ومجبور به پیروی معلوم که این اساتیدهمه عربی نوشتن

این ادعا که عربها در فتح ایران، همه چیز رو سوزوندند، دروغ هست که هیچ سند دسته اول و معتبری نداره. نکته دیگر اینکه مجبور شدن و مجبور بودن هم کذب هست.

زبان ما ایرانی ها پارسی هست..پس بهتره بجای استفاده از واژه های عربی از واژه های پارسی استفاده کنیم. اگر چه پارسی بار منفی دارد...اما باز هم زبان مادری ماست و نشان از فرهنگ ما...

سلام. زبان فارسی و عربی، بر هم تأثیر گذاشتند. امروز بهترین آثار ادبی فارسی، مملو از کلمات عربی هست. مثلا دیوان حافظ کلمات زیادی عربی دارد. حتی برخی ابیات آن کاملاً عربی است. آثار سعدی هم همینطور. آثار عطار... همینطور. در حقیقت، زبان عربی به زیباتر شدن زبان فارسی کمک کرد.

این آقایی که اینا رو نوشته احتمالا یک رگش عرب بوده ما تو فارسی میگیم بیمارستان خب طرف بیماره که میبرنش بیمارستان اگه سالم بود که نمیبردنش یا فرودگاه خب بله محلی هست که هم فرود میان هم میشه گفت پرواز گاه این کسی که نوشته دارای زندان ذهن هست و پیله ذهن

من نویسنده این متن هستم. عرب نیستم و اگر هم عرب بودم، این عیب و ایراد نیست. فقط یک نژادپرست بی‌عقل، عرب بودن را یک عیب می‌داند. فرودگاه علاوه بر محل فرود آوردن، محل پرواز هم هست. اما ذهن منفی و تاریک، یاعث میشه که افراد، برای نامگذاری، از مفهوم منفی استفاده کنند. به همین خاطر در زبان عریی، گفته میشه: مَطار (محل پرواز، محل بالا رفتن) ولی در فارسی، معنی منفی آن لحاط میشه: فرودگاه (محل پایین اومدن)

اها پس ذهن اونهمه انسان فرهیخته که تاریخ سازی کردند نه تنها برای ایران بلکه برای کشورهای اطراف سیاه و تاریک بوده؟ ایشون هم هیچ وقت نگفتن که عرب بودن عیبه ، گفتن اگر اینقدر از زبان عربی دفاع میکنید شاید زبان مادریتونه ، اخه ما تو ایران معمولا دفاع میکنیم اژ اون چیزی که نشانه هویت ماست نه اینکه مثل شما بر ضدش حرف بزنیم.تعجب کردن از کارتون!! ما هم میگیم چرا وقتی که زبان خودمون معادلش رو داره ، اویزون زبان های دیگه بشیم؟ شما خودت مثل اینکه چشماتو بستی

پاسخ به رستا: 1. کامنت اون شخص (مروی) به روشنی نشون میده که عرب بودن رو به عنوان عیب مطرح کرده. نیازی به ماله کشی و انکار واضحات نیست. 2. میفرمایید «وقتی که زبان خودمون معادلش رو داره، اویزون زبان های دیگه بشیم؟» پاسخ" اولاً باید معلوم بشه زبان خودمون یعنی چی؟ هیچ کلمه ای رو نمیشه گفت صد در صد ایرانی اصیله. مثلاً همین کلمه درود. ریشه‌‍ش از کجاست؟ زبان پارسی از بسیاری زبان‌های باستانی دیگه اخذ کرده (مثلا از زبان‌های عیلامی، اکدی، آشوری و...) حالا شما چطوری تشخیص میدید که یک واژه اصالت پارسی داره؟ ثانیاً میتونید از دوران ایران باستان 10 اثر ادبی فاخر نام ببرید؟ نه! اصلا میتونید 1 اثر ادبی فاخر نام ببرید؟ نه. واقعا ادبیات ایران باستان در سطح بسیار پایینی بود. از 100 اثر بزرگ و مهم ادبیات پارسی، همشون در عصر اسلامی رشد کردند و پر از کلمات عربی هستند. زبان عربی به غنا و رشد فارسی کمک کرد. ثالثاً شما اگر پدربزرگتون از جایی به جایی مهاجرت کرده باشند و 60-70 سال جایی باشید، اهل اونجا میشید. تعلق خاطر پیدا میکنید. حالا بسیاری از این کلمات عربی 1400 سال هست که جزو فرهنگ ما شده. شما تازه یادتون افتاده که حذفش کنید؟ حتی فردوسی در شاهنامه هم از این کلمه استفاده کرده.

"هیچ کلمه ای رو نمیشه گفت صد در صد ایرانی اصیله."!!! در سایتی که خودش را مذهبی میدونی چنین گزاره‌ای مطرح کردن اسمش تناقض گوییه! چطور در اسلام وقتی چیزی ثابت نشده است که نجس است باید پاک بدانیم ولی باید واژه‌های فارسی را برگردانیم به هزاران سال پیش و دی‌ان‌ای آن ها را آنالیز کنیم تا ثابت کنیم فارسی هستند؟ ریشه‌ی واژه‌ درود در اوستا است (ویدئوهای فریدون جنیدی رو یه نگاه بندازی توضیح کامل داده) حالا از کجا تونستی ثابت کنی که زبان فارسی ااز زبان‌های عیلامی و اکدی و آشوری اخذ کرده؟ واژه‌های فارسی را با مقایسه قدمت اونها با کاربردشان در زبان‌های دیگر میشه تشخیص داد. آثار ادبی فاخر دوران باستان اتفاقا بسیارند البته اگر معنی اثر ادبی را بدانی از مجموعه اوستا بگیر تا کارنامه اردشیر بابکان و حتی کتابهای ترجمه شده مانند کلیله و دمنه و ... اون اطلاعات امثال تو هست که در سطح بسیار پایینی است نه ادبیات ایران باستان. کلمات عربی در بیشتر آثار پس از اسلام به ۲۰ درصد هم نمیرسند فقط چند شاعر مثل خاقانی و حافظ و سعدی در گلستان بیشتر از بقیه از واژه‌های عربی استفاده کردند که اون هم بخاطر سبک عراقی رایج روزگار آنهاست (محال معنی سبک ادبی رو هم بدونی) زبان عربی، رشد زبان فارسی را متوقف کرد چنانکه وجود امثال شما با افکار ضدایرانی رشد کشور را متوقف کرده. حذف واژه‌های عربی از همان زمان یعقوب لیث شروع شد. فردوسی هم برای اتمام شاهنامه ناچار بوده که چشم‌پوشی کنه وگرنه ۹۹ درصد کتاب به این بزرگی را فارسی نمیگفت درحالیکه میتونست مثل معاصرانش راحت از واژه‌های بیگانه استفاده کنه. ضمنا ۶۰-۷۰ سال مهاجرت که هیچ، یهودیان هم بعد از هزاران سال مهاجرت درحال جنگ هستند که به زادگاهشون برگردند

پاسخ به ناشناس: در جامعه بشری یک سری "اصول" وجود دارند که معیار هستند. مثلاً در شریعت اسلام، «اصل» بر این هست که همه چیز پاک است. مگر اینکه خلافش اثبات شود. پس ما هر چیزی را پاک میدانیم، مگر اینکه سند یا دلیلی بر نجس بودن آن پیدا کنیم. در تاریخ تمدن بشری، «اصل» بر اَخذ است. یعنی همیشه انسان‌ها از دیگران چیزهایی یاد میگیرند. یا برخی جوامع از زبان دوستان و دشمنان خود، کلمات و اصطلاحاتی می‌گیرند. این یک اصل طبیعی هست. این یک «اصل» است که در قبایل و اقوام و ملت‌های گوناگون در طول تاریخ با هم ترکیب و آمیخته شدند. حالا اگر کسی ادعا میکند که از نژاد خالص و اصیل آریایی است، باید ادعایش را اثبات کند. چون ادعایش خلافِ اصل است. در طول تاریخ، صدها و هزاران کلمه از زبان‌های سومری و اکدی و یونانی و... وارد زبان فارسی شدند. این یک اصل است. اگر کسی ادعا میکند «من از هیچ کلمه غیر پارسی استفاده نمیکنم» باید ادعایش را اثبات کند. چون ادعایش خلاف طبیعت جامعه بشری است.

ادامه پاسخ به ناشناس: کارنامه اردشیر بابکان و و اوستا و... چطور میخوان با آثار فاخر ادبیات فارسی (که پر از کلمات عربی هستند) رقابت کنند؟ مثل مقایسه خاک با طلا هست. همین قدر غیر منطقی. نه ادیبان بزرگ معاصر ایرانی و نه مردم ایران، آثار ادبی باستانی رو قابل مقایسه با آثار عصر اسلامی قابل مقایسه نمیدونن. انصافاً و وجداناً قابل مقایسه نیستند. یک کسی خاک رو با طلا مقایسه میکنه و مدعی هست که خاک برتر از طلا هست و به دیگران هم برچسب بی سوادی میزنه. به نظرم لازمه که ناشناس در خلوت خودش کمی بیشتر فکر کنه. زبان عربی به غنای زبان فارسی کم کرد و باعث رشد زبان فارسی شد. نشونه ش همین که آثار ادبی ایران باستان، قابل مقایسه با آثار ادبی عصر اسلامی نیستند.

فردوسی مدیون زبان عربی: شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، کتابی است که از حیث محتوا، فارسی و ایرانی است. یعنی حکایات زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان است. لیکن از جهت وَزن و اُسلوب شعری، تابع اشعار حماسی عربی است. شاهنامه از جهت عروضی، در بَحرِ مُتَقارِب سروده شده. یعنی وزن آن چنین است: «فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعول» یا «فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل» که یک اُسلوب عربی است. بنگرید به: Friedrich Rückert, "Bemerkungen zu Mohl's Ausgabe des Firdusi," ZDMG 1856/10, s.280 و Theodor Nöldeke, Das iranische nationalepos, 2 Aufl. Berlin und Lipzig 1920, ss 91-107

عبارت «یهودیان هم بعد از هزاران سال مهاجرت درحال جنگ هستند که به زادگاهشون برگردند» نشون میده برخی از کجا تغذیه میشه. مثل خیلی از مدعیان آریایی که از همون جا تغذیه میشن. در هشت سال دفاع مقدس، مدعیان آریایی کجا بودند؟ زرتشتیان و باستان‌گراها یکی از کم‌کار ترین اقشار جامعه بودند. امروز هم اگر جنگی بشه اکثر اینها حاضر به دفاع از ایران نیستند. اسرائیل سال گذشته آثار هخامنشی رو در غزه نابود کرد (که البته ما وکیل هخامنشیان نیستیم) ولی کدوم یک از آریایی‌ها به این قضیه اعتراض کردن؟ نه تنها اعتراضی ندارند بلکه فلسطین رو خونه و زادگاه یهودی‌ها مینامند. بله. این بساط آریایی‌گرایی در دوران معاصر توسط انگلیسی‌ها و یهودیها پهن شد.

پرسش از رستا: انصافاً شما روی کلمات انگلیسی هم حساسیت دارید؟ یا فقط روی کلمات عربی؟

هدف سره نویسی پاک کردن هرگونه واژه‌ی ناپارسی از زبان است چه عربی و چه انگلیسی. لطف کن یک متن سره بخوان بعد این پرسش را مطرح کن.

پاسخ به ناشناس: خودت برخی کلماتی که به کار بُردی عربیه. لطف... متن... مطرح... ضمناً میتونی اثبات کنی که همین واژه "سره نویسی" خودش سره هست؟؟؟ یعنی میتونی اثبت کنی این لغت "سره نویسی" ریشه در اصل اصل زبان پارسی داره؟ در طول تاریخ، صدها و هزاران کلمه از زبان‌های اکدی، عیلامی، سومری، یونانی و... وارد پارسی شد. حتی کلمات اوستایی ممکنه از زبان‌های دیگه اخذ شده باشند. اینکه یک زبان از زبان دیگه اخذ کنه، طبیعی هست و از مختصات زندگی اجتماعی بشر. از سر تعصب و احساسات خام با یک مسئله طبیعی دشمنی میکنید.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.