سلسله های صوفیه

اگر حضرت امام در مورد هیچ کدام از فرق درویشی اظهار نظری نداشته باشند، لااقل در مورد فرقه منحرف گنابادیه با نام بردن از اقطاب ایشان، ابراز انزجار فرموده است.

فراماسونری، انجمن سری است که با جذب نخبگان جوامع مختلف، تلاش برای اداره تمام جهان را در سر می پروراند. مسلک تصوف از زمان دوره قاجار با تشکیل انجمن اخوت با فراماسونری پیوند تشکیلاتی برقرار نمود و تا امروز رد و پای این ارتباط در زندگی بعضی از اقطاب صوفیه، قابل ردیابی میباشد.

بعضی از سایتها برای کوثرعلیشاه، عنوان عارف را بیان نمودهاند و از او چهره مثبتی ارائه دادهاند، درصورتی که مشاهده میشود که او از اقطاب صوفیه فرقهای بوده و در وجود او منیت موج می زند، زیرا زمانی که مجذوب علیشاه او را به عنوان جانشین خویش انتخاب ننمود، کوثر از او جدا گشته و انشعابی جدید در فرقه صوفیه نعمت اللهی ایجاد نمود که این امر نشان دهنده منیت اوست و حال و روز اقطاب صوفیه اینچنین است.

ابدال یکی از مراتب اولیای صوفیه است که درمنابع حدیثی اهل سنت به آن بسیار پرداخته شده است و در این روایات، چهره مثبتی از آن ترسیم نموده اند تا مصادیقی که خود می دانند را در جامعه مطرح کنند.

یکی از مباحث مطرح شده درمتون صوفیانه، بیان سلسله مراتب برای اولیای خویش می باشد که باید این سلسله مراتب با متون دینی سنجیده شود تا میزان مطالبی که متصوفه برای این اولیای خویش ذکر می نمایند به وضوح روشن گردد. یکی از این سلسله مراتب اولیا،، ابدال می باشند.

بین فرقه صوفیه خاکساریه و اهل حق مشترکاتی از جمله جوز شکستن، اعتقاد به مراحل شریعت طریقت معرفت و حقیقت و اعتقاد به الوهیت امیرالمومنین(ع) وجود دارد با این وجود باید دقت نمود که وجود مشترکات بین این دو فرقه، بدان مفهوم نيست كه هر دو فرقه را يكي بدانيم.

یکی از راه های تشخیص حقانیت یا بطلان هر جریانی این است که زندگی نامه بزرگان آن جریان را مورد تحقیق قرار داده تا در خلال این تحقیق، وضعیت فرقه نیز روشن شود. یکی از این جریان ها فرقه صوفیه گنابادی سلطانعلیشاهی است که زندگی نامه یکی از اقطاب این فرقه صوفیه به نام ملاعلی گنابادی (نورعلیشاه ثانی) باید مورد کنکاش دقیق قرار گیرد.

بعضی از فرق صوفیه ادعا دارند که تعالیم آنها منطبق با شیعه اثنی عشری است و حتی در نام گذاری فرقه خود به گونه ای عمل می کنند که این ادعا را ثابت کنند. یکی از این فرقه ها فرقه صوفیه ذهبیه می باشد که در وجه تسمیه خود به این نام، ادعای شیعه بودن تمام اقطاب خود است، در صورتی که با قرائن موجود، سنی بودن بعضی از اقطاب آن ها مسلّم است.

در روایات به زیارت قبور توصیه شده است ولی این بدان معنا نیست که ما اجازه داشته باشیم به زیارت قبور هر شخصی برویم؛ زیرا زیارت قبور نیز باید با شناخت و معرفت باشد، چراکه در روایات از رفتن به زیارت قبور برخی نهی شده است. یکی از این موارد، نهی از زیارت قبور صوفیه است و باید دانست که آن کسی که در مقبره پیر پالان دوز مدفون است، قطعاً از متصوفه است.

فرقه صوفیه گنابادی از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 تا کنون همواره از کاندیداهای جریان اصلاحات حمایت کرده است. چنانچه در سال 88 از مهدی کروبی و در سال 92 و 96 از حسن روحانی حمایت کردند. اما امسال و در نبود نورعلی تابنده، گویا دراویش گنابادی با نادیده گرفتن سخنان تابنده مبنی بر لزوم شرکت در انتخابات، قصد تحریم انتخابات را دارند.

مصطفی آزمایش و همسرش ازجمله اولین نفراتی هستند که عَلَم مخالفت با قطبیت جذبی را بلند کردند و باعث انشقاق بزرگی در این فرقه شدند. این دونفر سالهاست که کینه نظام و انقلاب اسلامی را به دل داشته و تا توانستهاند در راه دشمنی و ضربه زدن به انقلاب اسلامی تلاش کرده و همواره در سخن و عمل این را ثابت کردهاند. چنانچه بارها به همراه بهائیان در کنفرانسهای خارجی برعلیه ایران شرکت کرده و خواهان شدیدترین تحریمها بر علیه مردم و دولت ایران شدهاند.

نوبت قطبیت که به نورعلی تابنده رسید، خبری از اشاره غیبه در کار نبود و او میگفت: من از سر ناچاری قطبیت را قبول کردم و چون محبوب علیشاه دوست نداشت که کسی غیر از من به قطبیت برسد من هم مجبور شدم قطبیت را قبول کنم. لذا مشخص میشود که هیچ ابلاغ و اشارهای برای قطبیت او در کار نبوده است. نورعلی تابنده حتی به این مطلب هم اشاره میکند که بعد از خودم نیز این قطبیت را به خاطر زحماتی که دارد به خانوادهام نخواهم داد.

در اسناد ساواک ارتباط اتباع این فرقه با انجمن فراماسون نیز به چشم میخورد. در سال 1344 ساواک از ارتباط این تشکیلات با دراویش گنابادی خبر داد و در گزارشی با موضوع "جمعیت فراماسونری در خراسان" نوشت: «...تصور میرود دراویش پیرو صالح علیشاه گنابادی نیز به جمعیت مزبور وابستگیهایی داشته باشند...»

ناکامترین قطب این طریقت، علی تابنده فرزند رضاعلیشاه، کارمند بازنشسته اداره نفت بود که او هم با جمعآوری خاطرات پدر و بیان مهملات، صاحب تالیف به حساب میآمد و نورعلی تابنده هم هر هفته حداقل دو روز را به صورت مختصر برای دراویش زن و مرد به بیان قصه و نقل تاریخ (هر چند با تحریف) همت میگمارد. اما جذبی بشدت ناتوان از این معنی است و توان مدیریت طریقت را ندارد.