نقد وجه تسمیه فرقه ذهبیه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه های صوفیه در یک تقسیم بندی به فرقه های شیعه و سنی تقسیم می شوند. برای نشان دادن انحرافات هر کدام از آنها باید به تمام جوانب این فرقه ها توجه کرد. یکی از این جنبه های مهم که باید به آن توجه کرد، وجه تسمیه این طریقت هاست، که گاهی اوقات با روشن شدن این مسئله، بطلان آنها روشن خواهد شد. یکی از این فرقه ها، فرقه صوفیه ذهبیه است که در باره آن کمتر صحبت شده است.
برای وجه تسمیه این فرقه، وجوه مختلفی گفته شده است که بعضی از این وجوه از طرف طرفداران این طریقت مطرح شده است و آنها در خلال بیان وجه تسمیه در پی کسب اعتبار در بین شیعیان بوده اند. مثلاً یکی از بزرگان ذهبیه به نام ملا حسنعلی خوشنویس اردبیلی در مقدمه کتاب تحفه عباسیه، وجه تسمیه ذهبیه را این گونه بیان می کند: «اقرب و عمده آنها خلوص و پاکی عقاید و جان و دل رجال این سلسله مبارک است از زنگار آثام و شرک و عقاید فاسده مخالفه مذهب اثنا عشری(ص) یعنی شیعه خالص، مثل خلوص«ذهب مصفا» از غل و غش، بلکه جان و دل و نفس ایشان، خالص از ما سوی الله و محلی با انوار پاک چهارده معصوم علیهم السلام؛ به خلاف سایر سلاسل مثل نقشبندیه و غیره که اکثرشان به جهت تقیه مشوب با سایر فرق شده»(1)
طبق نقلی که ملا حسنعلی خوشنویس اردبیلی بیان کرده است تمام اقطاب ذهبیه باید شیعه اثنی عشری باشند، اما با نگاهی مختصر در تاریخچه اقطاب ذهبیه به این نکته خواهیم رسید که در سنی بودن بعضی از آنها از جمله جنید بغدادی و احمد غزالی شکی نیست و با دقت در گفتار بعضی دیگر ازاقطاب این فرقه همچون علاءالدوله سمنانی می توان قرائنی پیدا کرد که سنی بودن او را ثابت کند.
البته باید توجه داشت که در باره مذهب علاء الدوله قضاوت های متعددی شده است و دربعضی از منابعی که در باره مذهب اون نگارش شده ، به اشتباه به شیعه بودن او نظر داده اند.(2) اما قرائن محکمی در باره سنی بودن او وجود دارد که در ذیل، به آنها می پردازیم.
یکی از قرائنی که می تواند در سنی بودن او ارائه داد این است که علاء الدوله در کتاب چهل مجلس و العروة لاهل الخلوه و الجلوه بیان می کند که «آخر، جماعتی از اهل قبیله که ایشان را روافض میگویند، ایمان نزد ایشان آنگاه ایمان است که اعتقاد کنند که محمدحسن عسکری (رحمهالله) زنده است و مهدی اوست و بیرون خواهد آمد و خدای میداند که آنگاه که او غایب شده بود، در طبقه ابدال در آمد و همچنان عمر یافت تا قطب ابدال شد و نوزده سال قطب بود؛ و خدای میداند که او مرده است و او را در مدینه رسول دفن کردهاند بیشک و شبهه. چون مرا تحقیق شد، ترسیدم که از خلق پنهان کنم، به سبب آن حدیث که «مَن کَتم عِلماً ینتَفِعُ به الناسُ َالجَمَه الله بلجامٍ من النار.» (3)
طبق این کلام، او اعتقاد به اینکه مهدی، همان حجة بن الحسن العسکری است را به روافض انتساب می دهد و این انتساب، اولین قرینه بر این است که او چنین اعتقادی ندارد و در ادامه بیان می کند که مهدی در زمان غیبت جزء ابدال بوده و بعد از مدتی به مقام قطبیت رسیده است و بعد از چند سال قطبیت مرده است که تمام این عقاید، با روایات اهل بیت(علیهم السلام) مخالفت دارد و نشان دهنده این است که او از شیعیان نیست.
یکی دیگر از قرائن بر سنی بودن علاء الدوله، تصریحات ایشان در کتاب العروة لاهل الخلوه و الجلوه می باشد که فرقه حق در بین فرقه های اسلامی، اهل سنت است و روافض دارای غلو در باره اهل بیت(علیهم السلام) شده اند به همین خاطر صلاحیت پیروی از شیعه نیست.(4)
با توجه به مطالب بالا به این نتیجه خواهیم رسید که شیعه بودن تمام اقطاب ذهبیه از آن اندیشه هایی است که نمی توان پذیرفت و بالتبع ثابت خواهد شد که وجه تسمیه ذهبیه به این نام، به خاطر شیعه بودن تمام اقطاب این فرقه امری نادرست است و حرف باطلی است که بر آن هیچ دلیلی نمی تواند یافت.
پی نوشت:
(1). مؤذن خراسانی، محمد علی، تحفة عباسی، مقدمه ص6، انس تک، اول، مهر1381.
(2). جمعی از نویسندگان،گونه شناسی اندیشه منجی موعود درادیان، ص384، دانشگاه ادیان و مذاهب، اول، بهار1389.
(3). سمنانی، علاءالدوله، احمدبنمحمدبناحمد، چهل مجلس یا رساله اقبالیه، تحریر امیر اقبال سجستانی، ص 217،تهران، ادیب، 1366.
(4). سمنانی، علاءالدوله، احمدبنمحمدبناحمد، العروه لاهل الخلوه والجلوه، تصحیح نجیب مایل هروی، ص 307، تهران، مولا، 1362.
افزودن نظر جدید