سلسله های صوفیه
درباره ی وجه تسمیه ی این فرقه آن چه قابل توجه و ملاحظه است، اظهارات دکتر اسدالله خاوری، وابسته به فرقه ی عبداللهیه ذهبیه ی اغتشاشیه است.
با توجه به این موضوع که فرقه های تصوف به ادعا زنده بوده و ادامه ی حیات می دهند! باید گفت که این موضوع (شیعه بودن ایشان) با دلایلی رد می شود!
این بافته هایی که درباره ی علم اکسیر و کیمیاگری برای روسای فرقه دار تصوف تشکیلاتی ساخته و پرداخته شده و عده ای را به آن سرگرم و مشغول نموده اند، در تحول درون شخص کاره ای نیست!
در رابطه با ولایت شمسیه، که حضرات معصومین علیهم السلام می باشند، شک و تردیدی نیست؛ اما در نسبت دادن ولایت جزئیه به صوفیانی فرقه ای که اغلب تا قبل از انقراض صفویه، مذهب تشیع نداشته اند و با مذهب عامه گمراه بوده اند!، هیچ دلیلی در دست نداریم
پس از آنکه شیخ اسحاق ختلانی دستور داد که همه ی شیوخ و مریدانش دست بیعت به سید محمد نوربخش بدهند، عبدالله برزش آبادی از این دستور خودداری کرد
تصوف دارای یک تشکیلات وسیعی است و عالی ترین ایشان مقام قطب می باشد. این مقام برای اختیارات خود یک سری اصول را داراست که به اصول دَه ماده ای معروفند
طرائق الحقایق از جمله کتابهایی است که نویسنده آن امانت دار نبوده و در ثبت مطالب آن به نفع گروهی خاص قلم زده است. از این رو به چرایی علل و عوامل این جانبداری و تحذیفات می پردازیم.