تصوف
درگیری دراویش گنابادی با مردم و نیروهای امنیتی در شهرهای تهران، قم، بروجرد و کوار... ازجمله خونین ترین درگیری های پیروان این فرقه با مردم در سالهای اخیر است که باید به سزای اعمال مجرمانه خود برسند. ولی پیروان این فرقه بارها خواستار آزادی بی قید و شرط این مجرمان شده و گویا این حق را برای خود قائلند که می توانند هر عمل مجرمانه ای را مرتکب شوند و کسی معترض آنها نشود.
مولوی برای بیان نکات اخلاقی در مثنوی از بعضی روایات جعلی استفاده کرده است، یکی از این موارد، روایت «هرکس پایان ماه صفر را به من بشارت بدهد، بشارت من او را به بهشت بشارت میدهم» است؛ این روایت در هیچ کدام از منابع حدیثی شیعه و سنی نیامده و این روایت نشاندهنده اعتقاد او به مذهب اهلسنت است.
رضا تابنده فرزند علی تابنده یکی از اقطاب فرقه صوفیه سلطانعلیشاهی، در سایت خویش تصویری از دیدار اقطاب دو فرقه صوفیه را منتشر کرده است و این دیدار را دلیل برحق بودن تمام فرقههای صوفیه دانست! این درحالیست که طبق گزارش کیوان قزوینی، اعتقاد ملاسلطان گنابادی مؤسس انشعاب سلطانعلیشاهی بر این بوده که تنها اوست که حق است و دیگر اقطاب باید از او تبعیت کنند.
غزالی صوفی متعصب، به این خاطر که جسارتی به صحابی نشود، مقتل خوانی امام حسین(ع) را حرام میدانست؛ این درحالیست که سخن او با سیره رسولخدا(ص) معارض است، زیرا ایشان در موارد مختلفی، خبر از شهادت امام حسین(ع) دادهاند.
عابدان و زاهدان بصره که دارای تفکر عثمانی بودند، در زمان خشکسالی مکه به این شهر آمده و برای بارش باران به درگاه الهی استغاثه کردند که اثری نبخشید؛ امام سجاد(ع) برای روشن کردن چهرهی زاهد نمای آنها، در همان مجلس دست به دعا برداشته و باران شروع به باریدن کرد.
عاشورا از منظر اهلبیت(ع) فقط دارای بُعد حزن بوده و کسانی که برای عاشورا بُعد شادی قائل شدهاند، بدون شک در اشتباه بوده و خلاف روایات معصومین(ع) نظر دادهاند، به این خاطر که معصومین(ع) روز عاشورا را روز مصیبت اهل زمین و آسمان دانستهاند.
محمداسماعیل صلاحی، در مورد ودایع امامت و نقش حضرت زینب(س) در انتقال آنها به امام سجاد(ع)، مطالبی بیان کرده که با مباحث حدیثی و اعتقادی شیعه ناسازگار است و این مطالب نشان از جهل او به علوم دینی دارد.
سلطان حسین تابنده، علت بدعتگذاری معاویه برای سَبّ امیرالمؤمنین(ع) را عکسالعمل او در مقابل سَبّی میداند که حضرت (ع) نسبت به معاویه و یارانش داشته، درصورتی که امیرالمؤمنین(ع) هیچ گاه آنها را سَب نکرده است.
متصوفه سلوک الی الله را دارای مراحلی دانسته و به سه مرحله شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کردهاند. آنها در کتابهایشان برای اعتبار بخشی از این ادعاها، روایتی از پیامبر(ص) نقل کردهاند که این روایت، به صورت مُرسَل نقل شده و این امر باعث میشود
نتوان به آن استناد کرد.
صلاحی، با استفاده از روایتی که مدعی است در منابع اهلسنت وجود دارد، امام حسین (ع) را فقط مَظهر اَتَمّ حسن و عشق الهی دانسته، در صورتی که این روایت در هیچ کتاب حدیثی از اهلسنت و شیعه موجود نبوده است و باید توجه کرد تمام اهلبیت (ع)، مَظهر حُسن الهی هستند.
عبدالقادر گیلانی به عنوان یکی از بزرگان صوفیه، شادی را در روز عاشورا تجویز میکند، در صورتی که این توصیهها بر خلاف دستورات اهلبیت(ع) است که روز عاشورا را روز عزا دانستهاند و رغبت به اشک ریختن بر امام حسین(ع) دارند.
شاه نعمتالله ولی، یکی از بزرگان تصوف میباشد که تمام انشعابات نعمتاللهی به او منتهی میشود و تمام این انشعابات، مدعی تشیع سلسله خویش تا آخرین فرد هستند. این در صورتی است که نقطه عطف تمام این سلاسل، شاه نعمتالله ولی میباشد و با بررسی آثار او، دلبستگیاش به خلفای راشدین و سنی بودنش روشن میشود؛ اساتید شاه نعمتالله ولی نیز سنی و بعضاً ناصبی میباشند.
فرقه صوفیه ذهبیه، دارای اسامی متعددی است و در کتابهایش، وجه نامگذاری مثبتی برای هرکدام بیان شده است؛ این در صورتی است که با جست و جویی مختصر، روشن میشود این اسامی، نشاندهنده نقاط سیاه این فرقه میباشند.
زندگی استاد مردانی با سختی کسب دانش شروع شد و در عرصه های مختلف اجتماعی و فرهنگی سپری شد. نتیجه آن تلاش ها، تربیت شاگردان و تالیف کتاب متعددی در زمینه نقد فرق و ادیان شد که تمام آنها برای یک هدف بود و آن نیز، دفاع از مکتب شیعه اثنی عشری بود.