تکفیر
این چنین نیست که اگر هیأت حاکمه کشوری بر خلاف احکام الهی حکم کنند و یا این که برخی از قوانین بشری را در کشور اجرا کنند، کافر شوند و به دنبال آن سرزمین تحت حکومتشان به دارالکفر تبدیل شود. در این باره به ادله ای استناد شده که به برخی از آنها اشاره می شود.
از جمله مسائل مورد اختلاف علمای اسلام در زمینه تشخیص ملاک برای دارالاسلام از دارالکفر است. هر یک از علما بر اساس برداشتی که از دارالاسلام داشتهاند ملاکاتی را در تشخیص آن در نظر گرفته و بر اساس آن تعاریفی در این زمینه بیان داشتهاند.
شناخت مفاهیمی مانند دارالاسلام و دار الکفر از جمله مباحث مهم فقهی است که علمای اسلام تاکید ویژهای روی آن دارند. اهمیت این مسأله از آن جهت است که احکام فقهی مهمی بر آن بار میگردد.
رابطه مسلمان با غیر مسلمان چگونه است؟ آیا چون کسی مسلمان نیست و کافر است باید با او در چهارچوب مفهوم جهاد مبارزه کرد؟ یا می شود با او نوعی همزیستی برقرار کرد؟ این سئوالی است که پاسخ به آن در اندیشه جهادی با پاسخ مذاهب اسلامی مختلف است. در اندیشه جهادی تنها راه و زبان ادیان دیگر زبان سلاح است.
علمای اسلام برای تکفیر شخص مسلمان شرایط و موانعی را قرار دادهاند و به سادگی حکم به تکفیر شخصی نمیدهند.
القاعده یکی از جریانهای تکفیری سلفی است که در سالهای اخیر در منطقه غرب آسیا جنایات زیادی انجام داده است. شکل گیری این جریان مربوط به سه دهه قبل میشود.
جریانهای سلفی جهادی با برداشت اشتباه از قرآن، به بهانه جهاد فی سبیل الله، کشورهای اسلامی را ناامن کرده و در واقع در صدد کمک و یاری به یهودیان هستند. آنان مسلمانانی را که با نظامهای عربی رابطه خوبی ندارند، مستضعف می دانند و جهاد برای رهایی آنان را واجب می دانند. این در حالی است که هیچ گونه کمکی به مستضعفین فلسطین که در چنگ یهودیان هستند، نمیکنند.
اسلام در اطلاق کلمه کفر به انسانها، روش احتیاط را در پیش گرفته است. آیات و روایات به مسلمانان میآموزند، هر کس کلمه شهادتین را بر زبان جاری کرد، مسلمان است و جان و مالش در امان است. اما سلفیه جهادی_تکفیری بر خلاف دستورات اسلام، بسیاری از مسلمانان را که نماز و روزه میگیرند، محکوم به کفر میکنند.
القاعده عراق یا همان داعش، شیعیان را تکفیر کرده و فتوا به جواز قتل آنان داد. نظام عراق با پشتیبانی نیروهای حشد الشعبی و نظام اسلامی ایران توانست بر داعش که مورد حمایت عربستان و آمریکا بود پیروز شود.
در طول تاریخ اسلام تنها دو گروه بوده و هستند که علاوه بر تکفیر مسلمانان حکم به اباحه خون و مال و ناموس مردم کردهاند. گروه اول خوارج هستند که توسط حضرت علی (علیه السلام) از بین رفتند و گروه دوم وهابیت و جریان های سلفی تکفیری هستند.
جنایات بی شمار جریان های سلفی تکفیری در کشورهای اسلامی کار را به جایی رسانده است که حتی شخصیتهای سلفی سعودی و مصر نیز در مقابل آنان موضع گرفتهاند.
خشونت از سنتهای وهابیان و یکی از مهمترین عوامل پیشرفت آنان میباشد. محمد بن عبدالوهاب با پیروی از سلف خود با کشتار مسلمانان و غارت اموال آنان و تقسیم غنائم به دست آمده از سرزمینهای اسلامی میان وهابیها، توانست پیروانی برای خود جمع کرده و تفکرات ابنتیمیه را احیا کند و در ادامه، همین تفکر میان وهابیها رواج پیدا کرد.
استکبار به مدیریت آمریکا با ایجاد جریانهای سلفی تکفیری و نشان دادن چهرهای خشن از اسلام به مردم غرب، در صدد جلوگیری از پیشرفت تمدن اسلام در غرب است.
قرن سوم هجری را میتوان دورهای از تصوف دانست که به یکباره مردم، با سخنان، افکار و عقایدی از صوفیه همچون وحدت وجود، سقوط تکلیف، آتش زدن کعبه، بهشت و جهنم، آشنا شدند که تا آن روز ندیده و نشنیده بودند. این سخنان باعث شد موج انتقادات به سمت صوفیان برود. در این زمان، بزرگان صوفیه با حیله گری، صوفیان را متفاوت از مردم نشان داده و قائل به این شدند که صوفی که زندیق و کافر خطاب نشود، صوفی نیست.