اثبات دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیرالمومنین ع (قسمت دوم)

  • 1401/04/22 - 08:37
خطبه غدیر از احادیث صحیح السندی است که دلالت بر خلافت امیرالمومنین (ع) دارد. از قسمتهایی که در این خطبه بیان شده، حدیث ثقلین است. قرآن و اهل بیت (ع) دو ثقل گرانبهایی هستند که دلالت بر خلافت الهی دارند. در حقیقت، قرآن خلیفه صامت و اهل بیت (ع) خلفای ناطقی هستند که از جانب خدا نصب شده‌اند و تمسک به آنان سبب رهایی از گمراهی می‌شود.
اثبات دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیرالمومنین ع (قسمت دوم)

به یادگار گذاشتن قرآن و عترت (ع) به عنوان یادگاران رسول خدا (ص) در میان مسلمانان، تنها به جهت قداستشان دارای اهمیت نیست؛ بلکه مفهوم ثقلین در کلام رسول خدا (ص) به معنای تبعیت کردن از آنان است. خلیفه صامت، قرآن کریم و خلیفه ناطق، اهل بیت (ع) هستند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از احادیثی که نزد علمای مذاهب اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است، خطبه غدیر خم است. شیعیان معتقدند بر اساس سخنان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این حدیث شریف، دلالت بر خلافت و جانشینی امیرالمومنین (علیه‌السلام) دارد. نکته‌ای که باید به آن توجه بیشتری شود، مضامین این خطبه شریف در دیگر روایات معتبر اسلامی است. حديث متواتر ثقلين، یکی از احاديثی است كه ولايت و امامت اهل بيت پيامبر (علیهم‌السلام) و در صدر آن انوار طیبه، امیرالمومنین (عليه‌السلام) را به طور مطلق ثابت می‌كند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اين روايت، تمام مردم را ملزم به تمسك به قرآن و اهل بيت خود كرده و اهل بيت (عليهم السلام) را ملازم و همراه هميشگی قرآن معرفی کرده است.

وجود اين حديث در خطبه غدير دليل واضحی است بر اينكه مقصود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خطبه غدیر زعامت و رهبری اميرالمومنین (عليه‌السلام) بوده و نسبت دوستی و محبت دادن به سخنان حضرت، دروغی بزرگ و بر خلاف ظاهر مفهوم کلام حضرت است. در واقع حدیث ثقلین دلالت بر آن دارد كه تمام مسلمانان بدون استثناء، وظيفه دارند تا از قرآن وعترت پيروی و به آن دو تمسک کنند. در نتیجه باید گفت؛ قرآن و عترت، دو امام و پيشوای تمام مسلمانان اند و تبعیت از آنان واجب می باشد.

نسائی عالم مشهور اهل سنت در کتاب خصائص خود می نويسد: «هنگامى كه پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از حجة الوداع باز می گشتند، در محل غديرخم منزل كرده و به درختانی كه در آن نزديكى بود، اشاره كردند. اصحاب بلافاصله زير آن درختها را تميز كرده و سايبانى براى رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایجاد کردند. حضرت در زير آن سايبان قرار گرفتند و خطاب به حاضران فرمودند: روزگار من به پايان رسيده و مرا به سوى خدا و عنايات حضرت او دعوت كرده‏‌اند، دعوت او را اجابت كرده‌ام. دو اثر گرانبها در ميان شما به جاى مى‏‌گذارم كه يكى از آن دو، مهمتر از ديگرى است و آن دو اثر گرانبار، كتاب خدا و عترت و اهل بيت من است؛ اينک بنگريد تا پس از رحلت من با آنها چگونه رفتار خواهيد كرد!

بديهى است اين دو يادگار از يكديگر دور نخواهند شد تا اينكه در كنار حوض كوثر با من ملاقات کنند. سپس در ادامه فرمودند: (انّ اللّه مولاى و انا ولىّ كلّ مؤمن) خداوند سرپرست من است و من سرپرست مومنین هستم؛ سپس دست على (عليه‌السلام) را گرفت و فرمود: (من كنت وليّه فهذا وليّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه) هر کس که من سرپرست او هستم، علی سرپرست او است. پروردگارا! سرپرستی کن بر هر آن کس که سرپرستی علی (عليه‌السلام) را پذیرفته است و دشمن باش با هر آن کس که با علی دشمنی می‌کند. ابوطفيل می‌گويد: از زيد پرسيدم: آيا تو از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اين جملات را شنيده‏‌اى؟ زيد در پاسخ گفت: آرى! همه آنها كه در اطراف درختان حضور داشتند، آن حضرت را ديدند و سخن ايشان را شنيدند.»(1)

صحت این روایت نزد محدثین اهل سنت شهرت دارد و خدشه‌ای بر آن وارد نیست؛ به عنوان نمونه حاكم نيشابوری بعد از نقل این روايت در کتابش می‌نویسد: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه.(2) اين حديث با شرایطی كه بخاری و مسلم در صحت روايت قائل هستند، صحيح است؛ اما آن را نقل نكرده‌اند.»
ابن کثیر دمشقی یکی دیگر از علمای مشهور اهل سنت است که کتاب های فراوانی نیز تألیف کرده است. او ذیل این روایت می‌نویسد: «استاد ما ابوعبدالله ذهبی گفته است، اين حديث صحيح است.»(3)
طبق اين روايت، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ميان امت اسلام، دو جانشين قرار داده است، نخستین آن خليفه صامت است؛ يعنی همان قرآن کریم و ديگری خليفه ناطق که همان اهل بيت رسالت (عليهم‌السلام) است. سپس به مردم دستور داده است كه نصرت و ياری خود را از اميرالمومنین (علیه‌السلام) دريغ نكرده و همواره با كسی باشند كه او هميشه با قرآن است.

پی‌نوشت:
1. نسائی، خصائص أمير المؤمنين علی بن أبی طالب، ج1، ص96، ح79، تحقيق: أحمد ميرين بلوشی، نشر مكتبة المعلا – كويت، چاپ اول، 1406 هـ ق. «عن أبی الطُّفَيْلِ عن زَيْدِ بن أَرْقَمَ قال لَمَّا رَجَعَ رسول اللَّهِ ... فقال ما كان في الدَّوْحَاتِ أَحَدٌ إِلاَّ رَآهُ بِعَيْنَيْهِ وَسَمِعَهُ بِأُذُنَيْهِ.»
2. حاكم نیشابوری، المستدرک علی الصحيحین، ج3، ص118، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، چاپ اول، دار الكتب العلمية ـ بيروت، 1411هـ ـ 1990م .
3. ابن كثير دمشقی، البداية والنهاية، ج5، ص209، نشر مكتبة المعارف – بيروت، بی تا. «قال شيخنا أبوعبدالله الذهبی وهذا حديث صحيح.»

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.