کورش هخامنشی و پرستش مردوک

  • 1392/03/29 - 16:46
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کورش هخامنشی بارها و بارها به بت پرستی خود اعتراف کرد ...

بسم الله الرحمن الرحیم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدای ساختگی و دروغین مردم بابیلون (بابِل) نام برده و آن را ستوده است. کوروش مردوک را پادشاه آسمان و زمین معرفی می‌کند، او را ناظر بر خود می‌داند، می‌گوید از اینکه برخی از مردم بابیلون خدایانی دیگر را پرستش می‌کنند خشمگین است. کورش در ادامه می‌گوید که این پادشاهی هدیه‌ای از جانب مردوک است و مردوک از او راضی است. وی می‌گوید که همواره به دنبال پرستش و نیایش مردوک بوده؛ خود را برگزیده وی می‌داند. مردوک به او پیروزی عطا کرد. کوروش وی را سرور بزرگ خود می‌خواند. مردوک به کوروش برکت می‌دهد و کوروش از او بسیار می‌ترسد.[1]

در منشور کورش، بیش از 10 مرتبه از مردوک یاد شده است:

- [آن هنگام که........ مردو]ک، پادشاه همه آسمان‌ها و زمین، کسی که..... که با... یش سرزمین‌های دشمنانش (؟) را لگدکوب می‌کند (بند 1 منشور).
- و مردم سرزمین سومر و اَکد که همچون کالبد مردگان شده بودند، اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد. او (مردوک) همه سرزمین‌ها را جست و بررسی کرد، شاهی دادگر را جستجو کرد که دلخواهش باشد. او (مردوک)، کورش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد (بند 11-12).
- او (=مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=کورش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کورش) سپرده بود (بند 13).
- مردوک، سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است، به کارهای نیک او (=کورش) و دل راستینش به شادی نگریست (بند 14).
- (مردوک) سروری که با یاری‌اش به مردگان زندگی بخشید (و) آنکه همه را از سختی و دشواری رهانید، آنان او را به شادی ستایش کردند و نامش را ستودند (بند 19).
- منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اَکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شا[ه شهر] انشان، از نسل چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان. دودمان جاودانه پادشاهی که (خدایان) بل و نَبو فرمانرواییش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد یاد می‌کنند (بند 20-22). [در این بند آخر علاوه بر مردوک، از بت‌های شیطانی بعل و نَبو هم یاد می‌کند و می‌ستاید.]
- جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم. مردوک، سرور بزرگ، قلب گشاده کسی که بابل را دوست دارد، [همچون سرنو]شتم به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم (بند 23).
- مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت و به من کورش، شاهی که از او می ترسد و کمبوجیه پسر تنی [ام و به] همه سپاهیانم، برکتی نیکو ارزانی داشت (بند 26-27).
- خدایانِ سرزمین سومر و اَکد را که نبونئید - در میان خشم سرور خدایان - به شواَنّه(=بابل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سمت به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی که دلشادشان می سازد (بند 33-34).
- هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یادآور شوند و به مردوک، سرورم چنین بگویند که “کورش، شاهی که از تو می‌ترسد و کمبوجیه پسرش... بگذار آنان سهمیه رسانِ نیایشگاه‌هایمان باشند، تا روزگاران دراز (؟)...و باشد که مردمان بابل [شاهی] او را بستایند (بند 35-36).
- [.......] او... مردوک، سرور بزرگ، آفریننده(؟)[..............] [....................]... من... همچون هدیه‌ای [پیشکش کردم].... (برای) خشنودی‌ات تا به جاودان (بند 44-45).

مردوک، یک بُت است

در منابع تاریخی، کورش در تحکیم پایه‌های معبد مردوک (اسانگیلا) بسیار تلاش کرد و در راه آباد ساختن معبد مردوک کوشش بسیار نمود.[2] اما به راستی این مردوک کیست که کورش او را خدای خدایان می‌داند و هر آن در پی خشنود ساختن اوست؟ مردوک‏ (Marduk) رب النوع بابِلی‌ها رییس خدایان بابل، و مرکز پرستش او شهر بابل بود.[3] مردوک خدای خدایان بابل بوده و دارای فرزندانی نیز بوده است، برای مثال نبو نام فرزند او بود.[4] همچنین باید دانست که مردوک - خدای خدایان - در بابل، به صورت مجسمه، یعنی بت بود.[5] گرانتوسکی نیز تصریح می‌کند که: «خشایار شاه، دستگاه شاهى بابل را منحل و معبد بزرگ بابلی‌ها را ویران کرد، مجسمه خداى بزرگ بابلی‌ها یعنى مردوک را به پارس برد.»[6] سرپرسی سایکس می‌گوید که مردوک توسط نبوکد نسر اول از عیلام به بابل بازگردانده شد![7] همین سخن سایکس نشان گر این است که مردوک به صورت مجسمه یا بت بود نه چیزی دیگر. و ایشان، به صراحت از بت بودن مردوک حکایت می کند.[8] مردوک بت بزرگ معبد اسانگیلای بابیلون (بابِل) [9] در متن تورات، نفرین شده است.
    
          سنگ نگاره مردوک. به شکل انسان بالدار. کشف شده در کاخ آپادانای شوش در موزه لوور (سمت چپ)
همچنین طبق کشفیات جدید، در خودِ تخت جمشید نیز معبد مردوک یافت شده است که نشان می‌دهد هخامنشیان پس از کورش نیز «غالباً» مردوک را پرستش می‌کردند:
    

مردوک در اصل، یک گوساله است

امروزه از لحاظ علمی وباستان‌شناسی ثابت شده است که مردوک در لغت به معنی گوساله است. یعنی اصالتاً مردوک، یک گوساله بود که در باور بت پرستان، به شکلِ یک انسان که روح خدا در او حلول کرده، شناخته می‌شد. این واژه به صورت‌های مختلفی همچون Solar calf (گوساله خورشیدی) یا Bull calf of the sun (گوساله‌ی خورشید) ترجمه می‌شود.
    
    
    

پی‌نوشت :

[1]. ترجمه فارسی از متن اصلی بابلی ؛ پروفسور شاهرخ رزمجو ، بخش خاور میانه موزه بریتانیا ، کلیک کنید.
The British Museum , persian translation of the text on the Cyrus Cylinder
[2]. تاریخ ایران باستان‏ حسن پیرنیا، ناشر: دنیاى کتاب‏، تهران‏، چاپ اول‏، ج 1 ص 391
[3]. عباس قدیانى‏، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، انتشارات آرون‏، تهران‏، چاپ ششم،‏ ج 2 ص 766
[4]. همان، ج‏2 ص 817
[5].  تاریخ ایران باستان،‏ حسن پیرنیا، ناشر: دنیاى کتاب‏، تهران‏، چاپ اول‏، ج 2 ص 1532، ج 1 ص 700-699
[6]. ادوین گرانتوسکى، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کی خسرو کشاورزى‏، انتشارات پویش‏، تهران‏، چاپ اول‏، صفحه 98
[7] سرپرسى سایکس، تاریخ ایران‏، ترجمه سید محمد تقى فخر داعى گیلانى‏، ناشر: افسون‏، تهران‏، چاپ هفتم‏، ج 1، متن، ص 104
[8]. همان، متن جلد 1، ص 103
[9]. ساندرز، بهشت و دوزخ در اساطیر بین النهرین، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران: نشر قطره، ۱۳۸۹. ص ۱۰۶-۱۱۰ و ۱۱۹-۱۲۰.
[10]. بنگرید به:
New World Encyclopedia, Marduk
The Ancient History Encyclopedia, Marduk
Dictionary of Deities and Demons in the Bible, 2nd Edition, Marduk
Helmer Ringgren, (1974) Religions of The Ancient Near East, Translated by John Sturdy, The Westminster Press, p. 66.

مقالات مرتبط:

                 - هخامنشیان و بعل !

                 - تلاش کورش هخامنشی، برای نگه داشتن مردم در زنجیر نادانی

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

کوروش ذوالقرنین نیست. ذوالقرنین چند هزار سال قبل از کوروش زندگی میکرد: https://www.adyannet.com/fa/news/32347

سلام.کسانی که معتقد اند کوروش گوساله پرست و بود و مردوک را میپرستید باید بگویم که چگونه و از کجا این چنین سخنان را آوردید؟بارها و بارها کتاب های مختلف نوشته اند که کوروش خداپرست بود اگر خداپرست بودن کوروش دروغ است پس اهورامزدا کیست؟پس عبادتگاهشان اتشکده هایشان چه میگوید؟وقتی انان در اتشکده خدا را عبادت میکردند! در کتاب های تاریخی امده است که کوروش هر سرزمینی را به تصرف در میاورد با ادیان و مذاهب و ‌بومیان آنجا کاری نداشت.زمانی که بابل را تصرف کرد نیز مردمان بابل مردوک را میپرستیدند و کوروش با دین انها کاری نداشت و ازار و اذیت نکرد.ولی خود خداپرست بود.اینکه کوروش به انان کاری نداشت دلیل نمیشود که خود نیز مردوک را میپرستید.وقتی کتاب ها عبادتگاه هاو....به اثبات رساندن که کوروش خداپرست بود نمیتوان منکر ان شد.وقتی در قران به عنوان ذوالقرنین از کوروش یاد میشود نمیتوان ان را انکار کرد.در ضمن هرکس نظری دارد بی احترامی کردن دلیلی ندارد.فحش دادن و بی ادبی نشان کم آوردن و پوچ و تهی صحبت کردن است.

کوروش هیچ گاه از اهورامزدا اسم نیاورد. در هیچ کتیبه و هیچ سندی هیچ وقت کوروش اسم اهورامزدا رو نیاورد. وقتی کوروش خودش داره داد میزنه که "من مردوک (گوساله) رو می‌پرستم" و چند بار هم تکرار میکنه و به این حرفش افتخار هم میکنه دیگه جای تردید نمی‌مونه که کوروش اون طور بوده. ذوالقرنین هم ربطی به کوروش نداره. چون ذوالقرنین چند هزار سال قبل از کوروش زندگی میکرد لطفا در این قسمت ببینید چند تا کلیپ فرستادیم: https://www.adyannet.com/fa/news/32347

دوست عزیز به نظر شما اون کس که این کتیبه رو ترجمه کرده که فکر کنم انگلیسی بوده نمیتونسته برای منحرف کردن ذهن مردم (شاید با دستور شاه ملعون) جای کلمه مردوک و اهورامزدا رو تغییر داده باشه ؟ یا شاید هم جای خدای یهودیان با مردوک . دقت کنید نظریه های دیگه وجود داره ولی این مهم تره لینک یک ویدیو 45 دقیقه ای قبلا فرستادم کامل ببینید تا براتون کاملا ثابت بشه

پاسخ به سلمان: این ادعا که "مترجم منشور، ترجمه رو تحریف کرده" باید ثابت بشه. نمیشه بدون دلیل و سند، کسی رو متهم به دروغگویی کرد. حتی اگر دشمن ما باشه. یا علی

من به این سخنتون پاسخ دادم . لطفا منتشر کنید

جناب عالی لطف کنید آخرین پیام من رو منتشر کنید و بعد مگه شما نمیگید کوروش جز هویت ما نیست من رفتم بیشتر مقاله های شما درباره ایران باستان خوندم .حداقل تیترش رو ! شما یک نقطه سفید در ایران نزاشتید . میدونید آنفولانزای نیویورکی چیه ؟ امیدوارم بدونید چون الان من حس میکنم دارم از ایرانی بودن خودم متنفر میشم و مگه این چیزی نیست که دشمن میخواد ؟ لطف کنید خودتون یک هویت ایرانی که افتخار داشته باشه البته باستانی به طوری که اسلام داخلش نباشه برای من بگید .

این مشکل شماست که هویت واقعی ایرانی را نشناختید. بلکه برداشت شما از هویت ایرانی دقیقا همان چیزی است که فراماسونرها در دوره قاجار و پهلوی به خورد شما دادند. وگرنه شاهنامه را هیچ اه زیر سؤال نبردیم. حتی تمجید کردیم. یا از ورزش باستانی و زورخانه‌ای ایران بارها تمجید کردیم. اما کوروش و هخامنشیان هیچ گاه نماد هویت ایرانی نبودند. (البته یهودی‌ها و غربی‌ها اصرار دارند که اونها رو به عنوان نماد هویت به شما بندازن)

کدوم پادشاه رو تمجید کردید ؟ شما که کل ساسانیان هم به باد دادید از اشکانیان هم که صحبتی نمیکنید حتما سلوکس پادشاه خیلی خوب و مهربونی بوده ! . ورزش زورخانه ای خوبه ولی بگید از کدوم دولت و حکومت تعریف کردید ؟!

چرا باید از پاشاهان باستانی تمجید کنیم؟! از دید شما وطن‌دوستی یعنی ستایش پادشاهان خونخوار و قدرت‌طلب؟

بعد یعنی هر چی پادشاه توی ایران بوده خونخار بوده داریوش ها ، اردشیر ها ، ارشک ها ، شاپور و خسرو ... خیر این تفکر شما همون تفکریه که میگه همه ی آخوند ها بدن ولی اصلا اینطور نیست توی هرجا که باشیم هم آدم خوب پیدا میشه هم آدم بد . این تفکر تفکریه که قطعا شما از اون متنفرید

در پاسخ به نبودن اسم شاهنامه باید بگم ایرانی ها پس از قتل عام هفتادو خورده ای هزار نفر ایرانی بی گناه به دست خشایار شاه که البته درسته بگیم یهودیان و آوردن اسم خشایار شاه برای این اتفاق درست نیست . از هخامنشیان جوری متنفر میشن که دیگه نام فرزندانشون هم به نام شاهان هخامنشی نمیزاشتن و همینطور اون ها رو به فراموشی سپردن چون اون ها نمیدونستند کار اصلی رو یهودیان پدر سوخته کردن . دیدید ! با این اتفاق مردم ایران از کوروش و هفت جد آبادش متنفر میشن . حتما به سوال قبلیم هم پاسخ بدید

به این سوالم پاسخ بدید!

و نکته آخر شما به آقای رائفی درخواست مناظره بدبد و فیلم کامل مناظره رو توی سایت یا آپارات و ... قرار دهید . اگر جناب رائفی پور از شما شکست خورد من تمام حرف های شما رو باور می کنم و همینطور اون ها هم تبلیغ میکنم ولی اگر از آقای رائفی پور شکست خوردید باید تمام مقاله های ضد ایرانی تون رو از این سایت جمع کنید . درخواست ملاقات حضوری هم میتونید از طریق سایت مصاف انجام دهید همچنین راه های ارتباطی دیگه هم هست که از طریق سایت مصاف میتونید انجام دهید

خود آقای رائفی ور قبول کرده که "ادعای ذوالقرنین بودن کوروش" قابل نقض هست. اما میگه "مصلحت" اینه که بگیم کوروش ذوالقرنین هست! یعنی اقرار دارند که این حرفشون بر اساس مصلحت سنجی‌های سیاسی و استحسان‌ هست. در حالیکه اهل بیت از استحسان در مسائل فقهی و عقیدتی نهی کردند.

اول من افتخار می کنم کوروش فقط کاندیدای ذوالقرنین هست بعد من گفتم شما مناظره بزار و ثابت کن ایران باستان واقعا به اون بدی که شما میگید هست

اولا اسکندر مقدونی هم کاندیدای ذوالقرنین هست. صِرف کاندیدا بودن چه ارزشی داره؟ ممهم اینه که کوروش ذوالقرنین نیست. چون ذوالقرنین چند هزار سال قبل کوروش زندگی میکرد با دلیل توضیح دادیم. وقتی خود آقای رائفی پور میگن "ادعای ذوالقرنین بودن کوروش قابل نقض هست" دیگه بحثی نمیمونه. ضمنا تعصبات قومی قبیلگی اصلا چیز خوبی نیست. همین تعصبات باعث شده حرف تو دهن ما بذارید. ما کی گفتیم ایران باستان به "اون" بدی هست؟ ما منتقد کوروش و هخامنشیان و زرتشتیان هستیم. این عقیده ما خیلی فرق میکنه با اون چیزی که شما به ما نسبت دادید

آقا نباید منتقد باشید اگر در مناظره ثابت شد که باید منتقد باشیم من حرفی ندارم . شما با آقای رائفی پور مناظره کن و به ایشون ثابت کن هخامنشیان جز هویت ما نیستند

بعدش هم آقای محترم اگر انقدر زرتشتی بده پس عید نوروز هم جشن نگیرید چون از دین زرتشتیه ، نام ماه های سال مثل خرداد و آذر و ... تغییر دهید چون این نام های فرشتگان اهورامزدا خدای یگانه که ما بهش میگیم الله ، هست . حتی نام دی یکی دیگر از نام های اهورامزدا هست . این ها هم به نقد بکشید راحت شید

پاسخ به سلمان 1399/09/06 - 15:34 : اولاً نوروز، ربطی به زرتشتیان نداره. بلکه مربوط به قبل از زرتشتیان هست. نوروز در روایات ایرانی، مربوط به جمشید پادشاه پیشدادی هست. چند هزار سال قبل از زرتشتیان این جشن وجود داشته و در اوستا کتاب دینی زرتشتیان که از کلی جشن و مراسم نام برده اما هیچ اسمی از نوروز نیست. ثانیاً بله خرداد و شهریور .... (اسامی ماه‌ها) واژگانی زرتشتی هستند. اما نام فرشتگان نیستند. بلکه این‌ها اسامی جن هستند. ما قبلا با سند در این باره نوشتیم: https://www.adyannet.com/fa/news/30903

دیگه بد تر اون موقع که یکتاپرست هم نبودن و معلون نبود چه چیزی را می پرستند!

خب سلام نمیدونم چرا چند وقت سایتتون باز نمیکرد اما من کلی حرف دارم که باید بزنم 1. چرا شما توی بعضی از مقاله هاتون نوشتید که منشور کوروش اصلا هیچ حرفی از آزادی برده ها نزده و این اشتباهه خب چرا آزادی برده ها میتونه تحریف شده باشه اما عوض کردن جای اهورامزدا و مردوک نمیتونه تحریف باشه ؟ خود شما اون ص قبل گفتید که نباید تهمت بزنیم که منشور تحریف شده باشه حتی دشمن ! خوب چرا در مقاله های دیگه تون میگید اصلا هیچ حرفی از آزاد سازی برده ها زده نشده ؟ چنی این میتونه تحریف شده باشه اما مردوک نه ؟!

هر چی با احساسات و تخیلات شما همخوانی نداشته باشه، تحریفات هست؟ در منشور کورش هیچ حرفی از اهورامزدا نیست. این منشور به امضا و تأیید خود کوروش رسید و دقیقا درش از مردوک (گوساله) به عنوان خدا یاد شده. درباره آزادی بردگان هم توضیح دادیم. سرچ بفرمایید. کوروش فقط بردگان یهودیان بعل پرست (که توسط یهوه نفرین شده بودند) را آزاد کرد و الباقی مردم را در بردگی نگه داشت.

آقا من دارم چی میگم دارم میگم اشتباهه پس چرا تو تورات از اون به خوبی یاد شده ؟ بعد کوروش چرا فقط یهودیان بعل پرست رو آزاد کرده ؟ آیا کوروش کِرم داشته ؟

بعد شما جناب آقای X ! شما از کسانی مانند آقایان بهجت ، مکارم شیرازی ، سید محمد خامنه ای برادر بزرگ تر جناب حضرت آقا که رئیس بنیاد ایرانشناسی هستند و همینطور جناب آقای استاد رائفی پور که دشمن شناس تر ، تحلیلگر تر ، صهیونیسم شناس تر و اهل تحقیق تر از ایشون نمیتونید پیدا کنید بیشتر می دونید ؟ نمیخوام به علم شما توهین کنم فقط میخوام بگم همه این ها اشتباه می کنن فقط شما درست میگید ؟

علامه طبرسی (که استادِ استادِ استادِ بقیه علماست) میفرماید اسکندر مقدونی ذوالقرنین هست. فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و صائب و عطار همه اسکندر را ستایش کردند. شما از این‌ها فرهیخته‌ترید؟ شما از این‌ها بیشتر برای ایران و ایرانی زحمت کشیدید؟ [می‌بینید که میشه خیلی راحت بزرگان رو به رخ شما کشید]. شما "حضرت آقا" رو قبول دارید؟ ایشون فرمودند تخت جمشید ساخت دست هنرمندان هست هرچند شاهانی که دستور ساخت آنرا دادند ظالم و ستمگر بودند. الآن شما حاضرید حرف "حضرت آقا" رو قبول کنید؟ پس برای جا انداختن تخیلات قومی قبیلگی خودتون از دیگران مایه نگذارید.

من حرف حضرت آقا رو کامل قبول دارم . چرا ؟ چون : بله ، ظالم هم در تاریخ ما زیاد بوده برای مثال همین آستیاک (ضحاک) یا خسرو پرویز . اما مگر می شود همه شاهان اینطور باشند؟ بعد ایشون هم راست گفتند که همین روز عیدی معلوم نیست چه انسان های بی گناهی کشته شدن برای مثال کشته شدن 70 هزار ایرانی که کار یهودان بود پس ببینید من قبول دارم ما ظالم هم داشتیم ولی نمیتونیم بگیم که همه ستمگر بودند اینطوری که تمدنی نمی بود؟ آیا الان هم همه آخوند ها بدن ؟ خیر ما خیلی خوب داریم و خیلی بد هم داریم

بله من نسبت به تاریخم غرور و تعصب دارم اما اون چیزی که شما میگید نیستم . شما هم متاسفانه به خاطر ناسزا هایی که خوردید دارید اینطوری میگید و شما همچین تعصبی دارید و خدا لعنت کنه اون کسی که به شما یا هر کس دیگه ای بی احترامی کرد

بعد برید از کره ای ها یاد بگیرید این رو یکبار دیگه گفته بودم اما منتشر نکردید! اون ها ببینید چه کار میکنن ؟ اون ها میگن ایناها این شاهان ما بد بودن اما ما جومونگ هم داریم ما موهیول هم داریم ما ... هم داریم . بعد جناب اسکندر که هنوز بقایای وحشی گری اون به جای مونده چرا پس اون رو ذوالقرنین مینامدن ؟ وقتی چیز هایی معلوم نباشد اشتباه هم توی کار میاد .

کُره‌ای دروغ میگن و برای خودشون تاریخ جعلی ساختند. چرا ما باید از اونها یاد بگیریم؟ ما با ایران دشمن نیستیم بلکه ایرانی هستیم. اما میگیم کوروش پرستی و هخامنشی بازی، نقشه استعمار هست برای در هم کوبیدن ایران با اسم ایران. وگرنه شما در ورزش زورخانه‌ای که عصاره فرهنگ باستانی و جوانمردی ایرانی هست هیچ اسمی از شاهان ستمگر نمی‌بینید بلکه جوانمردی بر پایه‌ی حُب علی (ع) هست. در شاهنامه و آثار ادبی ایرانی، ستایشی از کوروش و هخامنشیان نیست. نخستین کسی که هخامنشیان رو به عنوان نماد هویت ملی به خورد ما داد، سر جان مالکوم فرماسونر انگلیسی بود.

باز هم حرف دارم . من رفتم تحقیق کردم و دیدم نام پدر بزرگ کوروش یعنی آستیاگ یونانی هست و به فارسی میشه ایشتوویک و به عربی هم اگه گفتی چی میشه ؟ میشه ضحاک دیگه خودتون بقیه رو کنار هم بچینید . یعنی من میگم نام کوروش در قالب فریدون و کیخسرو آمده است . شاید بگید در اوستا برای دوران ماد هست من میپرسم چرا کتاب تورات ، دانیال نبی و یکسری از کتاب های مورخان و ... میتواند تحریف شده یا اشتباه باشد ولی اوستایی که تازی در زمان اشکانیان هم نه در زمان ساسانیان و بعد از حمله الکساندر که زد تخت جمشید رو تخریب کرد (خودش یک پاکسازی تاریخه) نمیتواند اشتباه باشد ؟

احساسی و کم‌عمق هستید. اگر شما مغول بودید الآن داشتید اثبات میکردید که چنگیزخان مغول همون ذوالقرنین هست. چرا؟ چون هنوز ذهن شما اسیر تعصبات قومی قبیلگی هست. ضحاک چه ربطی به ایشتوویگو داره؟ چون هر دو "ا" داره؟ و "ک" شبیه "گ" هست؟ واقعا با این حرف‌ها خودتون رو مسخره و مضحکه کردید. کیخسرو چند هزار سال قبل کوروش بوده.

خیر خیر خیر من رفتم تحقیق کردم آقای رائفی پور هم اینطور میگن

حرف های جناب آقای سید محمد خامنه ای: ایران از زمان پیش از تاریخ یعنی قرن‌ها پیش از آنکه اولین تمدن‌ها در حوالی بین‌النهرین سر برآورند محل سکونت انسان‌ها بوده است. اولین بیانیه حقوق بشر در جهان متعلق به کوروش کبیر از پادشاهان ایرانی است. در طول دوره ساسانیان فرهنگ ایرانی، مناطقی بسیار فراتر از مرزهای این امپراتوری را تحت تأثیر قرار داد. به طوری که این تأثیر به اروپای غربی، آفریقا، چین و هند می‌رسد و نقش برجسته‌ای را در شکل دادن به هنر قرون وسطایی هم در اروپا و هم در آسیا ایفا می‌کند. به گزارش ایرنا، بعد از ورود اسلام به ایران و آمیختن دو عنصر اسلامیت و ایرانیت، ادبیات، فلسفه، پزشکی و هنر ایرانی فرصت بروز و ظهور بیشتر یافتند و در طول این دوره، دانشمندان ایرانی یک عصر طلایی را به ایجاد کردند. هویت ملی از جمله موضوعاتی است که مورد تاکید مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) است و معظم له در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۸۲ در دیدار اقشار مختلف مردم قم در این باره فرمودند: ملت ایران ملتی است مستقل، آزاد، هوشمند و به شدت به هویت ملی و اسلامی خود علاقه‌مند. در همین راستا، خبرگزاری ایرنا، گفت‌و‌گوی مفصلی با آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای از مبارزین پیش از انقلاب، عضو شورای تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی و رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا انجام داده است. محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران در ۱۷ تیرماه سال۱۳۹۲، طی حکمی آیت‌الله خامنه‌ای را به ریاست بنیاد ایران‌شناسی منصوب کرد. مشروح ایرنا با رئیس بنیاد ایران‌شناسی در زیر آمده است: به عنوان رئیس بنیاد ایران‌شناسی که عهده‌دار معرفی ایران و بیان هویت ایرانی و ملی می‌باشد، تعریف شما از هویت ایرانی و ملی چیست؟ سرزمین ایران یکی از چند سرزمین انگشت‌شماری است که پایه‌گذار تمدن بشری و موجب رشد و توسعه حکمت و اندیشه و علوم در سراسر جهان بوده‌اند و تمدن و دانش امروز جهان به ویژه در غرب مرهون خدمات ایران و این چند کشور است و به همین دلیل ایران و این چند کشور که از جمله هند و عراق و مصر و چین می‌باشند، حق بزرگی بر دنیای دیروز و امروز و فردا دارند. غربی‌ها درباره نقش همه این چند کشور کتاب‌ها نوشته‌اند و شرح‌ها داده‌اند و معرفی‌ها کرده‌اند اما وقتی به ایران که به نظر ما نقش مادری همه تمدن‌های قدیم را داشته، رسیدند به دلایلی سیاسی ـ که در واقع به سبب شناخت واقعی آن‌ها از قدرت فرهنگ ایران و ترس از هویت پیچیده و توفان‌زای تاریخی آن است ـ سعی در سکوت و مخفی‌کاری کرده‌اند و به جز کار و یا اعتراف چند محقق ایران‌شناس یا باستان‌شناس غربی عمدتا اهمیت نقش ایران و ایرانی را پنهان کرده‌اند و این به دلیل همان ‌شناختی است که از هویت و منش ملت ایران داشته‌اند و همیشه از ستیز و مقاومت و قدرت پنهان ملی این ملت بزرگ بیمناک بوده‌اند و به ویژه در این یکصد ساله اخیر کوشیده‌اند که مردم ایران را از سابقه تاریخی باشکوهشان، چه در حوزه اسلام و چه پیش از اسلام، دور و غافل نگه دارند و به آن‌ها تلقین کنند که هویت و فرهنگ ملی ندارند و باید از فرهنگ غربی پیروی کنند و مستعمره فکری و فرهنگی آن‌ها باشند. علاوه بر این‌ها، هویت هر کس، واقعیت و حقیقت اوست که به سابقه تاریخی و نقش گذشته و امروزی او مربوط می‌شود، و اگرچه تعلق به سرزمین و مرزهای جغرافیایی هم در هویت ملل مؤثر است ولی عمده هویت انسان چه فردی و چه ملی، بسته به مرز‌ها و قلمرو فرهنگی و اعتقادی او از یک طرف و از طرف دیگر کارکرد و نقش او در خدمت‌رسانی به بشریت و جوامع دیگر است. مثلا امروز به ظاهر، مردم ما علوم را از غرب فرا می‌گیرند ولی مایه اصلی این علوم را غرب (اروپا و به ویژه ایتالیا و فرانسه قرون وسطی) از مسلمانان اندلس (اسپانیای کنونی) گرفته‌اند که طبق تحقیق، بیشتر آن‌ها از شیعیان و باطنیه اهل ایران بودند (غربی‌ها به عمد یا به اشتباه آن‌ها را اَعراب وانمود می‌کنند). در ایران قدیم هم، چه دولت‌های آریایی و چه دولت‌های بومی ایرانی (مثل عیلامی‌ها یا کاسپین‌های شمال یا تمدن‌های مانایی و نواحی مرکزی در کاشان و کرمان) همه، پایه‌‌گذار فرهنگ‌های غنی و تولید علم و هنر و نوعا مروج توحید و اخلاق بوده‌اند. مثلا کوروش و فرزندش با جهاد فرهنگی به ظاهر نظامی خود، توحید را در بین‌النهرین و سومر و مصر و آتن (یونان) گسترش دادند و روحانیون آن زمان هم بزرگ‌ترین دانشمندان علوم مختلف و فیلسوفان عصر خود بودند. همه این سوابق در هویت ملی هر ایرانی ثبت شده و وجود دارد و می‌شود به آن‌ها افتخار کرد. نسبت فکری و روحی و فرهنگی ملت ایران همه به آن سوابق برمی‌گردد و از این روست که شناسنامه تاریخی هر ایرانی، هزاران سال فرهنگ و سابقه درخشان را در خود دارد. در کشفیاتی که اخیرا در حفاری‌های زاگرس مرکزی انجام شد آثاری یافت شد که متعلق به دوازده هزار سال پیش بود. پیش از شهر سوخته و ناحیه سیلک و نقاط دیگر را که تا نزدیک ۱۰ هزار سال حدس می‌زدند، در آنجا تمدن وجود داشته و مردمی ساکن بوده‌اند و کشاورزی داشته‌اند. این تاریخ را اگر با به اصطلاح قدیمی‌ترین تمدن‌ها مثل مصر پنج هزار سال، بین‌النهرین شش هزار تا شش هزار و پانصد سال و هند آریایی حدود چهار هزار تا چهار هزار و پانصد سال مقایسه کنید، سابقه تمدن ایرانی روشن‌تر می‌شود. ملت ایران به دلیل همین رشد فکری ایرانی و فرهنگ و هوش مثبتی که داشت، زود‌تر از ملل دیگر اسلام را شناخت و حتی پیش از نفوذ لشکر مسلمین به ایران، اسلام را پذیرا شد و جای شگفتی ندارد اگر روحانیون زرتشتی آن زمان زود‌تر از مردم دیگر به اسلام روی آوردند که مشهور‌ترین آن‌ها سلمان (روزبه) فارسی است که خود او از طایفه مغان و از روحانیون بزرگ بود. فرهنگ و معارف اسلامی، شتاب و رشد شعور عالی ایرانی‌ها را بیشتر کرد و اتفاقی نیست اگر می‌بینیم بزرگترین فیلسوفان و دانشمندان و پزشکان و منجمان تاریخ اسلام همه ایرانی هستند و بیشترین قرآن‌شناسان و حدیث‌شناسان و پایه‌گذاران ادبیات عرب هم ایرانی می‌باشند. نقش ایرانیان در گسترش مکتب حقه تشیع را تا چه حد موثر می‌دانید؟ مردم هوشمند و فرهنگ‌‌مدار ایرانی در برخورد با اسلام از یک طرف و با جریان‌های اجتماعی - سیاسی بعد از پیامبر از طرف دیگر، به این نتیجه رسیدند که بر اساس نص و اشارات قرآنی، اطاعت از پیامبر، اطاعت از خداست و پیروی از آن حضرت واجب است و جانشینی پیامبر بعد از او باید با نصب و تعیین پیغمبر باشد و مراجعه به آراء اشراف شهر مدینه و حتی مراجعه به افکار عمومی و رفراندوم تمام مسلمین هم در انتخاب و نصب جانشینی غیر آنچه که پیامبر منصوب کرده مؤثر و جایز نیست. از این‌رو تقریبا تا دوران اموی‌ها و حکومت اعراب اموی و عباسی در ایران تا عمق خراسان و نواحی شرقی، مردم ایران تشیع را به عنوان اسلام اصل یا ارتدوکس پذیرفتند و پیرو اهل بیت(ع) شدند و بعد از آنکه حکومت‌های اموی و عباسی برای جلوگیری از تحرکات سیاسی- نظامی پنهانی شیعه (اسماعیلیه و غیراسماعیلیه) به شدت به تبلیغ علیه شیعه پرداختند؛ در سراسر ایران، طوایف و گروه‌های مخالف حکومت، جسته گریخته با حکومت‌های محلی اعراب به معارضه و جنگ پرداختند که به غلط به آن‌ها «شعوبیه» نام داده‌اند و گرچه شیعه بعد‌ها به مصر و شمال آفریقا و یمن رفت ولی ایران همچنان پایگاه شیعه و مقاومت در برابر خلفای اموی و عباسی باقی ماند و حتی آن را به شبه قاره و نقاط دیگر هم گسترش داد. ایرانیت و اسلام هر دو، متقابلا خدمات و تأثیرات قابل ‌توجهی بر یکدیگر داشتند. ضمن تشریح این خدمات، به نظر شما حذف ایرانیت از اسلام و بالعکس، به توسعه و گسترش جریان‌های افراطی و تک‌بعدی کمک نمی‌کند؟ «ایرانی بودن» یعنی آلیاژی از «میراث فرهنگ و تاریخ ایران، با عقیده و فرهنگ اسلامی» و درهم جوشیده‌اند و این ترکیب، یک فرهنگ غیر‌قابل تجزیه به وجود آورده که تفکیک آن‌ها قطعا به هویت ایرانی صدمه می‌زند و جای پایی برای نفوذ و دخالت دشمنان سیاسی اسلام و ایران باز می‌کند و در این باره باید مراقب بود. اسلام همه کمالات را چه از جهت جهان‌بینی و چه در ابعاد حقوقی و مدیریت اجتماعی و چه در جنبه اخلاقی و تربیتی با خود داشت و حتی یک جامعه نیمه وحشی اعراب حجاز و اطراف آن را توانست در مدت کوتاهی جهل‌زدایی کند و به مدارج عالی فرهنگی و اعتقادی برساند. اما همین اسلام وقتی به ایران رسید، اوج فرهنگ باستانی ایرانی به قدری بود که توانست ضمن استفاده‌ شایان از اسلام و فرهنگ آن، پیرایه‌هایی در زمینه‌های مختلف به آن بیافزاید و به تفسیر مجملات فرهنگ اسلامی و گسترش عرفان و معارف آن بپردازد و معارف اسلامی را با جان و دل خود بیامیزد؛ توجه ایرانیان به اهل بیت‌ (ع) هم به دلیل سرچشمه و پر‌فیض بودن آن‌ها برای ایرانیان هوشمند و پرسشگر بود. بنابراین، نه به نفع مردم ایران‌دوست و وطن‌دوست است که فرهنگ و تاریخ خود را مستقل از اسلام بجویند و نه به سود طرفداران اسلام است که به توهم دفاع از اسلام، به سوابق پر مجد و عظمت و توحیدی و اخلاقی غنی ایران باستان حمله کنند. هر یک از این دو برداشت غلط است و افراط و تفریط در این باب، سبب آسیب‌رسانی به هویت ایرانی و اسلامی امروز ما خواهد شد و به نفع دشمنان تمام می‌شود. یکی از ابزارهای دوران سلطه انگلیس و رضاشاه برای نفوذ در ایران و سلب و خلع هویت ملی مردم، دور کردن آن‌ها از اسلام بود به صورت تبلیغ یک طرفه تاریخ و فرهنگ ایران باستان و حتی وارث او یعنی شاه منفور هم خود را وارث کوروش معرفی کرد تا اثر عمیق اسلام در ایران را کمرنگ نشان دهد. نقش و جایگاه بنیاد ایران‌شناسی را در شناخت بیشتر ابعاد مجهول تاریخ و هویت ایرانی چگونه می‌بینید و برنامه شما در این راستا چیست؟ تا زمان تأسیس بنیاد ایران‌شناسی، فعالیت‌هایی که برای معرفی ایران به ویژه در دوره باستان انجام می‌شد پراکنده و در مراکز مختلف بود و گاهی کارهای موازی و مکرر هم در دو مرکز مختلف انجام می‌شد. از این رو، تأسیس یک مرکز تخصصی به شرط آنکه فعال و پیشرو باشد و در‌جا نزند، ضروری می‌نمود و ابتکار مرحوم آقای حسن حبیبی در تأسیس این بنیاد بجا و قابل تحسین است. ایران‌شناسی را نباید‌‌ همان تاریخ ایران و تاریخ‌نگاری محض دانست بلکه باید علاوه بر آن، همه ابعاد فرهنگی و تمدن‌ساز آن را هم موضوع و محور معرفی ایران قرار داد، از جمله تاریخ هنر، زبان‌شناسی، باستان‌شناسی و دین‌‌شناسی و حتی نژاد‌شناسی و بوم‌شناسی و یا حتی بخشی از مطالعات باید درباره روان‌شناسی اجتماعی ملل قدیم و شناخت شکل جوامع و علل جنگ‌های آن دوران باشد تا شناخت ما از ایران قدیم کامل شود. در تاریخ تمدن ایران، زوایای مبهمی وجود دارد که بخشی از آن مربوط به حکومت‌های بومی ما‌قبل ورود آریایی‌ها به ایران و هند است و بخشی مربوط به نحوه و تأثیرهای آریایی‌ها در فرهنگ و تمدن قدیم ایران و هند است. دین‌شناسی تطبیقی هم از یک طرف و مطالعات دقیق‌تر در دین و فلسفه زرتشت از طرف دیگر جزء نیازهای تحقیقاتی امروز ایران است که خوشبختانه بنیاد حکمت اسلامی صدرا در یک دهه اخیر به بخشی از این تحقیقات پرداخته که در آینده در دسترس محققان قرار خواهد داد. یکی از بخش‌های مهم ایران‌شناسی، شناخت و پژوهش و معرفی تاریخ فلسفه و علوم در ایران قدیم است که چندان به آن توجه عمیق نشده بود و متأسفانه بیشتر ـ اگر نگوییم همه ـ تحقیقاتی که در ایران‌شناسی شده و یا درباره تاریخ تفکر فلسفی یا شناخت علوم یا هنر و ادبیات حتی فناوری در دوران باستان نوشته شده متعلق به بیگانگان است و با وجود بها دادن به فعالیت‌های ذی‌قیمت باستان‌شناسان ایرانی در دهه‌های اخیر، عمده اطلاعات باستان‌شناسی ما هم توسط بیگانگان گردآوری شده است. بنیاد حکمت اسلامی صدرا نزدیک به هشت سال است که با همکاری استادان محترم تاریخ و فلسفه و باستان‌شناسان و پژوهشگران تاریخ تمدن و فرهنگ ایران به شناخت ریشه‌های تمدن ایران قدیم و تأثیر آن در تمدن‌ها و حکومت‌های مجاور (تا برسد به یونان قدیم) پرداخته و همت گماشته و امیدوار است که با روش جدید و ابتکاری و علمی خود بتواند زوایای مبهم تاریخ در این زمینه‌ها را روشن سازد و در محافل ایران‌شناسی جهان حرف تازه و نکته جدیدی عرضه کند و با تکیه بر داده‌ها و داشته‌های ما، تمام مجهولات مربوط را که برخی از آن‌ها حتی مورد سوال و تحقیق هم قرار نگرفته، کشف و معرفی کند. البته این کاوش‌ها منحصر به تاریخ ایران قدیم نیست، مجهولات بسیاری هم در تاریخ ایران بعد از اسلام هست که از نظر‌ها پنهان مانده و بنیاد حکمت اسلامی صدرا به دنبال تحقیق و شرح آن‌هاست. اگر خداوند متعال توفیق عطا فرماید و پشتیبانی‌های دولتی مادی و معنوی ادامه یابد. امیدوار هستیم پدیده جدید و چشمگیری در عرصه تاریخ تمدن و تفکر ایران حاصل شود و هویت تاریخی ایران و ایرانی را معرفی نماید. ان‌‌شاءالله.

حرفهای آقای سید محمد خامنه‌ای درباره کوروش نادرست هست. کوروش در منشور خودش فریاد زده و به گوساله پرستی (مردوک پرستی) خود اعتراف کرده و هیچ چیزی از حقوق بشر هم در آن نیامده است.

آقا ایشون رئیس بنیاد ایرانشناسی هستند الکی که از خودشون حرفی نمیزنند . بعد شما این دعوای 9 ص ای رو نمیبینید که فقط برای این مقاله هست ؟ نمیدونم شما آخوند هستید یا نه اما از ناسزا هایی که خوردید فکر میکنم آخوند باشید . نمیدونید نقشه دشمن این هست که ایران و شیعه ها رو از طریق آخوند ها از پا در بیاره ؟ چرا در کتاب های مدرسه که انقدر مهم و تاثیر گذاره از کوروش تعریف شده ؟ از داریوش تعریف شده ؟ از انوشیروان تعریف شده ؟ حتما یه چیزی هست دیگه

نقشه استعمار این هست که ایران رو با اسم ایران از پا دربیاره. همونطور که معاویه، با قرآن فِیک در مقابل قرآن حقیقی ایستاد، صهیونیستها هم با ایران‌پرستی فِیک (کوروش دوستی) به جنگ ایران اومده. آقای سید محمد خامنه‌ای رئیس بنیاد ایران شناسی هست. پیامبر که نیست. معصوم که نیست. یک حرف نادرست از روی احساسات زدند. وقتی کوروش خودش اعتراف میکنه که بت پرست و گوساله پرست بوده، چه دلیلی داره که شما این قدر به آب و آتیش بزنید که اثبات کنید کوروش موحّد بوده؟ بازیچه صهیونیستها شُدید و قبول هم نمیکنید که بازیچه شُدید.

پس همون آقایی که میگید استاد استاد استاد ها هست اشتباه کرده که گفته اسکندر ذوالقرنین هست ایشون معصوم که نبوده

اسکندر ذوالقرنین نبوده. ما قبلا در این باره توضیح دادیم: https://www.adyannet.com/fa/news/32347

خب من یه سوال دارم اگر ذوالقرنین 5000 سال قبل از هخامنشیان بوده مگر آهن در زمان حضرت داوود نبود ؟ پس چطور اول ذوالقرنین از آهن استفاده کرده ولی خداوند در قرآن گفته که حضرت داوود . یعنی خدا نه اعوذ بالله نه اعوذ بالله نه اعوذ بالله الکی گفته در زمان حضرت داوود ؟ پس چرا نگفت آهن در زمان ذوالقرنین؟

ساینتیست‌ها (پیروان علوم تجربی) معتقدند که آهن از حدود 4-5 هزار سال پیش مورد استفاده انسان‌ها بوده است. به آن عصر آهن (Iron Age) گفته می‌شود. هچند ممکن است که استفاده از آهن، پیش از آن دوره نیز مرسوم بوده و نمی‌توان آن را انکار کرد.

آقا اون پیروان علوم تجربی رو ولش کن . چرا قرآن گفته ما در زمان حضرت داوود آهن فرستادیم ؟

سلام. قرآن نمی‌فرماید حضرت داود (ع) نخستین مکتشف آهن بوده. بلکه میفرماید آهن را برای داود نرم کردیم یعنی فناوری ذوب کردن آهن را به او آموختیم: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ» (سوره سبأ، آیه 10). از سویی دیگر در آیه 25 سوره حدید آمده که خداوند، به پیامبرانی چون نوح (ع) و ابراهیم (ع)، حکمت و حدید بخشید. حکمت یعنی کتاب آسمانی. حدید (آهن) هم به کنایه از شمشیر هست. یعنی پیامبران هم با حکمت و موعظه و حرف حق مردم را دعوت میکردند و هم با شمشیر، مجرمین را ناکار میکردند. من از این عبارت این طور نتیجه میگیرم که آهن، قبل از حضرت داود (ع) هم بوده. ولی داود (ع) توانست به بهترین شکل و زیباترین حالت، و با فناوری پیشرفته‌تری (نسبت به عصر خودش) از آهن ابزارهایی بسازد.

آقا تنها راه قبول کردن من این هست که با آقای رائفی پور مناظره کنید و شکستشون بدید تمام . که اگر شکست بدید من حتی مقاله های شما هم تبلیغ می کنم

تنها راه پذیرش واقعیت این هست که شما نظر ما رو بخونید و نظر رائفی پور رو هم بخونید و بعد با استدلال، یکی رو قبول کنید.

من هر 2 را خوندم و آقای رائفی پور هم انتخاب کردم و بدون تعصب این کار رو کردم . اگر تعصب داشتم حرف اون هایی که میگن کوروش پیامبر بوده رو هم قبول می کردم اما میگم نه چون اگر کوروش ذوالقرنین باشه که هست خود ذوالقرنین پیامبر نبوده چون اصلا هیچ معجزه ای از او دیده نمیشه و اون رو به عنوان پیامبر معرفی نمیکنه

ذوالقرنین چندهزار سال قبل کوروش زندگی میکرد. چطور ممکنه کوروش ذوالقرنین باشه؟ الآن شما حاضرید قبول کنید کریم خان زند، همون کریم باقری هست؟ مسخره هست درسته؟ ادعای ذوالقرنین بودن کوروش دقیقاً همینحجور هست. ما قبلا توضیح دادیم لطفا کلیپهایی که براتون لینکش رو فرستادیم ببینید.

دلیل تمجید از اسکندر در شاهنامه این بوده که فردوسی به رغم تجاوزگری و غارت و کشت و کشتاری که اسکندر کرده صرفا به لحاظ هوشمندی و تدبیری که در جنگ و اداره ی امور از خود نشان داده از او یاد کرده است نه اینکه بخواهد چهره ای انسانی از اسکندر نشان بدهد

فردوسی در شاهنامه از اسکندر به عنوان موحّد و انسانی صالح یاد میکند و اون رو ذوالقرنین قرآن میدونه. حتی میگه اسکندر به زیارت کعبه رفت و اونجا هم به سیره ابراهیم عبادت کرد. هرچند من خیلی با نظر فردوسی موافق نیستم

البته اینطوری هم میتونه باشه ولی نه در این حد چون ایرانی ها تخصص خاصی در تربیت خارجی ها دارن مغول ها رو هم ما آدم کردیم اسکندر هم میتونه تحت تاثیر ایرانی ها قرار گرفته شده باشه حتی اینطوری هست که اسکندر وقتی اومده ایران بعدش لباس ایرانی پوشیده!

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.