سلفیت
ابن تیمیه نسبت به اصحاب رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) برخورد دوگانه و کاملا متمایزی را از خود بروز داد و در راستای دشمنی با حضرت علی (علیهالسلام) همه کسانی که آن حضرت را کافر و فاسق میدانستند را از گروهها و افراد معروف و شناخته شده میدانست.
ابنتیمیه دوستداران اهلبیت را مرتد و کافر دانسته، اما کسانی را که حضرت علی (علیه السلام) را تکفیر و لعن کردهاند را مسلمان واقعی و عملکننده با احکام اسلام معرفی میکند.
تکفیریها علیه مخالفان خود دست به هر اقدامی نظیر آتشزدن، قتل دستهجمعی، زنده به گور کردن اسرا و کشتن مجروحان جنگی (بعد از اتمام جنگ)، حملات انتحاری و خرابکردن بناهای مقدس میزنند، در حالیکه اسلام این اعمال را نمیپذیرد. اسلام هرگز اجازه رفتار غیر اسلامی و انسانی را به پیروان خود نداده است.
در بین انسانها متعارف است که در زمان جنگ و بعد از جنگ احکام متفاوتی را بین افراد در نظر میگیرند؛ این موضوع در اسلام نیز مورد توجه است. در برخی آیات تصریح به احکامی شده است که مقید به زمان جنگ است و تسری احکام زمان جنگ به بعد آن امری غیر انسانی است که از گروههای تکفیری بسیار دیده میشود.
آیه سیف یا همان آیه پنج سوره توبه درباره دستور اسلام نسبت به کفار است. این آیه را برخی مانند گروههای تکفیری نسخ کننده تمام آیاتی می دانند که به برخوردهایی مانند عفو و صفح با مشرکان دستور داده است. این در حالی است که شخصیتی مانند رشید رضا به عنوان یکی از سرسلسلههای تفکر سلفی، ناسخ بودن این آیه را قبول ندارند.
گروههای تکفیری به دلیل اینکه اسلام برای کفار ارزشی قائل نیست و جان و مال آنان احترامی ندارد، اینگونه تصور کردهاند که باید این حکم را که یک دستور مباح است، به مرحله عمل برسانند. این در حالی است که کفاری که با ما در حال جنگ نیستند و امنیت مسلمانان را به خطر نمیاندازند، خداوند به عدالت و احسان به آنان تشویق میکند.
سلفیه جهادی معتقدند مسلمانان باید از دارالکفر به دارالاسلام هجرت کرد تا دینشان در امان باشد. مراد آنان از دارالکفر، کشورهای اسلامی و منظورشان از مسلمانان، داعشیان و سلفیه تکفیری هستند.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به امر توحید اهتمام ویژهای داشت و این امر را در رأس امور تبلیغی خود قرار داده بود و از آن هیچگونه کوتاهی نکرد، اما در مورد یکی از صحابه که به پیامبر سجده کرد (که این کار در نظر سلفیها عبادت غیر خدا و شرک است)، چون از روی جهل و عدم اطلاع بود، مورد تکفیر ایشان قرار نگرفت.
سید جمال الدین اسدآبادی در درجه اول یک مسلمان بود و بعد پیرو یک مذهب. وی با نگاهی که به اسلام داشت از بیان مذهبش و اینکه پیرو چه مذهبی است، خودداری میکرد.
عبدالله بن بریده میگوید: «روزی با پدرم نزد معاویه رفتیم. معاویه ما را بر روی فرش نهاد، سپس غذا برایمان آوردند. پس از آن به دستور معاویه شراب آوردند. معاویه از آن خورد و به پدرم نیز تعارف کرد. پدرم از خوردن آن امتناع کرد و گفت: بعد از تحریم شراب توسط پیامبر، از آن نخوردم.»
عقل انسان میتواند به خوبی درک کند، هر شخصی در برابر گناه انجام داده اگر جاهل باشد، و در جهلش مقصر نباشد، نباید مورد مؤاخذه قرار گیرد، البته شاید اثر وضعی گناه خود را به ناچار متحمل شود، ولی عذاب برای جاهل، خلاف فطرت انسانی است. این قانون فطری و الهی در عرف و ادبیات تکفیری فهمیده نمیشود.
برخی از مغرضین سلفی با تهمت و افترا تمام سعی و تلاش خود را میکنند تا در میان مذاهب اسلامی جایگاه شیعه امامیه را خراب کنند و با وارد کردن اشکالات واهی و خدشههای پوچ بر این مذهب حقی بتازند که در حقیقت اینان به خاطر جهل و ندانستن تاریخ اسلام، سخنان لغو و بیهوده بیان میدارند.
همیشه مذهب شیعه مورد هجمه و ناملایمات دینی و سیاسی قرار گرفته است، چرا که عقاید این مذهب همان تفکرات و عقاید امامان معصوم است که شیعه به آن متمایل است، اما برخی افراد مغرض مانند ابن تیمیه و همفکرانش با تهمتهای واهی، سعی در تخریب این مذهب را دارند.
برخی از سلفیان همیشه شیعه را مورد هجمه قرار میدادند، چرا که عالمان شیعه در رویارویی با آنان، با براهین واضح و استدلالات محکم ایشان را مغلوب میکردند؛ لذا اینان با حقد و کینه نسبت به شیعه موضع گیری میکردند تا به این وسیله، جلوی گسترش مذهب حقهی امامیه را بگیرند.