عالمان شیعه مدافعان اهل سنت در قرون گذشته
خلاصه مقاله
برخی از مغرضین مدعی تبعیت از سلف، با تهمت و افترا و دروغ پردازیهای بیاساس و باطل، تلاش دارند تا در میان مذاهب اسلامی، جایگاه شیعه امامیه و پیرو اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را خراب کنند و با وارد کردن اشکالات واهی و خدشههای پوچ، بر این مذهب حق بتازند که در حقیقت اینان به خاطر جهل و نادانی و ندانستن تاریخ اسلام در قرون گذشته، سخنان لغو و بیهوده بیان میدارند؛ در جواب اتهامی که به خواجه نصیر زدهاند کلام ابن کثیر کافی است که میگوید: او با تیزهوشی وزیر هلاکوخان شد، ... برخی از مردم مغرض گمان میکنند که او باعث قتل خلیفه بغداد توسط هلاکوخان گردید، ... اما در نگاه من این عمل نه از انسان عاقل صادر میشود و نه از انسان فاضلی مانند خواجه نصیرالدین طوسی. برخی از علمای اهل بغداد از او به خوبی یاد میکنند و او را عاقل و فاضل و کریم الاخلاق میدانند.
متن مقاله
از آنجایی که علما و اندیشمندان فریقین باید حقایق و واقعیات تاریخ را بدون کم و زیاد در کتب خود بنویسند و حس کینه و غرض ورزی را کنار بگذارند، با این وجود باز در بین اهل سنت افرادی هستند که با تهمت و افترا و دروغ سعی میکنند که جایگاه برخی از مذاهب اسلامی مانند شیعه را در میان امت اسلامی خراب کنند و با وارد کردن اشکالات و خدشههای واهی بر آنان بتازند. مثلاً برخی از این اندیشمندان مغرض در کتاب خود نوشتهاند که: ... علما و ادیبان غیرتمند افترای شیعیان را شناخته و آگاهی کاملی از کتب و ... آنان دارند که پر است از لعن، دشنام، سبّ و دروغ بر صحابه پیامبر. آنها با قرآن، بازی میکنند و آن را تحریف کردهاند. بزرگان ایشان مانند طبرسی باعث گردیدند که در قرنهای گذشته دروازههای بغداد به روی هلاکوخان مغول گشوده شود، تا آنجا که این پادشاه برخی از ایشان را به وزارت منصوب کند و ... این فرقه انحرافات فراوانی دارند و جزء مارقین هستند...[1]
به افرادی مانند این عالم اهل سنت باید بگوییم که این جهالت و افتراهایی که به شیعیان وارد میکنید برای چیست؟
اولاً: شیخ طبرسی نبوده، بلکه خواجه نصیر الدین طوسی بوده است.
ثانیاً: خواجه نصیر الدین طوسی چه کاره بوده که دروازههای بغداد را به روی حاکم وحشی مغول باز کند؟
ثالثاً: حکومت بغداد دست خلفای بنی عباس قرار داشت و آنان از اهل سنت و جماعت حمایت میکردند که مذهب تسنن داشتند و در اثر بیلیاقتی خودشان و ستمهایی که بر مردم مسلمان روا داشتند، در میان آنان محبوبیت نداشتند.
رابعاً: به خاطر اعمال و کردار بد و نادرست حکومت بغداد بود که در لحظه خطر و هجوم دشمن، دستگاه خلافت نتوانست مردم را برای دفاع از بغداد بسیج و آماده کند.
خامساً: ارتش بغداد ضعیف و ناتوان بودند، در نتیجه در برابر هجوم لشکریان مغول شکست خوردند و علمای اهل سنت نیز مردم را به جهاد بر علیه سپاه مغول دعوت نکردند و حتی خودشان در مبارزه بر علیه آنان هیچ اقدامی نکردند.
با تمام این موارد و مطالب دیگر، هلاکوخان پس از تسلط بر بغداد، شروع به قتل و غارت و خونریزی کرد و اینجا بود که مسلمانان و علماء و مردم اهل سنت درامان نماندند؛ لذا در این فرصت خواجه نصیر الدین طوسی دست بهکار شد و راه چاره را تنها در این دید که خود را به این پادشاه وحشی و خونریز نزدیک کند و با ارشادات خود مانع گسترش جنگ و خونریزی، قتل و غارت بشود و البته با درایت و کیاست خود در این راه موفق هم گردید و خان مغول را نرم و آرام نمود و او را از کشتن مسلمانان چه شیعه و چه سنی باز داشت و علاوه بر اینکه از این راه به گسترش فرهنگ اسلام و پیشرفت علم و دانش کمک کرد، این حیوان وحشی به دور از فرهنگ و تمدن را رام نمود و او را مسلمان کرد. در حالیکه این عمل از دست علمای اهل سنت برنیامد.
ابن کثیر در وصف این عالم شیعه در کتاب خود مینویسد: محمد بن عبدالله طوسی را نصیرالدین و خواجاً نصیرالدین میخوانند، او در جوانی به کسب دانش مشغول شد و علم اوائل -دانش پیشینیان- را خوب فرا گرفت و علم کلام را تدوین کرد. اشارات ابن سینا را شرح کرد، او صاحبان قلعههای الموت را که از اسماعیلیه بودند، وزارت کرد و با تیزهوشی وزیر هلاکوخان شد، ... برخی از مردم مغرض گمان میکنند که او باعث قتل خلیفه بغداد توسط هلاکوخان گردید، خدا میداند؛ اما در نگاه من این عمل نه از انسان عاقل صادر میشود و نه از انسان فاضلی مانند خواجه نصیرالدین طوسی. برخی از علمای اهل بغداد از او به خوبی یاد میکنند و او را عاقل و فاضل و کریم الاخلاق میدانند...[2] او با قدرت عقل و علم فراوان توانست حکومتی ستمگر و خونزیز را در اختیار خود بگیرد و در اجرای نقشه خود که مسلمان کردن خان مغول بتپرست بود، موفق گردد.[3]
در نتیجه آن وقت چگونه است که برخی از مخالفین مذهب شیعه حاضر میشوند که با جسارت و هتاکی به مذهب امامیه و پیرو اهل بیت پیامبر بتازند و سخنان لغو و بیهوده بگویند، در حالیکه عالمان شیعه مدافعان اهل سنت بودند و جلوی بیهوده کشته شدن ایشان را بگیرد. این نیست جز جهل و نادانی برخی از ایشان و حقد و کینه و غرض ورزیشان. یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. موسوعه ماذا تعرف عن الفرق و المذاهب، احمدئ حصین، دار عالم الکتب، ریاض، عربستان، (1427ق)، ج3 ص1296-1297.
[2]. البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1418ق)، ج13ص222.
[3[. مستدرکات اعیان الشیعه، محسن امین جبل عاملی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، لبنان، (1403ق)، ج1 ص229
افزودن نظر جدید