دونادون

برخی از پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند که "دونادون" یا "گردش متوالی روح در بدنهای مختلف" با "تناسخ" فرق دارد. ایشان معتقدند که هرچند که در تناسخ و دونادون، خروج روح از بدنی به بدن دیگر وجود دارد اما در دونادون سیر تکامل و وصول بهحق لحاظ شده است که در تناسخ این دو لحاظ نشده است.

برخی از پژوهشگران خواستهاند از طریق دونادون یا اعتقاد به گردش روح = تناسخ بین اهل حق و هندوها که معتقد به تناسخ هستند و حال آنکه اهل حق و پیروان آیین هندو در کیفیت اعتقاد به تناسخ باهم اختلاف دارند.

بعضی از سرسپردگان فرقه اهل حق با استناد به برخی از ابیات در متون کهن کلامی اهل حق، سعی در ایجاد ارتباط بین اهل حق و آیین زوران، دارند تا هر چه بیشتر بتوانند پیشینه اهل حق را طولانی نشان دهند و حال آنکه بنا بر متون اهل حق این رابطه بر اساس دونادون است.

دونادون یا گردش متوالی روح در هزار و یک بدن از عقاید مهم و اساسی فرقه اهل حق است که در اندیشه پیروان آیین یارسان از آن به "سیر تکامل انسان" تعبیر شده است. سؤالی که در ذیل این اندیشه از اهل حق مطرح میشود این است که سبب ترقی و تکامل دونی به دون دیگر یا از منزلی به منزل دیگر چیست که اهل حق در پاسخ به این سؤال مطالب متناقضی بیان میکنند.

دونادون یا گردش متوالی روح در هزار و یک بدن از عقاید مهم و اساسی فرقه اهل حق است که در ایشان از آن به "سیر تکامل انسان" تعبیر شده است. این تفکر علیرغم اینکه امتناع عقلی دارد اما سؤالاتی در کنار آن واقعشده است که متون اهل حق برخلاف اینکه بیشترین مبحث را درباره این عقیده دارند، پاسخی به آن سؤالات ندارند.

سرسپردگان به فرقه اهل حق معتقد هستند که برخی از انسانها مثل حضرت علی (علیهالسلام)، شاه خوشین و سلطان اسحاق برزنجهای، متجلی از ذات حقانی و تجلی اعظم هستند که هزار و یک دون را گذراندهاند اما علیرغم اعتقاد به اینکه هرکس که هزارویک دون را طی کند به عالم بقا میرود، معتقد هستند که برخی از تجلیهای اعظم در افراد دیگر ظاهرشدهاند.

دونادون یا گردشهای متوالی روح در بدنهای مختلف یکی از عقاید مهم و بنیادی در فرقه اهل حق است که جهانبینی و انسان شناسی اهل حق بر آن مبتنی است. برخی از نویسندگان اهل حق در مقابل این سؤال که آیا روح در بدن جدید اعمال و رفتار گذشته خود را به یاد میآورد، میگویند که اعمال گذشته بایگانی میشود.

اهل حق آخرین دوره از ظهور ذاتی را دوره صاحبالزمان میداند که برعلیه زشتیها، نابسامانیها و غارتگران قیام جهانی صورت میگیرد. اهل حق برخلاف شیعه که امام زمان (عج) را از اولاد امام حسین (ع) میداند، ایشان را دون امام حسین (ع) معرفی مینمایند.

نورعلی الهی همواره سعی داشته است که خود را شیعه معرفی نماید اما در مواردی مطالبی اظهار میکند که نه تنها ادعاهای او را خدشهدار میکند بلکه مصداق توهین به حضرت علی (علیهالسلام) است. او سلطان اسحاق را از امیر المومنین علی (علیهالسلام) کاملتر میداند.

اهل حق علیرغم اعتقاد به توحید ویگانگی خداوند متعال معتقدند که ذات الهی در هر دوره وعصری در افراد خاصی تجلی پیدا خواهد کرد واین تجلی در هر عصری بوده است و در عصر اسلام این تجلی در علی (علیه السلام) وبعد از ایشان در افراد دیگر بوده است تا اینکه در قرن هفتم هجری قمری ذات الهی در سلطان اسحاق تجلی پیدا نموده است.

اعتقاد به معاد در اهل حق، بهعنوان یک اصل مبنایی پذیرفتهشده است بنابراین اهل حق علیرغم پذیرفتن "معاد" به عنوان یک اصل اعتقادی، ازآن تفاسیر خاصی ارائه میکنند که نشأت گرفته از عقیده باطل "تناسخ" در این فرقه است.