چرا پس از شهادت حضرت زهرا (س) هیچ کدام از بنیهاشم قیام نکردند؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دلایلی که مخالفین برای اثبات عدم هجوم مأمورین حکومتی به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و افسانه بودن شهادت حضرت آوردهاند، این است که بنیهاشم، یک بار هم، بعد از این واقعه قیام نکردند. بعد واقعه جانسوز کربلا، چندین بار افرادی از بنیهاشم، علیه دستگاه خلافت بنیامیه قیام کردند، اما بعد از کشته شدن دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، هیچیک از بنیهاشم، حتی یک بار قیام نکردند؛ واقعاً دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، آنقدر بیارزش بود، یا شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها افسانه بود؟
در پاسخ به این مطلب که دلیل بر شهید نشدن حضرت زهرا سلاماللهعلیها را عدم قیام بنیهاشم پس از این قضیه عنوان کرده، باید گفت، شرایط قیام در آن زمان وجود نداشت؛ حتی پس از شهادت امام حسین علیهالسلام نیز شرایط قیام نبود. قیام مختار که 6 سال پس از شهادت امام رخ داد، در ظاهر مورد تأیید امام سجاد علیهالسلام نبود و امام چهارم در طول امامت طولانی خود، در خفقان شدیدی به سر میبرد. اولین قیام بنیهاشم، پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، توسط نوه امام، -زید بن علی- بیش از 60 سال با فاجعه کربلا فاصله داشت.
پس از هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و رخ دادن فاجعه، مدت بسیار کوتاهی، حضرت در این دنیا بودند که به شدت اعتراض خود را نسبت به عاملان این قضیه، در تاریخ به اثبات رساندند.[1] پس از این واقعه، امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز به شدت، تحت فشار حکومت بود؛ حضرت در دوران 25 سال خانهنشینی خود، جهت قیام، یار و یاوری نداشتند، اما اعتراض امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت به غاصبان خلافت، حتی در مهمترین کتابهای اهلسنت نیز منعکس است؛ مسلم نیشابوری در صحیح خود، نظر امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت به خلیفه اول و دوم را از زبان خلیفه دوم بیان کرده است؛ در این گزارش آمده است که حضرت، نظرش نسبت به آن دو خلیفه، این است که آنها کاذب (دروغگو)، آثم (گناهکار)، غادر (حیلهگر و نیرنگباز) و خائن (خیانتکار) هستند.[2]
اما برای قیام کردن، نیرو و یاور احتیاج است و امیرالمؤمنین علیهالسلام این حالت را در زمان حکومت خویش، بر فراز منبر، اینگونه شرح میدهند: «آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر علیهماالسلام زنده و حاضر بودند، آن دو نفر (اولی و دومی) به آن مقام (خلافت) که رسیدند، نمیرسیدند و اگر حمزه و جعفر بودند، شاهد و ناظر بودند که آن دو نفر، جان سالمی از میان، بیرون نمیبردند و خود را به هلاکت میانداختند.»[3]
حمزه در نبرد احد کشته شده بود و جعفر در نبرد موته؛ من بودم و دو عامی تندخوی بدبخت ناتوان خوار؛ عباس و عقیل که تازه از کفر به اسلام روی آورده بودند. مردم مرا ناخوش داشتند و رها کردند.[4]
بنابراین مشخص میگردد، اگر برادر و عموی شهید حضرت، حاضر بودند، امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز با آن یاوران قیام میکردند، ولی این شرایط در زمان حضور حضرت، پس از شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها مهیا نشد.
پس از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز چنین مسئلهای مطرح نیست و کسی نمیگوید چرا بنیهاشم پس از حضرت علی علیهالسلام قیام نکردند؛ زیرا غاصبان نبوده و بنیهاشم میبایست علیه چه کسی قیام میکردند؟! حکومت در آن زمان، در دست بنیامیه بود و جنایات مطرح شده در واقعه هجوم به خانه، توسط آنان صورت نگرفته بود. در نتیجه این دلیل نیز نمیتواند اثبات کند که چون هیچکدام از بنیهاشم، پس از شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها قیام نکردند، پس هجوم مأمورین حکومتی به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها رخ نداده و شهادت حضرت افسانه است!
پینوشت:
[1]. «چرا قبر حضرت فاطمه(س) پنهان است؟»
[2]. صحيح مسلم، مسلم، دار إحياء التراث العربی، ج3، ص1377. «وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ، فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ...»
[3]. الکافی، کلینی، دار الكتب الإسلامية، ج8، ص190. «وَ مَنْ كَانَ بَقِيَ مِنْ بَنِیهَاشِمٍ إِنَّمَا كَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَيَا وَ بَقِيَ مَعَهُ رَجُلَانِ ضَعِيفَانِ ذَلِيلَانِ حَدِيثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ عَبَّاسٌ وَ عَقِيلٌ وَ كَانَا مِنَ الطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً كَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَى مَا وَصَلَا إِلَيْهِ وَ لَوْ كَانَا شَاهِدَيْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَيْهِمَا.»
[4]. کتاب سلیم بن قیس، نشر الهادی، ج1، ص216. «أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَأَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُوتَهَ وَبَقِیتُ بَیْنَ جِلْفَیْنِ جَافِیَیْنِ ذَلِیلَیْنِ حَقِیرَیْنِ عَاجِزَیْنِ الْعَبَّاسِ وَعَقِیلٍ وَکَانَا قَرِیبَیِ الْعَهْدِ بِکُفْرٍ فَأَکْرَهُونِی وَقَهَرُونِی.»

افزودن نظر جدید