انکار شهادت حضرت زهرا
«نورعلی تابنده»، با انکار تنشهای شدید بین خاندان رسالت و غاصبان خلافت، تلاش کرده همسو با اندیشههای اهلسنت، حوادث بعد از وفات رسولخدا(ص) را تحریف کند.
یکی از روایات اصول کافی که درباره مصحف فاطمه توضیح داده، مستمسکی برای مخالفین شده که شهادت حضرت زهرا(س) را نفی کنند. با بررسی کل روایت، متوجه میشویم که روایت درصدد بیان وقایع پس از رحلت پیامبر(ص) نبوده و یکی از اتفاقات پس از نبی اکرم(ص)، نزول جبرئیل و املای مصحف بوده که به علت اندوه شدید حضرت، صورت گرفته است.
مخالفین شیعه به جهت اثبات افسانه بودن شهادت حضرت زهرا (س) که از اعتقادات شیعیان است، دلیل میآورند که چرا پس از شهادت حضرت زهرا (س) هیچ کدام از بنیهاشم قیام نکردند؛ پاسخ این است که توسط حضرت زهرا و امیرالمؤمنین (ع) و برخی مسلمانان اعتراضاتی صورت گرفت؛ اما شرایط قیام مهیا نبود و بعد از مدتی، غاصبان در دنیا نبودند که قیامی علیه آنان صورت پذیرد.
برخی گفتهاند که پیامبر (ص) سفارش به صبر کرده بود؛ چرا امیرالمؤمنین (ع) از ابتدا بیعت نکرد تا جان حضرت زهرا (س) نیز به خطر نیفتد؛ پاسخ این است که سفارش حضرت، عدم قیام بود و بیعت نکردن امیرالمؤمنین(ع) پس از استقرار حکومت، برای آنان اهمیتی نداشت؛ اهمیت یافتن بیعت حضرت، دفعی اتفاق افتاد و گمان میشد بدون بیعت، مشکلی رخ نمیدهد.
گفتهاند روایات بسیاری مبنی بر توصیه پیامبر (ص) به امیرالمؤمنین (ع) است، که اگر توانایی نداشتی، صبر کن؛ حال اگر بگوییم حضرت زهرا (س) شهید شده، باید بپذیریم که امیرالمؤمنین (ع)، توصیه حضرت را زیر پا گذاشته است؛ باید گفت اینگونه نیست و معنی صبر کردن در توصیه حضرت، قیام نکردن است نه بیعت کردن؛ زیرا بیعت کردن امیرالمؤمنین (ع) در ابتدای امر باعث گمراهی آیندگان میگردید.
برخی گفتهاند چون امیرالمؤمنین (ع) زمانی که قدرت داشت، علیه قاتلان دختر پیامبر (ص) قیام نکرد، پس ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (س) دروغ بوده و قتلی صورت نگرفته است؛ در حالی که امیرالمؤمنین (ع) در دوران 25 سال خانهنشینی خود، یار و یاوری نداشتند و باید به حکومت غاصب مراجعه میکردند؛ این قصاص، در دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع) نیز به علت زنده نبودن عاملین امکان نداشت.
نورعلی تابنده تلاش داشته رابطه حضرت زهرا(س) و خلفا را مسالمتآمیز نشان دهد، این درحالی است که کتابهای تاریخی، گواه ظلمهای متعدد خلفا به خاندان رسالت، مخصوصاً حضرت زهرا(س) است.
مخالفین، قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا(س) را به گونهای بیان کردهاند که به صورت منطقی از حضرت علی(ع) عکسالعمل خاصی مورد انتظار است و گفتهاند پذیرش شهادت حضرت، نسبت بیغیرتی به امیرالمومنین(ع) است؛ در حالی که چند هجوم به خانه بوده و موارد نقل شده، هر قطعهای از یک هجوم اخذ شده و در کنار هم این استبعاد را به وجود آورده است.
نورعلی تابنده، اختلافات حضرت زهرا(س) با خلفا را جزئی دانسته و قائل شده که خلفا نسبت به حریم حضرت زهرا(س)، با احترام برخورد میکردند؛ در حالی که تاریخ، خلاف این مسئله را نشان میدهد.
یک سؤال مهم از اهل سنت، اگر عمر بن خطاب شهید شده است، پس چرا در کتابهای خود وفات نوشتهاید؟ این سؤالی است که منتظر پاسخ آن از سوی شما هستیم.
پس از غصب خلافت، حضرت زهرا(س) برای دفاع از حق امیرالمؤمنین(ع) مبارزه خود علیه حکومت را آغاز کرد؛ حضرت در یک مرحله به خانه انصار رفته و از آنان طلب یاری کرد. در مرحله بعد با استفاده از حدیث رضایت، نارضایتی خود را در مسئله فدک ابراز کرد و با وصیت به دفن شبانه و مخفی ماندن محل دفن، این نارضایتی را جهت رسوا کردن غاصبان، به یادگار گذاشت.
پس از غصب خلافت، به دلایلی حضرت از بین دو راه (قیام و سکوت)، راه دوم را انتخاب کردند و وضع موجود را تحمل کرده و در حد امکان، به حل مشکلات مسلمانان و انجام وظایف خود پرداختند. افراد شاخص بنیهاشم شهید شده بودند، باقی یاران امام نیز گوش به فرمان حضرت بودند که فرمان قیام دهد، اما حضرت یاران خود را برای قیام کافی ندانستند.
میگویند چگونه ممکن است برخی از مسلمانان بر فاطمه(س) ظلم و ستم روا دارند و امیرالمؤمنین(ع) که در شجاعت و قدرت زبانزد بود، از او دفاع نکرده باشد؟ پاسخ این است که این استبعاد از روی تعصب و جهالت است؛ رواياتی در منابع معتبر فریقین وجود دارد كه دلالت بر هجوم و جسارت بر حضرت زهرا(س) میكند و امیرالمؤمنین(ع) فرمود مأمور به صبر بودم و یاوری جز خانوادهام برای دفاع نداشتم.
در منابع اهلسنت روایات صحیحی در فضیلت حضرت زهرا(س) وارد شده و پیامبر(ص)، اذیت کردن فاطمه(س) را اذیت خود دانسته است. مشکلی که اهلسنت با آن مواجه شده، اين است كه حضرت زهرا(س) پس از رحلت پدرشان، از افرادی که حکومت را به دست گرفتند، اذیت شد و بر آنان غضب کرد. حضرت برای نشان دادن این غضب وصیت کرد، آنان در تشییع او شرکت نکنند.