کمبوجیه دوم، پسر کوروش: من از تبار خدایان شیطانی هستم!

  • 1401/02/24 - 13:47
کمبوجیه دوم، پسر کوروش دوم (کوروش بزرگ) پس از رسیدن به حکومت مصر، خود را فرعون نامید و در ادامه مدعی شد که منِ کمبوجیه از تبار خدایان: رَع، اوزیریس و حوروس هستم. کسی که درباره این خدایان شیطانی تحقیق کند، درخواهد یافت که کمبوجیه دوم چه گفته است.
کمبوجیه دوم، پسر کوروش: من از تبار خدایان شیطانی هستم!

استعمار، از جمله انگلیس در یکی دو قرن اخیر، هخامنشیان را به عنوان نماد هویت ملی به خورد برخی ایرانیانِ ساده لوح داده اند. حال آنکه طبق اسناد تاریخیِ مصری، کمبوجیه دوم هخامنشی (پسر کوروش بزرگ) پس از فتح مصر، خود را از تبار خدایانِ شیطانی همچون رَع، اوزیریس و حوروس نامید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هردوت مورخ یونانی درباره کمبوجیه دوم (پسر کورش هخامنشی) می‌نویسد: او یک بیمار روانی بود. کمبوجیه حتی به برادر خود رحم نکرد و او را کشت. اما از پدرش (کورش بزرگ) بهتر بود![1]

کمبوجیه دوم، در زمان حکومتش به مصر لشکر کشید. پادشاه مصر، فرعون آمیرتئوس (Amyrtaeus) نام داشت. مشاور فرعون، که یک خواجه به نام کومبافیس (Combaphis) بود، به او خیانت کرد و با کمبوجیه همدست شد. به این شرط که خواجه، حاکم مصر شود. کمبوجیه به کمک خائنین و وطن‌فروش‌ها بر مصر پیروز شد. 50,000 مصری هم به دست کمبوجیه کشته شدند.[2]

اما قابل توجه آنکه کمبوجیه دوم پس از رسیدن به حکومت مصر، خود را فرعون نامید و در ادامه مدعی شد که منِ کمبوجیه از تبار خدایان: رَع، اوزیریس و حوروس هستم:

[3] Following tra­ditional Egyptian royal protocol, he assumed the pharaonic titles “king of Upper and Lower Egypt” and “descendant of (the gods) Ra, Horus, Osiris.

کمبوجیه آن قدر قدرت داشت که در مصر، کشتار و غارت کند، آنقدر قدرت داشت که خودش را فرزند خدایان شیطانی همچون رَع، حوروس و اوزیریس بنامد. او اگر واقعا یکتاپرست بود، می‌توانست این شیاطین (رع و اوزیریس و حوروس) را به عنوان خدای خود معرفی نکند. اگر واقعا یکتاپرست بود می‌بایست حُرمت خداوند یکتا را حفظ کرده؛ شیاطین را خدای خود ننامد. اما چه کرد؟

درباره رَع (Ra)، حوروس (Horus) و اوزیریس (Osiris) اگر کسی شک دارد که این‌ها شیاطین جِنّی هستند، کافی است تصویر آن را جستجو کنید و به چهره این شیاطین جِنّی توجه کنید:

این فقط کمبوجیه نبود که چنین بود، بلکه پدرش کوروش در منشور مشهورش می‌نویسد که منِ کوروش، بت مردوک (گوساله) را می‌پرستم و [شیاطینی چون] بِل و نَبو را هم گرامی می‌دارم.[4] و اساساً تقدیس شیاطین و جنیان، در میان کوروش و جانشیانش بسیار رخ داده است که فهرستی از این اسناد را در پایین صفحه [مطالب دیگر] میتوانید مشاهده بفرمایید.

پی‌نوشت:

[1]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 447. مشاهده اسکن از متن کتاب
[2]. بنگرید به: «تازش کمبوجیه به مصر؛ حقیقت را انکار نکنیم»
[3]. بنگرید به:
M. A. Dandamayev, "CAMBYSES", Encyclopædia Iranica, Last Updated: December 15, 1990. Vol. IV, Fasc. 7, pp. 726-729
[4]. بنگرید به: «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»

شیر,خورشیذ,پهلوی,شاه,شاهنشاه,سلطنت,پرچم,ایران,تاریخ,رضاشاه

تولیدی

دیدگاه‌ها

بعدشم سخن می‌گویید تحریف نکنید ۵۰۰۰۰ هزار سرباز مصری در جنگ کشته شدند. طوری می‌گویید که انگار کمبوجیه علاوه بر سربازان مردمان بیگناه را هم کشته.

باید یاد بگیرید که مؤدبانه و بدون اتهام زنی کامنت بنویسید. شما طوری صحبت میکنید که انگار، 50 هزار سرباز مصری کشته شدند اصلا چیز مهمی نبود. سرباز بودن جرم نیست. آن 50 هزار نفری که به دست کمبوجیه کشته شدند، سربازان یا مردم یا هر کسی بودند که از سرزمین خود دفاع میکردند. گناه سربازانی که به دست کمبوجیه کشته شدند چه بود؟ طبق کدام معیار، کمبوجیه حق داشت آنان را کشتار کند؟

مصر با لیدی و بابل همدست شد که به ایران حمله کنه. کوروش به بابل و لیدی حمله کرد و آخرین خائن مصر بود. یک نوع جهاد ابتدایی

کمبوجیه بعد از ویران کردن معابد مصری مریض شد و مرد، احتمالا گرفتار مکر خواهرشکه زنش هم بود و داریوش شده. ولی مردم مصر می گفتند که خدابان بابت این گناه دیوانه اش کردند

کمبوجیه تو مصر خیلی محبوب بود(هرودوت گفته) و اینکه اصلا دو تا روایت بیشتر نداریم درباره مرگش که میگه یا قانقاریا گرفت یا خودکشی کرد ادمین سایت چرا این نظر های دروغ رو پخش میکنه؟

سخن باید مستند و مستدل باشد. واقعیت این است که هردوت گفت که کمبوجیه یک بیمار روانی بود ولی از پدرش کوروش بهتر بود: https://www.adyannet.com/fa/news/29549 ضمناً انتظار دارید هیچ کامنتی منتشر نشود، و فقط حرف‌های شما منتشر شود، معنی خوبی ندارد.

در ضمناگر در آمار به کتزیاس تکیه کرده اید که کارتان اشتباه است. مورخین یونانی به تنهایی هیچ گاه مورد اعتماد نیستند مگر اینکه اشتراک منابع داشته باشند یا سند دیگری حرفشان را تصدیق کند. به خصوص کتزیاس که فونیکس و پلوتارک او را دروغگو خوانده‌اند و اعتماد به او بسیار نا عقلی است.

اولاً درباره دروغگو بودن کتزیاس سند بدهید. ثانیاً حرف کتزیاس معقول است. پشتوانه عقلانی دارد. طبیعی است وقتی لشکر هخامنشی به جایی می‌تازد، یک عده در برابر آن مقاومت میکنند و کشته میشوند. یعنی حرف کتزیاس مطابق با اصلِ زشت و آن حالتِ پیشفرض تاریخی است. شما اگر قبول ندارید و ادعایی دیگر دارید سند ارائه کنید. ثالثاً کتزیاس پزشک ویژه پادشاه هخامنشی بود. حتی محرم اسرار پادشاه و خانواده او بود.

درباره اشتراک منابع هم هردوت، کتزیاس، گزنفون و حتی کتیبه ها و الواح، نشانگر آن هستند که هخامنشیان در فتوحات خود مثل آب خوردن آدم میکشتند. در همین سایت سرچ کنید حداقل 300 یادداشت و سند ارائه شده. یعنی همه منابع تاریخی در این مشترک اند که هخامنشیان در فتوحات، از مردم گرفته تا "سربازان مدافع وطنِ خود" را میکشتند.

اقایان بهتر است جنابت نامه بیستون را که شرح توحش فارسها له سرکردگی داریوش جانی هست را هم بخوانند

ادب از بعضی از نظر ها می‌بارد!

در ضمن کتزیاس به هیچوجه نمی‌تواند پزشک اردشیر هخامنشی باشد یا اگر بوده باشد دلیلی ندارد که به اسناد رسمی دسترسی داشته باشد. او چگونه به اسناد رسمی دسترسی داشته که کوروش را چوپان زاده معرفی میکند؟ بر طبق استوانه کوروش بزرگ و کتیبه بیستون پدران او شاه هستند و حتی کتزیاس این را نیز نمیداند. نمونه هایی از افسانه بافی های کتزیاس که تازه کتزیاس مدعی است این ها را دیده! of the parrot about as large as a hawk, which has a human tongue and voice, a dark red beak, a black, beard, and blue feathers up to the neck, which is red like cinnabar. It speaks Indian like a native, and if taught Greek, speaks Greek ترجمه:تقریباً به بزرگی شاهین که زبان و صدای انسان دارد، منقاری قرمز تیره، سیاه، ریش و پرهای آبی تا گردن دارد که مانند سینره قرمز است. هندی مانند یک بومی صحبت می کند، و اگر یونانی آموزش داده شود، یونانی صحبت.

شما برای حرفتان درباره کتزیاس، سند و دلیل روشن ارائه نکردید. تا وقتی حرفتان مستند به دلیل و مدرک نباشد، ارزش ندارد. درباره کتزیاس، در آثار دانشمندان بزرگ ایران شناس مثل والتر هینتس و... دیدم که کتزیاس پزشک دربار هخامنشی بود. "با منطق خودتان" ایشان اعلم از شما هستند! (دوست دارم بدانم حاضرید منطق خودتان را تحمل کنید).

نمونه های دیگر افسانه بافی های کتزیاس که مدعی است دیده He next mentions a fountain which is filled every year with liquid gold, from which a hundred pitcherfuls are drawn. These pitchers have to be made of earth, since the gold when drawn off becomes solid, and it is necessary to break the vessel in order to get it out. The fountain is square, sixteen cubits in circumference, and a fathom deep. The gold in each pitcher weighs a talent. At the bottom of the fountain there is iron, and the author says that he possessed two swords made from it, one given him by the king, the other by his mother, Parysatis. If this iron be fixed in the ground, it keeps off clouds and hail and hurricanes Ctesias declares that the king twice proved its efficacy and that he himself was a witness to it ترجمه : رودخانه ای پر از مایع طلا وجود دارد که از طلا پر می‌شود و صد کوزه از آن می‌کشند. این پارچ ها باید از خاک ساخته شوند، زیرا طلا در هنگام بیرون کشیدن جامد می شود و برای بیرون آمدن ظرف باید شکسته شود. این چشمه مربعی شکل است و محیط آن شانزده ذراع است و عمق آن بسیار زیاد است. طلای هر پارچ یک استعداد وزن دارد. در پایین چشمه آهنی وجود دارد و نویسنده می گوید که دو شمشیر از آن ساخته شده است که یکی را پادشاه و دیگری را مادرش پارساتیس به او داده است. اگر این آهن در زمین ثابت شود، ابرها و تگرگ را از خود دور می کند و توفان کتزیاس اعلام می کند که پادشاه دو بار کارایی آن را ثابت کرده و خود شاهد آن بوده. There is a river of honey that flows from a rock ترجمه رودخانه ای از عسل است که از صخره جاری می شود.

اینکه کتزیاس در زندگی‌اش چه اشتباهاتی داشته یا نداشته، دخلی به ما ندارد. اما حرف‌هایش درباره فتوحات هخامنشیان، منطقی و پذیرفتنی است. بر اساس اصول و مبانی عقلاتی قابل تأیید است. وقتی او میگوید کمبوجیه در مصر n نفر را کشته، طبیعی است که حرف او را بپذیریم چون فتوحات همواره با ریختن خون همراه بوده و همواره کسانی بوده اند که در برابر لشکر متجاوز (اینجا: هخامنشیان) بایستند. مخصوصاً اینکه شاهان هخامنشی به صورت پیشفرض، به ریختن خون افتخار میکردند که اگر چنین نبود، داریوش هخامنشی از ریختن خون به عنوان افتخارات خود یاد نمیکرد (کتیبه بیستون شرح همین ریختن خون و گردن افراشته‌ی داریوش و ادبیات و لحن قهرمانانه ‌ او نشانگر همین پیشفرض است). از جهت منطقی، این پیشفرض (اصل اولیه) برقرار است، الّا اینکه خلافش ثابت شود. یعنی شما بتوانید با اسناد و مدارک تاریخی، این اصل اولیه را نقض کنید و ثابت کنید که هخامنشیان در فتوحات، خون نمیریختند.

داریوش در کتیبه بیستون مشکلاتش در زمان اول پادشاهی اش را باز گو می‌کند. اینکه با چه مشکلاتی درگیر بوده و با توطئه ها مقابله نموده. داریوش به ریختن خون افتخار نمی‌کند به مقابله با دروغگویان افتخار می‌کند. زیرا شورشیان به دروغ خود را از نسل شاهان معرفی می‌نمودند.

حال باز هم می‌توان به او اعتماد کرد؟ همین کتزیاس میگوید تلفات ایرانی ها ۷۰۰۰ هزار نفر بوده است. چگونه است؟ تلفات مصری ها که دفاع می نمودند حدود ۷ برابر تلفات هخامنشیان است! آیا این آمار و ارقام مورد تردید نیست؟ یا شما چون نفع خود در این نمیبینی چیزی نمیگویی؟ در ضمن وقتی خود شما اتهام می‌زنید من نباید چیزی بگویم اما اگر من اتهام به شما بزنم بی ادب هستم عجب! بعد می‌گویید کمبوجیه به چه حقی سربازان مصری را کشت! لابد در جنگ حلوا پخش می‌کنند، هر سربازی که در حال جنگ باشد یعنی اگر او را نکشی تو را می‌کشد امیدوارم انصاف را از دست نداده باشید که اینگونه سخن می‌گویید. در ضمن باز هم غیر اتهام زنی چیزی درباره شما ندیدم تصرف بابل که بدون خونریزی بود و مردم به زندگی خود مشغول بودند (میتوانید به استوانه کوروش و رویداد نامه نبونئید مراجعه کنید.) مادها هم که خودشان ایشتوویگو را تحویل دادند. بر خلاف ادعای مضحک غیاث آبادی کوروش نه مردم ماد را کشت و نه نینوا را. هیچ سندی در رابطه با کشتار مردم ماد وجود ندارد و نینوا جز تحریفی بیش نیست. نینوا پایتخت آشوریان بود که در دوره مادها ویران شد.

همانطور که گفتم وقتی کتزیاس میگوید کمبوجیه در مصر n نفر را کشته، طبیعی است که حرف او را بپذیریم چون فتوحات همواره با ریختن خون همراه بوده و همواره کسانی بوده اند که در برابر لشکر متجاوز (اینجا: هخامنشیان) بایستند. از جهت منطقی، این پیشفرض (اصل اولیه) برقرار است، الّا اینکه خلافش ثابت شود. یعنی شما بتوانید با اسناد و مدارک تاریخی، این اصل اولیه را نقض کنید و ثابت کنید که هخامنشیان در فتوحات، خون نمیریختند. اما درباره اینکه پرسیدید چرا تلفات مصری‌ها چند برابر ایرانی بوده در پاسخ بگویم که این خود "می‌تواند" دلیلی باشد بر اینکه غیر نظامی‌های مصری هم کشته شدند. همانطور که در سال ۱۹۳۹ تعداد کشته‌شدگان لهستان (مدافع) چند برابر کشته شدگان آلمان (متجاوز) بود. در پرسش شما هم کشته شدکان مدافع (مصر) بیش از کشته شدگان متجاوز (هخامنشیان) بوده است. اصلاً چرا هخامنشیان باید به مصر حمله میکردند؟ شما تجاوز و قدرت طلبی هخامنشیان را نادیده میگیرید و میگویید در جنگ حلوا خیرات نمیکنند. سؤال من این است که هخامنشیان با چه مجوز عقلی و شرعی و اخلاقی، به مصر حمله کردند؟

یه سوال دارم طبق سوال خودتون بر مبنای کدام اصول شرعی منطقی و اخلاقی اعراب باید به اسم دین به ایران زمان ساسانی حمله می کردند؟؟

بر مبنای کدوم عقل شرعی اسلام به ایران حمله کرد ؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.