اگر بعد از پیامبر اکرم امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟

  • 1400/09/22 - 12:45
اگر در منابع تاریخی و روایی اهل سنت بررسی شود، قطعاً به اقرار خلفای اهل سنت در برتری سیاسی و تصدی خلافت ظاهری امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) اذعان شده است. عمر بن خطاب در روزهای پایانی عمر خود، به برتری امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) اشاره می‌کند، اما اکراه او از معرفی حضرت به عنوان خلیفه بعدی مسلمین، سبب می‌شود تا دیگران خلیفه شوند.
اگر بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علی (علیه‌السلام) خلیفه می‌شد، چه می‌شد؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به یقین باید گفت، اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بعد از شهادت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خلیفه می‌شدند، گمراهی ریشه‌کن می‌شد و همگان به جانب صراط مستقیم هدایت می‌شدند. اما برای اثبات این حقیقت، باید در منابع معتبر اهل سنت، به جستجو پرداخت. تبعیت از ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، امری است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بارها بر آن تأکید کرده بودند. مصداق بارز و مشهوری که نشان‌دهنده‌ی تأکید رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر این امر الهی بوده را می‌توان واقعه‌ی غدیرخم دانست. اما بارها پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، امر ولایت و خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) را در مکان‌ها و زمان‌های گوناگون و به انواع مختلف، به همگان اعلام کرده بودند. پیرامون این توصیه مهم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، کتابهای متعددی، به قلم علمای شیعه نگاشته شده است.

اما یک سؤال مهم پیش می‌آید؛ آیا در کتب اهل سنت، به خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به عنوان خلیفه بلافصل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اشاره شده است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت؛ با بررسی در منابع اهل سنت، موارد متعددی یافت می‌شود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) امر کرده‌اند.

به عنوان نمونه، ابونعیم اصفهانی در کتاب خود، به امر الهی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در انتخاب جانشینی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اشاره می‌کند و می‌نویسد: «حذیفه می‌گوید: خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض کردیم، آیا خلافت و جانشینی علی را با صراحت به مردم نمی‌گویید؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جواب فرمودند: اگر مردم در ولایت علی وارد شوند و از او تبعیت کنند، علی را هدایت کننده و هدایت شده خواهند یافت و علی آن کسی است که تمام شما را به صراط مستقیم، هدایت می‌کند.»[1]

اما باز در اینجا سؤال دیگری مطرح می‌شود؛ آیا در کتب اهل سنت فقط به فضائل و کرامات علمی حضرت اشاره شده است، یا آنکه از خلفای اهل سنت، کسانی بوده‌اند که به برتری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در امر خلافت اذعان کرده باشند؟

در جواب باید گفت؛ عمر بن خطاب که در حجة الوداع همراه با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حاضر بود، خود شاهدی بر نصب خلافت امیرالمومنین (علیه‌السلام) در غدیرخم بوده است. او در موارد متعدد، بیان خلافت و جانشینی امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) را از جانب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم دیده و هم شنیده بود. اما وصیت عمر بن خطاب به انتخاب امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به عنوان خلیفه، اتفاقی است که نشان‌دهنده‌ی عظمت الهی مولای عالم علی (علیه‌السلام) است.

ابونعیم اصفهانی به نقل از عمرو بن میمون می‌نویسد: «هنگامیکه عمر بن خطاب به دست ابولؤلؤ در مسجد مجروح شد، من شاهد بودم که او مردم را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر ابلج [کسیکه جلوی موی سرش ریخته است] را ولی خود قرار دهند، آنان را هدایت خواهد کرد. در این هنگام عبدالله بن عمر که نزد پدرش حاضر بود، به او گفت: چه چیزی مانع تو شده است که علی (علیه‌السلام) را به عنوان خلیفه بعد از خود به مسلمانان معرفی نمی‌کنی؟ عمر بن خطاب در پاسخ به سؤال فرزندش گفت: من نمی‌توانم علی را، نه در زمان حیاتم و نه بعد از مرگم، تحمل کنم.»[2]

این کلمات جدای از آنکه پرده از مظلومیت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بر می‌دارد و برای غربت حضرت، باید به جای اشک، خون گریه کرد، نشان دهنده‌ی برتری شخصیت ایشان نسبت به سایر اصحاب و یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

جالب آنجا است که عمر بن خطاب نه تنها یک بار، بلکه در موارد متعدد به برتری امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و انتخاب ایشان به عنوان خلیفه مسلمین، توصیه‌هایی را داشته است و حتی بر اساس استدلال اهل سنت در انتخاب خلیفه، پیشنهاد خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) به عنوان خلیفه‌ی بعد از خود را داده بود.

اما با قرائن صحیح دیگر، مشخص می‌شود که نیت عمر بن خطاب از پیشنهاد خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، برای رضای خداوند عالم نبوده است. چرا که اگر نیتش قربة الی الله بود، بايد منصب خلافت را به حضرت علی (علیه‌السلام) واگذار می‌کرد و از صحنه خلافت و سیاست به یکباره کنار می‌رفت. همچنین عمر باید از حضرت علی (علیه‌السلام) عذرخواهی می‌کرد و مردم را از اشتباه خود در غصب خلافت، آگاه می‌کرد. اما هیچکدام از این کارها را انجام نداد و از دنیا رفت.

ابن عساکر دمشقی که از علمای مشهور اهل سنت، در کتاب خود، توصیه عمر بن خطاب به شورای شش نفره را بیان می‌کند و به نقل از او می‌نویسد: «خداوند هدایتشان کند؛ اگر علی را ولی امر و خلیفه خود قرار دهند، خواهند دید که چگونه مردم را بر حق هدایت می‌کند! و حتی اگر بر گردن علی شمشیر بگذارند، او از شمشیر نمی‌ترسد و مردم را به سوی حق، هدایت می‌کند.»[3]

تاریخ به عنوان شاهد زنده، شهادت می‌دهد که هیچگاه به این توصیه‌های عمر بن خطاب، جامه‌ی عمل پوشانده نشد و نه خودش اهتمام به انجام آن داشت و نه دیگران را امر به چنین کاری می‌کرد و باید گفت؛ مظلومیت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در دل کتاب‌های اهل سنت و صفحات روزگار تا همیشه باقی خواهد ماند.
سلام بر روح مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)

پی‌نوشت:
[1]. ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء، دارالکتب العربی_ بیروت 1405، ج1، ص64؛ «قال: قالوا يا رسول الله ألا... بكم الطريق المستقيم.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. حلیه الاولیاء، ج4، ص152؛ « ما يمنعك ... حيا وميتا» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن عساکر، تاریخ دمشق، دار الفكر - بيروت 1995م، ج42 ص428؛ « لله درهم ... على عنقه بالسيف.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.