اسناد

شوکانى مینویسد: «[جواز] غنا و گوش دادن به آن از گروهى از صحابه و تابعان روایت شده است و از جمله صحابه، عمر است.»
نيل الأوطار، شوكانی، ج10، ص159.
مقاله: «اهانت به پیامبر به واسطه جعل روایت فرار شیطان از عمر»

عینى به نقل از کتاب «التمهید» ابن عبدالبّر، عمر را جزء کسانى مىشمارد که غناء را مباح مىدانند، و او را در شمار افرادى مانند عثمان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى وقّاص، عبدالله بن عمر، معاویه، عمرو عاص، نعمان بن بشیر، و حسّان بن ثابت قرار داده است.

نافع مىگوید: عبدالله بن عمر صداى آلت لهو را شنید؛ پس دو انگشت خود را در گوشهایش فرو برد و از آن راه دور شد، و به من گفت: اى نافع! آیا چیزى مىشنوى؟! گفتم: نه! پس انگشتش را از گوش درآورد و گفت: من با رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) بودم که چنین صدایى را شنید و همین کار را کرد.

پیامبر فرمود: من از لهو و لعب نیستم، و لهو ولعب از من نیست.
السنن الكبرى، بيهقی، ج10، ص366.
مقاله: «اهانت به پیامبر به واسطه جعل روایت فرار شیطان از عمر»

تقیه در کتب اهل سنت آمده است و یک اعتقاد شیعی نیست؛ به عنوان مثال در کتاب دیلمی آمده است که کسی که تقیه نکند، دین ندارد!
الفردوس بمأثور الخطاب، دیلمی، ج5، ص186 و 210.
فیلم: «اثبات اعتقاد تقیه در احادیث اهل سنت»

تقیه در کتب اهل سنت آمده است و یک اعتقاد شیعی نیست؛ به عنوان مثال در کتاب «جامع الاحادیث» آمده است که کسی که تقیه نکند، دین ندارد!
جامع الاحادیث، سیوطی، ج8، ص281.
فیلم: «اثبات اعتقاد تقیه در احادیث اهل سنت»

تقیه در کتب اهل سنت آمده است و یک اعتقاد شیعی نیست؛ به عنوان مثال در کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» آمده است که کسی که تقیه نکند، ایمان ندارد!
مصنف ابن ابیشیبه، ج11، ص109.
فیلم: «اثبات اعتقاد تقیه در احادیث اهل سنت»

طبری از دلواپسی معاویه برای سرنوشت مسلمانان یاد میکند و به نقل ازاو مینویسد: «من از آنکه بعد از خود، امت پيامبر را مانند گوسفند بیچوپان رها كنم، میترسم و هراس دارم.»
تاریخ طبری، ج5، ص304.

ابن قتیبه دینوری مینویسد: «عایشه به فرزند عمر گفت: ای پسرم! به عمر سلام مرا برسان و بگو امت را بدون چوپان رها نکن و برای آنان، خليفه انتخاب کن و آنان را سرگردان رها نکن؛ من از فتنه میترسم.»
الإمامة والسياسة، ابن قتیبه، ج1، ص42.

ابن عساکر نقل میکند: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: برای هر پیامبری یک جانشین است و همانا علی، وصی وجانشین من است.»
تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج42، ص392.
مقاله: «یک نکته از خطبه دوم نهج البلاغه»

بخاری آورده است: «به عمر گفته شد، چرا برای بعد از خود خليفه تعيين نمیكنی؟ در جواب گفت: اگر خليفه تعيين كنم، كاری كه شخص بهتر از من كرده را انجام دادهام و آن ابوبکر است، و اگر خليفه تعين نكنم باز هم كار كسیكه بهتر از من بوده را انجام دادهام و آن رسول خدا است.»
صحیح بخاری، ج4، ص346.

مسلم، به نقل از ابن عمر خطاب به عمر مینویسد: «اگر تو یک چوپان برای گوسفندان و یا شترهای خود بگیری، تا آنها را بچراند، سپس او آن گله را رها کند، آیا آن گله گوسفند یا شتر از بین نمیرود؟ آیا مردم تو را سرزنش نمیکنند؟ [که چرا چوپان دیگری انتخاب نکردی؟]»
صحيح مسلم، ج3، ص1455.

فقهای اهل سنت در شرح روایتی از صحیح مسلم مینویسند: «قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که فرمود اگر کسی چیزی را طلب کند که مال او نیست، شامل تمام دعواهای باطل میشود، از جمله دعاوی مالی ناحق و در مورد چنین کسی، خداوند وعده آتش جهنم داده است و او مستحق آتش است.»

در صحیح مسلم نقل شده است: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: هر کس مدعی چيزی که مالِ او نيست شود، از ما نیست و بايد جايگاه خود را در آتش دوزخ فراهم ببیند.»
صحیح مسلم، ج1، ص80.