اسناد

عدهای از اندیشمندان اهل سنت، اسلام ابوسفیان را ظاهری دانسته و او را در زمره منافقان قرار دادهاند.
تاریخ الطبری، طبری، ج10، ص57.
مقاله: «واقعیت اسلام ابوسفیان با وجود رحمت اسلام»

در زمان خلافت عثمان، ابوسفیان نزد او و در جمع امویان گفت: «اکنون که گوی خلافت به دست شما افتاده، آن را مانند توپ در میان خود بگردانید و نگذارید که از دستتان بیرون افتد که نه بهشت و نه دوزخی در کار است.»
انساب الاشراف، بلاذری، ج5، ص19.

در روایتی در بحارالانوار نقل شده است وقتی کاروان اسرا به کوفه وارد میشود، زینب کبری (سلاماللهعلیها) زمانی که متوجه سر حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) بر روی نیزه میگردند، سر به چوبه محمل میکوبند و خون جاری میشود و اشعاری میخوانند.

ابن حجر میگوید: اگر مجتهد در موردی به اشتباه اجتهاد کند، بر او هیچ گناهی نیست و خدای رحمان به او یک ثواب و پاداش عنایت میکند.
فتح الباری، ابن حجر، ج7، ص409.
مقاله: «آیا مالک اشتر قاتل عثمان است؟!»

ابن قتیبه نقل میکند: طلحه به صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نامه نوشت و آنان را برای مقابله به مدینه فراخواند. در این نامه، طلحه تغییر دین به وسیله عثمان و ایجاد بدعتهای فراوان را عامل فراخوانی آنان اعلام میکند.

ابن اثیر از نامه نگاریهای صحابه به یکدیگر یاد میکند و مینویسد: «اگر دنبال جهاد هستید، به مدینه بیایید. چون خلیفه شما عثمان، دین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را از بین برده و نابود کرده است.»
الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج3، ص58.

طبری از نقش بعضی از صحابه گرانقدر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در نقشه قتل عثمان پرده بر میدارد و مینویسد: «بعد از آنکه صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دیدند عثمان کارهایی نادرست و خلاف [دین و سنت] انجام میدهد و بدعتهایی را در دین به وجود آورده؛ صحابهای که در مدینه حضور داشتند به تمام ا

ابن اثیر مینویسد: «در داستان قتل عثمان، معاویه به ابوطفیل گفت: چرا شما عثمان را یاری نكردید؟ ابوطفیل در پاسخ معاویه گفت: تو چرا یاری نكردی؟ تو ای معاویه! در شام بودی و همه اهالی آن پیرو و مطیع تو بودند. معاویه به ابوطفیل پاسخ داد: آیا نمیبینی، من برای خونخواهی عثمان قیام كردهام؟!

یعقوبی مینویسد: «كسانیكه مردم را علیه عثمان، تحریك میكردند، طلحه و زبیر و عایشه بودند.» «عثمان به معاویه گفت: به خدا سوگند! تو میخواهی من كشته شوم تا به بهانه خون خواهی من، قیام كنی. برو و با نیروهایت به جانب من حرکت کن. معاویه رفت و برنگشت تا آنكه عثمان كشته شد.»

ابن قتیبه مینویسد: «عثمان، به طور عام به مردم شام و به طور خاص به معاویه و اهل دمشق نامه نوشت. او در نامه خود به معاویه و مردم دمشق مینویسد: به فریاد من برسید. زیرا مردم مدینه، تصمیم به قتل من گرفتهاند. ای معاویه!

ابن اعثم کوفی مینویسد: «طلحه و زبیر وارد خانه عثمان شدند و شروع به اعتراض كردند؛ زبیر به عثمان گفت: چرا ولید بن عقبه را والی كوفه كردی؟! عثمان گفت: عمر بن خطاب هم عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبه را والی كرده بود.

از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که فرمودند: «مردم در این امر (خلافت) از قریش پیروی میکنند؛ مسلمانانشان از مسلمانان آنان پیروی میکنند و کافرانشان از کافران آنان پیروی میکنند.»
صحیح مسلم، ج3، ص1451.

از استدلالهای ابوبکر در سقیفه، انحصار خلافت و رسیدن آن به قریش بود. انحصار خلافت در قریش، همان حکومت موروثی است. بنابراین وهابیت نمیتوانند ایراد بگیرند که اگر خلافت و امامت در جامعه موروثی باشد، این امر مهم همانند سلطنت پادشاهان و حکام خواهد شد و اگر اینچنین شد، امری ناپسند است.

ابوداود مینویسد: «اما اخبار مرسل؛ علما در گذشته بدان احتجاج میکردند. افرادی همچون سفیان ثوری و مالک و اوزاعی، تا اینکه شافعی آمد و در این رابطه نظری مخالف بیان کرد و احمد بن حنبل و غیره نیز از او تبعیت کردند.»
توجيه النظر إلى أصول الأثر، طاهر بن صالح، ج2، ص559.