علماء و تصوف

در ادامه مخالفت اهلبیت (ع) با صوفیه، علمای اعصار مختلف در مخالفت با این جریان انحرافی از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند. در میان علمای مخالف صوفیه، میتوان به علمای عهد قاجار اشاره کرد که به جهت عقاید انحرافی صوفیه با ایشان مخالفت میکردند.

مخالفت علمای شیعه با صوفیه همواره در طول حیات صوفیه ادامه داشته است. از میان علمایی که به مخالفت با صوفیه پرداختند علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان با جمعآوری احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و پخش کردن آنها در میان مردم، به مبارزه با صوفیه پرداختند.

یکی از مهمترین گروه مخالفان صوفیه، علمای راستین بودهاند که مردم را از خطر تصوف باخبر میکردند. از میان علمایی که درباره انحرافات صوفیه موضعگیری محکمی داشتهاند میرزای قمی (ره) بوده است. ایشان سران صوفیه را منحرف میداند و خطر آنها را به مردم گوشزد میکنند.

برخی خطبه البیان را منسوب به امیرالمومنین علی (ع) میدانند درحالی که اولین نسخه این خطبه به سال 733 ه.ق بازمیگردد. این درحالی که منابع حدیثی مشهور شیعه آن را نقل نکردهاند. متاخر بودن اولین ناقل خطبه البیان نشانگر نادرستی استناد آن به امیرالمومنین (ع) است.

بنا به گزارش کتاب بیان الادیان، برخی از فرقههای صوفیه معتقد به حلول و اتحاد هستند. به همین دلیل است که بزرگان سلف شیعه همچون شيخ مفيد، ابن قولويه و ابن بابويه، فرقههایی که گرایش به این نوع از عقاید را دارند، منحرف دانسته و ایشان را از غلات برشمردهاند.

ابنجوزی از علماء بزرگ اهلسنت در کتاب خود با نقل داستانهای عجیبی از کتاب غزالی افکار و عقاید صوفیانه سخیف غزالی را که با شرع مقدس اسلام منافات دارد را مورد بررسی قرار داده و بارها اظهار شگفتی خود را از سخنان غزالی بیان داشته است و معتقد است که غزالی فقه را خیلی ارزان به تصوف فروخته است!

یکی از نشانههای دور بودن صوفیه از معارف قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) در توصیههای است که به مریدان خود دارند که با توصیه عرفاء واقعی بسیار متفاوت است. چنانچه غزالی گدایی در بازار را وسیله درمان شخص متکبر میداند. حال آنکه عارفانی همچون امام خمینی (رحمه الله علیه) شخص متکبر را متوجه خلقت او از آب گندیده میکنند.

امروزه برخی به اسم مبارزه با تصوف، تیشهای برداشته و به ریشه عرفان اسلامی زده و ناخواسته هویت دینی شیعه را با سطحی نگری به تاراج گذاشته و در زمین صوفیه بازی کرده و شیعه را خالی از عرفان و عرفای راستین معرفی میکنند. این درحالی است که بزرگانی همچون مقام معظم رهبری (حفظه الله) نظری غیر از این دارند.

علیرغم گمان عدهای که صوفیه را دنبالهرو اهلبیت (علیهم السلام) میدانند، علامه طباطبایی (ره) راه صوفی را از ائمه معصومین (علیهم السلام) جدا دانسته و ادعای کشف اسرار و علم به حقایق قرآن را دلیل آن دانسته است.

صوفیه به خاطر انحرافاتی که دارند مورد مذمت علمای شیعه و سنی قرار گرفتهاند. طرسوسی از علمای شافعی است که وقتی از وی درمورد شرکت در مجالس صوفیه سوال میشود، رقص و وجد و طرب را از صفات یاران سامری دانسته و مردم را از شرکت در مجالس صوفیه منع میکند.

صوفیان سنی مذهبی مثل مولوی، ابن عربی و جامی وقتی از تخریب شخصیت حضرت علی (علیهالسلام) به خاطر شأن و جایگاه آن حضرت، عاجز میشوند با حمله به پدر آن حضرت و کافر و مشرک خواندن حضرت ابوطالب به دنبال تخریب آن حضرت هستند. اما علامه امینی در کتاب خود روایاتی از ائمه اطهار (علیهمالسلام) در اثبات ایمان ابوطالب آورده است و مثل ائمه اطهار (علیهمالسلام) بهدنبال دفاع از ایمان پدر امام علی (علیهالسلام) است.

بعد از آنکه سید حیدر آملی در کتاب خود با نام "جامع الاسرار و منبع الانوار" صوفیه را شیعه حقیقی میخواند، پا را فراتر نهاده و ائمه معصومین (علیهم السلام) را از جمله صوفیان شمرده و ایشان را دارای معرفت کشفی و خرقه صوفیانه به حساب آورده است. اما گویا سید حیدر مساله سنی بودن سران تصوف را تا قرن هشتم فراموش کرده است و مساله قطبی که صوفیه مطرح میکنند، نمیتواند با مساله امامت در میان شیعیان یکی باشد.

یکی از کسانی که برای نزدیک جلوه دادن تصوف و تشیع تلاش فراوان کرد، سید حیدر ابن علی عبیدلی آملی معروف به صوفی (متوفی پس از سال 794 ه. ق) است. سید حیدر در کتاب جامع الاسرار خود میکوشد تا بگوید تصوف و تشیع یکی هستند و هر کدام بینیاز از دیگری نیست. اما در مقابل حرف سید حیدر، احادیث مختلفی در مذمت صوفیه از ائمه معصومین (علیهم السلام) صادر شده است که خلاف مطلب سید را ثابت میکند.

قرن هشتم زمانی برای نزدیکی تصوف و تشیع بود. در این میان برخی افراد برای نزدیکی تصوف و تشیع تلاش کردند. البته افرادی که در این راه قدم برداشتند همگی سرانجام خوبی پیدا نکرده، بلکه برخی به انحرافاتی بیش از صوفیگری دچار شدند. برخی از افراد تاثیرگذار و مهم در این زمینه کسانی بودند که عاقبت خوشی پیدا نکرده و علیرقم خیال خود، پایه گذاران انحرافات جدیدی شدند که به مرور بر انحرافشان افزوده شد.