موفقیت
ما در عصر مصرفگرایی هستیم و لازمه کاذب این زندگی، آرزوهای طولانی و غیرمتناسب با توانایی و ظرفیتهای اشخاص است؛ مروجان موفقیت و کسب ثروت، برای پیشبرد اهداف شوم خود، از این نقطه ضعف استفاده میکنند.
بسیاری از مروجان قانون جذب، خانه، اتومبیل، ساعت و... اجاره میکنند تا در فضای مجازی به دیگران بگویند مالک آن هستند. برخی از آنها بهخاطر هزینه این کارها و برگزاری دورههای آموزشی که ناموفق بوده، ورشکست شدهاند.
«ناپلئون هیل» را با کتابی به نام «بیندیشید و ثروتمند شوید» میشناسند. جالب است بدانیم، وی موفقیت خاص و چشمگیری نداشته که بخواهد این تجربه را به دیگران منتقل کند. موفقیت هیل از طریق نوشتن همین نوع کتابها بوده است. اگر هیل میخواست صادقانه کتاب بنویسد باید روشهای ورشکست شدن و عدم موفقیت خود را مینوشت.
پیام ماهان تیموری این بود: اگر فقیر هستی من می توانم تو را ثروتمند کنم،عموما مخاطبینی جذب می شوند که ورشکسته، بدون هدف و کسانی بودند که دنبال ثروت آسان و یک شبه میگشتند. تیموری نه تنها دردی از افراد مستأصل و بحران زده دوا نمیکرد، بلکه سوء استفاده مالی هم میکرد.
فرضیه جذب، در هیچ مجمع علمی اثبات نشده است. قیاس قانون جذب به قانون جاذبه کاملاً غلط است. قانون جاذبه در هر زمان و مکانی جاری است. اما قانون جذبی که مدعیان آن بیان می کنند در موارد جزئی و برای تعداد معدودی محقق شده است که آن هم قابل پذیرش نیست.
بعضی افراد با تبلیغ مثبت اندیشی افراطی، سعی دارند تفکر منفی را از ساحت زندگی حذف کنند؛ در حالی که هر میل و احساس بشر، کارکرد منحصر به فرد خود را دارد؛ تغییر یا حذف یک جنبه از شاخصه های فردی انسان، باعث به هم خوردن نظم وجودی و آسیب می شود.
در روابط فردی، اجتماعی و مالی، افرادی که نکات منفی را کنار نکات مثبت و ایده آل های ذهنی با هم می سنجند بهتر به جنبه های کمبود و نقص خود آگاه می شوند؛ و با تمرکز بر رفع این موارد و تلاش بیشتر احتمال موفقیت بیشتری را برای خود رقم می زنند.
جوئل اوستین کشیش مسیحی است که با عنوان «کشیش خندان» شهرت دارد. وی رستگاری را در موفقیت و ثروت می داند. از دیدگاه این گونه افراد، فردی صاحب بهشت، رستگاری و قرب به خداست که پولدار بوده و بیمار نباشند.
طبق آموزه های «کلمه ایمان» خداوند می خواهد مردم همیشه سالم، ثروتمند و خوشحال باشند. طبق نظرات این گونه افراد تفکر و گفتن کلمات صحیح و با ایمان، خدا را وادار می کند تا آن ها را تحقق ببخشد. برخی سخنرانان انگیزشی ایرانی به تقلید از تفکر جنبش «کلمه ایمان» سعی در ترویج این تفکرات در کشورمان دارند.
مدعیان قانون جذب با سخنان انگیزیشی و جذاب، افراد را به امید پولدار شدن، کسب درآمد زیاد، رسیدن به آرزوهای به ظاهر دستنیافتنی و ...، به سوی خود فرا خوانده و از آنها برای شرکت در دورهای انگیزشی، مبالغ هنگفتی را دریافت میکنند. مبالغی که صرفاً به امید رسیدن به ثروت و خواستههایی خیالی، از ناحیه افراد، به سرکردگان قانون جذب پرداخت میشود.
از نظر مروجان قانون جذب کسی خوشبخت است که پولدار است، هیچ بیماری ندارد، درد ندارد، رنج و بدبختی ندارد! از این نگاه، انسان پولدار به هر طریقی که این مال و پول را بدست آورده باشد، سعادتمند است. و از طرفی اشخاصی را گنهکار میداند که به خواسته خود نرسیده است! یا افرادی هستند که دارای بیماری، فقر و تنگذستی هستند!
رمز موفقیت، پشتکار و تلاش در کارهاست. اما افرادی هستند که موفقیت را صرفا در چیزهایی دیگر مثل تصور کردن آن هدف میدانند. برای این مسئله نیز کلاسها و سمینارهایی تشکیل میدهند تا به بهانه به موفقیت رساندن دیگران جیب خود را پُر کنند.
برخی از مجموعههای مدعی معنویت، به اسم برگزاری کلاس معنویت و عرفان از مخاطبان خود مبالغ هنگفتی را دریافت میکنند. گرفتن پول برای آموزش عرفان و معنویت، دکانداری عرفان است که میتوان از آن با عنوان سوپرمارکتهای عرفانی نیز نام برد. از خصوصیات سوپر مارکت این است که هر فرد به اندازه پرداخت مادی، کالا دریافت میکند؛ و در این کلاسها نیز به اندازه مقدار مبلغ پرداختی، معنویت در اختيار آدمها قرار ميگیرد.!
در قانون جذب آنچه که بیشتر از هر چیزی روی آن تاکید میشود، تمرکز بر خیال و ذهن است. بنیانگذاران این قانون برای جذب مخاطب بیشتر بر قوه توهم و تخیل افراد سوار میشوند. از آنجایی که خیال بردازی، قوه عقلانی انسان را تضعیف میکند بنابراین بیشتر مخاطبان قانون جذب را افرادی تشکیل میدهند که گرفتار توهمات و رویا پردازی هستند.